دانلود پادکست
متن پادکست مجلس محبوب امام حسین علیه السلام
راوی:
روضهخوان بود و از عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام). شبی در خواب، خود را در محضر مولایش میبیند و با شوق و ادب، به حضرت عرض میکند:
مرد:
آقاجان! از بین این همه مجلس روضه و عزاداری که برای شما برگزار میشود، کدامیک بیشتر به دلتان مینشیند و مورد لطف شماست؟
راوی:
حضرت با مهربانی پاسخ میدهند: «همه مجالس.» اما آن عالم عاشق، که دلش آرام نمیگیرد، اصرار میکند…
مرد:
آقا! شما را به علی اکبرتان، بگویید در این تهران، کدام مجلس را بیشتر دوست دارید و خودتان تشریف میبرید؟
راوی:
پاسخ میشنود: مجلسی که در کوچه صابونپزخانه، توسط زنی برپا میشود.
صدای افکت قدم زدن در کوچه.
راوی:
فردای آن روز، آن اهل دل، راهی کوچه صابونپزخانه میشود. محلهای در جنوب تهران که از زمان قدیم، اهالی آن وضع مالی خوبی نداشتند و عمدتا از طریق تولید صابون و عرضه آن به سایر محلههای شهر، روزگار میگذراندند.
صدای پرنده و همهمه کوچه و شلوغی محل
مرد کوچههای تنگ و قدیمی را یکییکی میگردد تا اینکه زنی را میبیند که جلوی در خانهای نشسته. به آرامی نزدیک میرود و میپرسد:
مرد:
خانم، شما اینجا روضه دارین؟
زن (با صدایی خسته و شاکی):
آره، روضه دارم. ولی امان از این روضهخونها! وقتی مستمع هست، اونا نیستن. وقتی اونا میان، مستمعا رفتن!
مرد:
خب میخوای من برا مجلست روضه بخونم؟
زن (با شک و امید):
یعنی بلدی بخونی؟
مرد:
هی… یه چیزایی یاد گرفتیم.
زن: (مشتاقانه)
پس صبر کن برم همسایهها رو خبر کنم. چون اومده بودن اینجا، ولی روضهخون که نیومد رفتن.
راوی:
زن میرود و همسایهها را جمع میکند. مجلس شروع میشود.
صدای روضهخوانی سنتی در پسزمینه به گوش میرسد.
رفته رفته، جمعیت مستمعین نیز بیشتر میشود. شب اول 10 نفر میآیند، شب دوم 20 نفر، شب سوم کوچه پر میشود. خلاصه کوچه صابونپزخونه که همیشه بوی گوگرد میداد، اینبار پر از عطر روضه و عشق به اباعبدالله (ع) میشود.
تا اینکه شب آخرِ مجلس فرا میرسد. مرد روضهخوان به زن میگوید…
مرد:
من این چند روز اومدم براتون روضه خوندم، هیچی هم نخواستم. فقط حالا یه خواهشی دارم… اجازه بده فردا که روز آخره، خرج مجلسو من بدم.
زن (با صدایی لرزان و بغضآلود):
خیلی زرنگی! من تموم سال، تو سرمای استخونسوز زمستون و گرمای کشنده تابستون، رخت و کهنه مردمو میشورم. به زور یه شاهی، دو شاهی جمع میکنم تا توی این ایام خرج روضه آقا امام حسین (ع) کنم. حالا تو میخوای این افتخار رو از من بگیری؟
راوی:
اشکهای زن رختشور، پاسخ همه سؤالها بود و از راز و رمز این روضه پرده برداشت. آنجا بود که مرد فهمید چرا این مجلس در حاشیه شهر، مجلس موردعلاقه امام حسین علیه السلام است. روضه ای که نه با تجملات و زرق و برق، بلکه با دلی صاف و خالص، دستهایی زحمتکش و جمعی پر از صفا و سادگی، برپا شده.
پادکست مجلس محبوب امام حسین (ع) کاری از موسسه ثاقب
دلنوشتهها، روایتها و سخنرانیهایی که از دل مجلسهای گرم و صمیمی اهل بیت برخاستهاند، حالا در قالب پادکستی شنیدنی در اختیار شماست. این پادکست، بخشی از فعالیتهای مجموعه فرهنگی و تبلیغی ثاقب است؛ جایی که صدای عشق به حسین علیهالسلام از خانهها تا دلها طنینانداز میشود.
اگر مشتاق برگزاری روضههای خانگی هستید، مجموعهی ثاقب در تمام نقاط کشور، با اعزام سخنرانان در خدمت شماست؛جهت درخواست سخنران روضه خانگی کلیک کنید