موضوع حوادث دوران امام هادی علیهالسّلام در بیانات حجت الاسلام و المسلمین ناصر رفیعی:
وجود مقدس امام هادی علیهالسّلام دومین امامی است که در کودکی به امامت رسید و در جوانی حدود چهل، چهل و دو سال داشتند که در شهر سامرا به شهادت رسیدند.
از وجود مقدس امام هادی علیهالسّلام آثاری به ما رسیده که یکی از آنها همین زیارت جامعهی کبیره است که در همهی حرمها خوانده میشود و شناخت نامهی ائمه است.
معرفی سجایا و صفات و ویژگیهای ائمهی اطهار است. اثر دیگری که از امام هادی رسیده زیارت غدیر است. خوب است در مفاتیح یک بار به زیارت غدیر امام هادی را ببینید. زیارتی که روز عید غدیر خود امام درکنار حرم جدشان امیرالمومنین قرائت کردند و من ندیدهام در زیارات امیرالمومنین زیارتی به این جامعی و کاملی که یک دوره استدلال بر امامت و ولایت و استناد به آیات قرآن کریم در مسئلهی امامت و ولایت امیرالمومنین علیهالسّلام است.
من ابتدا یک فراز کوتاهی را از جامعهی کبیره خدمتتان عرض میکنم و دو سه تا داستان به مناسبت این فراز از زندگی امام هادی میگویم، بعد ان شاء الله یک اشارهای خواهم کرد در بخش دوم عرائضم به وضعیت دوران امام هادی و حوادث و وقایعی که در زمان ایشان بود.
عزیزان من در اواخر زیارت جامعه این جمله را می گوییم:
إنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ
هرجا که صحبت از خیر و خوبی و نیکی باشد.
كنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه
اهلبیت ما هرکجا صحبت از خیر و نیکی و خوبی باشد شما اول خیرید، اصل خیرید، فرع خیرید، آخر خیرید، معدن خیرید و نهایت خیرید، این یعنی چه؟ شما عزیزان ببینید، قرآن می فرماید:
کار خیر یک ذره اش هم می ماند،کار شر هم یک ذره اش اثرش را نشان می دهد.
و مَن یَعمَل مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ
خیر یعنی چه؟
خیر یعنی نیکی. حالا یک وقت این نیکی به مردم است، یک وقت به زن و بچه است. یک وقت به خود آدم است.
خیِر به چه کسی می گویند؟
خیِر به کسی می گویند که همیشه می گردد تا کار خوب انجام بدهد، حرف خوب بزند، مطلب خوب بنویسد، جلسه ی خوب بگیرد، بار از رو دوش مردم بردارد، به خودش خیر برساند. به عبارت دیگر خیر رسانی سجیه اش واخلاقش و روشش است. قرآن کریم می فرماید مردم چند دسته اند:
۱: أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ
بعضی از کار خیر بدشان می آید، خوب اینها را می گویند: أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ .
شوح با «ح» جیمی به این معنا است:
یعنی کسانی که بخل دارند به کارخیر تا یک جایی صحبت از خیر می شود سرشان را پایین می اندازند، تا یک جایی صحبت از نیکی و خدمت می شود راهش را می کشد و می رود، خوب این یه قسم آدم است، بعضی ها این طور هستند.
دستهی دوم بدتر است ، قرآن می فرماید:
۲: مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ
نه از خیر بدش می آید، جلو دیگران هم می گیرد. مناع در سوره ی قلم است. یعنی کسانی که مانع کار خیر است. خودش که مسجد نمی رود شما را هم نمی گذارد بروید، خودش که پول نمی دهد به فقرا دست شما را هم می گیرد آقا کمک نکن، اینها را می گویند ، مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ. نه خودش زیارت نمی رود شما را هم نمی گذارد، نه خودش مسجد نمی رود شما را هم نمی گذارد و امان از آدم هایی که مناع خیرن.
