نَسب حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (ع) میرسد. او از بزرگترین محدثان تاریخ شیعه است که در زمان امام جواد (ع) و امام هادی (ع) احادیث زیادی را از این امامان نقل میکرد. او به دستور امام هادی و برای در امان ماندن از شر خلیفه عباسی، به شهر ری در ایران مهاجرت کرد.
چرا حضرت عبدالعظیم به سیدالکریم معروف شد؟
حضرت عبدالعظیم (ع) ارادت و اطاعت ویژهای نسبت به سادات داشت و به معنای واقعی کلمه مطیع امام زمان خویش بود. نقل ازاست که امام هادی (ع) ثواب زیارت آرامگاه او را با زیارت بارگاه سیدالشهدا در کربلا قیاس کرده است و به همین دلیل هم بارگاه حضرت عبدالعظیم کربلای مردم ایران است.
کرامات زیادی در طول این سالها مردم از این گنبد و بارگاه دیدهاند به قدری بوده که لقب «سیدالکریم» را به حضرت عبدالعظیم اعطا کنند، لقبی که به ذات پاک و شریف این سید اولاد پیغمبر اشاره دارد. جد بزرگ او امام حسن مجتبی (ع) کریم اهل بیت است و همین کرامت است که نسل به نسل به فرزندان سبط اکبر پیامبر رسیده است و نمود آن را در نواده شهیرش ابوالقاسم، عبدالعظیم حسنی شاهدیم. به همین دلیل است که به حضرت عبدالعظیم و همینطور اکثر سادات حسنی، «کریم بن کریم» میگویند.
دستگیری از مستمندان، کمک به فقرا، همراهی با مردم و… دیگر صفات از این دست، بزرگترین ویژگیهای عبدالعظیم حسنی بود. کسی که باوجود مهاجر و غریب بودن در ایران، اما جای خود را در دل مردمی که نزدشان روزگار میگذراند پیدا میکرد و همواره در همان سمتی که مردم بودند، حضور داشت.
هجرت به ری
حضرت عبدالعظيم حسني(ع) در زمان معتز بالله زندگي مي كرد. معتز در صدد قتل او برآمد و او به دستور امام هادي(ع) به ري آمد و در خانه يكي از شيعيان اقامت كرد. زندگي آن حضرت در ري مخفيانه بود و پس از مدتي عده اي از خواص شيعه او را شناختند و از او استفاده هاي علمي و عملي كردند. (التذكره العطيه، ص 109 به بعد).
وفات يا شهادت
معروف و مشهور بين علما اين است كه آن حضرت، در ري بيمار شد و در اثر بيماري رحلت كرد و برخي را عقيده بر اين است كه آن حضرت را عوامل معتز بالله به شهادت رسانده اند. (التذكره العطيه، ص 217 به بعد، زندگاني حضرت عبدالعظيم، محمد رازي، ص 96 به بعد به طور مفصل و امامزادگان معتبر ايران، سيد عزيزاله امامت، ص 13 به بعد).
عرضه اعتقادات بر امام هادي(ع):
يكي از كارهاي برجسته حضرت عبدالعظيم حسني اين است كه اعتقادات ديني خود را به امام عصر خود عرضه كرد و امام هم اعتقادات او را تأييد كرد. عبدالعظيم حسني مي گويد: «خدمت سرورم امام هادي رسيدم، وقتي كه چشم آن حضرت به من افتاد فرمود: اي اباالقاسم خوش آمدي، تو به حقيقت شيعه ما هستي. به آن حضرت عرض كردم: مي خواهم دين خودم را بر شما عرضه كنم و اگر مورد پسند شما باشد تا روز قيامت بر آن پايدار بمانم. امام هادي(ع) فرمود: اي اباالقاسم بگو و من چنين گفتم: «خداوند يگانه است، مانند ندارد، نه مي توان عقل را از شناختن او تعطيل كرد و نه مي توان او را به مخلوقات تشبيه كرد. خداوند نه جسم است، نه صورت است، نه عرض است و نه جوهر است؛ بلكه او اجسام را جسم كرده، صورت ها را صورت كرده، اعراض و جواهر را آفريده و رب همه چيز، مالك همه چيز، آفريدگار همه و ايجادكننده همه چيز است.
من گواهي مي دهم كه حضرت محمد(ص) عبد و پيامبر او، خاتم پيامبران است و پس از او پيامبري نمي آيد و امام و جانشين و ولي امر پس از او حضرت علي(ع)، امام حسن، امام حسين، امام زين العابدين، امام باقر، امام صادق، امام موسي بن جعفر، امام رضا، امام جواد است و اكنون امام و خليفه و ولي امر شما هستيد. امام هادي(ع) به من فرمود: و پس از من امام و جانشين پيامبر و ولي امر پسرم حسن است و پس از او پسرش قائم آل محمد است و مردم در مورد او به حيرت خواهند افتاد. گفتم چطور مگر؟ فرمود: شخص او را نخواهند ديد و ذكر نام او حلال نخواهد بود تا روزي كه از پرده غيبت بيرون بيايد و كره زمين را پر از عدل و داد بكند. پس از آنكه پر از ظلم و جور است. عرض كردم: همه اينها مورد قبول من است. پس از آن گفتم: ولي آنان ولي خداست، دشمن آنان دشمن خداست، اطاعت آنان اطاعت خداست و معصيت آنان معصيت خداست. من گواهي مي دهم كه معراج حق است، سؤال قبر حق است، بهشت حق است، آتش حق است، صراط حق است، ميزان حق است، و روز قيامت بدون ترديد خواهد آمد و خداوند مرده ها را زنده مي كند. و من گواهي مي دهم كه پس از ولايت، فرايض واجب عبارتند از: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر.
امام هادي(ع) فرمود: اي اباالقاسم! به خدا سوگند ديني كه خداوند براي بندگان خود پسنديده همين است و تو بر آن پايدار بمان و خداوند تو را در دنيا و آخرت ثابت قدم نگهدارد. (بحارالانوار، ج 3، ص 268، چاپ ايران، حديث سوم، باب ادني ما يجزي من المعرفه به نقل از توحيد شيخ صدوق عليه الرحمه).
حضرت عبدالعظيم حسني در اوايل سال 200 هجري قمري به دنيا آمد و در سال 250 از مدينه به سامرا رفت و پس از آن به ايران آمد و در سال 252 تا 255 در ري وفات يافت.(امامزادگان معتبر ايران، ص 13 به بعد).