بررسی موضوع شخصیت أمیرالمومنین علی علیهالسّلام:
امیرالمومنین شخصیتی است که عموی رسول خدا می گوید من خدمت پیامبر اکرم با فرزندم عبدالله ابن عباس نشسته بودیم من دیدم علی ابن ابیطالب وارد شد چهره ی پیامبر بشاش و شاد شد عرض کردم یا رسول الله اَتُحبُّ هذا آیا شما علی را انقدر دوست دارید؟ پیامبر اکرم فرمود والله اللهُ اشدُّ حبّاً لَه ، به خدا قسم خدا بیش از همه ی مردمان علی را دوست دارد. بعد فرمودند یا عم عموجان انَّ الله جعلَ ذُرّیَه کلِّ نبیه فی صُلبه؛ تو ببین هر پیغمبری ذریه اش تو نسل خودش است نسل ابراهیم ازش اسماعیل و اسحاق آمده نسل یعقوب ازش یوسف آمده. هر نبی را خدا در صلب خودش ذریه اش را قرار داد ببین چقدر علی را دوست داشته که جعلَ ذریتی فی صلب علی ابن ابیطالب ذریه ی من فرزندان من و اوصیای من را از نسل علی قرار داده است.
در نقل دیگری دارد جبرییل به پیامبر گرامی اسلام عرض کرد یا رسول الله انَّ علیاً لاشدُّ معرفتاً عندَ اهل سماوات. آسمانیان علی را بهتر از زمینی ها می شناسند. آنجا معرفت و محبت و دوستی امیرالمومنین جا افتاده تر و طبیعتاً شدید تر و قوی تر از میان ارض زمین است. خب چنین شخصیتی را چطور انسان می خواهد زبان به مدح و ثنایش بگشاید؟ کسی که خدا مدح او گفته پیامبر مدح او گفته.
شخصیتی که مرحوم علامه طباطبایی روایتی نقل می کند می فرماید: بهشت ۸ دَر دارد انبیا و صالحین از یک در وارد می شوند شهدا و صدیقین از یک در وارد می شوند ۵ در به شیعیان ما اختصاص دارد، روایت را از معصوم نقل می کند در المیزان، که یک در خاص به گویندگان لا اله الّا الله است که بغض علی ابن ابیطالب ندارند و تبعاً قسیم شیعه واقع شده معلوم است شیعه نیستند اما بغض علی ندارند. گاهی روی جهالت گاهی روی نادانی عدم اطلاع بر این مواضع ماندند. می فرماید امام معصوم : این ۸ در از بهشت که تقسیم شده است که حالا اینها البته درهای حسی نیست اینها با درهایی که ما تو خاته ها تصور می کنیم قابل مقایسه نیست . ما خیلی مضمون این روایت را نمی فهمیم اما آنی که ایشان نقل میکند می نویسد روایت داریم ؛ کوبه ی در بهشت ذکر یاعلی است کوبه آن چیزی است که می کوبند به جایی وارد می شوند. قدیم ها درهای کوبه ای داشت زنگش ورودش .
بعد ایشان در توجیه این روایت می فرماید : زنگ برای اطلاع رسانی به اهل خانه است که من دارم می آیم فلانی دارد می آید می فرماید معنای این روایت این است : ولایت امیرالمومنین دوستی امیرالمومنین شرط ورود به جنت و بهشت است.
ابودردا یا انس ابن مالک که تردید از من است می گوید: أمایمن یک غذای خوبی پخته بود برای پیامبر مرغی بریان کرده بود آورد خدمت رسول خدا حضرت فرمودند کاش محبوب ترین بندهی نزد خدا آن بندهی با اخلاص بیاید و با من هم غذا بشود. انس ابن مالک خیلی دلم می خواست یکی از انصار باشد، رفتم دیدم در می زنند در را باز کردم علی ابن ابیطالب علیه السلام است. یک جوری حضرت را برگرداندم باز شاید یکی دیگر بیاید مجدد مرتبه ی دوم دیدم بعد از لحظاتی امیرالمومنین علیه السلام در زد، پیامبر اکرم متوجه این برگرداندن من شد فرمودند: اگر تا شب هم صبر می کردی جز علی کسی بر این در نمی آمد چون او است که محبوب است. تو خیبر هم فرمود: فردا پرچم را دست کسی میدهم که یُحبُّ الله خدا را دوست دارد و یحبُهُ الله و خدا هم دوستش دارد. تو زیارت نامه اش هم می گوییم علی جان تو هم محبوبی و هم حُبَّت به خدا حب بی نظیر است. همین اخلاص باعث شد که تو دربار معاویه فراریان از عدالتش ، حتی بعضی از کسانی که تو خطش به ظاهر نبودند تعریف می کنند.
وقتی خبر شهادت رسید به دربار معاویه خب معاویه رقیبش از صحنه خارج شده خیلی خوشحال شد چون معاویه از اول دنبال خلافت بود، یک مُغنیه ای داشت یک خواننده ای داشت صدایش زد وزرایش را دعوت کرد شخصیت ها را دعوت کرد لباس جشن پوشید جشن گرفت تو دربار به این خواننده گفت بیا بخوان ، هرچی این خواننده فکر کرد گفت معاویه ایامجشن نیست ایام شادی نیست شاید اواخر ماه رمضان بوده ایام سرور نیست . گفت چه سروری از این بالاتر خبر شهادت علی ابن ابیطالب از کوفه به ما رسیده و ما می خواهیم جشن بگیریم. خیلی متاثر شد این خواننده و مُغنی . گفت خبر شهادت علی رسیده نمی خواهد. هرکاری کردند گفت بزنیدش ، یک مقداری که زدند گفت خب می خوانم. حالا منظورم اینجاست بلند شد سه چهار بیت شعر خواند مجلس را تبدیل به عزا کرد ، مجلس را تبدیل به گریه کرد و بهم ریخت با اشعارش. معنای اشعارش و بعضی از اشعارش این است : ألا أبلِغْ مُعاويةَ بنَ حَربٍ فلا قَرَّت عُيونُ الشّامتينا . معاویه خوشحال نباش شادی نکن بر شهادت علی فلا والله لا اَنسی علیاً ، و طول صَلاتِهِ في الرّاكعينا. والله علی را با نمازهای طولانی اش فراموش نمی کنیم علی را با آن نمازهای تو دل شبش با آن سجده های طولانی اش فراموش نمی کنیم.هر وقت دلمان برای نجوای پیغمبر تنگ می شد می رفتیم به نجوای علی گوش می دادیم نماز او نماز رسول الله بود. سیره ی او.. شروع کرد خواندن ببین حالا یک کسی که تو دربار معاویه هست.