در تاریخ اسلام، لحظات و وقایعی وجود دارند که سرنوشتساز بودهاند و مسیر حرکت امت را تا ابد تعیین کردهاند. یکی از شکوهمندترین، عمیقترین و در عین حال مظلومانهترین این وقایع، ایراد خطبه فدکیه (خطبة لُمَّة) توسط حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در مسجدالنبی است.
این خطبه، نه تنها یک دفاع از یک ملک شخصی (دهکده فدک) بود، بلکه آخرین تلاش برای بیدار کردن جامعه اسلامی از خواب غفلت پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود. آنگاه که خلیفه اول، پس از خلافت، با انتساب روایتی مبنی بر اینکه پیامبران ارثی از خود باقی نمیگذارند، فدک را که پیشتر توسط پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به فاطمه سلاماللهعلیها بخشیده شده بود، مصادره کرد؛ این بانوی بزرگ با سلاح کلام و منطق به میدان آمد.
خطبه فدکیه، در واقع منشور دفاع از ولایت و امامت و انقلاب فرهنگی در برابر انحراف سیاسی است. این خطبه، مجموعهای از معارف ناب در زمینههای خداشناسی، معادشناسی، عظمت قرآن، فلسفه احکام و تبیین جایگاه ولایت را در بردارد. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در این سخنرانی بینظیر، هم بر مالکیت حقوقی خود تصریح کردند و هم مسلمانان را بهخاطر سکوتشان در مقابل ستم به اهلبیت علیهمالسلام سرزنش نمودند.
این متن تاریخی، گنجینهای است که دانشمندان بزرگ شیعه و اهلسنت بر آن شرح نوشتهاند. در این بخش از اعتقادات شیعه در ثاقب، با محتوای این خطبه الهی آشنا شویم تا بدانیم خطبه فدکیه دقیقاً چیست و چه میراثی از معرفت و بصیرت را برای پیروان اهلبیت علیهمالسلام به یادگار گذاشته است.
تاثیر و اهمیت خطبه فدکیه در تاریخ اسلام و تشیع
خطبه فدکیه فراتر از یک سخنرانی صرف برای بازپسگیری یک ملک بود؛ این خطبه، یک سند تاریخی و اعتقادی است که تأثیرات عمیق و ماندگاری بر تاریخ اسلام، بهویژه در شکلگیری هویت و مبانی تشیع، بر جای گذاشت.
مهمترین تأثیر خطبه فدکیه، دفاع بیبدیل از حقانیت حضرت علی علیهالسلام در امر خلافت بود. حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در زمانی که فضای سیاسی شهر مدینه به سوی انحراف پیش میرفت، با شجاعت تمام به دفاع از حق غصبشده امیرالمؤمنین علیهالسلام پرداختند و مسلمانان را از عواقب این تصمیم هشدار دادند. این خطبه، اولین و قویترین سند علنی مظلومیت اهلبیت علیهمالسلام پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شد و خط فکری و سیاسی تشیع را برای همیشه مشخص کرد.
از منظر محتوای علمی و کلامی، خطبه فدکیه یک دائرةالمعارف فشرده است. این خطبه شامل تبیین فلسفه احکامی چون نماز (پاکسازی از تکبر)، زکات (افزایش روزی)، روزه (تثبیت اخلاص) و جهاد (عزت اسلام) است و آغاز و میانه آن سرشار از بیانات عالی در توحید، صفات الهی، حکمت بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و عظمت قرآن میباشد. این بیان حکیمانه، نشان از عمق دانش و علم لدنی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها دارد.
در نهایت، خطبه فدکیه تجسم عملی امر به معروف و نهی از منکر در بالاترین سطح سیاسی و اجتماعی بود. اقدام حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، سکوت و انفعال عمومی مسلمانان در برابر ظلم را شکست و فرهنگ دادخواهی را در سیره اهلبیت علیهمالسلام جاودانه کرد. ایشان با لحنی توبیخآمیز، مسلمانان را بهخاطر سستی در یاری رساندن به اهلبیت علیهمالسلام سرزنش نمودند و الگویی بینظیر از شجاعت، بصیرت سیاسی و دفاع از حق را برای تمام زنان مسلمان در طول تاریخ به نمایش گذاشتند. به طور خلاصه، خطبه فدکیه یک نقطه عطف کلامی و سیاسی در تاریخ اسلام است که مبنای اعتقادی شیعه در بحث ولایت، امامت و مظلومیت را محکم کرد.
ویژگیهای خطبه فدکیه: بلاغت، استدلال و عمق محتوا
خطبه فدکیه نه تنها از نظر تاریخی و سیاسی اهمیتی حیاتی دارد، بلکه از منظر ادبی، کلامی و فقهی نیز یک شاهکار بینظیر محسوب میشود که ابعاد شخصیتی و علمی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را نشان میدهد. ویژگیهای برجسته این خطبه، قدرت آن را به عنوان یک سند معتبر دوچندان کرده است.
این خطبه نمونهای عالی از فصاحت و بلاغت در زبان عربی است؛ حضرت فاطمه سلاماللهعلیها با بهرهگیری از زیباترین آرایههای ادبی، ساختار متوازن جملات و کلمات، و لحنی متغیر (از مدح الهی تا عتاب و سرزنش) توانستند تأثیر عمیقی بر شنوندگان بگذارند. بخشهای مهمی از خطبه، بر اساس استدلال منطقی و برهان محکم بنا شده است و آن را از یک اظهارنظر عاطفی صرف متمایز میکند. ایشان برای اثبات حق مالکیت خود و همچنین ارث از پدرشان، به آیات صریح قرآن کریم استناد کردند و با این کار، روایت ساختگی «ارث نگذاشتن پیامبران» را با ثقل اکبر (قرآن) در تضاد و فاقد وجاهت شرعی و منطقی دانستند.
همچنین، خطبه فدکیه یک دوره فشرده از معارف اسلامی است. تبیین ایشان در مورد علت تشریع احکام (مانند فلسفه نماز برای دوری از کبر و غرور، یا فلسفه زکات برای افزایش روزی) نشان میدهد که ایشان فراتر از ظاهر احکام، به عمق و حکمت آنها واقف بودند. علاوه بر این، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در بخشهای پایانی، ولایت را به عنوان نظمدهنده امت و ضامن جلوگیری از تفرقه معرفی میکنند و نشان میدهند که اصلیترین دستاورد اسلام چگونه در حال تضییع است. این سه ویژگی (بلاغت، استدلال محکم و عمق معرفتی) خطبه فدکیه را به یک منبع آموزشی، تربیتی و استدلالی دائمی در طول تاریخ اسلام تبدیل کرده است.
متن کامل خطبه فدکیه به همراه ترجمه کامل
متن خطبه
احتجاج فاطمة الزهرا عليهاالسلام على القوم لما منعوها فدك
وقولهم لهم عند الوفاة بالامامة
روى عبداللّه بن الحسن عليهالسلام باسناده عن آبائه عليهمالسلام أنّه :
لَمّا أجمَعَ أبُوبَكرٍ وَعُمَرَ عَلى مَنعِ فَاطِمَةَ فَدَكاً وَصَرَفَ عامِلَها منها، وَبَلَغَها ذَلِكَ، لاثَت خِمارَها عَلى رَأسِها وَاشتَمَلَت بِجِلبابِها وَأقبَلَت فِى لُمَّةٍ مِن حَفَدَتِها وَنِساءِ قَومِها تَجُرُّ أدراعَها، تَطَأُ ذُيُولَها، ماتَخرمُ مِشيَتُها مِشيَةَ رَسُولِاللّه صلىاللهعليهوآله.
حَتّى دَخَلَت عَلى أبِىبَكرٍ وَهُوَ فِى حَشدٍ مِنَ المُهاجِرِينَ وَالأنصارِ وَغَيرِهِم.
فَنِيطَت دُونَها مُلاءَةٌ، فَجَلَسَت.. ثُمَّ أنَّت أنَّةً أجهَشَ القَومُ لَها بِالبُكاءِ، فَارتَجَّ الَمجلِس.
ثُمَّ أمهَلَت هُنَيَّةً حَتّى إذا سَكَنَ نَشِيجُ القَومِ، وَهَدَأَت فَورَتُهُم. إفتَتَحَتِ الكَلامَ بِحَمدِ اللّهِ وَالثَّناء عَلَيهِ وَالصَّلاةِ عَلى رَسُوله، فَعادَ القَومُ فِى بُكائِهِم. فَلَمّا أمسَكُوا عَادَت فِىكَلامِها.
فَقالَت عليهاالسلام:
أبتَدِءُ بِحَمدِ مَن هُوَ أولى بالحَمدِ والطَّولِ والمَجدِ ألحَمدُ للّهِ عَلى ما أنعمَ، وَلَهُ الشُكرُ عَلى مَا ألهَمَ، وَالثَّنَاءُ بِما قَدَّمَ، مِن عُمُومِ نِعَمٍ إبتدَأها، وَسُبُوغِ آلاءٍ أسداها، وَتَمامِ مِنَنٍ أولاها.
