مراسم بیعت در روز بیستم ذیالحجه
روز بیستم ذیالحجه نیز مراسم بیعت ادامه یافت تا اینکه تمامی مسلمانان توانستند بیعت کنند. برای بانوان نیز فرصتی مناسب تعیین شد تا در خیمه بیعت حضور یابند. برای این کار، تشت بزرگی از آب آوردند و در وسط آن پردهای زدند بهگونهای که آن را به دو قسمت تقسیم کرده و آن سوی پرده دیده نمیشد.
آنگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام در یک سوی پرده نشست و دست مبارک را داخل آب گذاشت و زنان نیز در سوی دیگر پرده با قرار دادن دست خود در آب بیعت میکردند و با گفتن «السلام علیک یا أمیر المؤمنین» و تبریک و تهنیت بیرون میرفتند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به بیعت همسران خود با امیرالمؤمنین علیهالسلام تأکید داشتند. بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها نیز در این بیعت حاضر شدند.
توطئههای منافقین
منافقین که تا آن زمان تمامی نقشههایشان نافرجام مانده بود، از اعمال زشتشان دست برنداشتند و به دنبال توطئههای جدید بودند. آنها این بار از راه شبههافکنی وارد شدند و سعی کردند در مفاهیم خطابه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم تشکیک کنند. مثلاً در منظور حضرت از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» تشکیک کردند یا گفتند که با علی دیگران نیز در خلافت شریک باشند. ولی تمامی این نقشهها با تیزبینی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امداد الهی ناکام ماند.
سند غدیر
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم که شبهات منافقین را دیده بودند، عکسالعملی قاطع را لازم دانستند. لذا دستور دادند تمامی مسلمانان جمع شوند. سپس دوات و کاغذ طلب کردند و امر نمودند آنچه میگویند و مردم اقرار میکنند، بهصورت مکتوب درآید و ثبت شود تا سندی ماندگار از غدیر باشد و جای هیچگونه شبههای نماند. در آن نوشته بر مولا و صاحب اختیار بودن امیرالمؤمنین علیهالسلام تأکید شد و اقرار تمامی مسلمانان حاضر نیز ثبت گردید.
عذاب الهی بر دشمن غدیر
عصر این روز، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم همراه اصحاب خود و عدهای از منافقین که حارث فهری نیز در میانشان بود، نشسته بودند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم که در طول این سه روز در هر فرصتی به بازگو کردن مناقب و فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام میپرداخت، در این حال خطاب به امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
در تو شباهتی به عیسی بن مریم وجود دارد. اگر اینگونه نبود که گروههایی از امت درباره تو کلامی بگویند که مسیحیان برای عیسی گفتند، درباره تو کلامی میگفتم که از کنار هر گروه از مردم که عبور میکردی، خاک پای تو را برمیداشتند و به آن تبرک میجستند.
منافقین با شنیدن این کلام برآشفتند و هر کدام کلامی توهینآمیز گفتند که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم پاسخشان را دادند.
سخنان کفرآمیز حارث فهری
در این میان، حارث فهری برخاست و با زبانی تند و جسورانه به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم گفت:
وقتی قرار شد تو رسولالله باشی و علی جانشین تو باشد و فاطمه، دخترت، سیده زنان عالم و حسن و حسین، سیدن جوانان اهل بهشت باشند، پس برای قریش چیزی باقی نگذاشتهای.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
این مقامات را من تعیین نکردم، بلکه دستور خداوند است.
حارث دوباره گفت:
ای محمد، ما را دعوت کردی که «لا إله إلا الله» را قبول کنیم و ما هم پذیرفتیم. سپس از ما خواستی که پیامبریات را بپذیریم و پذیرفتیم، در حالی که قلبمان رضایت نمیداد! بعد دستور نماز، روزه، حج، خمس و زکات آوردی و ما انجام دادیم. به همه اینها اکتفا نکردی تا اینکه امروز پسرعمویت را منصوب نمودی و گفتی: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. آیا واقعاً همه اینها از طرف خدا بود؟
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
همه از طرف خدا به من وحی میشود.
حارث دوباره گفت:
تو را به خدایی که جز او خدایی نیست، آیا حتماً از طرف خداست و از نزد خودت نیست؟!
