پنج‌شنبه 5 تیر 1404 - 10:01 بعد از ظهر
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • صفحه اصلی
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهل بیت
    • حضرت محمد صلوات الله علیه
    • امام علی علیه‌السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
    • امام حسن مجتبی علیه‌السلام
    • امام حسین علیه‌السلام
    • امام سجاد علیه‌السلام
    • امام باقر علیه‌السلام
    • امام صادق علیه‌السلام
    • امام کاظم علیه‌السلام
    • امام رضا علیه‌السلام
    • امام جواد علیه‌السلام
    • امام هادی علیه‌السلام
    • امام عسکری علیه‌السلام
    • امام زمان علیه‌السلام
  • مهدویت
    • مهدویت در قرآن
    • مهدویت در حدیث
    • آخرالزمان
    • انتظار فرج
    • رجعت
  • خاندان عصمت
    • حضرت عباس علیه‌السلام
    • حضرت زینب سلام الله علیها
    • حضرت معصومه سلام الله علیها
    • حضرت علی اکبر علیه‌السلام
    • حضرت علی اصغر علیه‌السلام
    • حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
    • حضرت عبدالله بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت قاسم بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت شاهچراغ علیه‌السلام
    • سایر خاندان عصمت
  • کلیپ و ویدیو
    • دعوت بزرگان
    • دعوت مداحان
    • استوری اینستاگرام
      • استوری شب زیارتی امام حسین
      • استوری ماه محرم
      • استوری أربعین
      • استوری فاطمیه
      • استوری ماه رمضان
      • استوری عید غدیر
      • استوری شهادت
      • استوری ولادت
      • استوری دهه کرامت
      • استوری ایام هفته
    • فیلم کوتاه
    • کلیپ تصویری
    • دعوت از مبلّغین
    • کلیپ صوتی
    • تیزر
    • آموزش سایت
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
No Result
مشاهده تمامی نتایج
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
ورود به سامانه ثاقب
No Result
مشاهده تمامی نتایج
صفحه اصلی متن سخنرانی

مراحل شکر چیست؟ متن سخنرانی، روایات معتبر

5 تیر 1404
مراحل شکر چیست؟

 انگیزه سازی

یکی از پیغمبرانی که خداوند متعال در قرآن از ایشان تعریف کرده حضرت داوود علیه‌السلام است. فقط در آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره ص، خداوند متعال برای ایشان ده خصلت ذکر کرده است از جمله عبودیت و بندگی، قوّت و قدرت معنوی و جسمی، بازگشت و رجوع مداوم به خدا و رابطه تنگاتنگ با خدا؛ کوه‌ها در تسخیر او بودند و با او صبح و شام تسبیح خدا می‌گفتند؛ پرندگان در تسبیح خدا با او هم‌آواز می‌شدند (نه تنها در آغاز کار بلکه در همه احوال، با تسبیح او هماهنگ می‌شدند).

داوود حکومت استوار و مقتدرانه‌ای داشت و صاحب علم و دانشی سرشار بود که مایه برکات بود؛ منطقی گویا و بیانی لطیف و شیوا داشت. این‌ها خصوصیاتی هستند که قرآن کریم به آن‌ها اشاره کرده است اما بنده خصوصیت مهمی دیگری از ایشان سراغ دارم که در روایات به آن اشاره شده و مرتبط است با صفت عبودیتی که قرآن به ایشان نسبت داده است (و اذکر عبدنا داوود). برای این‌که بفهمیم آن صفت و ویژگی چیست اجازه بدهید قضیه هم‌نشین حضرت داوود را برایتان نقل کنم.

در روایات دو نفر هم‌نشین حضرت داوود هستند؛ یک آقا و یک خانم. آقایی که هم‌نشین حضرت داوود است متی پسر یونس نام دارد؛ همان پیرمرد هیزم‌فروش که قبلاً قصه‌اش را گفتم. خانمی هم فردای قیامت هم‌نشین حضرت داوود است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

به وجود مبارك حضرت داود علیه‌السلام خطاب رسيد: به خانه «خلاده بنت اوس» برو و از طرف پروردگار به اين زن باکرامت و بزرگوار بشارت بده كه در بهشت، در هر مقامى كه قرار دارى، اين زن هم‌نشین تو خواهد بود؛ يعنى اين زن مقامى را به دست آورده بود كه قريب به مقام انبياى الهى بوده است؛ مقام حضرت داوود را به دست آورده است.