جَمَّ عَن الإحصاءِ عَدَدُها، وَنَأى عَنِ الجَزاءِ أمَدُها، وَتَفاوَتَ عَنِ الإدراكِ أبَدُها، وَنَدَبَهُم لاِستِزادَتِها بِالشُّكرِ لاِتِّصَالِها ، وَاستَخذَى الخَلقَ بإنزالِها ، وَاستَحمَدَ إلىَ الخَلائِقِ بِإجزالِها، وَثَنّى بِالنَّدبِ إلى أمثالِها.
وَأشهَدُ أن لا إلَهَ إلاّ اللّهُ وَحدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ ، كَلِمَةٌ جَعَلَ الإخلاصَ تَأويلَها، وَ ضَمَّنَ القُلُوبَ مَوصُولَها، وَ أنارَ فِى الفِكَرِ مَعقُولَها.
المُمتَنِعُ مِنَ الأبصارِ رُؤيَتُهُ، وَمِنَ الألسُنِ صِفَتُهُ، وَمِنَ الأوهامِ كَيفِيَّتُهُ.
إبتَدَعَ الأشياءَ لا مِن شَىءٍ كانَ قَبلَها، وَأنشَأها بِلاَ احتِذاءِ أمثِلَةٍ إمتَثَلَها.
كَوَّنَها بِقُدرَتِهِ، وَ ذَرَأها بِمَشِيّتِه، مِن غَيرِ حاجَةٍ مِنهُ إلى تَكوِينِها، وَ لا فَائِدَةٍ لَه فِى تَصويِرِها إلاّ تَثبيتاً لِحِكمَتِهِ، وَتَنبيِهاً عَلى طَاعَتِهِ، وَ إظهارَاً لِقُدرَتِهِ ، وَتَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ، وَإعزازَاً لِدَعوتِهِ.
ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلى طَاعَتِهِ، وَ وَضَعَ العِقابَ عَلى مَعصِيَتِهِ ، ذِيادَةً لِعبادِهِ مِن نِقمَتِهِ، وَحِيَاشَةً لهم إلى جَنَّتِهِ.
وَأشهَدُ أنَّ أبِى مُحَمّدَاً عَبدُه وَرَسُولُهُ، إختارَهُ وَ انتَجَبَهُ قَبلَ أن أرسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبلَ أنِ اجتَبَلهُ، وَاصطَفاهُ قَبلَ أنِ ابتَعَثَهُ ، إذِ الخَلائِقُ بِالغَيبِ مَكنُونَةٌ، وَبِسِترِ الأهاوِيلِ مَصُونَةٌ ، وَبِنَهَايَةِ العَدَمِ مَقرُونَةٌ، عِلماً مِنَ اللّه بِمآئلِ الأُمُورِ ، وَ إحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَمَعرِفَةً بِمَواقعِ المَقدورِ.
إبتَعَثَهُ اللّهُ إتماماً لِأمرِهِ ، وَعَزِيمَةً عَلى إمضاءِ حُكمِهِ، وَإنفاذَاً لِمَقَادِيرِ حَتمِهِ.
فَرَأى الأُمَمَ فِرَقاً فِى أديانِها، عُكَّفاً عَلى نيرانِها، عَابِدَةً لِأوثانِها، مُنكِرَةً للّهِ مَعَ عِرفانِها.
فَأنَارَ اللّهُ بِأبِى مُحَمَّدٍ صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِه ظُلَمَها، وكَشَفَ عَن القُلُوبِ بُهَمَهَا، وَجَلا عَنِ الْأبْصارِ غُمَمَها ، وعن الأنفس غُمَمَها وَ قـامَ فِىالنَّاسِ بِالْهِدايَةِ، فَأنقَذَهم مِنَ الغَوايَةِ، وَبَصَّرَهُم مِنَ العَمايَةِ، وَهَداهُم إلى الدِّينِ القَويِمِ، وَدَعَاهُم إلى الصِّراطِ المُستَقِيمِ.
ثُمَّ قَبَضَهُ اللّهُ إلَيهِ قَبضَ رَأفَةٍ وَرَحمَةٍ وَاختِيارٍ وَ رَغبَةٍ وَإيثارٍ، فَمُحَمَّدٌ صلىاللهعليهوآله فِى راحَةٍ من تَعَبِ هذِهِ الدّارِ مَوضوعاً عَنهُ أعباءُ الأوزارِ ، قد حُفّ بِالمَلاَئكَةِ الأبرارِ، وَرِضوانِ الرَّبِّ الغَفَّارِ، وَمُجاوَرَةِ المَلِك الجَبَّار.
صَلّى اللّهُ عَلى أبِى نَبِيِّهِ ، وَأمِينِهِ عَلَى الوَحى وَصَفِيِّهِ، وَخِيَرَتِهِ مِنَ الخَلقِ وَرَضِيِّهِ ، وَالسَّلامُ عَلَيهِ وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ.
ثُمَّ التَفَتَت إلى أهلِ الَمجلِس وَقالَت لِجَميعِ المُهاجِرينَ والأنصارِ :
أنتُم عِبادَ اللّهِ نَصبُ أمرِهِ وَنَهيِهِ، وَحَمَلَةُ دِيِنهِ وَوَحيِهِ، وَ أُمَناءُ اللّهِ عَلى أنفُسِكُم، وَبُلَغاؤُهُ إلَى الأُمَمِ حَولَكُم ، زعيمُ حَقٍّ لَهُ فيكُم، وَعَهدٌ قَدَّمَهُ إلَيكُم وَ بَقِيَّةٌ استَخَلفَها عَلَيكُم.
كِتابُ اللّهِ الناطِقُ ، وَالقُرآنُ الصَّادِقُ، وَالنُّورُ السَّاطعُ، وَالضِّياءُ اللاَّمِعُ ، بَيِّنَةٌ بَصائِرُهُ ، وآىٌ مُنكَشِفَةٌ سَرائِرُه، وبرهانٌ فينامُنجَليةٌ ظَوَاهِرُه، مُديمٌ لِلبَرِيَّةِ استماعُه مُغتَبِطَةٌ بِهِ أشياعُهُ ، قائِدٌ إلَى الرِّضوانِ إتِّباعُهُ، مُؤٍّ إلَى النَّجاةِ استِماعُهُ.
بِهِ تُنال حُجَجُ اللّه المُنَوَّرَة ، ومواعِظُهُ المكرَّرة وَ عَزَائِمُه المُفَسَّرَة ، وَمَحَارِمُهُ المُحَذِّرَةُ، وأحكامُهُ الكافية وَبَيِّناتُهُ الجَاليةُ، وَبَراهِينُهُ الكَافِيةُ، وجُمَلُه الشّافية ، وَفَضائِلُهُ المَندُوبَةُ، وَرُخَصُهُ المَوهُوَبَة، وَرَحَمَتُهُ المَرجُوَّة وَشَرائِعُهُ المَكُتُوبَة.
فَجَعَلَ اللّهُ الإيمانَ تَطهِيراً لَكُم مِنَ الشِّركِ، وَالصَّلاةَ تَنزِيهَاً لَكُم عَنِ الكِبرِ، وَالزَّكاةَ تَزكِيَةً لِلنّـفس ، وَنَماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّيامَ تَثبِيتاً لِلإخلاصِ، وَالحَجَّ تَشيِيداً لِلدِّينِ، وَالعَدلَ تَنسِيقاً لِلقُلُوبِ وَتمكيناً لِلدّين وَطَاعَتَنَا نِظاماً لِلمِلَّةِ، وَإمامَتَنا أمـاناً مِنَ الفُرقَةِ ، وَالجِهادَ عِزَّاً لِلإسلامِ، وَالصَّبرَ مَعُونَةً عَلى استيِجاب الأجرِ ، وَالأمرَ بالمَعرُوفِ مَصلَحَةً لِلعامَّةِ، وَالنَّهىَ عَنِ المنكَرِ وَبِرَّ الوَالَدينِ وِقايَةً مِنَ السَّخَطِ ، وَصِلَةَ الأرحامِ مَنسَأةً فِىالعُمر وَ مَنماةً لِلعَدَدِ ، وَالقِصاصَ حَقناً لِلدِّماءِ، وَالوَفَاءَ بِالنّذر تَعريضَاً لِلِمَغفرَةِ ، وَتَوفِيَةَ المَكائيلِ وَالمَوَازِينِ تَغييراً لِلبَخسِ ، وَالنَّهيَ عَن شُربِ الخَمرِ تَنزيِهاً عَن الرِّجسِ، وَ اجتِنابَ القَذفِ حِجاباً عَنِ اللَّعنَةِ ، وَتَركَ السَّرِقَةِ إيجاباً لِلعِفَّةِ ، والتنزّهَ عَن أكلِ مالِ اليتيمِ والإستيثارِ به إجارَةً من الظُّلم، والنَّهىَ عنِ الزّنا تَحَصُّنَاً من المقتِ، وَالعَدلَ فِى الأحكامِ ايناساً للرَّعيّةِ، وتركَ الجَورِ فى الحكمِ إثباتاً لِلوَعيدِ ، وَحَرَّمَ اللّهُ الشِّركَ إخلاصاً لَه بالرُّبُوبِيَّةِ.
