چرا قرآن را حفظ کنیم؟
انس با قرآن یکی از ضروری ترین نیازهای هر مسلمان به شمار می رود. قرآن به عنوان ضامن هدایت و راهنمایی بشر، پاسخ گوی تمامی نیازها و مسائل اوست.
قرآن بهترین ذکر است: إن هو إلا ذکرٌ و قرآنٌ مبین یس / 69؛ و اگر انسان با قرآن مأنوس باشد؛ با آن آرامش می یابد ألا بذکر الله تطمئن القلوب رعد/ 28. تکیه گاهی می یابد تا در دل واپسی ها و اضطراب ها، به آن رو آورد، پرسش ها و دغدغه هایش را با آن برطرف کند و از آن سرچشمه زلال، رفع عطش نماید. لکن انس با قرآن، یک باره پدید نمی آید؛ یک شبه طلوع نمی کند، بلکه مقدمات و تمهیدات بر می تابد، فرصت ها و مؤانسات را طلب می کند، راه های گوناگون را بر می طلبد، تا با پیمودن آن، قرآن رفیق خلوت شود و همدم ایام راحت و عسرت گردد. پیامبر سرور و بزرگ حفاظ و اولین کسی بود که قرآن را در قلبش جمع آوری کرد و همواره مسلمانان را به پافشاری در حفظ قرآن، تمرین و از بر کردن آن تشویق می کرد. هرگاه آیه ای بر ایشان نازل می گشت، ایشان آن را به سرعت حفظ نموده و به خاطر می سپردند( التبیان، 213،7) و هر مهاجر جدیدی را به یکی از صحابه ارجاع می داد تا به او قرآن بیاموزد. قرائت قرآن، پیش نیاز نخستین انس با قرآن است. با تداوم تلاوت می توان به قرآن انس بست؛ با آن، غم دل زدود و صفای درون پیدا کرد. با قرائت مستمر، می توان با قرآن هم نوا شد و از موسیقای معنوی آن، طربناک گردید و غم از جان ربود و جلا به جهان داد. حفظ قرآن یکی از مهم ترین راه های انس با قرآن کریم است. اما در این مسیر مشکلاتی وجود دارد و عواملی دست به دست هم می دهند تا حافظ را از ادامه مسیر منصرف سازند.
سختی ها و دشواری های کار، جاذبه های جانبی دیگر، وسوسه ها و نظرات اطرافیان، ایجاد شبهه و سؤال نسبت به اهمیت یا ضرورت کار، از جمله این عوامل است.
پاسخ به سؤالات قرآن آموزان در مورد اهمیت و ضرورت حفظ قرآن، بیان جای گاه حفظ قرآن در اسلام و در نزد ائمه علیهم السلام و در یک جمله پاسخ به این سؤال که چرا قرآن را حفظ کنیم می تواند بزرگ ترین کمک به قرآن آموزان در این مسیر باشد. و این امری است که نیاز به کار به روز و نو دارد. اگرچه در بسیاری از تفاسیر و منابع حدیثی، مباحث جامع و کاملی در این خصوص ارائه شده است، اما غریبه بودن نسل جدید با این منابع، گاه مسأله را به عنوان شبهه ای لا ینحل، مطرح نموده است.
در ابتدای مطرح شدن مسأله حفظ در کشور در سال های پس از انقلاب، به دلیل نو بودن آن و خلأ موجود، استقبال بسیار خوب و قابل توجهی، خصوصاً از جانب نسل جوان از آن صورت گرفت و در حال حاضر نیز با تمهیدات و حمایت های صورت گرفته، کم و بیش این حرکت ادامه دارد، لکن مسأله ای که چندی است حتی از رسانه ملی، توسط برخی از گویندگان مطرح شده است، زیر سؤال بردن ضرورت و فائده این کار است و حتی در بعضی محافل شنیده شده است که برخی، گسترش برنامه های حفظ و مسابقات قرآنی را به دشمنان نسبت داده و هدف از این کار را باز داشتن مسلمانان از پرداختن به معارف قرآن مطرح می نمایند.
