یکشنبه 28 اردیبهشت 1404 - 9:36 قبل از ظهر
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • صفحه اصلی
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهل بیت
    • حضرت محمد صلوات الله علیه
    • امام علی علیه‌السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
    • امام حسن مجتبی علیه‌السلام
    • امام حسین علیه‌السلام
    • امام سجاد علیه‌السلام
    • امام باقر علیه‌السلام
    • امام صادق علیه‌السلام
    • امام کاظم علیه‌السلام
    • امام رضا علیه‌السلام
    • امام جواد علیه‌السلام
    • امام هادی علیه‌السلام
    • امام عسکری علیه‌السلام
    • امام زمان علیه‌السلام
  • مهدویت
    • مهدویت در قرآن
    • مهدویت در حدیث
    • آخرالزمان
    • انتظار فرج
    • رجعت
  • خاندان عصمت
    • حضرت عباس علیه‌السلام
    • حضرت زینب سلام الله علیها
    • حضرت معصومه سلام الله علیها
    • حضرت علی اکبر علیه‌السلام
    • حضرت علی اصغر علیه‌السلام
    • حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
    • حضرت عبدالله بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت قاسم بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت شاهچراغ علیه‌السلام
    • سایر خاندان عصمت
  • کلیپ و ویدیو
    • دعوت بزرگان
    • دعوت مداحان
    • استوری اینستاگرام
      • استوری شب زیارتی امام حسین
      • استوری ماه محرم
      • استوری أربعین
      • استوری فاطمیه
      • استوری ماه رمضان
      • استوری عید غدیر
      • استوری شهادت
      • استوری ولادت
      • استوری دهه کرامت
      • استوری ایام هفته
    • فیلم کوتاه
    • کلیپ تصویری
    • دعوت از مبلّغین
    • کلیپ صوتی
    • تیزر
    • آموزش سایت
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
No Result
مشاهده تمامی نتایج
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
ورود به سامانه ثاقب
No Result
مشاهده تمامی نتایج
صفحه اصلی شناخت اهل بیت حضرت زهرا سلام الله علیها

متن سخنرانی فاطمیه | صبر فاطمی 2

موضوع: صبر

23 آبان 1403
متن سخنرانی فاطمیه

بیان اهمیت صبر و جایگاه صابرین نزد خدا

اهمیت

در بین همه زیارات و ادعیه‌ای که اهل دعا و ثنا با آن‌ انس دارند، زیارت عاشورا جایگاه منحصر‌به‌فرد و ویژه‌ای دارد و همه با زیارت عاشورا مأنوس هستیم. این زیارت فرازهای مختلفی دارد که هر‌کدام دریایی از معارف را برای اهلش بیان می‌کند. یکی از فرازهای آن این است که «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْکَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَهٌ وَ مَغْفِرَهٌ»؛ خدایا! در این مقام که مصیبت شهادت امام بر جانم نشسته، مرا جزو کسانی قرار ده که از طرف تو صلوات و رحمت و مغفرت دریافت کرده‌اند.

سؤال اینجاست که خدا این سه درخواست، یعنی صلوات و رحمت الهی (همان که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ»؛ اگر رحمت من نبود حتماً از زیان‌کاران و ورشکستگان بودید( و مغفرت را به چه کسانی عطا می‌کند؟ پاسخ این سؤال در آیات 155 و 157 سوره مبارکه بقره آمده است. در آیه ۱۵۵ می‌فرماید: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ»؛ به صابرین بشارت ده، و در آیه ۱۵۷ می‌فرماید: «اولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ این‌ها، همان‌ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آن‌ها هدایت‌یافتگانند. خدا رحمت و صلوات خود را به صابرین عنایت می‌کند. این مقام کسانی است که صبر می‌کنند.

در ادامۀ مطلب، عوامل بی‌صبری را بیان خواهیم کرد که سه عامل بی‌خبری، عجله و توقع بالا، صبر را از بین می‌برد.