فـ «اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إلاَّ وَأَنتُم مُسلِمُونَ وَلا تتوَلَوّا مدبرينَ » وَأطِيعُوا اللّهَ فِيما أمَرَكُم بِهِ وَنهاكُم عَنهُ فَإنَّهُ «إنّما يَخشى اللّهَ مِن عِبادِه العُلَماء»
فاحمَدُوا اللّهَ الذى بِعظَمَتِهِ ونُورِه ابتغى مَن فِى السَّماواتِ ومَن فِى الأرضِ إليهِ الوسيلةَ، فنحنُ وسيلتُهُ فِى خَلقِه و نحنُ آلُ رسولِه ونحنُ خاصَّته ومحلّ قدسه ونحنُ حُجَّةُ غيبه ووَرَثَةُ أنبيائهِ
ثُمَّ قالَت عليهاالسلام:
أيُّهَا النَّاسُ! إعلَموا أنّى فَاطِمَةُ وَأبِى مُحَمَّدٌ صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِه ، أقُولُ عَوداً وَبَدواً وَلاَأقُولُ مَا أقُولُ غَلَطَاً وَلاَأفعَلُ مَا أفعَلُ شَطَطَاً. فاسمَعوا إلىَّ بأسماعٍ واعِيةٍ وقُلوبٍ راعِيةٍ.
ثمّ قالَت:
«لَقَد جَاءَكُم رَسُولٌ من أنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ مَا عَنِتُّم حَرِيصٌ عَلَيكُم بِالمُؤِنينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ» فَإن تَعزُوهُ وَتَعرِفُوهُ تَجِدُوهُ أبى دُونَ نِسائِكم ! وَأخَا ابنِ عَمّي دُونَ رِجالِكُم، وَلَنِعمَ المَعزِيُّ إلَيِه.
فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعَاً بِالنَّذارَةِ ، مَائِلاً عَن مَدرَجَةِ المُشرِكِيِنَ ، ضَارِباً ثَبَجَهُم ، آخِذَاً بِأكظامِهِم ، دَاعِيَاً إلى سَبيلِ رَبِّهِ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ.
يَكسِرُ الأصنامَ وَيَنكُثُ الهامَ، حَتَّى انهَزَمَ الجَمعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ، و حَتَّى تَفَرَّى اللَّيلَ عَن صُبحِهِ، وَأسفَرَ الحَقُّ عَن مَحضِهِ، وَنَطَقَ زَعِيمُ الدِّينِ، وهَدَأت فَورَةُ الكُفرِ وَخَرِسَت شَقَاشِقُ الشَّياطِينِ، وَطَاحَ وَشِيظُ النّفاقِ، وَانحَلَّت عُقَدُ الكُفرِ وَالشِّقَاقِ ، وَفُهتُم بِكَلِمَةِ الإخلاصِ فِىنَفرٍ مِنَ البِيضِ الخِماصِ.
وَكُنتُم عَلى شَفَا حُفرةٍ مِنَ النَّارِ، فَأنقَذَكُم مِنها نبيُّهُ، تَعبُدوُونَ الأصنَامَ وتَستَقسِمُونَ بإلأزلامِ، مُذقَةَ الشّارِبِ، وَ نُهزَةَ الطّامِعِ، وقَبسَةَ العَجلانِ، وَمُوطِىءَ الأقدامِ.
تَشرَبُونَ الطَّرقَ ، وَ تَقتَاتُونَ الوَرَقَ ، أذِلَّةً خاسِئِينَ ، تَخَافُونَ أن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ مِن حَولِكمُ.
فَأنقَذَكُم اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى، بنبيّه مُحَمَّد صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِه بَعدَ اللَّتيَّا وَالَّتي، وَبَعدَ أن مُنِىَ بِبُهمِ الرِّجالِ، وَذُؤبانِ العَرَبِ، وَ مَرَدَةِ أهَلِ الكِتَابِ.
كُلَّمَا أوقَدُوا نَاراً لِلحَربِ أطفَأَهَا اللّهُ، أو نَجَمَ قَرنُ الشَّيطانِ ، أو فَغَرَت فَاغِرَةٌ مِنَ المُشرِكِينَ قَذَفَ أخَاهُ فِىلَهَواتِها، فَلا يَنكَفِىءُ حَتَّى يَطَأَ صِماخَها بِأخمَصِهِ، وَ يُخمِدَ لَهَبَها بِسَيفِهِ ، مَكدُودَاً دَؤُوباً فِى ذاتِ اللّهِ ، مُجتَهِدَاً فِى أمرِ اللّهِ ، قَرِيبَاً مِن رَسُولِ اللّهِ، سَيِّدَاً فى أولياءِ اللّهِ، مُشَمِّراً نَاصِحَاً مُجِدَّاً كَادِحَاً.
وَأنتُم فِى رَفاهِيَّةٍ مِنَ العَيشِ، وَادِعُون فَاكِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ ، وَتَتَوكَّفُونَ الأخبَارَ، وَتَنكِصُونَ عِند النَّزالِ، وَتَفِرُّونَ مِنَ القِتال.
فَلَمَّا اختَارَ اللّهُ لِنَبيِّهِ دَارَ أنبِيائِهِ، وَمَأوَى أصفِيائِهِ ، وأتمّ عليه ما وعَدَه ظَهَرَ فِيكُم حَسِكَةُ النِّفاق ، وَسَمَلُ جِلبابُ الدِّينِ وأخلق ثَوبُه، ونَحَلَ عظمُه وأودَت رمّتُهُ ، وَنَطَقَ كَاظِمُ الغَاوِينَ، وَنَبَغَ خَامِلُ الأقلّينَ ، وَهَدَرَ فَنِيقُ المُبطِلِينَ. فَخَطَرَ فِى عَرَصَاتِكُم، وَ أطلَعَ الشَّيطانُ رَأسَهُ مِن مَغرِزِهِ هَاتِفَاً بِكُم فَألفاكُم لِدَعوَتِهِ مُستَجِيبِينَ، ولِلعِزّةِ فِيهِ مُلاحِظِينَ. ثُمَّ استَنهَضَكُم فَوَجَدَكُم خِفافاً، وَ أحمَشَكُم فَألفاكُم غِضابَاً، فَوَسَمتُم غَيرَ إبِلِكُم، وَوَرَدتُم غَيرَ مشربِكُم.
هَذا وَالعَهدُ قَريبٌ، وَالكَلمُ رَحيبٌ، وَالجُرحُ لَمَّا يَندَمِلُ، وَالرَّسُولُ لَمَّا يُقبَر. إبتِداراً زَعَمتُم خَوفَ الفِتنَة «أَلاَ فِى الفِتنَةِ سَقَطُوا وَإنَّ جَهَنَّمَ لَمحِيطَةٌ بِالكَافِرِينَ»
فَهَيهَاتَ مِنكُم! وَكَيفَ بِكُم؟! وَأنَّى تُؤفَكُونَ؟ وَكِتَابُ اللّهِ بَينَ أظهُرِكُم. أُمُورُهُ ظَاهِرَةٌ، وَأحكامُهُ زَاهِرَةٌ، وَأعلامُهُ بَاهِرَةٌ، وَ زَوَاجِرُهُ لاَئِحَةٌ، وَ أوامِرُهُ وَاضِحَةٌ، وَ قَد خَلَّفتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِكُم.
أَ رَغبَةً عَنهُ تُريدُون؟! أم بِغَيرِهِ تَحكُمُونَ؟! «بِئسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً»«وَمَن يَبتَغِ غَيرَ الإسلامِ دِيناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ وَهُوَ فِى الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرينَ
ثُمَّ لَم تَلبَثُوا إلاَّ رَيثَ أن تَسكُنَ نَفرَتُها، وَ يَسلَسَ قِيادُهَا، ثُمَّ أخَذتُم تُورُونَ وَقدَتَهَا، وَتُهَيِّجُونَ جَمرَتَها. وَتَستَجِيبُونَ لِهِتَافِ الشَّيطَانِ الغَوِىِّ، وَإطفاءِ أنوارِ الدِّينِ الجَلِيِّ، وَإهمَادِ سُنَنِ النَبىِّ الصَّفىِّ.
تُسرّونَ حَسواً فِى ارتِغَاءٍ ، وَ تَمشُونَ لِأهلِهِ وَ وُلدِهِ فِى الخَمرَة والضَّرّاءِ ، وَنَصبرُ مِنكُم على مِثلِ حَزِّ المُدى وَ وَخزِ السِّنانِ فِى الحَشا.
وَأنتُم الآنَ تَزعَمُون : أن لا إرثَ لَنا «أفَحُكم الجاهليَّةِ تَبغُون وَ مَن أحسَنُ مِنَ اللّه حُكماً لِقَومٍ يُوقِنُون» أفلا تَعلَمونَ؟ بَلى قَد تَجَلَّى لَكُم كَالشَّمسِ الضَّاحِيةِ أنِّى ابنَتُهُ.
أيَّها المُسلِمُون!! أَأُغلَبُ عَلى إرثَيه ؟
يَابنَ أبِى قُحافَةَ! أفِى كِتابِ اللّهِ أن تَرِثَ أباكَ وَ لاَ أرِثُ أبِى؟! لَقَد جِئتَ شَيئاً فَرِيّاً.
