از پیچیده ترین اموری که برای آن تعریف های زیادی ارائه شده، فرهنگ است. در بین تعاریفی که تاکنون از فرهنگ ارائه شده، به اذعان نگارنده، تعریفی که در ادامه می آید، نسبت به تعاریف دیگر کامل تر بوده و چنین تعریف می شود: «اعتقادات و باورها، ارزش ها و گرایش ها و رفتارها و کردارهای مجموعه ای از افراد یا یک جامعه». برخی از محققین این سه مؤلفه را از ارکان و مقوّمات فرهنگ دانستهاند.[1] بنیادیترین لایه فرهنگ به یقین عبارت است از «اعتقادات و باورها»، که گرایش و ارزشهای یک جامعه به شدت از آن متأثر بوده و بسیاری از رفتارها و کردارهای جامعه، تبلور ضعف و قوت باورها و اعتقادات است.
قیام خونین و پر برکت حضرت امام حسین علیهالسّلام، واقعهای بزرگ و تاثیرگذار در تاریخ بوده که فرهنگ تشیع را به طور کامل متأثر کرده است. در دورانی که غاصبان خلافت حضرت رسول صلوات الله علیه، سرمست از قدرت و ثروت بادآورده، در کاخ سبز اموی مشغول نابود کردن فرهنگ نورانی اسلام ناب ـ یعنی میراث بزرگ نبیّ خاتم صلوات الله علیه- و عیش و نوش خود بودند سومین امام شیعیان جهان و سبط رسول اکرم صلوات الله علیه، پرچم قیام در دست گرفته و خواستار اصلاح در مسیرِ به انحراف رفته شد. ایشان در وصیت نامه خویش به برادرشان محمد حنفیه چنین می نویسند: «وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ؛ خروج و قیام من از روى سرکشى و خوشگذرانى و فساد و ظلم نیست، تنها براى اصلاح در امت جدم قیام کردم و می خواهم به معروف امر کنم و از منکر بازدارم و به سیره جدم و پدرم على بن ابیطالب عمل کنم.»[2]
حرکت نورانی و زندگی بخش حضرت امام حسین علیهالسّلام نه تنها کاخ تزویر یزید را به ویرانی کشاند، بلکه در طول تاریخ بساط یزیدیان را به هم ریخته و بسان چراغ راهی هدایت بخش، حرکت های اصلاحی بسیاری در طول تاریخ را هدایتگر شد. امام خمینی رحمت الله علیه در این باره می فرماید: « اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرسای نبی اکرم صلوات الله علیه را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند و لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایی بخش و قرآن هدایت افروز را جاوید نگه دارد و با خون شهیدانی چون فرزندان وحی، احیا و پشتیبانی فرماید و از آسیب دهر نگه دارد و حسین بن علی علیهالسّلام آن عصاره نبوت و یادگار ولایت را برانگیزد، تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امت معظم پیامبر اکرم نماید تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و رهآوردهای آن پاسداری نماید.»[3]
عاشورا و خودسازی
همانطور که در قرآن کریم بیان شده است یک درگیری تاریخی در عالم برپا است: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.» این درگیری در تمام لایه های عالم در جریان است.
کشاکش حالات روحی، رفتارهای عینی و افکار ذهنی هر کدام از انسانها دقیقا در همین بستر رقم می خورد. در یکسو مسیری روشن قرار دارد که انبیاء الهی در پیش رو قرار داده اند و گام نهادن در آن موجب رشد، آرامش و رسیدن به قله های سعادت است و در سوی دیگر فضایی ظلمانی است که شیاطین جنی و انسی آن را رهبری میکنند و افتادن در ورطۀ آن، به جز اضطراب و تنزّل و هلاکت چیزی به دنبال ندارد.
یاد و خاطره قیام عظیم حضرت امام حسین علیهالسلام نمایانگر صفآرایی تمام عیار حق و باطل در مقابل هم است و مجالس عزاداری و روضه و یادبود عاشورای حسینی، یادآور شعار «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» می باشد. نکته مهم آن است که «غفلت»، زمینه ساز انحرافات روحی، فکری و رفتاری بوده و خود را در صف یاری سیدالشهداء و مقابله با اشقیاء عالم دیدن، تذکاری مؤثر و غفلت زدا است. همانطور که اصحاب سیدالشهدا علیهالسّلام در روز عاشورا به والاترین درجات عرفانی رسیده و قلههای عبودیت را فتح کردند، سایر محبّین و شیعیان نیز با زنده نگه داشتن یاد قیام کربلا و تداعی تقابل تاریخی حق و باطل در تمام عرصههای زندگی، در پرتو همراهی و معیّت با سیدالشهداء، امکان رشد و تعالی را خواهند داشت.
