قال الله تبارک وتعالی: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ.
ماه رجب، شعبان و رمضان، سه ماه تکاملی، سه ماه رشد، ترقی و تعالی و سه ماه بازسازی و تحول در انسان است، عزیزان من میدانید خدای تبارک و تعالی،گاهی زمانها و مکانهای ویژهای را قرار داده برای اینکه افراد عوض بشوند، شما ببینید زیر قبهی اباعبدالله می گویند دعا مستجاب است، در مسجدالحرام نماز چقدر ثوابش بیشتر است، شب قدر برابر هزار ماه است، خب این سه ماه را هم خدا ویژه قرار داده، عزیزان، جوانان، برادران، خواهران، به هر دلیلی سیم ارتباط شما با خدا قطع شده، ضعیف شده یا کمرنگ شده، در این سه ماه میتوانید پررنگش کنید، وصلش کنید.
من گاهی مثال میزنم میگویم ماشین وقتی خاموش می شود، اگر یک راننده ای شانس بیاورد، در سرازیری بیفتد زود روشن می شود، خیلی هل نمی خواهد، سرازیر است، کمی تکان بدهد ماشین را باطری میگیرد، رجب و شعبان و رمضان، سه تا سرازیری است،سه تا سرازیری که اگر باطریهای شما خاموش شده،به هر دلیلی زنگار گرفته، به هر دلیلی کمرنگ شده، به هر دلیلی احساس میکنید در زندگی شما معنویت کم شده،خدا این ماه را ماه خودش،شعبان را ماه پیامبرش و رمضان را ماه امت قرار داده، کاری هم ندارد، آسان است، ده هزار تا قل هو الله در این ماه وارد است، شما در مسیر، کوچه، خیابان، خانم ها در آشپزخانه می توانید بخوانید، روزی هفتاد مرتبه استغفار، اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ، در این ماه وارد است، خیلی ساده آدم می تواند، این استغفار را حتی حین کارش، پشت ماشینش بگوید، روزی صد مرتبه یا حتی بیشتر، «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ»، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ ذکری هست که کسی هم نمی فهمد، چون حرکت لب ندارد، متوجه نمیشود که شما دارید لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ میگویید، مغتنم بشمارید.
خدا رحمت کند، آیت الله العظمی مرعشی، من یک وقتی ایشان پیر بود خدمت ایشان میرفتیم،گریه می کرد، می فرمود:من سه ماه رجب، شعبان و رمضان را پشت سر هم روزه میگرفتم در جوانیام، بعد فرمودند: الان حسرت می خورم یک روز ۲۱ رمضان را روزه بگیرم، اما دیگر نمی توانم، سنّم اقتضا نمی کند،
چونکه عمرت برد دیو فاضحه
بینمک باشد اعوذ و فاتحه
حق همیگوید چه آوردی مرا
اندرین مهلت که دادم من ترا
لذا من درخواست نخستم از عزیزان، تذکر نخستم این است که ماه رجب آغاز ماه تکامل، آغاز ترقی است،۹۰ روز انسان می تواند خودسازی داشته باشد، خودبینی، اینهایی که میگویند می خواهیم توبه کنیم عوض شویم، بسم الله از امشب که آغاز ماه رجب است، زمینه این کار فراهم است، اما آغاز این ماه با میلاد با برکت امام باقر علیهالسّلام است، می دانید که امام باقر از دو طرف به پیغمبر منسوب است، هم پدر، هم مادر، پدرش امام سجاد فرزند امام حسین، مادرش فاطمه دختر امام حسن علیه السلام، لذا ائمه ما از امام باقر به بعد، هم حسنی هستند هم حسینی.
لذا آنچه که من امشب میخواهم خدمت شما عرض کنم، میخواهم یک نتیجه بگیریم از این بحث،آقایان عزیز، خواهران گرامی،یکی از نقش های مهم امام در جامعه اصلاح است، یعنی بدرفتاری ها، اعتقادات غلط را درست کند، خیلی نکته مهمی است، الامام يَهْدي إِلَي الْحَقِّ ، اَلْإِمَامُ يَهْدِي إِلَى اَلْقُرْآنِ، شما در دعای ندبه هم می خوانید، به امام زمان می گویید چی؟ می گویید: أيْنَ ناشِرُ رايَهِ الْهُدى، کجاست آن امامی که میآید پرچم هدایت را برپا می کند؟ یکی از حرف هایی که در زیارت نامه امام رضا می خوانید، این است ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمَامُ الهادی، الولی المرشد، امام هادی است هدایتگر است، نقش هدایتگری امام باقر علیهالسّلام را من امشب برای شما توضیح می دهم عنایت بفرمایید، بحث جالبی است.