حضرت داود علیه‌السلام به دنبال مأموريتى كه به او دادند، به خانه اين خانم می‌آید و به او می‌گوید: پروردگار عالم به تو بشارت بهشت را داده و فرموده تو در بهشت، قرين، هم‌نشین و جليس من هستى.

بگو ببینم تو چه کار کردی که به این مقام رسیدی؟ اين خانم به حضرت داود علیه‌السلام عرض كرد: فکر کنم مشابهت اسمی است، من آن شخص مورد نظر شما نیستم چون من کار خاصی نکرده‌ام. من لياقت بهشت و هم‌نشینی با تو را ندارم. من کجا و شما کجا؟

چقدر خوب است كه انسان كارهاى خوب خودش را نبيند و چقدر خوب‌تر است كه انسان بدی‌های خود را ببيند چون نگاه به خود و اعمال مثبت خود، غرور، كبر و منيّت می‌آورد.

اين خانم معرفت بالايى داشت؛ زيرا اعمال مثبت خود را نمی‌دید و می‌گفت: من اصلاً به نظرم نمی‌رسد کاری کرده باشم که مرا لايق بهشت و هم‌نشینی با تو كند.

حضرت داوود علیه‌السلام فرمودند: هیچ‌گونه مشابهت اسمى نبوده است، مرا درست فرستاده‌اند و تو همان «خلاده بنت أوس» مورد نظر پروردگار مهربان عالم هستى. من سؤالى از تو دارم و آن اين است: مقدارى از اعمال و درون خودت برایم بگو تا بدانم در درون شما چه خبر است و قضیه از چه قرار است.

زن ماجرای زندگی‌اش را برای حضرت داوود گفت: من کار خاصی در زندگی نکردم اما درون من نسبت به پروردگار آرام است. بلاهاى بسيارى به سر من آمده كه بسيار سنگين است، در معرض رنج، غصّه و عذاب و انواع بلاها و مصائب قرار گرفتم؛ مریضی، گرسنگی و… اما از پروردگار عالم درخواست برداشتن بلا را نكردم و به پروردگار عالم گلایه‌ای نكردم. در مقابل خدا ساكت بودم. تغيير برنامه را از خدا درخواست نكردم و صبر كردم. بعد به حضرت داوود عرض کرد: در برابر این سختی‌ها یک کار دیگر هم می‌کردم: «شکرت الله علیها وحمدته»؛ تا می‌توانستم خدا را شکر می‌کردم و حمد خدا را به جا می‌آوردم و از خداوند سپاسگزاری می‌کردم.

حضرت داود علیه‌السلام فرمود: به خاطر همين خداوند متعال براى تو بهشت و هم‌نشینی با من را مقرر كرده است.

خود حضرت داوود خیلی شاکر بوده است. این صفت را به هر کسی نمی‌دهند این خانم خیلی هنرمند بوده که این ویژگی را در زندگی‌اش رعایت کرده است. شاکر بودن خصلت بسیار کمیاب و نادری است.

 اهمیت:

بیان ادعا: کم بودن شاکرین

شاکرین بسیار کم یاب اند.

اثبات ادعا: قرآن کریم

قرآن کریم می‌فرماید: «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ»[1] و در جای دیگر می‌فرماید: «وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ.»

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «لَمْ يُقَسِّمِ اللَّهُ بَيْنَ النَّاسِ شَيْئاً أَقَلَّ مِنْ خَمْسٍ الْيَقِينُ وَ الْقَنَاعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الَّذِي يُكْمِلُ هَذَا كُلَّهُ الْعَقْلُ[2]»؛ در ميان بندگان كمتر و نایاب‌تر از پنج خصلت قسمت نشده: یقین، قناعت، شکیبایی، شکرگزاری؛ و آنچه همه این‌ها را براى انسان تكميل می‌کند عقل و خرد است.

