ماجرای حضور دزدی در مجلس شیخ حسین انصاریان
بسم الله الرحمن الرحیم
امشب که از جلوی حسینیه و مجلس روضه عبور میکردم، با خودم گفتم: “برم توی جلسه روضه، هم یه شام بخورم، هم اگه شد یه چیزی از اونجا بردارم…”
وارد مجلس شدم و نشستم پای منبر. اما یه اتفاقی افتاد… حرفهای شما، نور مجلس، حال و هوای جلسه منو گرفت.
یههو دیدم گوشهی چشمم اشک نشسته.
من تا حالا همچین حسی رو تجربه نکرده بودم. شروع کردم وسط روضهخونی شما گریه کردن.
در دل اشک و ناله، گفتم:
یا امام حسین، میشه دست منو بگیری؟
میشه کاری کنی دیگه دزدی نکنم؟ دیگه گناه نکنم؟
به امام حسین گفتم: دلم میخواد پای کار تو بمونم. میخوام پاگیر روضههات بشم.
رفتم پیش حاج آقای انساریان. گفتم: راهی برای من هست؟ امام حسین منو راه میده؟
ایشون فرمودن: معلومه که امام حسین تو رو راه میده، اصلاً خودش تو رو دعوت کرده…
گفتم: حاج آقا، میخوام توبه کنم.
فرمودن: اگه میخوای توبهات قبول بشه، باید همهی چیزهایی رو که از راه دزدی به دست آوردی، به صاحبانش برگردونی.
گفتم: بعضی از اموال رو صاحبانش رو نمیشناسم.
فرمودن: اونها هم مسئله شرعی خودشون رو دارن، راه و چارهای براش هست.
گفتم: فقط دو تخته فرش گرونقیمت هست که صاحبش رو میشناسم؛ اما روم نمیشه برم بگم اینا رو من دزدیدم.
میشه شما لطفی کنین و خودتون تماس بگیرین و این دو فرش رو بهش برگردونین؟
اینم شماره تماسشه…
حاج آقای انساریان فرمودن: تماس گرفتم.
آقایی گوشی رو برداشت. گفتم: “من انساریان هستم، منبری مشهوریام.
آیا تازگیها دو تخته فرش گرونقیمت از شما گم نشده؟”
گفت: “بله، چطور؟ شما از کجا میدونین؟”
گفتم: “این دو تخته فرش الان پیش منه. اگه میخواین تحویل بگیرین، بیاین به فلان آدرس…”
مدتی بعد اون آقا اومد. تاجر بازاری فرش تهران بود.
پرسید: “ماجرا چیه؟”
گفتم: “یه جوون اومده مجلس روضه، توبه کرده، گفته اینا رو باید برگردونم به صاحبش.”
تاجر شروع کرد با صدای بلند گریه کردن.
گفت: “آقای انساریان، این جوون نمیدونه این دو فرش چقدر ارزشمنده…
یکیشو میبرم، اما یکی دیگه رو هدیه میکنم به سیدالشهدا علیهالسلام.”
بعد دست کرد تو جیبش، یه دسته چک درآورد، یه برگ چک سفید امضا کرد و داد به حاج آقا.
گفت: “این چک رو بدین به اون جوون.
بگین: حالا که اومدی در خونهی حسین، خوش اومدی.
با این پول برو، یه کسبوکار حلال راه بنداز.
در خونهی سیدالشهدا به روی همه بازه…”
حاج آقا فرمودن:
اون پدر و مادری که نگران بچههاشون هستن، کاری کنن که دل جوونشون گره بخوره به روضهی سیدالشهدا.
مادرها میپرسن: چی کار کنیم؟
میگم: تو خونهتون یه مجلس روضه بگیرین.
بعد به جوونتون بگین: “عزیز دلم، امشب چای روضه با تو…”
یه کاری بکنین که مهر امام حسین علیهالسلام به دل جوونتون بیفته.
میگن: چطور مجلس روضه بگیریم؟ خیلی سخته…
میگم: نه!
شما، همسرتون و بچههاتون، یه تماس با مؤسسه ساقب بگیرین.
تاریخ و ساعت و آدرس بدین، روضهخون امام حسین میاد در خونهی شما.
یه مجلس روضه، هزار تا برکت داره؛
یکیش همین که بچههای من و شما زیر پرچم امام حسین حفظ میشن،
در پناه نور سیدالشهدا علیهالسلام…
انشاءالله که همهمون در پناه حضرت باشیم،
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.