انحرافات در جامعه
انحرافات در جامعه سه جور است،
۱-گاهی انحرافات اخلاقی است، یعنی طرف معتقد به خدا هست، پیغمبر را قبول دارد، نماز را قبول دارد ولی دروغ می گوید، فحش میدهد، نگاه به نامحرم میکند،ارتباط حرام دارد، اینها را میگویند انحرافات اخلاقی.
۲-گاهی انحرافات، انحرافات اجتماعی است، بعضیها با زنش بداخلاق است، با بچه اش بداخلاق است، فحش نمیدهد، عصبانی نمیشود اما بدخلق است، مسائل اجتماعی حق همسایه را رعایت نمیکند، حق مردم را رعایت نمیکند.
۳-انحرافات اعتقادی، این خطرناک است، یک جوانی، اعتقاداتش، راجع به خدا شک کند، راجع به پیامبر، ائمه، دین.
من این سه تا را می خواهم امشب در زندگی امام باقر برای شما توضیح دهم، چجور امام باقر، انحرافات اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی، اینها را اصلاح کرد، البته یک چهارمی هم داریم، انحرافات سیاسی که حالا وقت نیست من احتمالا نرسم، به آن بپردازم.
1) انحرافات اخلاقی
میروم اعتقادات اخلاقی، اولینش، انحراف اخلاقی یعنی چه؟یعنی اینکه انسان در مباحث اخلاقی حدود را رعایت نکند، در گفتارش دروغ باشد، این می شود انحراف اخلاقی، در قلبش حسادت باشد. امام سجاد در دعای هشتم صحیفه سجادیه، ۴۴ تا از این انحرافات را شمرده، نگاه کنید صحیفه سجادیه را، دعای هشتم ۴۴ تای آن را شمرده، اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ هَیجَانِ الْحِرْصِ، حرص، غضب، دروغ ،غیبت، فحش، اینها همه انحراف اخلاقی است، همیشه هم بوده،شما فکر نکنید اینها مال الان است، نه، زمان ائمه هم بوده، زمان خود پیغمبر گرامی اسلام هم بوده، امام یکی از کارهایش این است که اینها را اصلاح کند. حالا من دو تا داستان برای شما می گویم، عنایت بفرمایید:
شخصی آمد در خانه امام باقر علیه السلام،به نام ابو صباح،در زد،یک خانمی آمد در را باز کرد، پشت در این مردی که در می زد نامحرم، دست برد به طرف سینه این زن نامحرم، بدن این زن نامحرم، آقا امام باقر در اتاق نشسته بود، ما اگر در اتاق باشیم بیرون اتاق را نمی بینیم، الان بنده اینجا از خیابان خبر ندارم، خیابان را نمیبینم، اما برایش حاضر و غایب ندارد، امام علم غیب دارد، آگاهی دارد، پروندهها پیش او می رود حتی از نیت ها خبر دارد، البته به اذن خدا،مستقل نه، وجود مقدس امام باقر داخل اتاق بودند، تا دست این رفت به طرف نامحرم فریاد زد، اُدْخُلْ لاَ أُمَّ لَكَ، وارد شو این چه کار زشتی بود انجام دادی؟ ترسید، وارد اتاق شد و سلام کرد، حالا میخواست گناهش را توجیه کند، گفت یابن رسول الله می خواستم علم شما را امتحان کنم، این گناه را کردم می خواستم ببینم شما متوجه می شوید، امام باقر علیه السلام فرمود: این دیوار مانع شماست، مانع ما نیست، لا تعاد مثلها، دیگر تکرار نکن، بزار این کار را کنار، خب این خیلی مهم است، آقایان، خواهرها، امروز در روابط زن و مرد در جامعه ما، خب باید این ملاحظه شود، توجه شود، اینکه در اسلام اینقدر تاکید داریم، خلوت با نامحرم، دست دادن با نامحرم، حتی جایی که نامحرم نشسته، گرمه ننشین، چرا؟ به دلیل اینکه روابط در جامعهای زیاد شد، ضوابط کم می شود، خیلی مهم است، این که امام باقر علیه السلام تذکر داد.
