پدر: خویلد بن عبد الغری بن قصی بن کلاب.
مادر: فاطمه، دختر رائدة بن اَصَم (خدیجه، هم از طرف پدر و هم از طرف مادر، با پیامبر هم نسب است).
تولد: 68 سال پیش از هجرت.
فرزندان: قاسم، عبدالله، زینب، ام کلثوم، فاطمه و رقیه.
لقب: طاهره، سیده نسوان.
کنیه: ام هند.
وفات: ماه رمضان، سال دهم بعثت، بعد از وفات ابوطالب. پیغمبر او را در حجون دفن کرد و خود، او را در قبر گذاشت. سال وفات او، عام الحزن یعنی سال اندوه نامیده شد. او به هنگام وفات، 65 سال داشت.
ابوسعید خدری می گوید: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد، هنگام مراجعت، به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: حاجت من، این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی. پیامبر خدا وقتی به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه (سلام الله علیها) ابلاغ کرد. خدیجه گفت: «اِنّ الله هُوَ السَّلام و فیه السَّلام، الیه السلام و علی جبرئیل السلام؛ همانا ذات پاک خدا سلام است و از اوست سلام و سلام به سوی او بازگردد. و بر جبرئیل سلام باد».
روزی جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: «ای رسول خدا! این خدیجه است. هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوی پروردگارش و از طرف من، سلام برسان و او را به خانه ای از یک قطعه (از زبرجد)، در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست، مژده بده».
در کتاب الخصائص الفاطمیه آمده است: طبق روایت مشهور، هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت، از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه، نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند که این کفن، مایه تسلی خاطر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم بود. وقتی پیکر مطهر حضرت خدیجه (سلام الله علیها) را با آن کفن پوشاندند و جنازه را با کمک همراهان، به سوی قبرستان معلی بردند، پیامبر خدا در میان قبر رفت و لحظاتی در قبر خوابید و سپس بیرون آمد و آن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.
مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از نگاه پیامبر
عایشه که از همسران پیامبر بعد از خدیجه (سلام الله علیها) است، علاقه و محبت شدید پیامبر به خدیجه را این گونه توصیف می کند: «من خدیجه را هرگز ندیده بودم، اما آن چنان که بر خدیجه حسد ورزیدم، بر هیچ یک از همسران پیامبر، رشک نبردم؛ چرا که پیامبر او را بسیار یاد می کرد…[ او از خانه بیرون نمی آمد، مگر آنکه خدیجه را یاد می کرد و او را به نیکی ستایش می نمود… و از ستایش او و استغفار برای او، دل تنگ و خسته نمی شد… هرگاه رسول خدا گوسفندی را ذبح می کرد، می گفت: آن را به دوستان خدیجه هم بدهید. سرانجام، روزی علت این کار را پرسیدم. فرمود: من دوست خدیجه را هم دوست دارم».
مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از نگاه امیرمؤمنان، علی (علیه السلام)
حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: «سادات نساء العالمین اربع؛ سرور بانوان دو جهان، چهار بانو هستند: خدیجه بنت خویلد، فاطمه بنت محمد، آسیه بنت مزاحم و مریم بنت عِمران». حضرت علی (علیه السلام) که مدتی طولانی را نزد پیامبر، در خانه حضرت خدیجه (سلام الله علیها) سپری کرده بود، بعد از وفات حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، دائماً به مناسبت هایی که پیش می آمد، از این بانوی بزرگ یاد می کرد و نامش را گرامی می داشت. از جمله، یک بار به دفاع پیامبر از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) اشاره کرد و این قضیه را چنین نقل فرمود: «یک روز که پیامبر خدا در میان همسران خویش حضور داشت، یادی از همسرش خدیجه نمود و به فراق او گریست. عایشه گفت: آیا بر پیرزن سرخ مویی از تیره بنی اسد می گریی؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: چه کسی جای خدیجه را می گیرد؟ روزی که شما مرا تکذیب کردید، او مرا تصدیق کرد. روزی که کفر ورزیدید، به من ایمان آورد و هنگامی که نازا بودید، برایم فرزند آورد.[8] عایشه گفت: از آن پس، همواره خودم را با بیان خوبی های خدیجه، به پیامبر نزدیک می کردم.
مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در کلام دیگران
ابن مجر که از علمای برجسته اهل تسنن است، می گوید: «از امتیازات خدیجه، آن است که او همیشه پیامبر را گرامی می داشت و سخن او را چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت، تصدیق می کرد». سلیمان الکتانی، یکی از ادبای مسیحی عرب، خدیجه را این چنین توصیف می کند:
خدیجه، دوستی خود را به همسرش بخشید، درحالی که احساس بخشش نمی کرد، بلکه احساس می کرد که از او محبت و دوستی می گیرد و همه سعادت را از او کسب می کند. ثروتش را به او بخشید و حال آنکه احساس نمی کرد که می بخشد، بلکه احساس او این بود که از او هدایت را که بر همه گنج های روی زمین برتری دارد، کسب می کند.
نکاتی درباره حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
در سوره «ضحی»، آیه هشتم، به نام و اوصاف این بانوی گرامی اشاره شده است.
* آن حضرت که از ثروتمندترین زنان جزیره العرب بود، حدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروان های تجاری او، شب و روز در طائف و یمن و شام و مصر و سایر بلاد در حرکت بودند. او برده های بسیار زیادی هم داشت که به تجارت اشتغال داشتند.
* عظیم ترین خطری که پیامبر را در آغاز رسالتش تهدید می کرد، محاصره اقتصادی مسلمانان بود، اما اموال حضرت خدیجه (سلام الله علیها) کلید شکست این محاصره شد. او مواد مصرفی را به چندین برابر قیمت واقعی اش برای غذای مسلمانان می خرید تا آنکه سال های محاصره اقتصادی، با پیروزی مسلمانان تمام شد.
* حضرت خدیجه، درحالی با پیامبر خدا ازدواج کرد که خود از ثروتمندترین زنان عرب بود و خواستگاران معتبر و سرمایه دار فراوانی داشت، درحالی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن زمان، پیش جد خود، عبدالمطلب، زندگی می کرد و تنها اعتبارش در میان مردم، درستکاری و امانت داری اش بود و هیچ ثروتی نداشت.
* آخرین کلام حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در بستر بیماری و مرگ چنین بود: «ای رسول خدا! من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم. از من درگذر و اگر اکنون دل در طلب چیزی داشته باشم، خشنودی توست».
* حتماً شما هم شنیده اید که حضرت خدیجه (سلام الله علیها)،خود برای خواستگاری از پیامبر، پا پیش گذاشت. او به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: «به خدا قسم ای محمد! اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو می گذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟ من با تمام اموال و کنیزانم، در اختیار توام».
* در جریان کناره گیری رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، پیش از ایجاد نطفه فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، پیامبر، عمار یاسر را نزد خدیجه (سلام الله علیها) فرستاد و فرمود: «به او بگو: ای خدیجه! گمان مبر که کنارگیری من، از توست. نه، خداوند چنین امر فرموده است. گمانی جز خیر نبر و بدان خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش، به تو مباهات و فخر می کند».
* در روایتی آمده است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وقتی حضرت خدیجه وفات کرد، فاطمه (سلام الله علیها) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پناه برد. به دور پیامبر می چرخید و می گفت: پدر جان! مادر من کجاست؟ همان وقت، جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: ای رسول خدا! پروردگارت امر فرمود به فاطمه (سلام الله علیها) سلام برسانی و بگویی مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اتاق هایش از طلا و ستون هایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم هم نشین است».
* در کتاب آسمانی انجیل، از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) یاد شده است، به گونه ای که خداوند در آن خطاب به عیسی (علیه السلام) فرمود: «نسل او(حضرت خدیجه) از مبارکه(بانوی پربرکت) است که همدم مادرت، مریم، در بهشت می باشد».
* خداوند در قرآن می فرماید: «وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَاَغنَی؛ خداوند تو را فقیر یافت و سپس تو را بی نیاز نمود.» طبق احادیث و روایات متعدد، مراد از «بی نیاز کردن» مال و بخشش خدیجه (سلام الله علیها) بود که همه را در طبق اخلاص به پیامبر تقدیم کرد.
* آخرین بخش از اموال حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به وسیله امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام)، در سفر هجرت به مدینه صرف شد. در واقع حضرت علی (علیه السلام) به سفارش پیامبر، با این پول، شتر و زاد و توشه خرید تا با حضرت زهرا (سلام الله علیها) و دیگر زنان و مردان بنی هاشم، به مدینه هجرت کند و به پیامبر ملحق شود.