خدا به پیغمبرش درسوره ی قلم نگاه کنید میگوید:
پیغمبر حرف نه گروه را گوش نده دنباله رو نه گروه نباش.
لا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهينٍ هَمَّازٍ
حالا من نه تا را نمی خواهم بگویم قرآن نگاه کنید سورهی قلم است.
یکی این است: مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ. پیغمبر یکی از آن هایی که مواظب باش در زندگی دنبالشان نروید و اینها تاثیر نگذارند در زندگی، کسانیاند که مانع خیراند.
آن وقت آدمها قیامت می فهمند می گویند کاش با اینها رفیق نمی شدیم.
قرآن می گوید: هر گروهی که وارد جهنم می شود این جور آدم ها را لعنت می کند، می گوید تو ما را بیچاره کرده ای، تو ما را بد کردی.
مثل شیطان دیگر، شیطان خودش مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ خودش سجده نکرد آدم ابوالبشر هم تحریک کرد، خودش خلاف کرد مردم هم می گوید خلاف کنید.
اما دسته ی سوم خوب دقت کنید قرآن می فرماید:
۳: يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ
می دوند دنبال کار خیر. یسارعون از سرعت می آید.
حضرت زکریا را خدا در قرآن می خواهد معرفی کند و یحیی را می فرماید:
كانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ
می دویدند دنبال خیر.
اصلا دیدید آقا بعضی ها سفره می اندازی بلند می شوند کمک می کنند، عروسی است کمک می کند، عزا است کمک می کند، تشییع جنازه است، اصلا می گویند فلانی دستش به خیر است.
بعضی ها این طوری اند می گویند دستش اصلا نمی تواند بنشیند نمی تواند مخدوم باشد همش می خواهد خادم باشد. این جور آدم ها را خدا خیلی دوست دارد. آقا می دانید بعضی از ماها خیر رسانی مان قرضی است، مهمانی داریم می گوییم خُب فلانی را هم بگوییم پسر برادرمان است، دایی مان است می گوید نه چند بار تا حالا ما را دعوت کرده است که دعوتش کنیم.
اگر دعوتت کرده، دعوتش کنید می شود بده بستون. بهتون گفته است به او می گویید. چند بار خانه ام آمده که خانه اش بروم. آقا می روید مکه یک زنگ بزنید با او خدا حافظی کنید. مگر رفت مکه با من خدا حافظی کرد که من با او خدا حافظی کنم.
خیلی این روحیه بد است که قرضی کنیم، بده بستونی کنیم. آقا فلانی را هم درلیست بنویسید، چون ما را دعوت کرد. فلانی را هم به او سوغات بدهیم چون جای خالی آورد، چون کادو آورد این که شد بده بستون، نان قرضی و لذا در روایات، در توصیه ها داریم وقتی می روید حرم آن هایی که به شما نگفتند دعا کنید، نگفته اصلا یک کسی به شما نگفت آن ها را دعا کنید.
مالک اشتر آن کسی که به چهره اش آشغال پرتاب کرده بود او را دعا می کرد این است این خیلی مهم است خیر رسانی معنایش این است .آن کسی که دعوت نکرده دعوت کردید، آن کسی که نگفته، گفتید. خیر این طور است قرضی کار نمی کند بده بستونی کار نمیکند.
قرآن میگوید:
فاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ
سبقت بگیرید به خیر بشتابید برد با شما است به نفع شما است. عزیزان من ائمه ما این طور بودند إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ.
حالا دیدید معنای این عبارت چه است. إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ هر کجا صحبت از خوبی بود، كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ ، اصل و فرع و منتهاه و معدن خیر شما هستید.