شکر یکی از این خصلت‌های پنج‌گانه نادر است و به همین خاطر است که قرآن پیغمبرانی که این صفت را دارا بوده‌اند ستوده است. خدا درباره حضرت نوح می‌فرماید: «کان عبدا شکورا»؛ کلمه شکور مبالغه در شکر است یعنی بسیار خدا را شکر می‌کرد. همه انبيا شكرگزار خداوند بودند ولي شکر حضرت نوح ظهورش بيشتر است. همان‌طور که همه ائمه صادق‌اند ولي اين اسم در امام صادق ظهور بیشتری دارد.

بنابراين خداوند در برابر سپاس حضرت نوح، بهترين پاداش را داد كه همان نام نيكو است. بنده شكور از بهترين نام‌هاي نيك است كه خداوند به پاس آن همه زحمت (كشتي ساختن، جمع‌آوری انواع موجودات در كشتي و…) به او داده است.

 اقناع1:

بیان ادعا: شکوریت حضرت نوح

اثبات ادعا: روایات

روايات درباره صفت شكور حضرت نوح دو گونه است: در برخي از روايات شیعه و سنی، علت شكور بودن حضرت نوح چنين بيان شده است:

سيوطي در درّالمنثور روايت كرده است كه رسول خدا فرمود: نوح ـ علیه‌السلام ـ هيچ چيزي كوچك و يا بزرگ را برنمی‌داشت مگر آن‌كه «بسم الله و الحمدلله» می‌گفت. آب می‌نوشید الحمد لله می‌گفت. غذا می‌خورد شکر خدا را به جا می‌آورد و از همين جهت بود كه خداوند او را بنده شكور ناميد.

علت دیگری که برای شکور نامیدن حضرت نوح ذکر شده در تفسير برهان از امام باقر ـ علیه‌السلام ـ نقل شده است: اگر خداوند نوح را عبد شكور ناميد براي اين بود كه آن جناب در هر صبح و شام این‌گونه می‌گفت: «اللّهم إنّي اُشهِدُك أنّ ما اصبح او اَمسي بي نعمةٍ في دينٍ او دنيا فمِنك وحدك لا شريك لك، لك الحمد و لك الشّكر بها عليّ حتي ترضا و بعد الرّضا، فأنزل الله أنه كان عبداً شكور[3]ا»؛ بارالها، من شاهد می‌گیرم تو را، هر نعمتی که در شب و روز داشتم چه نعمت‌های دنیوی و چه نعمت‌های اخروی، همه آن‌ها از تو است و تو يگانه هستي بی‌شریک هستي، حمد و شكر تو به خاطر آن نعمت‌ها بر من واجب است ولي نه تنها آن‌قدر كه راضي شوي بلكه بعد از رضاي تو نيز شكرگزارم. از همین جهت بود که خداوند این آیه را نازل كرد كه او بنده شكور من هست.

اين معنا با مختصر تفاوتي به چند طريق در كافي، تفسير قمي و عياشي روايت شده است.

تبیین ادعا:

در نتيجه: بنا به آنچه اشاره شد، این‌گونه نيست كه انبياي ديگر، غير از حضرت نوح، شاكر و سپاسگزار نبوده‌اند بلكه همه انبياي الهي، نسبت به ديگر مردم، بهتر سپاسگزار بوده و شاكرترين بندگان خدا بوده‌اند امّا بعضي خصوصياتي كه اشاره شد، سبب شده است كه حضرت نوح به‌طور ویژه به‌عنوان عبد شكور ياد شود.

نکته مهم این روایت این است: آن‌قدر خدا را شکر کنیم تا خدا را راضی کنیم و بعد هم الحمدلله بگوییم و شکر کنیم که خدا را راضی کرده‌ایم.

یک مطلب باقی مانده و آن انواع شکر است.