از جمله مسائل دیگری که ممکن است در این مورد طرح گردد، موارد ذیل می باشد:
برخی فلسفه حفظ قرآن را در صدر اسلام، صرفاً جلوگیری از تحریف قرآن پنداشته اند، لذا ممکن است این سؤال برایشان به وجود آید که در این عصر که تجهیزاتی مانند چاپ خانه ها، کامپیوتر و … به وجود آمده است و امکان محافظت از قرآن به طرق گوناگون مقدور است، دیگر چه نیازی به صرف وقت جهت از بر کردن قرآن می باشد؟ دیگر این که هدف از نزول قرآن کریم تدبر در آیات این کتاب آسمانی می باشد، پس با وجود این، دیگر حفظ قرآن و پرداختن به الفاظ قرآن چه لزومی دارد؟
از دیگر سؤالات این است که در برخی از احادیث، افرادی که قرآن را حفظ نموده و سپس فراموش نمایند، مذمت شده اند، پس آیا بهتر نیست افرادی که احتمال می دهند پس از حفظ، آیات را فراموش نمایند، از ابتدا اقدام به حفظ ننمایند؟
آیا بهتر نیست وقتی را که انسان صرف حفظ کردن می نماید، صرف مطالعه تفسیر و معارف قرآن کند؟
مجموع سؤالات و عوامل مذکور، ما را بر این داشت تا با مراجعه به منابع، تحقیقی در این زمینه انجام دهیم، باشد که مرضی حضرت حق و مورد استفاده خوانندگان قرار گیرد.
اولین حافظ قرآن
پیامبر مأمور به ابلاغ آیات بر مسلمانان بود و برای انجام دادن این مهم، از جانب پروردگار دستور داشت، آیات نازل شده را به خاطر سپرده و آن ها را فراموش ننماید.
پیامبر سرور و بزرگ حفاظ و اولین کسی بود که قرآن را در قلبش جمع آوری کرد و همواره مسلمانان را به پافشاری در حفظ قرآن، تمرین و از بر کردن آن تشویق می کرد. هرگاه آیه ای بر ایشان نازل می گشت، ایشان آن را به سرعت حفظ نموده و به خاطر می سپردند( التبیان، 213،7) و هر مهاجر جدیدی را به یکی از صحابه ارجاع می داد تا به او قرآن بیاموزد. ایشان از اسلوب های مختلفی برای گسترش حفظ قرآن و تلاوت آن استفاده می کردند، به طوری که مسجد الرسول صلی الله علیه و آله به مرکز تلاوت قرآن تبدیل شد و همواره صدای قاریان قرآن از آن به گوش می رسید.
حافظان قرآن در صدر اسلام
در عصر نبوی، حفظ قرآن چنان اهمیت داشت که حتی غلامان حافظ نیز بر مردم عادی مقدم شمرده می شدند. مسلمانان سخت به یادگرفتن و حفظ قرآن اهمیت می دادند و اصولاً شخصیت افراد در آن عصر تا حد زیادی به این شناخته می شد که تا چه اندازه از آیات قرآن را حفظ کرده بودند( تفسیر نمونه، 17،11). وقتی مهاجران به مدینه هجرت کردند، سالم غلام ابوحذیفه، به دلیل این که از همه به فنون قرائت و حفظ قرآن آشناتر بود، امامت جماعت آن ها را بر عهده داشت( معجم حفاظ القرآن عبر التاریخ، 257،1).
قرآن کریم براساس فرهنگی که در بر دارد، به حافظ خود امتیاز اجتماعی ویژه ای را در میان مردم اعطا می کرد، شبیه امتیازی که علما در عصر حاضر به آن دست می یابند. این جای گاه اجتماعی یکی از عوامل مهم پرداختن به علوم و تحصیل آن در تمام زمان ها بوده است. پس طبیعی است که یکی از عناصر مؤثر در حفظ کردن قرآن کریم باشد( علوم القرآن، 110). بر کسانی که اطلاعی از تاریخ دارند، منزلت بلند قاریان و حافظان قرآن و مقام رفیع ایشان در میان مردم، پوشیده نیست.