اقناع

اولین عامل بی‌صبری، بی‌خبری است.

تببین اینکه بی‌خبری بی‌صبری می‌آورد.

بی‌خبری، جهل و عدم آگاهی منجر به بی‌صبری می‌شود. به‌عنوان مثال فرض کنید آقای خانه خسته و گرسنه، از اداره به خانه می‌آید. در را که باز می‌کند، خانه را بسیار نامرتب می‌بیند و متوجه می‌شود که از شام هم خبری نیست. با دیدن این صحنه عصبانی و بی‌صبر می‌شود. ناگهان همسرش در مقابل او می‌ایستد. مرد خانه می‌پرسد چرا خانه این‌قدر آشفته است و چرا شام نپخته‌ای؟! زن با رنگ‌و‌روی پریده می‌پرسد چرا گوشی‌ات خاموش است؟! امروز عصر مادرتان تماس گرفتند و گفتند حالشان خوب نیست. هیچ‌کس نبود و من ایشان را برای معاینه نزد دکتر بردم و تا الان دستم بند بود و نرسیدم شام آماده کنم و خانه را مرتب کنم. مرد خانه با شنیدن این خبر آرام و شرمنده می‌شود و از خانمش تشکر می‌کند. در ابتدای این داستان، چون مرد خانه بی‌خبر بود، صبرخود را از دست داد؛ ولی پس از آگاه شدن از ماجرا آرام شد.

در داستان حضرت موسی و حضرت خضر نبی > قرار شد حضرت موسی ? شاگردی بکند. این همراهی به درخواست و اصرار حضرت موسی (ع) بود. خضر نبی (ع) با وجود مخالفت اولیه، با این شرط که حضرت موسی (ع) اعتراض نکند و هیچ سؤالی از او نپرسد، همراهی او را قبول می‌کند. در این همراهی سه عملِ سوراخ کردن کشتی، کشتن نوجوان و تجدید‌بنای دیوار توسط حضرت خضر (ع) انجام شد. حضرت موسی (ع) در هر سه مورد اعتراض کرد. چون بی‌خبر بود و علت را نمی‌دانست. جناب خضر نبی (ع) فرمود: «قَالَ إِنَّکَ لَنْ‌تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى‌ ما لَمْ‌تُحِطْ بِهِ خُبْراً»؛[1] گفت: تو هرگز نمى‌توانى بر همراهى من صبر کنى و چگونه بر چیزى که آگاهى کامل به آن ندارى صبر مى‌کنى؟! حضرت موسی (ع) با اینکه به معصوم بودن حضرت خضر (ع) آگاهی داشت، اعتراض کرد و بی‌صبری ناشی از بی‌خبری سبب جدایی این دو پیامبر شد.

ما نیز همین‌گونه هستیم. در بلا و مصیبت، بی‌خبریم و نمی‌دانیم که این مصیبت چه خیر و برکتی برای ما داشته است.

مربی فوتبال بازیکنان را دور زمین می‌دواند. این دواندن، همیشه با یک انگیزه نیست؛ گاهی بازیکن متخلف را تنبیه می‌کند که ده دور دور زمین بدود، گاهی برای تعیین میزان توانایی بازیکن است، و گاهی برای افزایش و تقویت قدرت بازیکن می‌گوید که بعد از تمرین بماند و ده دور بیشتر از بقیه بدود و…. قصۀ بلا برای بندگان خدا همین‌گونه است. برخی به‌خاطر گناهانشان ادب می‌شوند، بعضی بندگان برای اینکه رشد کنند و قوی شوند به مصیبت دچار می‌شوند، و گاهی بلا یک امتحان است. دویدن برای همۀ این بندگان خوب و مفید است. مشکلات سبب رشد، ارتقاء و سلامت روح می‌شود.