جُرأةً منكم على قطيعةِ الرَحِمِ ونكث العهدِ أفَعَلى عَمدٍ تَرَكتُم كِتَابَ اللّهِ وَنَبَذتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِكُم؟ إذ يَقُولُ اللّه تبارك وتعالى: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ دَاوُدَ»
وَقَالَ فِيمَا اقتَصَّ مِن خَبَرِ يَحيَى بنِ زَكَريّا عَلَيْهِ السّلام. إذ قَالَ: «فهَب لِى مِن لَّدُنكَ وَلِيَّاً يَرِثُنِى وَيَرِثُ مِن آلِ يَعقُوبَ»
وَقَالَ: «وَأُولُوا الأرحَامِ بَعضُهُم أولَى بِبِعضٍ فِى كِتَابِ اللّهِ»
وَقَالَ: «يُوصيِكُمُ اللّهُ فِى أولاَدِكُم لِلذَّكَرِ مِثلُ حَظِّ الأُنثَيَينِ»
وَقَالَ: «إن تَرَكَ خَيراً الوَصِيَّةُ لِلوَالِدَينِ وَلأقرَبِينَ بِالمَعرُوفِ حَقَّاً عَلَى المُتَّقيِنَ»
وَزَعَمتُم أن لا حُظوَةَ لِى وَلا إرْثَ مِنْ أبِى ولا رَحِمَ بيننا ؟!
أَخَصَّكُمُ اللّهُ بِآيَةٍ أَخرَجَ مِنهَا أبِى صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِه ؟!
أَم هَل تَقُولُونَ: إنَّ أَهلَ المِلَّتينِ لاَيَتَوارَثَانِ ؟!، أَوَ لَستُ أَنَا وأَبِى مِن أَهلِ مِلّةٍ وَاحِدَةٍ؟! أم أُنتُم أعلَمُ بِخُصُوصِ القُرآنِ وَعُمُومِه مِن أبِى وَابنِ عَمِّى ؟!
فَدُونَكَهَا مَخطُومَةً مَرحُولَةً مزمومَةً. تَلقَاكَ يَومَ حَشرِكَ. فَنِعمَ الحَكَمُ اللّهُ، وَالزَّعِيمُ مُحَمَّدٌ صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِه وَالمَوعِدُ القِيامةُ. وعمّا قَليلٍ تُؤفكونَ وَعِندَ السَّاعَةِ يَخسَرُ المُبطِلونَ، وَلاَ يَنفَعُكُم إذ تَندَمُونَ ، وَ «وَلِكُلِّ نَبَأٍ مُستَقَرٌّ وَسَوفَ تَعلَمُونَ»«مَن يَأتِيهِ عَذابٌ يُخزيِهِ وَيَحِلُّ عَلَيِه عَذابٌ مقيمٌ»
… ثُمَّ رَمَت بِطَرفِها نَحوَ الأنصارِ ، فَقَالَت:
يَا مَعاشِرَ الفتية وَأعضادَ المِلَّةِ ، وَأنصَارَ الإسلامِ! مَا هذِهِ الغَمِيزَةُ فِى حَقِّى، وَالسِّنَّةُ عَن ظُلاَمَتِى؟
أمَا كَانَ رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله أبِى يَقُولُ: المَرءُ يُحفَظُ فِىوُلدِهِ» ؟!.
سَرعانَ مَاأحدَثتُم، وَعَجلاَنَ ذَا إهالَةٍ! وَ لَكُم طَاقَةٌ بِمَا أُحاوِلُ، وُقُوَّةٌ عَلَى مَاأطلُبُ وَ أُزاوِلُ.
أتَقُولُونَ مَاتَ مُحَمُّدٌ رَسُولُ اللّهِ فَخَطبٌ جَلِيلٌ، إستَوسَعَ وَهنُه ، وَاستَنهَرَ فَتقُهُ، وَانفَتَقَ رَتقُهُ ، وَأُظلِمَت الأرضُ لِغَيبَتِهِ وَكُسِفَت الشَّمسُ وَالقَمَرُ وَإنتَثَرَتِ الُّنجومُ لِمُصيبَتِهِ ، وَ أكدَتِ الاْمالُ وَخَشَعَتِ الجِبَالُ، وَأُضِيعَ الحَرِيمُ، وَأُزِيلَتِ الحُرمَةُ عِندَك مَمَاتِهِ.
فَتِلكَ وَاللّهِ النَّازِلَةُ الكُبرى، وَالمُصيِبَةُ العُظمى، لاَ مِثَلُها نَازِلَةٌ، وَلا بَائِقَةٌ عاجِلَةٌ. أعلَنَ بِهَا كِتَابُ اللّهِ جَلَّ ثَناؤُه فِى أفنِيتكُم وَفِى مُمساكُم وَمُصبَحِكُم، يهتفُ بِها فى أسماعِكُم هِتافاً وَصُراخاً، وتِلاوَةً وألحاناً ، وَلَقَبلَهُ مَا حَلَّ بِأنبِياءِ اللّهِ وَرُسُلِهِ، حُكمٌ فَصلٌ وَ قَضَاءٌ حَتمٌ ، «وَمَا مُحَمَّدٌ إلاّ رَسُولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُلُ أفَإن مَاتَ أو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلَى أعقابِكُم وَ مَن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيئاً وَ سَيَجزِى اللّهُ الشّاكِرِينَ»
أيهاً بَنِى قَيلَةَ!! أَأُهضَمُ تُرَاثُ أبِى وَأنتُم بِمَرًأى مِنِّى وَمَسمَعٍ وَمُنتَدىً ومَجمَعٍ ؟!
تَلبَسُكُمُ الدَّعوَةُ، وَتَشمِلُكُمُ الخَبرَةُ ، وَأنتُم ذَوُو العَدَدِ وَالعُدَّةِ ، والأداةِ وَالقُوَّةِ، وَعِندَكُمُ السِّلاحُ وَالجُنَّةُ، تُوَافِيكُمُ الدَّعوَةُ فَلاَتُجِيبُونَ، وَتَأتِيكُمُ الصَّرخَةُ فَلاَ تُغِيثُونَ، وأنتُم مَوصُوفُونَ بالكِفاح، مَعرُوفُونَ بِالخَيرِ وَالصَّلاَحِ.
وأنتم الأولى نُّخبَةُ اللّهِ الَّتى انتُخِبَت، وَالخِيَرَةُ الَّتي اختِيرَت لَما أهل البيت قَاتَلتُمُ العَرَبَ وبادَهتُمُ الاُمُورَ ، وَ تَحَمَّلتُم الكَدَّ وَالتَّعَبَ ، وَنَاطَحتُمُ الأُمَمَ، وَكَافَحتُمُ البُهَمَ.
لاَ نَبرَحُ أو تَبرَحُونَ، نَأمُرُكُم فَتَأتَمِرونَ. حَتَّى إذَا دَارَت لَكم بِنَا رَحَى الإسلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الأيَّامِ ، وَخَضَعَت ثُغرَةُ الشِّركِ، وَ سَكَنَت فَورَةُ الإفكِ ، وَخَمَدَت نِيرانُ الكُفرِ ، وَهَدَأَت دَعوَةُ الهَرجِ ، وَاستَوسَقَ نِظَامُ الدِّينِ.
فَأنّى حِرتُم بَعدَ البَيَانِ؟ وَأسرَرتُم بَعدَ الإعلانِ، وَنَكَصتُم بَعدَ الإقدامِ، وَأشرَكتُم بَعدَ الإيمانِ. عَن قَومٍ نَكَثُوا أيمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وطعنوا دينكم.
«فَقاتِلُوا أئِمَّةَ الكُفرِ إنَّهُم لا أيمانَ لَهُم لَعَلَّهُم يَنتَهُونَ» « أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوماً نَكَثُوا أَيمَانَهُم وَهَمُّوا بِإخرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَءُوكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخشَونَهُم فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخشَوهُ إن كُنتُم مُؤمِنِينَ»
ألا وَقَد أرى أن قَد أخلَدتُم إلَى الخَفضِ، وَأبعَدتُم مَن هُوَ أحَقُّ بِالبَسطِ وَالقَبضِ وَخَلَوتُم بِالدَّعَةِ ، ونَجَوتُم مِن الضِّيقِ بالسِّعَةِ فَعُجتُم عَنِ الدين فَمَجَجتُم ما وَعَيتُمُ ، وَدَسَعتُم الَّذِى تَسَوَّغتُم«فَإن تَكفُرُوا أنتُم وَمَن فِى الْأرضِ جَمِيعاً فَإنَّ اللّهَ لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ»
ألا وَقَد قُلتُ مَا قُلتُ عَلَى مَعرِفَةٍ مِنِّى بِالخَذلَةِ الَّتِى خَامَرَتكُم، وَالغَدرَةِ الَّتِى إستَشعَرَتهَا قُلُوبُكُم. وَلَكِنَّها فَيضَةُ النَّفسِ، وَنَفثَةُ الغَيظِ، وَ خَوَرُ القَناةِ وَضعف اليقين وَبَثَّةُ الصَّدرِ، وَتَقدِمَةُ الحُجَّةِ.