من سه تا داستان خدمت شما می گویم از آقایم امام هادی ببینید خیر رسانی یعنی چه؟
این سه داستانی که میگویم خیر رسانی به افراد غیر شیعه است، غیر مسلمان است، افرادی که پیرو امام نیست امام را قبول ندارد اما متوسل شده
۱: یونس ابن یعقوب
مسیحی است در بغداد زندگی می کند اصلا کاری با اسلام ندارد نه پیغمبر را قبول دارد، نه قرآن را قبول دارد، مسیحی است. ایشان متوکل عباسی که بسیار خبیث بوده متوکل در میان خلفای عباسی منع زیارت امیرالمومنین کرد، منع زیارت ابا عبدالله کرد، امام هادی را درجوانی کشاند به سامرا و آنجا تبعید کرد. خیلی جنایت کرده متوکل درمیان خلفای عباسی می گویند کافرترینشان متوکل عباسی است، پسرش منتصر این طور نبود. منتصر وقتی آمد سرکار خیلی میدان داد ولی خوب کم بود حکومتش چند ماه بیشتر نبود، ولی متوکل عباسی دیگر شمشیر را از رو بسته بود خیلی راحت آدم می کشت کسی را احضار می کرد حکم قتل بود یا زندان بود.
یونس ابن یعقوب را احضار کرد خیلی ترسید. همسایه اش که از پیروان امام هادی است می گوید یونس آمد پیش من گفت می شود من یک چیزی نذر امام هادی کنم بلکه متوکل کاری به من نداشته باشد آقا مسیحی ام ، می توانم برای امام هادی نذر کنم، چه اشکالی دارد. صد دینار نذر امام هادی کرد بلند شد آمد سامرا با مرکب خودش گفت چه خوب است اول نذرم را ادا کنم. گرچه شما می دانید نذر از نظر شرعی وقتی که تحقق پیدا کند آدم ادا می کند، ولی من قبل از این که تحقق پیدا کند من این نذرم را ادا کنم، این پولی که گفتم ادا کنم. خانه ی امام هادی کجا است، بلد نیست. مرکبش را رها کرد در کوچه های سامرا دید در یک خانه ایستاد، مرکب ایستاد در یک خانه، آقایی در را باز کرد گفت: یونس ابن یعقوب خوش آمدید درست آمدید، گفتم عجب این دوتا علامت، مرکب این جا ایستاد، این هم اسم من را گفت، من را دعوت کرد داخل خانه گفت نذرت را بده قبول است، صد دینار را از من گرفت داد خدمت امام هادی علیهالسّلام. من هم خدمت آقا رسیدم آقا فرمود:
مردم فکر می کنند ما فقط به شیعیانمان خیر می رسانیم، فقط به درد شیعیانمان می رسیم نه حتی غیر معتقدین به ما هم به ما متوسل شوند کارشان را راه می اندازیم. یونس ابن یعقوب برو خیالت راحت باشد هیچ کاری با تو ندارد متوکل. رفت البته شیعه هم نشد، مسلمان هم نشد. همین آخر هست خیلی ها هستند الان من می شناسم حتی من افرادی می شناسم مسیحی اند عاشورا غذا می دهند برای امام حسین و مریض داشته، شفا گرفته، به هر حال مسلمان نشده است،حالا توفیق اسلام یک چیز دیگری است گاهی بعضیها آثار را می بینند اما توفیق پیدا نمیکند، ولی پسرش شد مسلمان. گاهی آقا در نسل آدم است. امام سجاد فرمود : پدرم امام حسین روز عاشورا شمشیرش که می رفت بالا بعضی ها را نمی کشت از دشمن می آمد جلو شمشیر را می گرفت رد می شد فرمود علتش این بود در نسل اینها پیرو اهل بیت بود در نسل اینها ،گاهی اتفاق افتاده، مثلا اوتبه از کسانی است که در بدر با پیغمبر اکرم جنگیده و به درک فاصل شده است ،اما پسرش محمد ابن اوتبه پیرو خاص امیرالمومنین است و آقا می فرمود : من سه تا محمد نام را دوست دارم که یکی از آن ها همین محمد ابن اوتبه است، یکی محمد ابن ابیبکر است و نمونه های متعدد داریم، حنظله غسيل الملائكه بابایش بسیار آدم بدی بود و نمونه های دیگر.