امام باقر (ع) فرمود: «گروهى در زمان هود نبى (ع) گرفتار قحطى شدند. نزد حضرت هود (ع) رفتند تا از او درخواست دعا کنند و خداوند براى آنان باران نافعى بفرستد. در این هنگام پیرزنى بدزبان و فحاش از منزل هود (ع) بیرون شد و گفت: چرا هود براى خودش دعا نمی‌کند؟! مردم گفتند ای پیرزن ما را نزد هود ببر. گفت: او اکنون در میان مزرعه مشغول آبیارى است، می‌خواهید نزد او بروید. نزد هود (ع) رفتند و او مشغول نماز بود. هود (ع) بعد از فراغت از نماز، از آن‏ها پرسید حاجت شما چیست؟ گفتند: ما براى حاجتى نزد شما آمده‌ایم، ولى چیز شگفتى مشاهده کردیم! پیرزن بدزبان و فحاشى را مشاهده کردیم که بر سر ما فریاد کشید. هود گفت: او زن من است و دوست دارم عمر او طولانى شود. گفتند: اى پیغمبر خدا چرا چنین می‌خواهی؟ گفت: هیچ مؤمنى نیست مگر اینکه کسى او را اذیت می‌کند و من اکنون خداوند را سپاس می‌گویم که زیر‌دستم را آزار‌دهندۀ من قرار داده است و اگر او نبود بدتر از آن بر من مسلط می‏شد.

امام على (ع) فرمود: «رسول اکرم (ص) فرمودند اگر مؤمن در سوراخ موشى قرار گیرد، خداوند آزار‌دهنده‏اى براى او می‏رساند؛ زیرا مؤمن باید کفارۀ گناهان خود را در دنیا مشاهده کند.» هر‌کس به این حقیقت آگاهی داشته باشد، در بلا و مصیبت بی‌تابی نمی‌کند.

ممکن است کسی بخواهد که خدا مصلحت صبر کردن و یا اجر صبر کردن را به او نشان دهد. باید بگوییم که خدا هیچ‌وقت این کار را نمی‌کند؛ چون اگر خداوند بخواهد مصلحت بلا و اجر صبر در بلا را به ما نشان بدهد، دیگر اجر و پاداشی ندارد. داستان بهلول می‌تواند به درک بهتر این مطلب کمک کند. هر‌گاه دل بهلول می‌گرفت، کنار رودخانه می‌نشست و به آب نگاه می‌کرد؛ پاکی و طراوت آب، غصه‌هایش را می‌شست. اگر بیکار بود همان‌‌جا می‌نشست و مثل بچه‌ها گِل‌بازی می‌کرد. آن روز هم درحال ساختن خانه با گِل‌های کنار رودخانه بود. جلوی خانه باغچه‌ای درست کرد و در باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی از خدمتکارانش به طرف او آمد. بهلول به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت: بهلول، چه می‌سازی؟ بهلول با لحنی جدی گفت: بهشت می‌سازم. همسر هارون که می‌دانست بهلول شوخی می‌کند، گفت: آن را می‌فروشی؟! بهلول گفت: می‌فروشم. قیمت آن چند دینار است؟ صد دینار. زبیده خاتون گفت: من آن را می‌خرم. بهلول صد دینار گرفت و گفت: این بهشت مال تو؛ قبالۀ آن را بعداً می‌نویسم و به تو می‌دهم. زبیده خاتون لبخندی زد و رفت.

بهلول، سکه‌ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید، یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت. زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت‌رنگ تزئین شده بودند. گل‌های باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی‌رنگ به زبیده خاتون داد و گفت: این قبالۀ همان بهشتی است که از بهلول خریده‌ای. وقتی زبیده از خواب بیدار شد، از خوشحالی ماجرای خرید بهشت و خوابی که دیده بود را برای هارون تعریف کرد.

صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به‌دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوشامد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. سپس صد دینار به بهلول داد و گفت: یکی از همان بهشت‌هایی را که به زبیده فروختی، به من هم بفروش. بهلول، سکه‌ها را به هارون پس داد و گفت: به تو نمی‌فروشم. هارون گفت: اگر مبلغ بیشتری می‌خواهی، حاضرم بدهم. بهلول گفت: اگر هزار دینار هم بدهی، نمی‌فروشم. هارون ناراحت شد و علت را جویا شد. بهلول گفت: زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می‌دانی و می‌خواهی بخری؛ پس به تو نمی‌فروشم!

حکایت آدم‌هایی که می‌خواهند بعد از مشاهدۀ بهشت، خدا را عبادت کنند چنین داستانی دارد؛ بنابراین، اولین عامل بی‌صبری، بی‌خبری است.

دومین عامل بی‌صبری، عجله است.

اثبات اینکه عجله انسان را بی‌صبر می‌کند.

گمان می‌کنیم در بلا و مصیبت باید صبر کرد، در صورتی که صبر همیشه با بلا و مصیبت ملازم و همراه نیست. بله، در بسیاری از موارد صبر و بلا ملازم هستند، اما گاهی صبر و عجله ملازم و همراه می‌شوند و با آمدن عجله، صبر می‌رود. خداوند متعال در قرآن کریم این دو‌گانۀ صبر و عجله را بیان می‌فرماید: «فَاصْبِرْ کما صَبَرَ أُولُوا‌الْعَزْمِ‌ مِنَ‌ الرُّسُلِ‌ وَ لاتَسْتَعْجِلْ‌ لَهُمْ»؛[2] همانند پیامبران اولوا‌العزم صبر کن و در عذاب آنان عجله نداشته باش. دو واژۀ صبر و عجله در این آیه به‌صورت دو‌گانه و متضاد در کنار هم ذکر شده است. دوگانۀ صبر و عجله در زندگی ما نیز مشاهده می‌شود؛ مثلاً به انسان‌های دستپاچه و عجول می‌گویند این‌قدر عجله نکن و صبر داشته باش. آیا دچار بلا و مصیبت شده است که می‌گویید صبر کن؟ بله، این فرد دچار بلای عجله شده است؛ چون پای انسان عجول به بسیاری از گناهان گشوده می‌شود. انسان عجول کم‌حوصله می‌شود، غر می‌زند و از طرفی زودتر از بقیه حرام‌خور می‌شود. او می‌خواهد زود پول‌دار بشود و چون حوصله ندارد به حرام متوسل می‌شود. انسان عجول زود قضاوت می‌کند، زود تهمت می‌زند و زود عصبانی می‌شود. خیلی از گناهان به‌خاطر عجله است؛ چون با آمدن عجله، صبر می‌رود و با رفتن صبر بسیاری از گناهان می‌آید.

 

اشاره به بعضی از عوامل ایجاد عجله

به دلایل متفاوتی انسان‌ها عجله می‌کنند؛ خدای متعال در آیه 37 سوره انبیاء انسان را عجول معرفی کرده است: «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ». این آیه یک نوع تأکید است، یعنى آن‌چنان انسان عجول است که گویى تار‌و‌پود وجودش از عجله آفریده شده است. عوامل دیگری هم در عجله دامن می‌زند. یکی از این عوامل جنسیت است؛ معمولاً آقایان عجول‌تر از خانم‌ها هستند؛ اثر این عامل را می‌توان از رانندگی خانم‌ها در خیابان ‌به‌خوبی درک کرد. عامل دیگر، شخصیت و طبیعت انسان است؛ مثلاً افراد با مزاج گرم و خشک عجول‌تر هستند. یکی از موارد مهمی که انسان‌ها را به‌شدت عجول کرده است، سبک زندگی است .

 

تکنولوژی و سبک زندگی امروزه، مردم را عجول کرده است.