اقناع2: مراحل شکر

بیان ادعا1: مرحله اول؛ شکر در عطاها، خوشی‌ها و داده‌ها

آنچه ظاهر است و اولین مرحله شکر محسوب می‌شود، شکر در خوشی‌ها و عطاهای خداست؛ خداوند خیلی چیزها به ما داده؛ ایمان داده، عافیت داده، سلامتی داده، امنیت داده، پول داده، پدر ومادر داده و…

اینجا یک سؤال مطرح می‌شود: پس چرا با وجود این همه نعمت ما شکرگزار نیستیم و به جای شکر از خدا ناسپاسی می‌کنیم؟ شب‌های اول به چند علت اشاره کردم: غرق شدن در نعمت و عادی شدن نعمت‌ها. یک دلیل دیگر، نگاه به بالادست است. نگاه به بالادست در امور آخرتی خوب است اما در امور دنیوی خوب نیست.

بیان ادعا: مرحله دوم: نگاه به پایین‌دست

توصیه شده در امور دنیا همیشه به پایین‌دست نگاه کنیم. تا وقتی به زندگی برادر، خواهر و دوستانی که وضعیت مالی بهتری دارند نگاه کنیم کمتر خدا را شکر می‌کنیم اما هر چه به پایین‌دست خود نگاه کنیم از خدا راضی‌تر خواهیم بود و بهتر می‌توانیم خدا را شکر کنیم.

اثبات ادعا: روایت

روایت می‌فرماید:

«وَ أَكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيْه فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَبْوَابِ الشُّكْر[4]»؛ به کسی که بر او برتری داده شدی بسیار بنگر زیرا این کار یکی از درهای شکر است.

این یعنی همیشه نگاهت به پایین‌دستت باشد. سعدی می‌گوید: کسی کفش نداشت و دائماً به خدا گلایه می‌کرد. کفران نعمت می‌کرد. می‌گفت: خدایا، این چه وضعی است؟ نداشتی چرا خلق کردی؟ یک زمانی داشت در بیابان می‌رفت. دید کسی پا ندارد. به سجده افتاد و گفت: خدا دخیل تو هستم. اشتباه کردم.

تبیین ادعا:

مرحوم آیت‌الله سید احمد زنجانی در کتاب «الکلام یجر الکلام» می‌گوید: خدایا، من تو را شکر می‌کنم به عدد کورهای عالم، برای این‌که به من چشم مرحمت کردی؛ یعنی کورها فدا شده‌اند تا ما داشتن چشم را درک کنیم.

خدایا، تو را شکر می‌کنم به عدد کرهای عالم، برای این‌که به من گوش سالم دادی. چطور به ما بفهمانند که خود این گوش نعمت بزرگی است؟ باید به یک آدم کر برخورد کنید، بعد بفهمید و الهی شکر بگویید.

خدایا، تو را شکر می‌گویم به عدد لال‌های عالم، برای این‌که به من زبان گویا دادی. خدایا، تو را شکر می‌کنم به عدد فلج‌های عالم، برای این‌که به من پای سالم دادی. اما شکر فقط به این مرحله منحصر نمی‌شود.

بیان ادعا: مرحله سوم: شکر بر نداده‌ها

نباید فکر کنیم شکر مختص به عطاهای خداست. لازم نیست حتماً خدا چیزی به ما بدهد تا شکرش را به جا بیاوریم؛ یکی از مراتب شکر، شکر بر نداده‌هاست. این نداده‌ها خود بر دو نوع هستند: خدا از سر لطفش به ما مریضی نداده، اگر الآن در بیمارستان بودیم چه می‌کردیم؟ خدا از سر لطفش به ما کرونا نداده، برادر معتاد نداده، ضرر را از من دور کرده و بلایی به من نرسیده است. این نداده‌ها را هم حساب کنیم.

گاهی این‌طور است که خدا چیزی را که از او خواسته‌ایم بنا بر مصلحت به ما عطا نکرده. در همین ندادن‌ها و منع‌ها هم عطا هست: «یا من عطائه عطاء و منعه عطاء[5].» گاهی خیر بنده در برآورده نشدن آن حاجت است. خدا می‌داند این حاجت به ضرر بنده است و از او منع می‌کند آن را. من از شما پدر و مادرها سؤال می‌کنم: کدام یک از شما اگر فرزندش از او تقاضای مواد مخدر کرد، برای او فراهم می‌کند؟ کدام یک از شما حاضر هستید برای فرزندتان شراب فراهم کنید؟

پس در ندادن هم عطا و خیر است. اگر بخواهیم یک مرحله برویم بالاتر باید بگوییم خود ندادن نعمت است.