با توجه به همین جای گاه رفیع بوده است که تاریخ نام حافظان قرآن در عصر پیامبر را ثبت نموده است و نام مولای متقیان علی علیه السلام در صدر آن می درخشد( کشاف الفهارس، 133).
بسیاری از منصب ها و مسئولیت ها چون فرماندهی و امامت جماعت به حسب میزان آشنایی و حفظ اشخاص از قرآن کریم، محول می گردید که تاریخ شاهدهای بسیاری بر آن اقامه کرده است.
روایت شده است که رسول اکرم جمعیتی را به مکانی فرستاد. سپس خودش به دنبال آنان رفت و از یک یک آنان پرسید که از قرآن چه مقدار و کدام سوره را حفظ داری؟ تا به جوانی که از همه سنش کم تر بود رسید. او در جواب این سؤال گفت: قسمتی از قرآن و سوره بقره. حضرت رو به جمعیت کرد و فرمود: اکنون بروید و این جوان امیر بر شما است. گفتند: یا رسول الله او از همه ما کم سن تر است. حضرت فرمود: آری ولی سوره بقره را حفظ دارد( ترجمه مجمع البیان، 55،1).
پیامبر صلی الله علیه و آله هیأتی را به یمن فرستاد و از میان آن ها، کم سال ترین فرد را به ریاست شان برگزید. چند روزی گذشت و آن هیأت راهی نشد. مردی به پیامبر عرض کرد: ای رسول خدا! او را که از همه ما سنش کم تر است، رئیس ما کرده ای؟ پیامبر( در بیان علت این کار) قاری قرآن بودن او را یادآور شد( میزان الحکمه، 2524،3). هم چنین در هنگام خاک سپاری شهدای احد، فرمود: ببینید، کدام یک از آن ها بیش تر از قرآن حفظ کرده است، پس او را پیش روی دیگران در قبر قرار دهید( همان، 2523).
در صدر اسلام، و عصر صحابه و تابعین، حفظ قرآن به عنوان عملی مستحب که تأکید بسیاری از ناحیه پیامبر و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین بر انجام آن صورت می گرفت از اهمیت ویژه ای در میان مسلمانان برخوردار بود و کسی که چیزی از قرآن را در ذهن نداشت در میان مسلمانان موهون بود.
حفظ قرآن در زمان غیبت
مسأله حفظ قرآن از عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و به دستور و تأکید خود آن حضرت که در روایات زیادی وارد شده به عنوان یک سنت و یک عبادت در تمام قرون و اعصار ادامه داشته است. حتی پس از آن که قرآن به صورت یک کتاب تکثیر شد و در همه جا پخش گردید و حتی بعد از پیدایش صنعت چاپ که سبب شد این کتاب به عنوان پر نسخه ترین کتاب در کشورهای اسلامی چاپ و نشر گردد، باز مسأله حفظ قرآن به عنوان یک سنت دیرینه و افتخار بزرگ موقعیت خود را حفظ کرد، به طوری که در هر شهر و دیار همیشه جمعی حافظ قرآن بوده و هستند( تفسیر نمونه، 17،11).
بسیاری از شخصیت های نامدار جهان اسلام همچون بوعلی سینا، سید بن طاووس و شهید ثانی در همان سنین کودکی حافظ کل قرآن بودند و اولین گام های خود به سمت تکامل و تعالی را با فراگیری و حفظ قرآن می پیمودند. لکن گذشت زمان و ارتحال ائمه و تابعین ایشان و مواجه شدن جامعه اسلامی با بحران ها و فتنه های مختلف، قدری از پرداختن به این مقوله که در گذشته تأثیر ویژه ای در حضور عملی قرآن در میان مسلمانان داشت، کاسته است.
نظام آموزشی و مکتب خانه ای در گذشته سیر آموزشی خود را با تعلیم قرآن و حفظ آن آغاز می نمود؛ در نتیجه غالب افرادی که در این دوره ها شرکت می نمودند، از حفظ آیات و سوری از قرآن بهره مند بودند.