ما در عصر تکنولوژی و فناوری زندگی می‌کنیم. یکی از مهمترین ویژگی‌های این عصر سرعت و شتاب زیاد است. از اتومبیل‌ و قطار و هواپیما گرفته تا موبایل و اینترنت و سرعت فیلم‌ها و انیمیشن‌هایی که فرزندان ما تماشا می‌کنند، همه‌و‌همه زندگی را پُرسرعت کرده است و به همین اندازه، ناخواسته عجول شده‌ایم .اثبات این مطلب سخت و پیچیده نیست؛ مثلاً به سرعت اینترنت ده سال قبل قانع بودیم، ولی الان این‌گونه نیست و در صورتی که سرعت اینترنت کم باشد، بی‌تاب می‌شویم و غر می‌زنیم. تماشای کارتون‌ و انیمیشن‌های این دهه نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰، فرزندان ما را چندین برابر بی‌تاب و عجول و بی‌صبر کرده است. تکنولوژی علی‌رغم برکات زیادی که داشته است، چنین مضراتی هم دارد.

باید در کنار استفاده از تکنولوژی، به فکر چاره‌ای برای عجول نشدن خود و فرزندانمان باشیم. در روان‌شناسی بحثی با عنوان پلی‌تراپی و بازی‌درمانی[3] مطرح کرده است و مادران می‌توانند بازی‌هایی را بیاموزند که صبر و آستانه تحمل فرزندشان را بالا ببرد. پدیده عجول شدنِ حاصل از تکنولوژی، مختص بچه‌ها نیست و بزرگترها هم نباید از آن غافل باشند. بهترین پیشنهاد سبک زندگی اسلامی است. یکی از برکات سبک زندگی اسلامی تأنی، آرامش، سکونت و صبر است؛ به‌عنوان مثال در صورتی بر اساس توصیۀ اسلام غذا بخوریم، آستانه تحمل در جویدن و نشستن بالا می‌رود.

انسان به‌خاطر عجله به بسیاری از بلاها دچار می‌شود. گاهی یک واقعه باطن خوبی ندارد، اما در ظاهر خوب به نظر می‌رسد. بنابراین، نباید فریب ظاهر را بخوریم. اهل مدینه فریب ظاهر را خوردند و گفتند فلانی شیخ، باتجربه و پدر‌زن پیغمبر (ص) است؛ فلانی هم در جنگ‌های پیامبر شرکت می‌کرد، درست است که در بعضی از آن‌ها فرار کرده و گاهی خلاف پیامبر (ص) عمل کرده است، اما سابقۀ جبهه و جنگ دارد؛ و سومی هم ثروتش را در اختیار جنگ‌های پیامبر (ص) گذاشته است. آن‌ها خبر نداشتند که در پس این ظاهر خوب، آینده خطرناکی برای خود و نسل بعد از خود تدارک می‌بینند. گفتند علی جوان و کم‌تجربه است و اگر بیاید سخت می‌گیرد. حضرت زهرا (س) به مردم می‌گفتند علی اگر سخت بگیرد به خودش سخت می‌گیرد، عجله نکنید، صبر کنید؛ اما گوش نکردند و دود این بی‌صبری به چشم خودشان رفت. روزگار چنان برایشان رقم خورد که ۲۵ سال بعد برای بیعت به علی (ع) هجوم آوردند و امیرالمؤمنین (ع) فرمودند ترسیدم حسن و حسین (علیهماالسلام) زیر دست‌و‌پا جان بدهند.

 

سومین عامل بی‌صبری، توقع بالاست.

اثبات این مطلب که توقع انسان را بی‌صبر می‌کند.

