یکی از ابعادمهم دین ما سیاست و دخالت در امور جامعه است که در سیره سیاسی حضرت زهرا (س) مشهوداست. نمی شود کسی بگوید ائمه و پیشوایان دینی فقط پیشوای شرعی و دینی مردم بوده اند. این مطلبی که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش می نویسد: اینکه پیغمبر فرمودند: علی علیه السلام اعلم و عالم ترین مردم است. یعنی در مسایل شرعی، نه در مسایل سیاسی و حکومتی. آیا واقعاً این طور است؟ آیا در حادثۀ با عظمت غدیر که پیغمبر فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاٰهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاٰه»؛ یعنی مردم بروند از علی علیه السلام سؤال شرعی و نماز و روزه سؤال کنند؟ اسلام قضاوت، تجارت و حدود ندارد؟!
آیا ممکن است در جامعه، حد زنا، سرقت و آدم کشی را بدون حکومت رعایت کرد؟ مگر می شود در جامعه قضاوت و احکام تجاری را بدون حکومت داشت؟ لذا از امام حسن مجتبی پرسیدند، سیاست چیست؟ هر زمان که سیاست می گویند، با حیله گری و خدعه همراه است.
سیاست از دیدگاه امام مجتبی (ع)
امام مجتبی (علیه السلام) فرمود: سیاست سه چیز است: «السّیاسة أن ترعی حقوق الله، و حقوق الأحیاء، و حقوق الأموات. فأمّا حقوق الله فأداء ما طلب و الاجتناب عمّا نهی. وأمّا حقوق الأحیاء فهی أن تقوم بواجبک نحو إخوانک ولا تتأخّر عن خدمة امّتک، و أن تخلص لولّی الأمر ما أخلص لأمّته، و ترفع عقیرتک فی وجهه إذا حاد عن الطّریق السّوی. و أمّا حقوق الأموات فهی أن تذکر خیراتهم و تتغاضی عن مساوئهم، فإنّ لهم ربّا یحاسبهم»؛[1] سیاست این است که سه تا حق را در جامعه پی گیرید و رعایت کنید: یکی حق خداست. پس یک سیاست مدار باید نخست حق خدا را که همان اساس دین است رعایت کند. دوم حقوق مردمی که زنده اند، و سوم حقوق اموات باید رعایت گردد. اموات نیز حقوقی دارند، اهل قبور هم برای خودشان حقوق و جایگاهی دارند.
امام فرمود: سیاست پی گیری و رعایت حقوق خدا، مردم زنده و حقوق اموات است؛ یعنی یک سیاست مدار این مثلث سه ضلعی را بایستی رعایت کند. این است که در زیارت جامعه کبیره می گوییم «هُمْ سیاسَةُ الْعِباد»، ائمۀ ما «سیاسیّون» جامعه هستند. یعنی تدبیر امور و ادارۀ جامعه را نیز باید به دست داشته باشند. حضرت سلیمان حاکم نبود و جامعه را اداره نمی کرد؟ آیا داود پیغمبر حکومت نمی کرد؟ مگر حضرت یوسف مدتی مسؤلیت نداشت؟ آیاحضرت نوح و شعیب چنین نبودند؟ اصلاً همۀ انبیاء برای چه آمده بودند؟ آمده اند تا عدالت را پیاده کنند. عدالت چگونه پیاده می شود؟ آیا با گوشۀ مسجد نشستن عدالت پیاده می شود؟ عدالت از حکومت و مسئولین شروع می شود.
گام ها و منش های سیاسی حضرت زهرا (س)
1. افشاگری در دفاع از امامت
فاطمه زهرا علیها السلام با یک بحران به نام «سقیفه» مواجه شد. افرادی جمع شدند و خواستند غدیر را انکار کنند. حضرت در مقابل آنها چه کرد؟ می توانست گوشۀ خانه بنشیند و گریه کند، اما بلند شد و رفت و در هر چند کیلومتری فتنه را افشا می کرد و فریاد بر می اورد. «محمود بن لبید» می گوید: من روزی رفتم قبرستان بقیع، دیدم صدای گریه می آید. دیدم خانمی با چهار بچه نشسته و دارد اشک می ریزد. جلو رفتم، متوجه شدم فاطمه است. عرض کردم، دختر رسول خدا! این گریۀ شما ما را آزار می دهد و برای ما سخت است چرا گریه می کنید؟ حضرت فرمود: پسر لبید! دو مصیبت، دارد مرا از پا درمی آورد، یکی فقدان پدرم رسول خداست
دیگر مصیبت ظلم هایی است که به امیرمؤمنان می شود. محمود بن لبید می گوید: گفتم، دختر رسول خدا! چرا پدر بزرگوارت قضیه ولایت امیرالمؤمنین را تمام و محکم نکرد تا خیال مردم راحت شود؟ وجود مقدس زهرای مرضیه فرمود: پسر لبید! این چه حرفی است، بابای من مگر در غدیر نفرمود. مگر از جریان سقیفه تا غدیر چند روز فاصله است. محمود بن لبید می گوید گفتم: ای دختر رسول خدا! درست است که پیغمبر فرمود، اما شاید مردم یادشان رفته باشد! چرا امیرالمؤمنین خودش بلند نمی شود و بیاید و از حق خودش دفاع کند و به مردم بگوید من امام هستم و اینها غصب کرده اند؟ فاطمه زهرا (س) فرمود: پسر لبید! «مَثَلُ الامام مَثَلُ کعبه»؛ امام مثل کعبه است. مردم می روند سراغ کعبه، کعبه که سراغ مردم نمی رود، یعنی مردم باید به سراغ امام بروند.