اثبات ادعا: روایت

امام صادق علیه‌السلام در روایت عجیبی از قول خداوند می‌فرمایند:

«لَوْ لَا أَنَّنِي أَسْتَحِي مِنْ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ مَا تَرَكْتُ لَهُ خِرْقَةً يَتَوَارَى بِهَا لِأَنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَكَامَلَ الْإِيمَانَ ابْتَلَيْتُهُ فِي قُوَّتِهِ فَإِنْ جَزِعَ رَدَدْتُ عَلَيْهِ قُوَّتَهُ وَ إِنْ صَبَرَ بَاهَيْتُ بِهِ مَلَائِكَتِي فَذَاكَ الَّذِي تُشِيرُ إِلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ بِالْأَصَابِع[6]»؛ اگر من از بنده مؤمن خود حيا نمى‏كردم، برايش حتّى تكّه پارچه‏اى را كه به وسيله آن خود بپوشاند، باقى نمى‏گذاشتم؛ براى آن‌که هر چه ايمان بنده تكامل يابد، او را به قوّت و نيرويش آزمايش مى‏كنم، اگر ناراحتى كرد قوتش را به او برمى‏گردانم و چنانچه شكيبا و بردبارى نشان دهد، بر ملائكه و فرشته‏‌ها مباهات مى‏كنم، پس (او مورد غبطه فرشتگان قرار مى‏گيرد و) با انگشتان خود او را معرفی و اشاره مى‏كنند.

از بس دنیا پوچ است! خداوند می‌فرماید: در خانه من را می‌زنی تا در دنیا را به روی تو باز کنم و همه چیز را از دست بدهی؟ برخی افراد برای رسیدن به دنیا به هر دری می‌زنند. پیش هر کس و ناکسی سر فرود می‌آورند تا به دنیا برسند. امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند:

«إنی لانف ان اسأل الدنیا خالقها فکیف اسالها مخلوقا مثلی[7]»؛ من کراهت دارم که از خالق دنیا، دنیا را بخواهم، چه رسد به این‌که آن را از مخلوقی مثل خودم درخواست کنم.

تبیین ادعا:

مثال اضافه: اگر خداوند در نعمت و ثروت را باز کند، بیشتر مردم از خدا فرار می‌کنند. از این رو فرمود: اگر از بنده‌ام حیا نمی‌کردم، حتی یک پارچه هم برای ستر عورت به او نمی‌دادم. این کار خدا مثل کار آن مربی است که وقتی می‌خواهد ورزشکارهایش را برای المپیک آماده کند، به آن‌ها رژیم سخت غذایی می‌دهد و می‌گوید اگر نمی‌ترسیدم جا بزنید همین یک بستنی و یک لیوان نوشابه هفته‌ای یک‌بار را هم به شما نمی‌دادم تا رژیمتان به هم نریزد.

رفتار: راهکار

خوب است هر چند وقت یک‌بار سری به بیمارستان‌ها بزنیم و ببینیم چه خبر است. چقدر مریض‌های لاعلاج، چقدر مریض بدحال که مرتب باید دوا دکتر کنند و هزینه‌های گزاف بپردازند در آنجا هستند. وقتی این موارد را ببینیم با کوچک‌ترین نعمت‌ها و از حداقل نعمت‌هایی که خداوند مهربان به من و شما داده راضی می‌شویم. قدر نعمت‌ها را بیشتر می‌دانیم و زبانمان به شکر باز می‌شود.

و مرحله بعدی و در واقع سخت‌ترین مرحله شکر، شکر در بلاها مصیبت‌ها است.

بیان ادعا: شکر در بلا و رخا

در گرفتاری‌های ما هزاران لطف خداوند خوابیده است.

اثبات ادعا: روایت

امام عسگری علیه‌السلام فرمودند: «مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا.[8]»

هيچ بلايى نيست مگر آن كه اطراف آن با نعمت الهى احاطه شده است.‏ اگر نگاهی به اطراف بکنیم و داده‌ها و نداده‌های خدا را در نظر بگیریم می‌بینیم غرق نعمت هستیم.