فَدُونَكُمُوها فَاحتَقِبُوهَا دَبَرَةَ الظَّهرِ، نَقِبَةَ الخُفِّ، بَاقِيَةَ العَارِ، مَوسُومَةً بِغَضَبِ الجبار وَشَنَارِ الأبَدِ، مَوصُولَةً بـ «نارُ اللّهِ المُوقِدَةُ الَّتى تَطَّلِعُ عَلَى الْأفْئِدَةِ إنها عَليهم مؤصدةٌ فى عمدٍ مُمَدَّدَة » فَبِعَينِ اللّهِ مَاتَفعَلُونَ؟«وَسَيَعلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ» وَأنَا اِبنَةُ نَذِيرٍ لَكُم بَينَ يَدَي عَذَابٍ شَدِيدٍ فاعمَلُوا «إنَّا عَامِلونَ * وَانتَظِرُوا إنَّا مُنتَظِرُونَ» «وَسَيَعلَمُ الكُفّارُ لِمَن عُقبَى الدّارِ» «وَقُلِ اعمَلُوا فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُم وَرَسُولُهُ وَالمُؤِنُونَ»«وَكُلَّ إنسانٍ ألزَمناهُ طائِرَهُ فى عُنُقِهِ»«فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ * وَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» وكان الأمرُ قد قُصِرَ
فَأجابَها أبُوبَكرٍ عَبدُاللّهِ بنُ عُثمانَ وَقَالَ:
صَدَقتِ يَا بِنتَ رَسُولِ اللّهِ صلىاللهعليهوآله لَقَد كَانَ أبُوكِ بِالمُؤمِنِينَ عَطُوفَاً كَرِيَماً رَؤُوفاً رَحِيَماً، وَعَلَى الكافِرِينَ عَذَاباً ألِيماً، وَ عِقَابَاً عَظِيَماً.
إن عَزَوناهُ وَجَدناهُ أباكِ دُونَ النِّسَاءِ، وَأخَا إلفِكِ دُونَ الْأخِلاَّءِ ، آثَرَهُ عَلى كُلِّ حَمِيمٍ وَسَاعَدَهُ فى كُلِّ أمرٍ جَسِيمٍ.
لا يُحِبُّكُم إلاّ كُلُّ سَعِيدٍ، وَلايُبغِضُكُم إلاّ كُلُّ شَقِيّ. فَأنتُم عِترَةُ رَسُولِ اللّهِ الطَّيِّبُونَ الخِيَرَةُ المُنتَجِبُونَ ، عَلَى الخَيرِ أدِلَّتُنا وَإلَى الجَنَّةِ مَسَالِكُنا.
وَأنتِ يا خِيَرَةَ النِّساءِ، وَابنَةَ خَيرِ الأنبِياء، صَادِقَةٌ فِى قَولِكِ، سَابِقَةٌ فِى وُفُورِ عَقلِكِ، غَيرُ مَردُودَةٍ عَن حَقِّكِ، وَلاَ مَصدُودَةٍ عَن صِدقكِ. وَاللّهِ مَا عَدَوتُ رَأىَ رَسُولِ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهوَلاَ عَمِلتُ اِءلاّ بِإذنِه! وَأنَّ الرَّائِدَ لا يَكذِبُ أهلَهُ. وَإنِّى أُشهِدُ اللّهِ ـ وَكَفَى بِهِ شَهيِداً ـ أنَّى سَمِعتُ رَسُولَاللّهِ صلىاللهعليهوآلهيَقُولُ: «نَحنُ مَعَاشِرَ الأنبِياءِ لا نُوَرِّثُ ذَهَباً ولافِضَّةً وَ لا داراً وَلاَ عِقَاراً، وَ إنَّما نُوَرِّثُ الكِتَابَ والحِكمَةَ والعِلمَ والنُبُوَّةَ. وَمَا كَانَ لَنَا مِن طُعمَةٍ فَلِوَلِيِّ الأمرِ بَعدَنا أن يَحكُم فِيهِ بِحُكمِهِ».
وَقَد جَعَلنا مَا حَاوَلتِهِ فِىالكُراعِ وَالسِّلاَحِ، يُقاتِلُ بِها المُسلِمُونَ، وَيُجَاهِدُونَ الكُفَّارَ، وَيُجالِدُونَ المَرَدَةَ الفُجَّارَ. وَذلَكَ بِإجمَاعٍ مِنَ المُسلِمِينَ، لَم أنفَرِد بِه وَحدِى، وَلَم أستَبِدَّ بِمَا كَانَ الرَّأىُ عِندِى. وَهَذِهِ حَالِى وَمَالِى هِىَ لَكِ وَبَينَ يَدَيكِ لا نَزوِى عَنكِ وَلانَدَّخِرُ دُونَكِ. وَأَنتِ سَيِّدَةُ أُمَّةِ أبِيكِ، وَالشَّجَرَةُ الطَّيِّبَةُ لِبَنِيكِ، لاَ نَدفَع مالَكِ مِن فَضلِكِ وَلاَ يُوضَعُ فِى فَرعِكِ وَأصلِكِ. حُكمُكِ نَافِذٌ فيِما مَلَكَت يَدايَ، فَهَل تَرينَ أن أُخَالِفَ فِي ذَلِكَ أباكِ ؟!.
فقالت عليهاالسلام:
سُبحانَاللّهِ! مَا كَانَ أبِى رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله عَن كِتابِ اللّهِ صادِفَاً ولاَ لِأحكامِهِ مُخالِفاً، بَل كَانَ يَتَّبَعُ أثَرَهُ، وَيَقفُو سُوَرَه، أفَتَجمَعُونَ إلَى الغَدرِ اعتِلالاً عَلَيهِ بِالزُّورِ؟ وَهَذَا بَعدَ وَفَاتِهِ شَبِيهٌ بِمَا بُغِيَ لَهُ مِنَ الغَوائِل فِي حَيَاتِهِ.
هَذَا كِتَابُاللّهِ حَكَماً عَدلاً، وَناطِقاً فَصلاً.يَقولُ عَن نَبِىٍّ مِن أنبيائِهِ : «يَرِثُنِى وَيَرِثُ مِن آلِ يَعقُوبَ» وَيَقولُ:«وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُودَ»
فَبَيَّنَ عَزَّوَجَلَّ فِيما وَزَّعَ مِنَ الْأقْساطِ، وَشَرَّعَ مِنَ الفَرائِضِ وَالْمِيراثِ، وَأبَاحَ مِن حَظِّ الذُّكرانِ وَالإنَاثِ مَا أزَاحَ بِه عِلَّةَ المُبطِلِينَ، وَ أزالَ التَظَنِّى وَالشُّبُهَاتِ فِى الغَابِرِينَ. «كلاّ بَل سَوَّلَت لَكُم أَنفُسُكُم أَمراً فَصَبرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ المُستَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ»
فَهذان نَبيّانِ ، وَقَد عَلِمتَ ، أنَّ النُبوَّةَ لا تورَثُ وإنَّما يُورَثُ ما دُونَها، فَما لى أُمنَعُ إرثَ أبى؟ أ أنزَلَ اللّهُ فى كِتابِه: إلاّ فاطِمَةَ بنتَ مُحَمَّدٍ»؟! فَدُّلّنى عَليهِ أقنَعُ بِه !
فَقَالَ لَها عليهاالسلام أبُوبَكرٍ:
صَدَقَ اللّهُ وَصَدَقَ رَسُولُهُ وَصَدَقَت إبنَتُهُ. أنتِ مَعدِنُ الحِكمَةِ، وَمَوطِنُ الهُدَى وَالرَّحمَةِ، وَ رُكنُ الدِّينِ، وَ عَينُ الحُجَّةِ وَلاَ أُبعِدُ صَوابَكِ، وَلاَ أُنكِرُ خِطابَكِ.
هـؤُلاءِ المُسلِمُونَ بَينِى وَبَينَكِ. قَلَّدُونِى مَا تَقَلَّدتُ، وَ بِاتِّفاقٍ مِنهُم أخَذتُ مَا أخَذتُ، غَيرَ مُكَابِرٍ وَلا مُستَبِدٍّ وَلا مُستَأثِرٍ، وَهُم بِذلِكَ شُهُودٌ.