من یک داستان دیگر شبیه همین برایتان بگویم، شخصی بود عرض میکنم به نام ابا بصیر، ایشان معلم خانم ها بود، یعنی به خانمها هم درس می داد، اشکال ندارد، حتی المقدور ارتباط محرم و نامحرم باید کم باشد در جامعه، ولی گاهی البته ما الحمدلله، هم دبیرستانهای ما، هم دانشگاههای ما استاد خانم زیاد داریم، ولی یک وقتی اقتضا می کند یک مرد سر یک کلاس درس بدهد، یک وقتی اقتضا می کند دختر و پسر سر کلاس در یک کلاس باشند، گرچه مطلوبش تفکیک است، مطلوبش این است به تعبیر مراجع ما این اتفاق بیفتد که دانشگاه ها مثل الزهرا، جدا شود، ولی به هر دلیلی، زمان امام صادق هم ما داشتیم گاهی یک مردی درس میداد، زن هم ما داشتیم، نفیسه خاتون که قبرش در مصر است و مصری ها خیلی به آن توجه دارند، عروس امام صادق علیهالسّلام است و خودش از نوادگان امام حسن مجتبی علیهالسّلام است، ایشان پشت پرده، آقایان مینشستند به آنها درس می داد، شافعی میآمد، دیگران در محضرش زانو می زدند، ابابصیر مامور بود به یک خانمی قرآن یاد بدهد، یک روز سر کلاس درس با این خانم شوخی کرد، مزاح کرد، آمد منزل وقتی خدمت آقا امام صادق رسید، آقا فرمود:ابابصیر شنیدم با نامحرم مزاح کردی، بدان این نقطه شروع است، حواست را جمع کن، راضی نیستم.ببینید تمام اینهایی که به فحشا و زنا کشیده می شوند، قتل و غارت و…اینها که اول چاقو دست نگرفتند، از یک نگاه، از یک پیامک، از یک فضای مجازی، از یک ورود چت و اینترنت، این ارتباط ها برقرار می شود، دیگر نمیشود جمعش کرد، دیگر نمی شود رسید، دیگر می بینید سر از جاهای باریک در می آورند، ائمه ما توجه به این نکات داشتند که مردم در روابط با نامحرم، مردان در روابط با نامحرم توجه داشته باشند، البته خانمها هم در جلسه ما هستند، این را بگویم هم بد نیست چون به هر حال این برنامه پخش هم می شود، عدهای می شنوند، خانمها هم باید خلاء را برای مردشان پر کنند، آراسته باشند، مردها هم همینطور، کاری نکند زن، کاری نکند مرد که هریک به دیگری تأسف بخورد، بگوید بیا این هم مردهای مردم.
من همین جا یک قصه ای بگویم، امام باقر محاسنش را رنگ کرده بود، لباس شیکی پوشیده بود، آمد در کوچه یک کسی ایشان را دید، گفت آقا به خودتان رسیدید؟ خیلی این جمله مهم است، امام باقر فرمود: اگر مرد به خودش برسد، خودش را محیا کند زیبا باشد، فرمود : تَزيدُ في عِفَّتِ نساء، عفت زنش بیشتر میشود، زنها عفیف می شوند، فرمود: یکی از علتهایی که زن ها منحرف می شوند، حالا تعبیر بنده، ژولیدگی مرد است، اگر مرد ژولیده نباشد به خودش برسد، بعد آقا فرمودند: مردان بنی اسرائیل به خودشان نرسیدند، زن هایشان دچار انحراف شدند، علت اینکه من به خودم رسیدم چون این باعث می شود عفت زنها بیشتر می شود، خیلی جمله مهمی است، جمله دقیقی است و لذا در روایات داریم همانطور که زن وظیفه دارد خود را بیاراید برای مرد، مرد هم وظیفه دارد.
خود پیغمبر گرامی اسلام ببینید چقدر اهمیت می داد به ظاهرش، به چهرهاش، می فرمود: اتجمل لربی.