تبیین ادعا:

علامه مجلسى (ره) نقل می‌كند كه در هر بلا و مصيبتى چند نوع شكر است:

1- هر مصيبتى دافع مصيبت بزرگ‌تر از خود است و جاى شكرش باقى است. مربی‌ای که مثال زدم ورزشکارش را سخت تمرین می‌دهد تا در رقابت‌های المپیک خراب نکند و نتیجه خوبی بگیرد. خدا هم بلا می‌دهد تا ما را در قیامت عذاب نکند.

2- هر بلایى موجب كفاره گناه يا رفعت درجه مى‏شود، پس سزاوار شكر است. گاهی از دست کسی که دوستش دارید عصبانی می‌شوید، دلتان می‌خواهد با مشت بزنید توی صورتش اما چون دوستش دارید به یک تلنگر کوچک اکتفا می‌کنید. شاید کمی دردش بیاید اما اگر بگوید چرا می‌زنی، جواب می‌دهید حقت بیش از این بود من کوتاه آمدم.

3- مصيبت و بلاى دنيوى در برابر بلای بی‌دینی كوچك و سبك است. قضیه آن مرد جذامی و حضرت عیسی را به یاد بیاورید. آن مرد هم کور بود و هم فلج و هم جذامی. با این حال مدام خدا را شکر می‌کرد و وقتی حضرت عیسی از او پرسید با این اوضاع برای چه چیزی شکر می‌کنی، جواب داد برای نعمت ایمان، برای این‌که به بلای بی‌ایمانی گرفتارم نكرد. بزرگ‌ترین بلا، كفر و بى‏ايماني است.

ببینید جملات سجده زیارت عاشورا چه قدر زیباست: «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم»؛ خدایا حمد شاکرین مخصوص توست؛ همان کسانی که خدا را در مصائبشان شکر می‌کنند. هنر در همین است که خدا را نه فقط در خوشی که در ناخوشی‌ها هم شکر کنیم.

 

روضه

بی‌بی زینب کبری چقدر مصیبت دید که او را ام المصائب می‌خوانند؟ داغ برادر یک طرف، داغ علی‌اکبر و داغ ابا الفضل العباس یک طرف، تازه مصیبت‌ها بعد از شهادت ابی‌عبدالله شروع شد. مصیبت کوفه و شام و کاخ یزید. این مصیبت‌های عظیم چه کرد با بی‌بی! یک وقت آمد کنار گودی قتلگاه و این نیزه شکسته‌ها را کنار زد، این سنگ‌ها و چوب‌ها را کنار زد، چه صحنه‌ای را مشاهده کرد! لا اله الا الله! نمی‌دانم چه دید که با تعجب صدا زد: «أانت اخی؟ أانت ابن امی؟»؛ آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟

دید سر در بدن نیست و یک عضو سالم در این بدن باقی نمانده. ارباب مقاتل نوشته‌اند بیش از سیصد جراحت بر این بدن وارد شده بود. من بمیرم حتی لباس‌های کهنه را به غارت بردند. ای کاش به همین جا بسنده کرده بودند؛ بدنش را پایمال سم اسبان نمودند. زینب شروع کرد به روضه خواندن، عجب روضه‌ای خواند حضرت زینب (سلام الله علیها). ابتدا برای این‌که گلایه از خدا نشده باشد، کفران و ناسپاسی نشده باشد، دست‌ها را برد زیر این بدن، این بدن پاره پاره را روی دست گرفت و عرض کرد: خدایا این قلیل قربانی را از آل رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بپذیر. بعد یک گفت‌وگو با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دارد. «یا محمداه! صلى علیک ملائکة السماء هذا الحسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتک سبایا.»