سومین عاملی که باعث بی‌صبری می‌شود، توقع بالاست. وقتی از دیگران توقع بالایی داشته باشیم و آن‌ها نتوانند آن را برآورده کنند بی‌صبر می‌شویم. به‌عنوان مثال، فرض کنید یک فرد که بهره‌ای از عقل ندارد و دیوانه است، در جلسه‌ای وارد بشود و به همۀ حضار جلسه ناسزا بگوید. هیچ‌کدام از افراد حاضر در جلسه از برخورد او ناراحت نمی‌شوند؛ چون هیچ‌کس او توقع و انتظاری ندارد. حتی ممکن است با ناسزا و بدوبیراه گفتن، به او بخندند. بنابراین، علت بسیاری از بی‌تابی‌ها و ناراحتی‌ها و بی‌صبری‌های ما این است که از طرف مقابل توقع چنین رفتاری نداریم.

 

توقع آسایش در دنیا یک توقع بی‌جاست.

اینکه انسان غم‌و‌غصه نداشته باشد، یک توقع بی‌جا است. انسانی که چنین توقع بی‌جایی از دنیا دارد که به هیچ بلا و مصیبتی دچار نشود، وقتی مبتلا به بلا بشود بی‌تاب و بی‌صبر خواهد شد. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «الدنیا دار بِالْبَلاَءِ محفوفه» دنیا را به طفلی تشبیه می‌کنند که در قنداق پیچیده شده است. حضرت فرمودند همان‌گونه که اولادتان را قنداق می‌کنید، خدا این دنیا را به انواع بلیات پیچیده است.

یکی از اساتید می‌فرمودند که «دلم می‌خواهد» مال این دنیا نیست، عبارت «دلم می‌خواهد» مختص بهشت است؛ چنانچه خداوند متعال می‌فرماید، «وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ»[4]. آنجا هر‌چه بخواهی مهیا است؛ اما دنیا دار بلا است و باید خودمان را با انواع بلا وفق بدهیم. حضرت حق نیز به این مسئله تصریح می‌کند که در این دنیا با انواع بلا و مصیبت‌ها محک می‌خوریم؛ این قانونی است که خداوند بر این عالم حاکم کرده است که با مصیبت‌ها و بلیات (از دست دادن مال و ثروت، از دست دادن عزیزان، ترس، گرسنگی و…) امتحان پس بدهیم.

خداوند متعال در آیه 155 سوره بقره به صابران بشارت می‌دهد: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ». شاید این سؤال مطرح شود که خالق متعال که از درون و فطرت ما آگاه است، چه نیازی دارد که ما را با مصیبت و بلیات سخت و طاقت‌فرسا امتحان کند؟! معلمی که از مهر تا خرداد با شاگردانش سر‌و‌کلّه زده، بدون امتحان‌گرفتن از وضعیت درسی آن‌ها مطلع است؛ ولی به سه دلیل منطقی از آن‌ها امتحان می‌گیرد. می‌گوید اولاً، می‌خواهم حجت را بر همه تمام بکنم و کسی ادعای بیخود نکند؛ ثانیاً، استعدادها شکوفا بشود، چون استعداد در راحتی و آسایش شکوفا نمی‌شود (مانند چایی‌ لیپتون که برای نشان دادن رنگ و جوهر خود، باید آن را در آب جوش بریزند. باید یک آب جوش باشد، باید یک عرصه‌ ابتلا و امتحان باشد، تا جوهر واقعی وجود مؤمن روشن بشود؛ خداوند از مؤمون امتحان می‌گیرد و او را با بلا و سختی‌ها محک می‌زند.)؛ و ثالثاً، می‌خواهم شاگردان ممتاز شناسایی شوند.

خداوند در آیه 2 سوره ملک چنین می‌فرماید: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ»؛ خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید که شما بندگان را بیازماید تا کدام نیکوکارتر (و خلوص اعمالش بیشتر) است و او مقتدر و بسیار آمرزنده است. سال‌ها قبل که زرگرها ابزار و ادوات پیشرفته‌ای در اختیار نداشتند، وقتی می‌خواستند عیار سکه‌ طلا را تشخیص بدهند، سکه‌ را محکم به زمین می‌کوباندند و از صدایی که می‌شنیدند به عیار آن پی می‌بردند که آن سکه‌ خالص است یا ناخالص. خداوند نیز برای محک زدن در این دنیا، شما را به زمین می‌زند و با یک بلیه و مصیبت مواجه می‌کند. با توجه به میزان اعتراض شما عیارتان مشخص می‌شود؛ که آیا بی‌صبری نشان می‌دهید و یا اینکه می‌گویید: «بسوزان هر طریقی می‌پسندی که آتش از تو و خاکستر از من!»