خب پس بخشی از انحرافات، انحرافات اخلاقی است در جامعه که ائمه بزرگوار ما تذکر میدادند، نکات را می فرمودند که مردم مواظب باشند، حالا من به همین دو سه نمونه در زندگی امام باقر اشاره کردم و رد میشوم.
2) انحرافات اعتقادی
اما دوم خوب گوش دهید، انحرافات گاهی اعتقادی است، این خطرناک است، اگر یک کسی نماز را قبول دارد، خدا را قبول دارد، دین را قبول دارد، حالا گاهی یک دروغی،یک غیبتی، این را می شود زود درستش کرد، اما اگر اعتقاد خراب شد، یعنی ریشه درخت، مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ، اگر درخت پاکیزه شد، میوه اش هم پاکیزه است ،اما مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ، اگر درخت ریشه اش خراب شد، میوه اش هم خراب می شود.
در زمان امام باقر چهار پنج تا عقیده انحرافی بود، گرچه این بخش تخصصی بود، من آسان میگویم، آرام می گویم. یک عقیده، عقیده خوارج بود، خوارج امیرالمومنین را کافر میدانستند، خوارج، امام باقر فرمود: ضیقو الدین، دین را سخت گرفتید، مثل وهابیها ، وهابیها باقیمانده همین خوارج هستند امروز، اینها از کسانی هستند که همه را کافر میدانند جز خودشان، خوارج می گفتند اگر کسی یک گناه کبیره کند،کافر است، آقا می شود چنین چیزی؟ چه کسی الان در جمع ما است که بگوید، من گناه کبیره نکردم؟ دروغ نگفتم، غیبت نکردم، یک گناه کبیره کافر است باید اورا کشت، می شود همچنین چیزی، اینها خوارج بودند که رئیس اینها ، نافِع بن اَزرَق بود، بسیار آدم تندی بود، یک مدت آمد با عبدالله بن زبیر در مکه بیعت کرد، به او هم پشت کرد، آقا امام باقر علیهالسّلام ایشان را دید، نافِع بن اَزرَق را، به او فرمود: شما به چه جرمی علی بن ابیطالب را کافر می دانید؟ چرا علی کافر است؟ گفت به جرم حکمیت، چرا علی بن ابیطالب در صفین حکمیت قبول کرد، آقا فهمید، اگر اینطور است، اول کسی که حکم تعیین کرده خداست، اگر حکم تعیین کردن، داور تعیین کردن باعث میشود کسی کافر شود، خدا هم داور تعیین کرده، کجا؟ قرآن، میگویید: وقتی زن و شوهر داعویشان می شود چکارکنید؟حکما من اهله، یک حکمی مرد بگذارد یک حکمی زن، چطور خدا حکم تعیین کرده چیزی نمی گویید، این یک.
فرمود: اگر حکم تعیین کرده باعث می شود کسی کافر شود،العیاذ بالله رسول خدا هم حکم تعیین کرد در جنگ بنیقُرَیظه، در نبرد بنیقُرَیظه، پیغمبر حکم گذاشت، اَبولُبابه را گذاشت، بعد هم یکی دیگر سعد بن معاذ،پس چرا این حرف را می زنید؟ ببینید خوارج یک دسته انحرافی بودند در زمان امام باقر، دسته دوم انحرافی که متاسفانه امروز هم ما داریم به آن مبتلا می شویم، خیلی حواس هیئات مذهبی ،مساجد ،مراسم،خانم ها وآقایان باید جمع باشد،دومین دسته که امام باقر به آن ها مبتلا بود، غُلات بودند، غُلات یعنی تندرو ها،کسانی که می گفتند گاهی امام خداست،امام پیغمبر است،نه این حرف ها درست نیست،حرام است.