فَالتَفَتَت فَاطِمَةُ عليهاالسلام إلَى النَّاسِ وَقَالَت:
مَعاشِرَ النَّاسِ ! المُسرِعَةِ إلى قِيلِ الباطِلِ، المُغضِيَةِ عَلَى الفِعلِ القَبِيحِ الخَاسِر «أفلاَ يَتَدبَّرُونَ القُرآنَ أم عَلَى قُلُوبٍ أقفالُها» «كَلاَّ بَل رَانَ عَلَى قُلوبِكُم» مَا أسَأتُم مِن أعمَالِكُم، فَأخَذَ بِسَمعِكُم وَأبصارِكُم، وَلَبِئسَ مَا تَأوَّلتُم، وَسَاءَ مَا بِهِ أشَرتُم، وَشَرَّ مَا مِنهُ اِعتَضَتُم. لَتَجِدُنَّ واللّهِ مَحمِلَهُ ثَقِيلاً، وَغِبَّهُ وَبِيلاً، إذَا كُشِفَ لَكُمُ الغِطَاءُ، وَبانَ ماوَرَاءَهُ الضَّرّاء ، وَبَدا لَكُم مِن رَبِّكُم ما لَم تَكُونُوا تَحتَسِبُون «وَخَسِرَ هُنِالِكَ المُبطلونَ»
ثُم عَطَفَت عَلى قَبرِ النَّبِى صلىاللهعليهوآله وَقالَت:
1 – قَد كانَ بَعدَكَ أنباءٌ وَهَنبَثَةٌ***لَو كُنتَ شَاهِدَها لَم تَكثُرِ الخَطبُ
2- إنّا فَقَدناكَ فَقدَ الأرضِ وَابِلَهَا***وَاختَلَّ قَومُكَ وَاشهَدهُم وَقَد نُكِبوا
3- وَكُلُّ أهلٍ لَهُ قُربى وَمَنزِلَةٌ***عِند الإلَهِ عَلَى الأدنِينَ مُقتَرِبُ
4- أبدَت رِجالٌ لَنا نَجوى صُدوُرِهِم***لَمَّا مَضَيتَ وَحالَت دُونَكَ التُّرَبُ
5- تَجَهَّمَتنا رِجَالٌ وَاستَخِفَّ بِنَا***لَمّا فُقِدتَ وَكُلُّ الأرضِ مُغتَصَبٌ
6- وَكُنتَ بَدرَاً وَنُوراً يُستَضاءُ بِهِ***عَلَيكَ تَنزِلُ مِن ذِى العِزَّةِ الكُتُبُ
7- وَكَانَ جِبرِيلُ بِالآياتِ يُؤِسُنَا***فَقَد فُقِدتَ فَكُلُّ الخَيرِ مُحتَجِبٌ
8- فَلَيتَ قَبلَكَ كان المَوتُ صادَفَنا***لَمّا مَضَيتَ وحالَت دُونَكَ الكُثُبُ
9- إنَّا رُزئنا بِما لَم يُرزَ ذُو شَجَنٍ***مِنَ البَرِيَّةِ لاعُجمٌ ولاعَرَبٌ
10- سَيَعلَمُ المُتوّلى ظُلمَ حامَتِنا***يَومَ القيمة اَنّى سَوفَ يَنقَلِبُ
11- وَسَوفَ نَبكِيكَ ما عِشنا وما بَقِيَت***لَهُ العُيُونُ بِتِهمالٍ لَهُ سَكَبٌ
12- وَقَد رُزِينا بِه مَحضاً خَلِيقَتُهُ***صافى الضَّرآئبِ وَالاَْعْراقِ والنَّسَبُ
13- فَاَنتَ خَيرُ عِبادِاللّهِ كُلِّهِم***وَاَصدَقُ النّاسِ حينَ الصّدق وَالكَذِبُ
14- وَكانَ جِبريلُ رُوحُ القُدسِ زآئِرَنا***فَغابَ عنّا فَكُلُّ الخيرِ مُحتجبٌ
15- ضاقَت عَلىَّ بِلادٌ بَعدَ ما رَحُبَت***وَسِيمَ سِبطاكَ خَسفَا فِيهِ لى نَصَبٌ
16- فَاَنتَ وَاللّهِ خَيرُ الخَلقِ كُلِّهم***وَاَصدقُ النّاسِ حَيثُ الصِّدق والكذبُ
ثُم انكَفَأت وأمِيرُالمُؤِمنينَ عليهالسلام يَتَوَقَّع رُجُوعَها إلَيهِ، وَيَتَطَلَّعُ طُلوعَها عَلَيهِ.
فَلَمَّا استَقَرَّت بِهَا الَّدارُ، قَالَت لأِميرِالمُؤِمنِين عليهالسلام:
يَابنَ أبِىطالِب! إشتَمَلتَ شَملَةَ الجَنِينِ، وَقَعَدتَ حُجرَة الظَّنِينِ؟! نَقَضتَ قَادِمَةَ الأجدَلِ، فَخانَكَ رِيشُ الأعزَلِ؟! هَذَا ابنُ أبِىقُحَافَةَ، يَبتَزُّنِى نِحلَةَ أبِى وَبُلغَةَ ابنَىَّ. لقد أجهَدَ فِى خِصامِى، وألفَيتُهُ ألَدَّ فِى كَلاَمِى، حَتَّى حَبَسَتنى قَيلَةُ نَصرَهَا، وَالمُهاجِرَةُ وَصلَهَا، وَغَضَّتِ الجَمَاعَةُ دُونِى طَرفَهَا، فَلاَ دَافِعَ وَلاَمَانِعَ.
خَرجتُ كَاظِمةً، وَعُدتُ رَاغِمَةً! أضرَعتَ خَدَّكَ يَومَ أضَعتَ حَدَّكَ؟ إفتَرَستَ الذِّئابَ، وَافتَرشتَ التُّرابَ، مَا كَفَفتَ قَائِلاً، وَلاَ أغنَيتَ طَائلاً وَلاخِيارَ لِى.
لَيتَنِى مِتُّ قَبل هُنيئَتِى، وَ دُونَ ذِلَّتِى! عَذِيريَ اللّهُ مِنه عادِياً، وَمِنكَ حَامِياً.
وَيلاىَ! فِى كُلِّ شَارِقٍ! وَيلاىَ فِى كُلّ غَارِبٍ! مَاتَ العَمَدُ، وَوَهَن العَضُدُ. شَكوايَ إلَى أبِي وَ عَدواىَ إلَى ربِّي.
أَللَّهمَّ أنتَ أشدُّ مِنهُم قُوَّةً وَ حَولاً، وأشَدُّ بَأساً وَتَنكِيلاً.
فَقَالَ أمِيرُالمُؤِمنينَ عليهالسلام:
لا وَيلَ عَلَيكِ، بَلِ الوَيلُ لِشانِئِكِ. ثُم نَهنِهى عَن وَجدِكِ يَا ابنَةَ الصَّفوَةِ وَبَقِيَّةَ النُّبُوَّة.
فَما وَنَيتُ عن ديني وَلاَ أخطَأتُ مَقدُوري. فَإن كُنتِ تُريدينَ البُلغَةَ فَرِزقُكِ مَضمُونٌ، وَكَفيلُكِ مَأمُونٌ، وَمَا أُعِدَّ لَكِ أفضَلُ مَمَّا قُطِعَ عَنكِ، فَاحتَسِبِى اللّهَ.
فقالَت عليهاالسلام: حَسبِىَ اللّهُ. وَأمسَكَت.
ترجمه خطبه فدکیه
حمد و سپاس خدای را برآنچه ارزانی داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهای فراوانی که خلق فرمود و عطایای گستردهای که اعطا کرد، و منّتهای بیشماری که ارزانی داشت، نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگزاری آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگی آنها مردم را به سپاسگزاری خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد.
و گواهی میدهم که معبودی جز خداوند نیست و شریکی ندارد، که این امر بزرگی است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندی که چشمها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز هستند.
موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از مادهای موجود شوند، و آنها را پدیدآورد بدون آنکه از قالبی تبعیت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیتش پدیدآورد، بیآنکه در ساختن آنها نیازی داشته و در تصویرگری آنها فائدهای برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهی بر طاعتش، واظهار قدرت خود، و شناسائی راه عبودیت و گرامیداشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را به سوی بهشتش رهنمون گردد.
و گواهی میدهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبری بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکیها بسر برده، و در سر حد عدم و نیستی قرار داشتند، او را برانگیخت به خاطر علمش به عواقب کارها، و احاطهاش به حوادث زمان و شناسائی کاملش به وقوع مقدّرات.
او را برانگیخت تا امرش را کامل و حکم قطعیاش را امضا و مقدّراتش را اجرا نماید، و آن حضرت امّتها را دید که در آئینهای مختلفی قرار داشته، و در پیشگاه آتشهای افروخته معتکف و بتهای تراشیده شده را پرستنده، و خداوندی که شناخت آن در فطرتشان قرار دارد را منکرند.
پس خدای بزرگ به وسیله پدرم محمد صلی الله علیه و آله تاریکیهای آن را روشن، و مشکلات قلبها را برطرف، و موانع رؤیت دیدهها را از میان برداشت، و با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهی رهانید، و بینایشان کرده، و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده، و به راه راست دعوت نمود.
تا هنگامی که خداوند او را به سوی خود فراخواند، فراخواندنی از روی مهربانی و آزادی و رغبت و میل، پس آن حضرت از رنج این دنیا در آسایش بوده، و فرشتگان نیکوکار در گرداگرد او قرار داشته، و خشنودی پروردگار آمرزنده او را فراگرفته، و در جوار رحمت او قرار دارد، پس درود خدا بر پدرم، پیامبر و امینش و بهترین خلق و برگزیدهاش باد، و سلام و رحمت و برکات الهی براو باد.