میگوید پسر این مسلمان شد. گاهی یک کار خیر در نسل آدم اثر دارد. لقمهی حلال به خانه ببرید. ببینید محبت اهلبیت از یک مسیحی در نسلش اثر گذاشت مسلمان شد. این امام منشا خیر است حتی یک مسیحی هم بهره مند شد.
2: عبدالرحمن اصفهانی
نمونه دوم شخصی است به نام عبدالرحمن اصفهانی است. از شیعه های داغ امام بود. خیلی به امام ارادت داشت درصورتی که همه می شناختنش که ایشان سنی بودند. اصولا شما می دانید در زمان ائمه حتی زمان امام رضا که ایشان آمد ایران، ایران اسلامی تشیوع گشترش نداشت شیعه بود نماینده هایی از ائمه بودند ازخود امام هادی در نیشابور نماینده بود، در اهواز نماینده بود. ایران اسلامی آن زمان دین عامه ی مردم اهل سنت بود. دین عبدالرحمن شیعه بود در اصفهان که بسیاری از مردم درآن زمان شیعه نبودند به اوگفتند تو چرا شیعه شدی آن هم اینقدر شیعه ی داغ، گفت یک علتی دارد، من رفتم سامرا قرض داشتم ،گرفتار بودم ، وضعم به هم ریخته بود رفتم بروم دربار متوکل به هر حال مشکلاتم را بگویم به حکومت بگویم که من یک همچنین وضعیتی پیدا کردم، اوضاع ام به هم ریخته رسیدم سامرا دیدم شلوغ است، می گویند بروید عقب ، بیایید جلو راه باز کنید چه خبر است، گفتند ابن الرضا دارد می آید ابن الرضا. عزیزان می دانید به خاطر شهرتی که امام رضا داشته است هم به امام جواد ابن الرضا می گویند هم به امام هادی و هم به امام عسگری . ابن الرضا یعنی پسر رضا. اما به امام هادی هم ابن الرضا می گفتند چون امام رضا نامش تقریبا مطرح بود آن زمان ابن الرضا به امام هادی می گفتند.
رفتم جلو دیدم یک جوانی سوار بر مرکب است زیبا، نورانی، چهرهی الهی ، چهره ی معنوی یک مرتبه دلم شکست گفتم خدا این آقا را از شر متوکل حفظش کن چون داشتند می بردند پیش متوکل، متوکل هم خباثتش معروف بود گفتم خدا این آقا را از شر متوکل حفظ، پیش خودم گفتم زیر زبانم آقا آمدند که از جلوی من رد بشوند متوجه من شدند فرمودند :
عبدالرحمن خدا دعایت را مستجاب کرد هیچ اتفاقی برای من نمی افتد.
ببینید آقا عزیزان گاهی اوقات می پرسند ما چرا برای سلامتی امام زمان دعا کنیم، چرا صدقه بدهیم، اصلا برای چه من دعا کنم خدا امام زمان را نگه می دارد حالا پنج تومان صد تومان بدهم برای سلامتی آقا امام زمان . اصلا چرا در منبرها برای سلامتی آقا امام زمان دعا می کنیم بعضی ها می پرسند.
یک آقایی امروز گفت: مگر امام زمان را خدا نگه نمی دارد مگر امام هم مریض می شود. اولا که امام مریض می شود آقا .همین آقا امام هادی دو سه مرتبه بیمار سخت شد به بستر افتاد امام است حجت خداست اما جنبه ی بشری اش، جنبه ی بشری است.