امام باقر فرمود: بعضی ها به ما لطمه زدند، خوب حدیث را گوش کنید، این حدیث را خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت را، من مشهد این حدیث را خدمت ایشان خواندن، خیلی تشکر و تقدیر کرد، فرمود: مخالفین ما به سه شکل به ما لطمه زدند، عجیب است این حدیث، إِنَّ مُخَالِفِينَا وَضَعُوا أَخْبَاراً، فرمود مخلفین ما به سه شکل، فِي فَضَائِلِنَا، به سه شکل به ما اهلبیت لطمه زدند،
۱- اَلْغُلُوَّ فِينَا
۲- اَلتَّقْصِيرُ فِي أَمْرِنَا
۳- التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ أَعْدَائِنَا
من حیفم میآید این سه تا را معنا نکنم، چون امروز به آن مبتلا هستیم در جامعه، فرمود: ضد امامها ، ضد ولایتی ها، ضد دین ها، به ما أهلبیت سه جور لطمه زدند،
۱- با غُلُوُّ، غلو چیست، همانهایی که گفتند خدای من حسین است، این کفر است، ابا عبدالله خودش بنده خاص خدا بود، همان هایی که امروز در هیئتها جمع می شوند دور هم، نمیدانند در شعرها چه می گویند، شعر باید توسط یک عالم چک شود، یک آقایی یکجا میخواند، گفتم این چه هست که می خوانی؟ می گفت فلان شاعر سرود، گفتم او هم اشتباه کرده، چه حرفی است که می زنید، ائمه را ما حق نداریم از آن مقام امامت بالاتر ببریم، بگوییم پیغمبر است غلو است، بگوییم خداست غلو است، بگوییم علم غیب مطلق میداند غلو است.
خدا رحمت کند مرحوم مجلسی را، جلد ۲۵ بحار، روایتش را آورده، یک وقت یک کسی آمده بود پیش امام رضا، می گفت: علی خالقنا، رازقنا، امیرالمومنین خالق ماست، رازق ماست، امام رضا سه مرتبه زد به پیشانی خود،فرمود: سبحان الله ،سبحان الله، سبحان الله، علی بشر، يَأْكُلُ وَ يَمْشِي،او هم یک بشری مثل ماست مثل شماست غذا میخورد راه میرود، حرف میزند، ازدواج میکند، بله معصوم است، بله ولایت تکوینی دارد، بله به اذن خدا علم غیب دارد، بله علمش لدنی است، اما حق ندارید بگویید که خداست، آقا شعر است دیگر، حالا گرم شدیم، غلو بد است، غلو خوب نیست، مخصوصاً در عزاداری ها، عزیزان من عنایت داشته باشند، مناسبت اضافه نکنید، مناسبت زیاد نکنید برای مردم محدودیت ایجاد نکنیم، گناه زیاد می شود، حریم شکنی می شود، یکی از لطمه هایی که فرمودند به ما زدند غلو است.
۲- این هم خطرناک است، اَلتَّقْصِيرُ فِي أَمْرِنَا، اینهایی که درباره ما کوتاهی کردند، این هم درست نیست، الان بعضی ها ،اسم نمی برم، کتاب نوشتند، سخنرانی می کنند، می خواهند اهلبیت را از آن جایگاهشان بیاورند پایین، این هم بد است، المُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ ، وَ المُتَأخِّرُ عَنهُم زَاهِقٌ ، نه از امام جلو بیفت نه عقب بیفت، عصمت امام را نمیشود منکر شوید، امام معصوم است، علم امام را نمیتوانی منکر شوی، ابوزهره کتاب نوشته درباره امام صادق، ابوزهره از دانشمندان اهل سنت، کتاب نوشته، شرح حال امام صادق علیه السلام، پدرش این است، مادرش این است، جدش این است، شاگردانش این هستند، یک جا هم می نویسد و مشایخه، اساتید امام صادق، این دیگر بی انصافی است، چه کسی می خواهد به امام صادق درس بدهد، امام صادق استادی جز پدرش، جز علم خدا که شبهای جمعه این علم افزوده می شود، بله ما داشتیم امام جواد که به امامت رسید بعضی از همین دور و بری های خاص گفتند: حالا ایشان امام هست ولی کودک است، فعلا که نمیشود به او مراجعه کنیم، یک قائم مقام برایش بگذاریم، بعد که بالغ شد، رَیّان بْن صَلْت، گلوی یکی از اینها را گرفت و گذاشت زیر دیوار، گفت خجالت بکشید، امام که کوچک و بزرگ ندارد، امام که مدرسه قرار نیست برود که، علمش الهی است، تقصیر هم اشتباه است، کسی ائمه را شانشان بیاورد پایین، بعضی از روشنفکرها از این حرفها می زنند، حالا اسم کتابهایشان را روی منبر نمیآورم.
