میترسم این چهل روزه دووم نیارم
سیصد و شصت و پنج روزه لحظه شمارم
خدا نکنه غلام سیات زنده نمونه
نتونه امسال برا تو روضه بخونه
دیشب خواب سیاهی دیدم، سیاهیِ روی کتیبه
یه کمی بو بکِش دقیقاً، این بوی خوب عطر سیبه
صدایی که میرسه گوشم، صدای نالهی اَمَن یُّجیبه
تو که تا اینجا گذاشتی من، زیر علم روزی بگیرم
یکم دیگه مهلتم بده، محرم تورو ببینم
کاش بشه که توی اربعین، یه گوشه صحن تو بمیرم
بمیرم ، بمیرم ، بمیرم
امیرم ، بگو دستتو میگیرم
رسمه که از صاحب عزا رخصت بگیرن
تا که بیان به مجلس عزاش بشینن
یه عده دست به دامن حضرت زهرا
یه عده دست به دامن أم البنین ان
پیراهن سیاهمو بیارید، که از الآن پیشم باشه
خدا نیاره روزی گدات، وسط میون دارات نباشه
هنوز چهل روز مونده ولی، نوکرت نگران آقاشه
بزار فقط برسه محرم، سنگ تموم میزارم آقا
صدقه سر بیبی رقیهست، همه دار و ندارم آقا
به جون پدر مادرم قسم، خیلی دوسِت دارم آقا
آقا ، آقا ، آقا
امیرم ، بگو دستتو میگیرم
با نوای کربلایی سید رضا نریمانی