2. آسیب شناسی و آفت زدایی
یکی از نقش های زهرای مرضیه علیها السلام در جامعه آسیب شناسی و آسیب زدایی بود. در خطبه ای که در مسجد و نیز در جمع زنان مهاجر و انصار خواند، فرمود: می دانید شما چرا امیرالمؤمنین علیه السلام را کنار گذاشتید، چون از شیطان پیروی کردید: «وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ»؛ شیطان شما را صدا زد و شما جوابش را دادید. حضرت فرمود: در شما نفاق بود، این نفاق را که تا پیغمبر زنده بود، مخفی کردید و اکنون آن را آشکار کردید.[2]
شکل نفاق در مدینه و در مکه
ما دو نوع نفاق داریم، یکی نفاقی است که در مکه وجود داشت و دیگری نفاقی بود که در مدینه به کار گرفته می شد. نفاق اول خیلی کم رنگ بود؛ زیرا نفاق بیماریی است که در بستر جامعۀ دینی شکل می گیرد. در جامعۀ کفر منافق لازم نیست. چون نفاق بین دینداران رشد و نمو می کند، لذا نفاق در جامعۀ دینی شکل می گیرد. در مکه ما به این معنی نفاق نداشتیم.
در مکه، آن طرف ابوجهل بود، این طرف رسول خدا: آن طرف جامعه کفر و این طرف جامعه مسلمان؛ بنابراین، مرزها روشن بود. قرآن کریم می فرماید: «مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَی النِّفٰاقِ»؛ پیغمبر! این هایی که دور تو را گرفته اند بعضی هایشان منافق اند. صریح قرآن است که: «لاٰ تَعْلَمُهُمْ»؛[3] تو ای پیغمبر! آنها را نمی شناسی.
وصیت سیاسی حضرت زهرا (س)
اینکه در وصیت نامه سفارش شده است خاکسپاری اش در شب انجام گیرد، یک ترفند سیاسی است. اگر امیرالمؤمنین فرمودند خاکسپاری اش در شب انجام گیرد، از ترس خوارج بود؛ چون خوارج خیلی خبیث بودند، و ممکن بود محل قبر مولا را پیدا کنند و جنازه را بیرون بیاورند. حتی تهدید کرده بودند که بدن حضرت را آتش می زنیم. اما در مورد حضرت زهرا این تهدید وجود نداشت، واقعاً عده ای در مدینه آمده بودند که در تشییع شرکت کنند. بالاخره خیلی از رحلت پیغمبر نگذشته و مردم یادشان نرفته که رسول خدا نسبت به فاطمه چه کلماتی را فرموده بودند، لذا خطر این نبود که جنازۀ حضرت زهرا مورد جسارت قرار بگیرد؛ اما با این وجود، فرمود: مبادا افراد ویژه ای بر بدنم نماز بخوانند. در شب به صورت مخفی مرا غسل، کفن و دفن نمایید.[4] این خود یک وصیت سیاسی است و در آن بیزاری و انزجار از کسانی که حادثه غدیر را به بوتۀ فراموشی سپردند تصریح شده است.
الگوپذیری از فاطمه زهرا (س)
زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در جنبه های مختلف برای ما الگو است. به عنوان مادر در تربیت اولاد، به عنوان یک همسر در وفاداری اش به شوهر، به عنوان یک دختر در علاقه مندی به پدر، به عنوان یک زن خانه دار که با فقر این خانه را می چرخاند، برای همۀ اقشار اجتماعی ما الگو است. برای بندگان متهجد خدا به عنوان یک عبادت کنندۀ خالص خدا الگو است که با همۀ مشکلات، گاهی شب تا صبح به نماز می ایستاد و پاهایش ورم می کرد،[5] از آن طرف هم به عنوان یک مدیر برای همۀ سیاست مداران می تواند الگو باشد.
رفتار حضرت زهرا علیها السلام نشان می دهد که انسان بایستی مَشْی سیاسی داشته باشد. مشی سیاسی هم با مشی عبادی هیچ منافات ندارد. به این دلیل است که حضرت امام (ره) در تحریرالوسیله می فرماید: این هایی که می گویند دین بدونِ سیاست، نه دین را می شناسند و نه سیاست را. چون دین حدود دارد، تجارت دارد، قضاوت دارد، امامت دارد، برائت دارد، نفی سلطۀ کافر دارد، همۀ اینها می شود سیاست. لذا مشی سیاسی حضرت زهرا علیها السلام را این دو، سه ماه پیش گرفته است ببینید! تلاش و راه های مختلف، احتجاج، سخنرانی، گریه، توبیخ، وصیت سیاسی، بی اعتنایی، راه ندادن به خانه و همه، حکایت از هوش سرشار و معرفت سیاسی ایشان دارد. با شیوه های مختلف به مسلمانان و به شیعیان تفهیم کرد که من مدافع امیرالمؤمنین و مدافع ولایت و اسلام هستم، شما نیز این گونه باشید.
بیایید ما هم دغدغۀ دین و سیاست داشته باشیم و برای دین اهمیّت قایل شویم و با برگزاری روضه های خانگی از ائمۀ معصومین (ع) و زندگی زهرای مرضیه (ع) درس دین داری را یاد بگیریم. جهت ثبت روضه خانگی و درخواست سخنران کلیک کنید.
۱. بیشتر بخوانید: چرا محل دفن حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) مخفی است؟
۲. بیشتر بخوانید : گلچین مداحی های فاطمیه
منابع:
[1] الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج6، ص 620.
[2] کشف الغمه، ج2، ص 485، بحارالانوار، ج29، ص 223.
[3] توبه، 101.
[4] بحارالانوار، ج43، ص 159.
[5] بحارالانوار، ج43، ص 84.