۳- اما سوم که زیادی گوش می دهید، فرمود: سومین شکلی که به ما لطمه زدند، التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ أَعْدَائِنَا ، تقیه را رعایت نکردند، آمدند در جلسات، به مقدسات فرقههای دیگر، دشمنان ما، بله با ما نیستند آنها، اینها خیلی ضربه زدند به دین، کسی منکر نیست سقیفه غلط است، کسی منکر شهادت حضرت زهرا در تاریخ نیست، اما همان نکته که مقام معظم رهبری چند روز پیش در جمع مداحان فرمود: فرمود شما یکی را می خواهید جذبش کنید، به مقدساتش توهین میکنید؟ یک بودایی، یک هندویی، شما می خواهید جذبش کنید. بنده دو سه هفته قبل در یکی از کشورهای اروپایی جلسهای برای مسیحیها داشتم، ما را دعوت کردند، البته مسلمان ها هم بودند، اروپایی که مسلمان شدند، یک عده مسیحی هم بودند، خب ما رفتیم سخنرانی کردیم، بنده اول شروع کردم از فضائل حضرت مریم گفتن، از فضائل حضرت عیسی گفتن، آمدم جلو تا حضرت زهرا سلام الله علیها، من اگر به مقدسات او توهین کنم، او که نمیآید جذب اسلام شود، جذب قرآن شود، فرمود: التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ أَعْدَائِنَا ،آقا شما ببینید، دیگر از ابوجهل که ما بدتر نداریم، دشمن درجه یک اسلام بود، فرعون زمان پیغمبر بود، تا آخرین لحظه هم به پیغمبر ناسزا می گفت، آن وقت جلوی پسرش عکرمه که مسلمان شده بود بعضیها به ابوجهل فحش می دادند، رسول خدا فرمود: لا تَسُبُّوا ابا، کسی حق ندارد جلوی پسرش به ابوجهل ناسزا بگوید،چرا؟ چون این بچه ناراحت می شود،من نمی گویم ابوجهل مستحق ناسزا نیست،چرا،مستحق لعن است،دشمن اسلام است،وقتی می بیند فرزندش ناراحت می شود ،حضرت فرمودند: لا تَسُبُّوا ابا ،جلوی این به پدرش ناسزا…،این خیلی نکته مهمی است،حالا بیش از این من نمیتوانم مطلب را باز کنم، التَّصرِیحُ بِمَثَالِبِ أَعدَائِنَا ،سه جور به ما لطمه زدند.
چهار عقیدۀ زمان امام باقر علیهالسّلام
آقایان عزیز؛ خواهران گرامی ، زمان امام باقر علیهالسّلام خیلی فرقه زیاد شد، غُلات، خوارج، مُرجِئه، زیدیه، فرقههای مختلف،که حالا یک داستانی هم اینجا برایتان بگویم بد نیست، این هم میتواند یک درسی باشد:
آقایی بود به نام حمزة بن محمّد الطّيّار، صفتش این است، میگوید من در این مذهبها گیر کرده بودم، مثل الان جوانها، خیلی مهم است، گاهی ذهن بهم می ریزد، اگر بهم ریخت فورا بروید پیش یک عالم ، فوراً بروید پیش یک آگاه، این عالم باید شما را از شک به یقین بیاورد، حمزة بن محمّد گیر کرده بود، می گوید: ما که نفهمیدیم زیدیه راست میگویند؟ زیدیها میگفتند: زید پسر امام سجاد امام است، امام باقر را قبول نداشتند، حروریه، راست می گویند، حروریه، از خوارج بودند، میگفتند علی بن ابیطالب العیاذ بالله کافر است، مُرجِئه، راست میگویند، مُرجِئه، می گفتند که دلت پاک باشد عمل مهم نیست، اصلا عمل مهم نیست ،مثل بعضی ها دیدید؟ خودشان را به نامحرم می زنند می گویند دلت پاک باشد،دست میدهد، ارتباط دارد، دلت پاک باشد، اینها را میگویند مُرجِئه، مُرجِئه،یعنی دین تساهل.