آقا ابو هاشم جعفری می گوید من و همزه ابن محمد را امام صدا زد یا محمد ابن همزه ، یک پولی به ما داد فرمود افرادی را بفرستید کربلا بروند زیر قبهی جدم امام حسین دعا کنند من خوب بشوم. می گوید من وقتی از خانه آمدم بیرون رفیقم محمد ابن همزه گفت این چه کاری است این که خودش امام است ما برویم به یک امام دیگر متوسل شویم ما هم برویم دعا کنیم یک آدم های عادی، آخر چرا، می گوید برگشتم خدمت آقا این شبهه را مطرح کنم آقا فرمود: ابا هاشم خدا یک جاهایی را محل اجابت دعا قرار داده یکی از آن ها زیر قبهی جدم حسین است. ان شاء الله خدا قسمت تان کند کربلا آن پارچه سبزی که روی حرم اباعبدالله روی آن قبر افتاده رویش نوشته این جمله نوشته :
حسین جان روایت است خدا به خاطر این که تو هستی خود را دادی همهی وجودت را برایش دادی سه تا چیز به تو داد :
۱: شفا در تربتت
۲: امامت در نسلت
۳: اجابت زیر قبهی تو
این رو همون حرم دو سه جای این پارچه نوشته من چند بار خواندم ان شا الله مشرف شدید کربلا نگاه کنید.
حسین جان خدا عوض این شهادت به تو سه چیز داد:
الاْجابَـهُ تَحْتَ قُـبَّـتِه وَ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ وَالْإِمَامَةَ.
امامت درنسلت ، شفا در تربتت و اجابت.
امام هادی بیمار شد این نیست که می گوید:
۱: مگر امام زمان مریض می شود که ما دعا کنیم، بله امام هم ممکن است بیمار شود.
۲: چرا من دعا کنم، باشد آقا دعا کردن در حق دیگران یک ادب است نگفتند هم الزاما دعا کننده باید از دعا شونده بالاتر باشد، نه .خدا رحمت کند آیت الله العظمی گلپایگانی مرجع تقلید آمدند بیمارستان در قم یک کسی مریض بود روی تخت خوابیده بود خیلی حالش بد بود تا ایشان آمد یکی از دوستان نقل می کرد می گفت خیلی خوشحال شد گریه افتاد مرجع تقلید آمده عیادتش گفت آقا برای من دعا کنید ایشان فرمود باشه ولی تو هم برای من دعا کن چون دعای مریض خودش رویش عنایت است مستجاب است تو با این حالت اظطرار دارید دیگر برای من هم دعا کن و لذا نگفتند در دعا حتما دعا شونده باید رتبه اش پایین تر باشد نه آقا.
شما بروید کربلا دعا کنید برای امام هادی و امام زمان هم همین است دعا می کنیم برای سلامت امام، برای امنیت امام، برای ظهور امام. می خواهیم با این دعا وصل بشویم آقای غیر شیعه سنی مذهب اما علاقه مند به اهل بیت ایستاده ، زیر لب می گوید خدا ابن الرضارا حفظش کن متوکل کاری به او نداشته باشد آقا بلند هم نگفت که کسی بشنود چون بلند می گفت می گرفتنش جو خرابی بود.
آقا رسیدند جلویش فرمودند: عبد الرحمن، اسمش را صدا زدند فرمودند:
خدا دعایت را مستجاب کرد برو، اما سه تا چیز دیگر هم به تو می گویم: خدا ثروت زیاد به تو می دهد، اولاد زیاد به تو می دهد ، عمر طولانی هم به تو می دهد.آقا ایشان برگشت گفت بس است دیگر همین قدر.
آمد اصفهان خودش می گوید به حدی وضع مالیم خوب شد، ده تا پسر سالم خدا به من داد الان هم که این قصه را نقل می کند امام هادی از دنیا رفته بوده شهید شده می گوید هفتاد ساله ام، هنوز مریض نشدم به دوستانش گفت. گفت من علت تشیوع ام این بود این معجزه را و این کرامت را دیدم از امام هادی، هم نسلم با برکت شد، هم عمرم طولانی شد با سلامت ، هم مالم زیاد شد و هم امام خبر داد از دعایی که من ببینید آقا این عنایت امام است به یک غیر شیعه، آن به یک غیر مسلمان بالاتر دیگر از این بالاتر.
إنْ ذُكِرَ الْخَيْرُكُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ
شما همه ی وجودتان خیر است.
سجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ
متوکل خبیث مریض شد یک دملی زد به بدنش به حدی درد داشت که تا پزشکان می آمدند اشاره کنند فریاد می زد، نعره می زد می گفت کسی دور من نیاید.
آقا مادرش درنقلی هم دارد خودش پول نذر امام هادی کرد قاتل امام هم هستند پول نذر امام هادی کرد هزار دینار در نقلی دارد پول فرستاد خدمت امام هادی علیهالسّلام و به هر حال امام یک توصیه ای کرد که این دمل سر باز کرد و خوب شد ببینید آقا ببینید آقا، إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ.
این آقای ما امام هادی علیهالسّلام است اینقدر مظهر کرامت است، آنقدر مظهر خیر است. عزیزان من از دامن این ائمه و از در خانهی این ائمه غافل نشوید، چقدر قشنگ در جامعهی کبیره که مرحوم میلسی می فرماید سند صحیح دارد، در کهن ترین منابع ما آمده است.
شیخ صدوق آورده است. شیخ طوسی آورده است. درکهن ترین منابع ما بیش از ده قرن قبل این زیارت جامعهی کبیره آمده و به حمد الله این روزها شهرهای متعددی بر این زیارت نوشته شده این زیارت یک دوره توحید است، یک دوره اعتقادات است، یک دوره معرفی اهل بیت است.
سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ
عزیزان من عرض من در این بخش اول تمام . یکی دو نکته دیگر کوتاه بگویم و دعایتان کنم.
امام هادی علیهالسّلام در دوران سخت عباسی است، بخش عمده ای از امامت ایشان در دوران متوکل است، دوران بگیر و ببند و زندان و آزار و اذیت شیعیان است. دوران ولخرجی ها، حدود ده تا کاخ که اسم هایش هم در تاریخ آمده نام هایش هم در تاریخ صاحب موجم ودیگران نوشتند، متوکل و افراد برای خودشان ساخته بودند، دوران فقر مردم است.
بدترین دوران بر مسلمانان در این دوران گذشته است فقر، نداری، گرفتاری.
از آن طرف متوکل ثروت روی ثروت، از آن طرف کاخ روی کاخ. در چنین دورانی، دوران امامت امام هادی علیهالسّلام است که دوران بسیار سخت و صعبی است، اما امام با وکالت با شاگردانی مثل ابو هاشم جعفریها، با نامههایی که مینوشت نامه ی مردم اهواز نوشته، خیلی جالب است درتاریخ ببینید با مکاتباتش، با نماینده گانش، با عنایاتی که داشت شیعیان را مدیریت می کرد و اداره می کرد. امام نقشش هدایت است حتی آن آخرین لحظه ای که دارد جان می دهد دست از هدایت و موعظه بر نمی دارد. امیر المومنین در بستر هم اصبغ ابن ربات را موعظه کرد. امام صادق در بستر هم حدیث و روایت برای مردم نقل کرد.
هر کس نماز را سبک بشمارد شفاعت ما به او نمی رسد. این نقش اهل بیت است که همیشه کارشان برای خداست، می خواهند مردم هدایت بشوند.
الان در دنیا نزدیک دو میلیارد مسلمان است همهی اینها قرآن، خدا وپیغمبر را قبول دارند، مسلماناند.
اما مومن که است، فرمود: ایمان آن است که:
۱: قلب بپذیرد.
۲: عمل تایید کند.
ما وَقَرَتَه القُلُوب
ایمانی نیست، می گوید آقا مومن باش دلت پاک باشد هر کاری می خواهی بکن. ایمان از اسلام بالاتر است. ایمان از اسلام بالاتر است، مومن از مسلمان بالاتر است.
خدا در قرآن به پیغمبر می گوید بعضی ها می گویند ما ایمان آوردیم، بی خود می گویند اسلام آوردند، اسلام شناسنامهای است، اما ایمان قلبی است.
فرمود: ایمان آن است که قلب قبول کند، عمل هم تایید کند.