این کشته فتاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده در خون حسین توست

این کشتی شکسته به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

یا رسول الله! این همان حسینی است که جایش روی دوش شما بود؛ این همان حسینی است که او را در آغوش می‌گرفتی؛ این همان عزیزی است که جایش روی سینه تو بود و او را غرق در بوسه می‌کردی. حالا ببین یا رسول الله! یک عضو سالم برایش باقی نگذاشتند؛ بدنش غرق در خون است. یا رسول الله، ببین لباس‌هایش را غارت کردند. یا رسول الله، ببین این‌هایی که دارند به اسارت می‌برند دختران تو هستند: «و بناتک السبایا». سپس یک روضه برای امام حسین (علیه‌السلام) خواند، خیلی عجیب است. طوری روضه خواند که:

«والله لا انسی زینب بنت علی تندب الحسین»؛ حتی حیوانات گریه کردند، اشک از چشم شترها جاری شد.

«بأبی مَن لاغائب فیُرتَجى و لاجریح فیداوى! بأبی مَن نفسی له الفداء! بأبی المهموم حتّى قضى! بأبی العطشان حتّى مضى!»؛ ای به فدای آن آقایی که جراحت‌هایش، زخم‌هایی که بر بدنش وارد شده التیام‌پذیر نیست؛ به فدای آن آقایی که سفرش برگشت ندارد؛ به فدای آن عزیزی که وقت رفتن تا دم آخر لبانش تشنه بود؛ به فدای آن عزیزی که تا آخرین لحظات، غصه‌ها روی دلش سنگینی می‌کرد.

بسیار گریه کرد. چه کرد با این بدن بی‌سر! من بمیرم. خم شد و لب‌ها را گذاشت روی رگ‌های بریده. آن‌قدر در گودی قتلگاه برای امام حسین (علیه‌السلام) روضه خواند که دیدند حضرت سکینه (سلام الله علیها) صدا می‌زند: بابا! بلند شو ببین دارند عمه‌ام را می‌زنند.

چون چاره نیست، می‌روم و می‌گذارمت

ای پاره پاره تن به خدا می‌سپارمت

الا لعنة الله علی القوم الظالمین


[1] يوسف، آیه 38.

[2] المحاسن  ,  جلد۱  ,  صفحه۱۹۱

[3] قصص الأنبیاء (للجزایری)  ,  جلد۱  ,  صفحه۶۹

[4] بحار الأنوار  ,  جلد۳۳  ,  صفحه۵۰۸

[5] بحار الأنوار  ,  جلد۹۱  ,  صفحه۳۸۲

[6] المؤمن  ,  جلد۱  ,  صفحه۴۵

[7] وسائل الشیعة  ,  جلد۱۳  ,  صفحه۵۵۶

[8] المؤمن  ,  جلد۱  ,  صفحه۴۵

درخواست روضه

برچسب‌ها: متن سخنرانی ویژه محرم
مطلب قبلی

متن سخنرانی شکر راه بندگی

مطلب بعدی

شکر و دوام نعم الهی،متن سخنرانی آثار و برکات شکر

مطلب بعدی
شکر و دوام نعم الهی

شکر و دوام نعم الهی،متن سخنرانی آثار و برکات شکر

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × پنج =

موسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی

مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب با همت طلاب و روحانیون جوانِ دغدغه‌مند و بانیان خیّر در دی‌ماه سال ۱۳۹۹ (فاطمیه ۱۴۴۲) تشکیل شد تا بتواند سنّت روضه‌های خانگی را احیاء نموده و در تعظیم شعائر الهی و مکتب أهل‌بیت علیهم‌السلام قدمی بردارد. این مجموعه برای عزیزانی که محافل خانگی (روضه خانگی و جشن خانگی) برگزار می‌کنند و دلتنگ روضه و توسل به حضرت امام حسین علیه‌السلام هستند، سخنران اعزام می‌نماید. متقاضیان روضه خانگی یا جشن خانگی می‌توانند پس از ثبت‌نام در سایت، درخواست اعزام سخنران را ثبت کنند.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب می‌باشد.

No Result
مشاهده تمامی نتایج
  • مجله ثاقب
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهلبیت
  • قرآن شناسی
  • مهدویت
  • احادیث
  • خاندان عصمت
  • طراحی گرافیک
  • کلیپ و ویدیو
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
  • اپلیکیشن ثاقب

© تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ثاقب می‌باشد.