حضرت فرمودند:
به خدایی که جز او خدایی نیست، همه اینها از طرف خداست، نه از پیش خودم.
این را سه بار تکرار فرمودند. حارث دوباره سخنان کفرآمیزش را بر زبان راند. در این حال، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
ای حارث، از خدا بترس و از آنچه درباره دشمنی با علی بن ابیطالب بر زبان آوردی، توبه کن.
حارث سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا، اگر محمد در آنچه میگوید صادق و راستگوست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذابی نازل کن که انتقامی در اولین ما و نشانهای بر آیندگان باشد، و اگر آنچه محمد میگوید دروغ است، عذابی بر او نازل کن.
نزول آیه و پاسخ پیامبر
در این هنگام، آیاتی بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شد که یکی از آنها آیه شریفه ۳۴ سوره انفال بود:
«وَمَا كَانَ اللَّهُ لَيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» «خدا آنان را عذاب نمیکند در حالی که تو در میانشان باشی، و خدا آنان را عذاب نمیکند در حالی که استغفار کنند.»
طبق این آیه شریفه، با حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم عذاب نازل نمیشد. لذا حضرت به او فرمودند:
ای حارث، توبه کن یا از پیش ما برو!
حارث گفت:
ای محمد، راه دیگر این است که برای قریش هم نصیبی در این امر قرار دهی.
حضرت فرمودند:
این مسئله در اختیار من نیست، بلکه مربوط به خداوند تبارک و تعالی است.
حارث گفت:
اگر اینگونه است، اعلام میکنم که قلبم توبه را نمیپذیرد، ولی از حضور تو میروم.
سپس برخاست، به سمت شترش رفت، سوار شد و حرکت کرد.
معجزه غدیر
در اینجا، غدیر وارد مباهلهای شگفت شد و لازم بود دست الهی معجزهای بهیادگار نماید که برای همه منافقین در طول تاریخ درسی دندانشکن باشد. همه مسلمانان میدیدند که حارث در حال دور شدن است. ناگهان صحنهای مشاهده کردند که یاد ابرهه و اصحاب فیل را در ذهنها زنده کرد. پرندهای در آسمان ظاهر شد که در منقارش سنگريزهای به اندازه عدس بود و آن را بر سر حارث رها کرد. آن سنگريزه از سر او وارد شد، طول بدنش را درنوردید و از انتهای بدنش خارج شد. سپس ابر سیاهی پدیدار گشت و رعد و برقی زد و صاعقهای به وجود آورد که بر بدن حارث خورد و او را سوزانید.
در این هنگام، جبرئیل نازل شد و آیات قرآنی این معجزه غدیر را با خود آورد:
«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ» «طلب کرد درخواستکنندهای عذاب واقع را، برای کافران که قدرت دفع آن را ندارند، و این از طرف خداوند بود.»
پایان مراسم بیعت
اینگونه مراسم بیعت سهروزه پایان پذیرفت و برای همیشه در ذهن مسلمانان نقش بست. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دستور حرکت شبانه را صادر فرمود و کاروان همان شب حرکت کرد. قصه غدیر به قدری مهم بود که برای عدهای نیاز به معجزهای بزرگ داشت و این معجزه، مانند معجزه سپاه ابرهه، واقع شد و دهانبهدهان در بین مردم منتشر گشت.
عید غدیر، روز بیعت با ولایت و تجدید عهد با امیرالمؤمنین علیهالسلام است. بیایید این روز بزرگ را با شادی و معنویت در کنار خانواده و دوستان گرامی بداریم! با برپایی یک مراسم خانگی ساده، میتوانید پیام غدیر را زنده نگه دارید و این واقعه تاریخی را به نسلهای آینده منتقل کنید. جهت درخواست سخنران جشن خانگی کلیک کنید
منابع و مستندات
-
بحار الانوار: جلد ۳۷، صفحه ۱۶۶.
-
اقبال الاعمال: جلد ۲، صفحه ۲۵۱.
-
مناقب آل ابیطالب: جلد ۲، صفحه ۲۴۱.
-
تفسیر ثعلبی: جلد ۱۰، صفحه ۳۵.
-
شواهد التنزیل: جلد ۲، صفحه ۳۸۱.===