شما ای بندگان خدا پرچمداران امر و نهی او، و حاملان دین و وحی او، و امینهای خدا بر یکدیگر، و مبلّغان او به سوی امّتهایید، زمامدار حق در میان شما بوده، و پیمانی است که از پیشاپیش به سوی تو فرستاده، و باقیماندهای است که برای شما باقی گذارده است:
آن کتاب گویای الهی و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، که بیان و حجّتهای آن روشن، اسرار باطنی آن آشکار، ظواهر آن جلوهگر است، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده، و تبعیت از او خشنودی الهی را باعث میگردد، و شنیدن آن راه نجات است. به وسیله آن میتوان به حجّتهای نورانی الهی، و واجباتی که تفسیر شده، و محرّماتی که از ارتکاب آن منع گردیده، و نیز به گواهیهای جلوهگرش و برهانهای کافیاش و فضائل پسندیدهاش، و رخصتهای بخشیده شدهاش و قوانین واجبش دست یافت.
پس خدای بزرگ ایمان را برای پاک کردن شما از شرک، و نماز را برای پاک نمودن شما از تکبّر، و زکات را برای تزکیه نفس و افزایش روزی، و روزه را برای تثبیت اخلاص، و حج را برای استحکام دین، و عدالتورزی را برای التیام قلبها، و اطاعت ما خاندان را برای نظم یافتن ملتها، و امامتمان را برای رهایی از تفرقه، و جهاد را برای عزت اسلام، و صبر را برای کمک در به دست آوردن پاداش قرار داد.
و امر به معروف را برای مصلحت جامعه، و نیکی به پدر و مادر را برای رهایی از غضب الهی، و صله ارحام را برای طولانی شدن عمر و افزایش جمعیت، و قصاص را وسیله حفظ خونها، و وفای به نذر را برای در معرض مغفرت الهی قرار گرفتن، و دقت در کیل و وزن را برای رفع کمفروشی مقرر فرمود.
و نهی از شرابخواری را برای پاکیزگی از زشتی، و حرمت نسبت ناروا دادن را برای عدم دوری از رحمت الهی، و ترک دزدی را برای پاکدامنی قرار داد، و شرک را حرام کرد تا در یگانهپرستی خالص شوند.
پس آنگونه که شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه بدان امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید، همانا که فقط دانشمندان از خدا میترسند. آنگاه فرمود:
ای مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز میگویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمی در آن نیست، پیامبری از میان شما برانگیخته شد که رنجهای شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مؤمنان مهربان و عطوف است.
پس اگر او را بشناسید میدانید که او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموی من است، چه نیکو بزرگواری است آنکه من این نسبت را به او دارم.
رسالت خود را با انذار انجام داد، از پرتگاه مشرکان کنارهگیری کرده، شمشیر بر فرقشان نواخت، گلویشان را گرفته و با حکمت و پند و اندرز نیکو به سوی پروردگارشان دعوت نمود، در حالی که بتها را نابود میساخت، و سر کینه توزان را میشکست، تا جمعشان منهزم شده و از میدان گریختند.
تا آنگاه که صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره برکشید، زمامدار دین به سخن درآمد، و فریاد شیطانها خاموش گردید، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گرههای کفر و تفرقه از هم گشوده گردید، و دهانهای شما به کلمه اخلاص باز شد، در میان گروهی که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند.
و شما بر کناره پرتگاهی از آتش قرار داشته، و مانند جرعهای آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتشزنهای بودید که بلافاصله خاموش میگردید، لگدکوب روندگان بودید، از آبی مینوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده میکردید، خوار و مطرود بودید، میترسیدید که مردمانی که در اطراف شما بودند شما را بربایند، تا خدای تعالی بعد از چنین حالاتی شما را به دست آن حضرت نجات داد، بعد از آنکه از دست قدرتمندان و گرگهای عرب و سرکشان اهل کتاب ناراحتیها کشیدید.
هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائی از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانی که سرآنان را به زمین نمیکوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمیکرد، بازنمیگشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سروری از اولیاء الهی، دامن به کمر بسته، نصیحتگر، تلاشگر، و کوششکننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامتکننده نمیهراسید.
و این در هنگامهای بود که شما در آسایش زندگی میکردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بهسر میبردید تا ناراحتیها ما را دربر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام کارزار عقبگرد میکردید، و به هنگام نبرد فرار مینمودید.
و آنگاه که خداوند برای پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید، علائم نفاق در شما ظاهر گشت، و جامه دین کهنه، و سکوت گمراهان شکسته، و پست رتبهگان با قدر و منزلت گردیده، و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و در خانههایتان بیآمد، و شیطان سر خویش را از مخفیگاه خود بیرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده کرد پاسخگوی دعوت او هستید، و برای فریب خوردن آمادهاید، آنگاه از شما خواست که قیام کنید، و مشاهده کرد که به آسانی این کار را انجام میدهید، شما را به غضب واداشت، و دید غضبناک هستید، پس بر شتران دیگران نشان زدید، و بر چیزی که سهم شما نبود وارد شدید.
این در حالی بود که زمانی نگذشته بود، و موضع شکاف زخم هنوز وسیع بود، و جراحت التیام نیافته، و پیامبر به قبر سپرده نشده بود، بهانه آوردید که از فتنه میهراسید، آگاه باشید که در فتنه قرار گرفتهاید، و بهراستی جهنم کافران را احاطه نموده است.
این کار از شما بعید بود، و چطور این کار را کردید، به کجا روی میآوردید، در حالی که کتاب خدا رویاروی شماست، امورش روشن، و احکامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش واضح است، ولی آن را پشت سر انداختید، آیا بیرغبتی به آن را خواهانید؟ یا به غیر قرآن حکم میکنید؟ که این برای ظالمان بدل بدی است، و هرکس غیر از اسلام دینی را جویا باشد از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
آنگاه آنقدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، و کشیدن آن سهل گردد، پس آتشگیرهها را افروختهتر کرده، و به آتش دامن زدید تا آن را شعلهور سازید، و برای اجابت ندای شیطان، و برای خاموش کردن انوار دین روشن خدا، و از بین بردن سنن پیامبر برگزیده آماده بودید، به بهانه خوردن، کف شیر را زیر لب پنهان میخورید، و برای خانواده و فرزندان او در پشت تپهها و درختان کمین گرفته و راه میرفتید، و ما باید بر این امور که همچون خنجر برّان و فرورفتن نیزه در میان شکم است، صبر کنیم.
و شما اکنون گمان میبرید که برای ما ارثی نیست، آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و برای اهل یقین چه حکمی بالاتر از حکم خداوند است، آیا نمیدانید؟ در حالی که برای شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر او هستم.
ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، ای پسر ابیقحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و از ارث پدرم محروم باشم امر تازه و زشتی آوردی، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر میاندازید، آیا قرآن نمیگوید «سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «پروردگار مرا فرزندی عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «و خویشاوندان رحمی به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «خدای تعالی به شما دربارهٔ فرزندان سفارش میکند که بهره پسر دو برابر دختر است»، و میفرماید: «هنگامی که مرگ یکی از شما فرارسد بر شما نوشته شده که برای پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّی است برای پرهیزگاران».
و شما گمان میبرید که مرا بهرهای نبوده و سهمی از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیهای به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا میگوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمیبرند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمیدانید؟ یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسر عمویم آگاهترید؟ اینک این تو و این شتر، شتری مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد.
چه نیک داوری است خداوند، و نیکو دادخواهی است پیامبر، و چه نیکو وعدهگاهی است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان میبرند، و پشیمانی به شما سودی نمیرساند، و برای هر خبری قرارگاهی است، پس خواهید دانست که عذاب خوارکننده بر سر چه کسی فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل میشود.
آنگاه رو به سوی انصار کرده و فرمود:
ای گروه نقباء، وای بازوان ملت، ای حافظان اسلام، این ضعف و غفلت در مورد حق من و این سهلانگاری از دادخواهی من چرا؟ آیا پدرم پیامبر نمیفرمود: «حرمت هرکس در فرزندان او حفظ میشود»، چه به سرعت مرتکب این اعمال شدید، و چه با عجله این بز لاغر، آب از دهان و دماغ او فروریخت، در صورتی که شما را طاقت و توان بر آنچه در راه آن میکوشیم هست، و نیرو برای حمایت من در این مطالبه و قصدم میباشد.
آیا میگوئید محمد صلی الله علیه و آله بدرود حیات گفت، این مصیبتی است بزرگ و در نهایت وسعت، شکاف آن بسیار، و درز دوخته آن شکافته، و زمین در غیاب او سراسر تاریک گردید، و ستارگان بیفروغ، و آرزوها به ناامیدی گرائید، کوهها از جای فروریخت، حرمتها پایمال شد، و احترامی برای کسی پس از وفات او باقی نماند.