عاشورا و جامعهسازی
علاوه بر ابعاد فردی تاثیرگذاری قیام حسینی، فرهنگ جامعۀ شیعی به شدت متاثر از حادثه عاشورا بوده، به گونهای که حتی دشمنان به این حقیقت پی برده و در گفتار و نوشتار خود به این مورد اذعان کرده اند. از جمله این افراز فوکویاما، فیلسوف و تاریخنگار ژاپنی الاصل و تبعۀ آمریکا است که در یک کنفرانس در اورشلیم، به بازشناسی و تحلیل هویت شیعی پرداخته و میگوید: «شیعه پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرندهای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ … بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالتخواهی اوست چون شیعه در انتظار عدالت به سر میبرد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمیتوانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد … بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است.»
جایگاه بیبدیل مجالس روضه و عزاداری در زنده نگهداشتن یاد و خاطره قیام خونین کربلا و سیدالشهداء علیهالسّلام بر هیچ کس پوشیده نیست. در طول قرون گذشته، همواره مجالس روضه و عزاداری، محلی برای اجتماع عاشقان أبا عبدالله الحسین علیهالسّلام و به نوعی، تجدید بیعت با آن امام هُمام بوده است، به گونهای که حتی میتوان گفت استمرار اسلام ناب مدیون و مرهون قیام کربلا و الگو گرفتن از آن است. امام خمینی رحمت الله علیه با اشاره به همین مطلب در فرازی از بیانات خود میفرمایند: «محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا سلام الله علیه است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است.»[4]
اجتماع تشیع در طول تاریخ متاثر از فرهنگ نورانی و متعالی عاشورا است. قیامهای بسیار زیادی با سرلوحه قراردادن قیام کربلا بر پا شده و نهضتهای فراوانی با تأسّی به حرکت حیات آفرین حضرت امام حسین علیهالسلام سامان یافته است. از جمله این قیامها می توان میتوان به قیام بزرگ مردم ایران در مقابل رژیم ستمشاهی اشاره کرد. به طور یقین نهضت ایرانیان، متاثر از قیام حضرت سیدالشهدا در کربلا بوده است. روحیه شهادت طلبی در میان ملت ایران، شعارهای شورآفرینِ بر خاسته از شعور عاشورایی همچون هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة، وجود بیرقهای یا حسین، یا أبوالفضل العباس و … در دست مردم در راهپیماییها و اجتماعات نشان از عمق این تاثیر دارد. امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در این رابطه بیان میدارد: «انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.»[5]
بنیانگذار انقلاب اسلامی نه تنها اصل قیام بلکه حتی شیوههای مبارزاتی قیام را از قیام عاشورا متأثر میداند: «حضرت سیدالشهداء از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان وضع چه جور باید باشد و در خارج میدان وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه کنند و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند کیفیت مبارزه را، کیفیت اینکه مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد چطور باشد، کیفیت اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد با یک عده معدود باید چطور باشد. اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهداء به ملت آموخته است و أهلبیت بزرگوار او و فرزند عالی مقدار او هم فهماند که بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد چه باید کرد؟ باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟ …»[6]
از نگاه ایشان قیام امام حسین علیهالسلام مردم را برای حفظ اسلام آماده کرده و خون ملتها را به جوش میآورد: «این خون سیدالشهداء است که خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش میآورد و این دستجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان می آورد برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می کند …»[7]
جمع بندی
در یک جمع بندی از مطالب گذشته میتوان گفت قیام پربرکت و نورانی سیدالشهداء علیهالسّلام زمینه ساز رشد آحاد جامعه و همچنین کل جامعه اسلامی شده است. تک تک مردم با یاد ابا عبدالله الحسین علیهالسّلام، انگیزه ای برای دوری از تن دادن به ولایت شیاطین جنی و انسی و افتادن در ورطۀ گناه و تباهی پیدا کرده و با توسل به سیدالشهداء علیهالسّلام در مسیر رشد و تعالی قدم برمیدارند؛ همچنین جامعه بزرگ شیعی با تأسی به نهضت حیات بخش عاشورا، هیچگاه از تکاپو نایستاده و با وجود همه فراز و فرودها، سعی خود را برای ادامه و استمرار قیام حسینی بکار گرفته است.
همانطور که امام امت فرمودند: «دستور عمل امام حسین سلام الله علیه، دستور است برای همه، کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید.»[8] مجالس عزاداری و روضه امام حسین علیهالسّلام، فرصتی مناسب برای زنده نگهداشتن یاد قیام حسینی و تجدید بیعت با سیّد و سالار شهیدان و پیشوای آزادی خواهان جهان است.
پینوشتها:
1- محمدتقی مصباح یزدی، تهاجم فرهنگی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ص 71.
2- ابن شهر آشوب، المناقب, ج 4, ص 88.
3- ر.ک: صحیفۀ امام، ج14، ص406-407
4- همان، ج15، ص: 330
5- همان، ج 17، ص 481
6- همان، ج 17، ص 55- 56
7- همان، ج 15، ص 330- 332.
8- همان، ج 10، ص 314- 315.
منبع : راسخون