صابرین کسانی هستند که هر‌گاه مصیبتی به آن‌ها برسد، می‌گویند: «إِنّا لِلَّهِ وَ إِنّا إِلَیهِ راجِعونَ»؛[5] ما از خداییم و به سوی خدا باز می‌گردیم. در آیه بعد چنین می‌فرماید: «اولئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ المُهتَدونَ»؛ این‌ها هستند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خدا هستند و آن‌ها خود هدایت یافتگانند.

آقای مجتهدی می‌فرمود که به تشییع یکی از شاگردانم که در جبهه شهید شد، رفتم. فهمیدم ایشان سوم شهید است و دو تا از برادرانش قبلاً در جنگ شهید شده‌اند. دلم به حال پدر این سه شهید سوخت، او را به صبر سفارش کردم و مقامی که خدا به صابرین می‌دهد را به او یادآوری کردم. آن پدر داغ‌دیده که مصداق این آیه بود، سرش را بالا آورد و گفت بعد از شهادت این سه جوان، دارم مزۀ گریه بر علی‌اکبر امام حسین (ع) را می‌چشم. انسان‌های ممتاز خدا، این‌گونه شناخته می‌شوند!

ذکر مصیبت

مقدمه روضه

ارزش انسان‌ در سختی‌ها (بیماری، فقر، میدان جنگ، سکوت و…) مشخص می‌شود. گاهی خدا می‌گوید علی باید به میدان جنگ بروی و حدودی از ارزش تو را ببینند؛ گاهی باید شمشیر بزنی؛ گاهی امتحان سخت‌تر می‌شود و باید سکوت کنی. عده‌ای نامرد درِ خانه‌ات را می‌سوزانند و به همسرت اهانت می‌کنند؛ سکوت کن و دست به شمشیر نبر. خیلی سخت است!

پس از ارتحال پیامبر گرامی اسلام d، وقتی امام علی (ع) را کشان‌کشان برای بیعت به مسجد می‌بردند، یک مرد که یهودی ناظر آن وضعیت بود، گفت: لا اله الا الله! پرسیدند: تو یهودی هستی! چرا لا اله الا الله گفتی؟! جواب داد: من علی بن ابیطالب را می‌شناسم؛ علی همان کسی است که هر‌گاه در میدان‌ جنگ‌ ظاهر می‌شد، لرزه بر اندام رزم‌آوران می‌افکند. اکنون که در برابر جنجال تعدادی آشوبگر سکوت کرده است، بی‌حکمت نیست؛ سکوت او برای حفظ دین او است و اگر دین اسلام حقیقت نداشت، او در برابر این اهانت‌ها صبر و تحمل نمی‌کرد. صبر علی (ع) را که دیدم، حق بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم.[6]

 

روضه

گاهی از اوقات، این‌قدر مصیبت‌ها بر مولا علی (ع) مستولی شده بود که نمی‌توانستند صبر کنند؛ سر به بیابان می‌گذاشتند و سر در چاه فرو می‌بردند و با چاه درد‌دل می‌کردند. در روایتی از میثم تمار آمده است: شبی از شب‌ها حضرت علی (ع) مرا به صحرا برد. از کوفه خارج شدیم و به مسجد جعفی رسیدیم. آن حضرت چهار رکعت نماز خواند و پس از سلام و تسبیح، دست‌های خود را بلند کرد و دقایقی با خدای خود مناجات فرمود. از مسجد خارج شدیم و به صحرا رسیدیم. حضرت علی (ع) خطی به دور من کشید و فرمود: از این خط بیرون نیا. مرا تنها گذاشت و در دل تاریکی گم شد. آن شب، شب تاریکی بود.