به خدا سوگند که این مصیبت بزرگتر و بلیه عظیمتر است، که همچون آن مصیبتی نبوده و بلای جانگدازی در این دنیا به پایه آن نمیرسد، کتاب خدا آن را آشکار کرده است، کتاب خدایی که در خانههایتان، و در مجالس شبانه و روزانهتان، آرام و بلند، و با تلاوت و خوانندگی آن را میخوانید، این بلائی است که پیش از این به انبیاء و فرستادهشدگان وارد شده است، حکمی است حتمی، و قضائی است قطعی، خداوند میفرماید:
﴿و محمد جز فرستادهای که پیش از او [هم] پیامبرانی [آمده و] گذشتند نیست آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود برمیگردید و هر کس از عقیده خود بازگردد هرگز هیچ زیانی به خدا نمیرساند و به زودی خداوند سپاسگزاران را پاداش میدهد ١٤٤﴾ [آل عمران:144]
ای پسران قیله -گروه انصار- آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالی که مرا میبینید و سخن مرا میشنوید، و دارای انجمن و اجتماعید، صدای دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهی دارید، و دارای نفرات و ذخیرهاید، و دارای ابزار و قوهاید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صدای دعوت من به شما میرسد ولی جواب نمیدهید، و ناله فریادخواهیام را شنیده ولی به فریادم نمیرسید، درحالیکه به شجاعت معروف و به خیر و صلاح موصوف میباشید، و شما برگزیدگانی بودید که انتخاب شده، و منتخبانی که برای ما اهل بیت برگزیده شدید!
با عرب پیکار کرده و متحمّل رنج و شدتها شدید، و با امتها رزم نموده و با پهلوانان به نبرد برخاستید، همیشه فرمانده بودیم و شما فرمانبردار، تا آسیای اسلام به گردش افتاد، و پستان روزگار به شیر آمد، و نعرههای شرکآمیز خاموش شده، و دیگ طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش کفر خاموش و دعوت ندای هرج و مرج آرام گرفت، و نظام دین کاملاً ردیف شد، پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شده، و پس از آشکاری خود را مخفی گرداندید، و بعد از پیشقدمی عقب نشستید، و بعد ایمان شرک آوردید.
وای بر گروهی که بعد از پیمان بستن آن را شکستند، و خواستند پیامبر را اخراج کنند، با آنکه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس دارید در حالی که خدا سزاوار است که از او بهراسید، اگر مؤمنید.
آگاه باشید میبینم که به تن آسایی جاودانه دل داده، و کسی را که سزاوار زمامداری بود را دور ساختهاید، با راحتطلبی خلوت کرده، و از تنگنای زندگی به فراخنای آن رسیدهاید، در اثر آن آنچه را حفظ کرده بودید را از دهان بیرون ریختید، و آنچه را فروبرده بودید را بازگرداندید، پس بدانید اگر شما و هرکه در زمین است کافر شوید، خدای بزرگ از همگان بینیاز و ستوده است.
آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت کاملم بود، به سستی پدید آمده در اخلاق شما، و بیوفائی و نیرنگ ایجاد شده در قلوب شما، و لی اینها جوشش دلِ اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب است، و آنچه قابل تحمّلم نیست، و جوشش سینهام و بیان دلیل و برهان، پس خلافت را بگیرید، ولی بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است، و پای آن سوراخ و تاولدار، عار و ننگش باقی و نشان از غضب خدا و ننگ ابدی دارد، و به آتش شعلهور خدا که بر قلبها احاطه مییابد متصل است.
آنچه میکنید در برابر چشم بینای خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودی میدانند که به کدام بازگشتگاهی بازخواهند گشت، و من دختر کسی هستم که شما را از عذاب دردناک الهی که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کار خود را میکنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر میبریم.
آنگاه ابوبکر پاسخ داد:
ای دختر رسول خدا! پدر تو بر مؤمنین مهربان و بزرگوار و رئوف و رحیم، و بر کافران عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود، اگر به نسب او بنگریم وی در میان زنانمان پدر تو، و در میان دوستان برادر شوهر توست، که وی را بر هر دوستی برتری داد، و او نیز در هر کار بزرگی پیامبر را یاری نمود، جز سعادتمندان شما را دوست نمیدارند، و تنها بدکاران شما را دشمن میشمرند.
پس شما خاندان پیامبر، پاکان برگزیدگان جهان بوده، و ما را به خیر راهنما، و به سوی بهشت رهنمون بودید، و توای برترین زنان و دختر برترین پیامبران، در گفتارت صادق، در عقل فراوان پیشقدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهی شد و از گفتار صادقت مانعی ایجاد نخواهد گردید.
و به خدا سوگند از رأی پیامبر قدمی فراتر نگذارده، و جز با اجازه او اقدام نکردهام، و پیشرو قوم به آنان دروغ نمیگوید، و خدا را گواه میگیرم که بهترین گواه است، از پیامبر شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمیگذاریم، و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث مینهیم، و آنچه از ما باقی میماند در اختیار ولیّ امر بعد از ماست، که هر حکمی که بخواهد در آن بنماید.»
و ما آنچه را که میخواهی در راه خرید اسب و اسلحه قرار دادیم، تا مسلمانان با آن کارزار کرده و با کفّار جهاد نموده و با سرکشان بدکار جدال کنند، و این تصمیم به اتفاق تمام مسلمانان بود، و تنها دست به این کار نزدم، و در رأی و نظرم مستبدّانه عمل ننمودم،
و این حال من و این اموال من است که برای تو و در اختیار توست، و از تو دریغ نمیشود و برای فرد دیگری ذخیره نشده، توئی سرور بانوان امّت پدرت، و درخت بارور و پاک برای فرزندانت، فضائلت انکار نشده، و از شاخه و ساقهات فرونهاده نمیگردد، حُکمت در آنچه من مالک آن هستم نافذ است، آیا میپسندی که در این زمینه مخالف سخن پدرت عمل کنم.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پاک و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از کتاب خدا رویگردان و با احکامش مخالف نبود، بلکه پیرو آن بود و به آیات آن عمل مینمود، آیا میخواهید همگی با نیرنگ و مکر او را متهم نمائید، و این کار بعد از رحلت او شبیه است به دامهائی که در زمان حیاتش برایش گسترده شد، این کتاب خداست که حاکمی است عادل، و ناطقی است که بین حق و باطل جدائی میاندازد، و میفرماید:- زکریا گفت: خدایا فرزندی به من بده که- «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد»، و میفرماید: «سلیمان از داود ارث برد».
و خداوند در سهمیههائی که مقرر کرد، و مقادیری که در ارث تعیین فرمود، و بهرههائی که برای مردان و زنان قرار داد، توضیحات کافی داده، که بهانههای اهل باطل، و گمانها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، بلکه هواهای نفسانی شما راهی را پیش پایتان قرار داده، و جز صبر زیبا چارهای ندارم، و خداوند در آنچه میکنید یاور ماست.
ابوبکر گفت: خدا و پیامبرش راست گفته، و دختر او نیز، که معدن حکمت و جایگاه هدایت و رحمت، و رکن دین و سرچشمه حجت و دلیل میباشد و راست میگوید، سخن حقّت را دور نیفکنده و گفتارت را انکار نمیکنم، این مسلمانان بین من و تو حاکم هستند، و آنان این حکومت را بمن سپردند، و به تصمیم آنها این منصب را پذیرفتم، نه متکبّر بوده و نه مستبدّ به رأی هستم، و نه چیزی را برای خود برداشتهام، و اینان همگی گواه و شاهدند.
آنگاه حضرت فاطمه رو به مردم کرده و فرمود: ای مسلمانان! که برای شنیدن حرفهای بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده میگیرید، آیا در قرآن نمیاندیشید، یا بر دلها مهر زده شده است، نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگی آورده، و گوشها و چشمانتان را فراگرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده، و بد راهی را به او نشان داده، و با بدچیزی معاوضه نمودید، به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آنگاه که پردهها کنار رود و زیانهای آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمیکردید و برای شما آشکار گردد، آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.
ثم عطفت علی قبر النبی صلی اللَّـه علیه و آله، و قالت:
سپس آن حضرت رو به سوی قبر پیامبر کرد و فرمود:
جمع بندی
خطبه فدکیه، در واقع سند تاریخیترین لحظه جدایی مسیر حق از باطل پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. این خطبه، یک درس حقوقی ساده نبود، بلکه یک نقطه عطف کلامی، سیاسی و اعتقادی است که نشان داد حفظ یک جامعه ایمانی، نیازمند بصیرت است و سکوت در برابر انحراف، به قیمت ضایع شدن حقانیت و ولایت تمام میشود.
حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها با ایراد این خطبه بینظیر، دو میراث جاودانه را برای ما به یادگار گذاشتند: یکی عمق معارف (که هر دفاعی از حق باید بر مبنای محکمترین اصول توحیدی، قرآنی و فلسفه احکام باشد) و دیگری فرهنگ دادخواهی (که هرگز نباید در مقابل ظلم و سکوتِ اکثریت، دست از مطالبه حق خود و ولیّ خدا برداریم).
امروز، محافل ما، به خصوص روضههای خانگی که در مؤسسه ثاقب دنبال میشود، بهترین فرصت برای احیای همین بیداری فاطمی است. خواندن و تأمل در خطبه فدکیه، نه برای مرور مظلومیت (که خود درس بزرگی است)، بلکه برای درک فلسفه امامت و واجب بودن مبارزه با انحراف فکری و عملی است. باشد که با الگوگیری از شجاعت و بصیرت این بانوی بزرگ، رسالت خود را در قبال ترویج معارف اهلبیت علیهمالسلام به درستی به انجام رسانیم.