* ابوعبیده (نوه عمار یاسر) نقل می کند: «فرزند ابی رافع از پدرش پرسید: مگر پیامبر چقدر مال و اموال داشت که برای سفر خود، دو شتر خرید و به امیرمؤمنان هم سفارش کرد برای دیگر مهاجران زاد و توشه بخرد؟ پدرش پاسخ داد: از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: هیچ مال و ثروتی، برای من سودمندتر از اموال خدیجه (سلام الله علیها) نبود».
* پیامبر درباره حضرت خدیجه (سلام الله علیها) فرمود: «محبت خدیجه (سلام الله علیها) را خداوند در دل من قرار داده بود… من او را از اعماق دل دوست داشتم… من دوست داران خدیجه (سلام الله علیها) را هم دوست دارم».
پاسخ به یک شبهه
شهید مطهری به نکته ای اساسی درباره اموال حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و شمشیر علی (علیه السلام) اشاره دارد؛ زیرا وقتی گفته می شود اسلام با مال خدیجه (سلام الله علیها) و شمشیر علی (علیه السلام) پیش رفت، بعضی شبهه ای مطرح می کنند و می گویند: یعنی اسلام با زر و زور پیش رفته است؟ و شهید مطهری پاسخ می دهد: «اگر دینی با زور پیش برود، آن چه دینی می تواند باشد؟ آیا قرآن در یک جا دارد که اسلام با زر و زور پیش رفت؟ آیا علی (علیه السلام) در یک جا گفت که اسلام با زر و زور پیش رفت؟ شکی وجود ندارد که مال خدیجه (سلام الله علیها) به درد مسلمین خورد، اما آیا مال خدیجه، صرف دعوت اسلام شد؛ یعنی خدیجه پول زیادی داشت، پول خدیجه را به کسی دادند و گفتند بیا مسلمان شو؟ آیا یک جا، انسان در تاریخ، چنین چیزی پیدا می کند؟ یا نه، در شرایطی که مسلمین و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در نهایت درجه سختی و تحت فشار بودند، جناب خدیجه (سلام الله علیها) مال و اموال خودش را در اختیار پیامبر گذاشت، ولی نه برای اینکه پیامبر العیاذبالله به کسی رشوه بدهد و تاریخ نیز هیچ گاه چنین چیزی را نشان نمی دهد… پس اگر مال خدیجه (سلام الله علیها) نبود، فقر و تنگ دستی شاید مسلمین را از پا درمی آورد. مال خدیجه (سلام الله علیها) خدمت کرد، اما نه خدمتِ رشوه دادن، بلکه خدمت به این معنا که مسلمانان گرسنه را نجات داد. شمشیر علی (علیه السلام) بدون شک به اسلام خدمت کرد… در شرایطی که شمشیر دشمن آمده بود، ریشه اسلام را بکند».
خدیجه (سلام الله علیها) اولین بانوی مسلمان
ایشان اولین بانویی است که اسلام آورده است. در همان زمان که پیامبر از آزار و اذیت مشرکان رنج می برد، خدیجه (سلام الله علیها) تنها کسی بود که از بار اندوه و غم های او می کاست و یاور همیشگی پیامبر نام گرفت. تبسم خدیجه (سلام الله علیها)، دردهای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را سبک می کرد و به او آرامش می داد. وقتی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به عنوان اولین زن مسلمان به پیامبر ایمان آورد، پیامبر برای ادامه دعوت رسالتش، راسخ تر شد. او آینده ای درخشان و باشکوه برای سیر رسالت همسرش ترسیم کرد.
در دورانی که زنان جاهلیت، به انواع هرزگی های آن زمان آلوده بودند، خدیجه (سلام الله علیها) حتی پیش از ازدواج با پیامبر هم به نام «طاهره» ملقب بود؛ یعنی کسی که از هرگونه آلودگی و هرزگی به دور است. ابن عباس می گوید: «پیامبر خدا، بر روی زمین چهار خط کشید و پرسید: آیا می دانید این چیست؟ گفتند: خدا و رسولش آگاه ترند؛ ما نمی دانیم. پیامبر خدا فرمود: بهترین زنان اهل بهشت، چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم».
منبع : پایگاه حوزه و عرفان