با خود گفتم: ای میثم! آیا مولا و سرورت را در این بیابان تاریک و با آن‌همه دشمن تنها رها کردی؟! به دنبال حضرت رفتم. حضرت را از دور دیدم و به طرفش راه افتادم. دیدم تا نصف بدن به چاه خم شده است و با چاه سخن می‌گوید و چاه نیز با او سخن می‌گوید. وقتی که آمدن مرا احساس کرد، پرسید: کیستی؟ گفتم: میثم هستم. فرمود: مگر نگفتم پایت را از آن دایره بیرون مگذار؟! گفتم: نتوانستم تحمل کنم و ترسیدم که دشمنان بر شما آسیب برسانند. پرسید: آیا چیزی از آنچه گفتم شنیدی؟ گفتم: نه سرورم، چیزی نشنیدم. فرمود: ای میثم! وقتی که سینه‌ام از آنچه در آن دارم احساس تنگی کند، زمین را با دست می‌کنم و راز خود را به آن می‌گویم و هر وقت که زمین گیاه می‌رویاند، آن گیاه از تخمی است که من کاشته‌ام.[7]

خدا می‌داند در آن دل شب، علی (ع) با چاه چه حرف‌هایی زده‌اند! شاید این جملات را گفته باشند:

الا ای چاه، یارم را گرفتند
میان کوچه‌ها، با ضرب سبلی
گلم، عشقم، بهارم را گرفتند
همه دار و ندارم را گرفتند

منابع:

[1]. کهف، آیات 67-68.

[2]. احقاف، آیه ۳۵.

[3]. play therapy

[4]. زخرف، آیه 71.

[5]. الَّذینَ إِذا أَصابَتهُم مُصیبَهٌ قالوا إِنّا لِلَّهِ وَ إِنّا إِلَیهِ راجِعونَ (بقره، آیه 156).

[6]. فضل‌الله کمپانی، علی کیست؟ ص۲۵۴.

[7]. بحار، ج۴۰، ص۱۹۹؛ منتهی‌الآمال، ج۱، ص۴۰۱.

 

برچسب‌ها: شهادت حضرت زهرا (ُس)صبر فاطمیفاطمیهمتن سخنرانی فاطمیه
مطلب قبلی

متن سخنرانی فاطمیه | صبر فاطمی 1

مطلب بعدی

متن سخنرانی فاطمیه | صبر فاطمی 3

مطلب بعدی
متن سخنرانی فاطمیه

متن سخنرانی فاطمیه | صبر فاطمی 3

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + 17 =

موسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی

مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب با همت طلاب و روحانیون جوانِ دغدغه‌مند و بانیان خیّر در دی‌ماه سال ۱۳۹۹ (فاطمیه ۱۴۴۲) تشکیل شد تا بتواند سنّت روضه‌های خانگی را احیاء نموده و در تعظیم شعائر الهی و مکتب أهل‌بیت علیهم‌السلام قدمی بردارد. این مجموعه برای عزیزانی که محافل خانگی (روضه خانگی و جشن خانگی) برگزار می‌کنند و دلتنگ روضه و توسل به حضرت امام حسین علیه‌السلام هستند، سخنران اعزام می‌نماید. متقاضیان روضه خانگی یا جشن خانگی می‌توانند پس از ثبت‌نام در سایت، درخواست اعزام سخنران را ثبت کنند.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب می‌باشد.

No Result
مشاهده تمامی نتایج
  • مجله ثاقب
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهلبیت
  • قرآن شناسی
  • مهدویت
  • احادیث
  • خاندان عصمت
  • طراحی گرافیک
  • کلیپ و ویدیو
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
  • اپلیکیشن ثاقب

© تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ثاقب می‌باشد.