امروزه نیز در بسیاری از کشورهای اسلامی حفظ قرآن یک فرهنگ اصیل و ثابت به حساب می آید. به عنوان مثال در کشور سودان، 70 درصد مردم، حافظ کل یا بخش قابل توجهی از قرآن می باشند.
در ذیل به برخی از عوامل این گرایش شدید به حفظ قرآن اشاره می شود:
1. قرآن کریم سنگ بنای فرهنگ و افکار و عقیده مسلمانان را تشکیل می دهد. چنانچه اهمیت این موضوع، پیامبر صلی الله علیه و آله را بر آن داشت که برای محافظت این کتاب از فراموشی و تحریف، آن را مدون کند. هم چنین مسلمانان را تشویق به حفظ قرآن می کرد تا خطوط فکری و فرهنگی و مفاهیم قرآن محفوظ بماند و مسلمانان از سنت ها و تشریع های اسلامی که در قرآن آمده آگاه شوند( علوم القرآن، 109).
2. پیامبر صلی الله علیه و آله پیشوای مسلمانان بود و آنان را به سوی حفظ قرآن و از بر کردن آن سوق می داد و آنان را بر این کار تشویق می نمود. محبت و مودت بسیار عمیق مسلمانان به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و تأثیری که ایشان در حیات و سلوک مسلمانان داشتند عامل تبعیت مسلمانان در بسیاری از مسائل از ایشان بود، بدون اینکه توجه به لزوم شرعی آن داشته باشند( همان، 110). سیطره و سلطه کامل از آن پیامبر بود و اقتضاء عادت این است که اگر رهبری، به حفظ یا قرائت کتابی ابراز رغبت کند، سبب رواج آن بین تابعین او خواهد شد. کسانی که طالب رضایت او هستند، خواه برای دین یا دنیا ( البیان فی التفسیر القرآن، 253).
3. ثواب بسیاری که خداوند سبحان برای قاریان و حافظان قرآن قرار داده است و رغبت بسیاری از مسلمانان برای کسب ثواب بیش تر در این زمینه، عامل دیگری برای روی آوردن مسلمانان به حفظ قرآن بوده است( همان).
4. سیره عملی اهل بیت علیهم السلام که سند و حجتی برای مسلمانان است و ده ها حدیث که در فضل حفظ و حافظ قرآن از ناحیه ایشان صادر شده است، خود عاملی بزرگ برای گرایش مسلمانان که شیفته و سرسپرده این خاندان بودند، به حفظ قرآن بوده است.
5. عرب اهتمام زیادی به حفظ کلام بلیغ داشت، فلذا ایشان اشعار و خطبه های جاهلیت را مورد حفظ قرار می دادند، چه رسد به قرآن که با بلاغتش هر بلیغی را مورد تحدی قرار می دهد و با فصاحتش هر خطیب سخن وری را به سکوت وا می دارد.
تمامی عرب، متوجه قرآن بودند و در این خصوصیت، مؤمن و کافر مشترک بود چرا که مؤمن به علت ایمانش و کافر برای معارضه و ابطال، آن را حفظ می کرد.
6. همواره مسلمانان این گونه می پنداشتند که جهت بهره برداری از این کتاب آسمانی باید آیات آن را به ذهن بسپارند تا تلاوت و عمل به آن برایشان آسان گردد. بدین جهت علمای سلف و حوزه های دینی متصل یا نزدیک به عهد معصومین نیز اهمیت شایانی به حفظ قرآن قائل بودند تا این حد که شرط حضور در بعضی از دروس حوزوی و مدارس علمیه، حفظ قرآن بوده است.
عوامل یاد شده تأثیر به سزایی در حیات مسلمین داشته است. تاریخ اسلامی از جای گاه و نقش به سزایی که جماعتی از مسلمانان که به نام حفاظ و قرّاء قرآن نامیده می شدند، در حیات اجتماعی مسلمانان داشته اند پرده بر می دارد.
ایشان از نیروی فکری و معنوی خاصی برخوردار بودند و در اختلافات سیاسی که جامعه اسلامی با آن مواجه بود جانب حق را برای مسلمانان ترسیم می نمودند.
منبع: نسیم وحی، شماره 2،راسخون