چهارم قَدَریه، می گفتند اصلا می دانید چه است؟ ما مجبوریم، خدا اگر بخواهد یکی شمر می شود، یکی می شود امام حسین، چهار تا عقیده که هر چهار تا باطل است، زیدیه، زیدیه البته الان هستند، در هند و جاهای دیگر من با آنها ملاقات داشتم، بحث هم داشتم، الان زیدیه ما داریم، یک چندتایی از آنها آمدند قم، الان شیعه اثنیعشری شدند، یکی از آنها یک کتاب نوشته، در ارتباط با بازگشت از زیدیه، الان زیدیه کربلا هم میآیند گاهی، امام حسین را قبول دارند، مکه هم میآیند. زیدیه میگفتند: امام بعد از امام مورد تایید ما زید بن علی بن الحسین است. حروریه همان خوارج، مُرجِئه، کسانی که میگفتند دلت پاک باشد عمل نمیخواهد، قدریه کسانی که قائل به جبر بودند، میگویند ما گیر کردیم، همینطور که در این عقیدهها، خدا نکند که آدم باورش بهم بریزد، خیلی سخت است، یک وقت بدهی دارد یک جوری حل میکنی، یک وقتی مریضی داری، اما اگر اعتقادات آدم بهم بریزد، از آن قاتل شهید مطهری در می آید، قاتل شهید مطهری چرا شهید مطهری را به شهادت رساند؟ گفت من از قرآن به این نتیجه رسیدم، از داخل آنها همینهایی در میآیند که الان مردم را میکشند، بعد با سلام و صلوات شیعه سر میبرند، خیلی خطرناک است، باور کسی غلط بشود از داخل آن ابن ملجم در میآید، می گوید: إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ، به اسم خدا، باور کسی غلط باشد، شهید محراب، شهید مدنی، شهید صدوقی، اینها را چه کسانی کشتند؟ ببینید آن کسی که امروز به خودش بمب میبندد میآید داخل مسجد، زن و بچه مردم را میکشد، برای پول که نمیکشد، چون خودش هم کشته میشود، چقدر روی اعتقادات این کار شده، مواظب باشید امروز بهایی ها، وهابی ها، یهودیا، مسیحیها در همین تهران، فرقه های مختلف، خیلی مواظب باشید، دزد عقیده امروز زیاد شده ولی یک راه سادهاش این است که من امشب الان میگویم، حمزة بن محمد میگوید من گیر کرده بودم، آمدم خانه در را بستم، گفتم خدا کمکم کن، از خدا بخواهید عقیدههایتان را درست کند، از خدا بخواهید باورهایتان را اصلاح کند، میگوید همینطور که در خانه نشسته بودم، دیدم در میزنند، رفتم پشت در، دیدم یک آقایی میگوید: اجد ابا جعفر، زود بیا امام باقر کارت دارد، اجد ابا جعفر، گفتم آقا چکارم دارد؟ رفتم خدمت آقا امام باقر، سلام کردم، آقا فرمود: لا الی الزیدیه و لا الی الحروریه و لا الی المرجئه ولا الی القدریه بل الینا الینا، من چیزی نگفته بودم، آقا دست مرا خواند، فرمود: حمزه، نه سراغ زیدیه برو، نه حروریه، نه مرجئه، نه قدریه، بیا به سوی ما، بیا به سوی ما، گفتم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا، شکر خدا را که مرا هدایت کرد، این معجزه را از امام باقر دیدم و لذا برای تصحیح عقاید، توسل هم موثر است، گاهی انسان متوسل به اهلبیت علیهمالسلام بشود.
3) انحرافات اجتماعی
من جمع کنم عرائضم را، شما را خسته نکنم، عزیزان، برادران، من سعی کردم این بحث خلاصه را از زندگی امام باقر خدمت شما بگویم، اصلاح رفتار، اصلاح اعتقادات، سومی هم اصلاح اجتماع، خب دیگر الان فرصت گذشت، فقط من اشاره میکنم، در مسائل اجتماعی هم باید خیلی دقت کرد،که یک وقت انسان دچار خطا نشود، حق الناس، حقوق مردم، رعایت حقوق، رعایت حقوق همسایه، رعایت حقوق اجتماعی، بدانیم چه چیزی معروف است و چه چیزی منکر است، این خیلی مهم است.