شنبه 25 مرداد 1404 - 9:24 بعد از ظهر
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • صفحه اصلی
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهل بیت
    • حضرت محمد صلوات الله علیه
    • امام علی علیه‌السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
    • امام حسن مجتبی علیه‌السلام
    • امام حسین علیه‌السلام
    • امام سجاد علیه‌السلام
    • امام باقر علیه‌السلام
    • امام صادق علیه‌السلام
    • امام کاظم علیه‌السلام
    • امام رضا علیه‌السلام
    • امام جواد علیه‌السلام
    • امام هادی علیه‌السلام
    • امام عسکری علیه‌السلام
    • امام زمان علیه‌السلام
  • مهدویت
    • مهدویت در قرآن
    • مهدویت در حدیث
    • آخرالزمان
    • انتظار فرج
    • رجعت
  • خاندان عصمت
    • حضرت عباس علیه‌السلام
    • حضرت زینب سلام الله علیها
    • حضرت معصومه سلام الله علیها
    • حضرت علی اکبر علیه‌السلام
    • حضرت علی اصغر علیه‌السلام
    • حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
    • حضرت عبدالله بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت قاسم بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت شاهچراغ علیه‌السلام
    • سایر خاندان عصمت
  • کلیپ و ویدیو
    • دعوت بزرگان
    • دعوت مداحان
    • استوری اینستاگرام
      • استوری شب زیارتی امام حسین
      • استوری ماه محرم
      • استوری أربعین
      • استوری فاطمیه
      • استوری ماه رمضان
      • استوری عید غدیر
      • استوری شهادت
      • استوری ولادت
      • استوری دهه کرامت
      • استوری ایام هفته
    • فیلم کوتاه
    • کلیپ تصویری
    • دعوت از مبلّغین
    • کلیپ صوتی
    • تیزر
    • آموزش سایت
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
No Result
مشاهده تمامی نتایج
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
ورود به سامانه ثاقب
No Result
مشاهده تمامی نتایج
صفحه اصلی مبلغین

روش تأدیب شهوت و غضب

بیانات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانى

30 شهریور 1400
روش تأدیب شهوت و غضب

بیانات مکتوب آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانى با موضوع روش تأدیب شهوت و غضب:
اینكه اگر انسان بخواهد مربّی شود و دیگری را تربیت كند، یعنی روش گفتاری و رفتاری به او بدهد، باید خودش مربّا به این تربیت باشد. به این مناسبت گفتیم كه بحث تربیت در تمام ابعاد وجودی مطرح است؛ هم در عقل، هم قلب و هم نفس تربیت مخصوص بهخود را دارند و حتّی این مسأله دربارۀ جوارح و اعضا هم هست. ولی آنچه كه در آثار خودمان مصبّ قرار گرفته، نفس است. البتّه چیزهای دیگر هم هست، امّا آنچه كه خیلی مورد نظر است، نفس است؛ نفس به معنای شهوت، غضب و وهم. انسان باید اینها را مؤدّب به آداب الهی كند. من در باب وهم قبلاً بحث كردم و روش تأدیب وهم را گفتم.

روش تأدیب شهوت و غضب
امّا شهوت و غضب؛ در باب شهوت و غضب عرض كردم كه ما هم در آیات و هم روایات به تعبیرات مختلف داریم كه باید این قوا كنترل شود. تعابیر مختلف است؛ هم تعبیر هوای نفس هست، هم شهوت. در روایات هم بسیار است كه من نمیخواهم وارد آن شوم. آخرین جلسه بحث هم رسیدیم به همین مسأله كه راجع به روایات بود. من به عنوان نمونه روایتی را میخوانم و میخواهم بحثم را ادامه دهم.
در روایتی از علی علیه‌السلام است كه فرمودند: «مَنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ فِی إِصْلَاحِهَا سَعِدَ»؛2 اگر كسی كوشش كند كه نفس خودش را اصلاح كند، سعادتمند میشود. اصلاح نفس یعنی تربیت، تأدیب و مؤدّب كردن نفس به آداب الهی. حضرت در روایت دیگری میفرمایند: «مَنْ أَهْمَلَ نَفْسَهُ فِی لَذَّاتِهَا شَقِیَ»؛3 امّا اگر كسی نفسش را یعنی شهوت و غضبش را در لذّات رها كند، نفسش را به شقاوت میكشد.

مراد از تأدیب نفس
حالا ببینیم مراد از تأدیب نفس چیست؟ مراد از تأدیب نفس كه این همه در آیات و روایات آمده كه انسان باید نفسش را به آداب الهی مؤدّب كند، چیست؟ من یك روایت میخوانم كه در این روایت، مسأله بر محور یك چیز قرار میگیرد. یعنی اگر انسان بخواهد نفسش را به آداب الهی تربیت و مؤدّب كند، یك كار باید انجام دهد؛ آن چیست؟ «مَنْ تَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّاهُ إِلَى الْفَلَاحِ الدَّائِمِ».4 روایت میفرماید: تنها اطاعت امر خدا انسان را به رستگاری ابدی میرساند. یعنی انسان، با اطاعت امر خدا خودش را به آداب الهی تربیت و مؤدّب میكند.

با ارزش‌ترین موجود نزد خدا
وقتی كه نفس، تربیت شد، یعنی بعد از آنكه به آداب الهی مؤدّب شد، هیچ چیز نزد خداوند بر روی زمین برتر از او نیست. یعنی در مكتب ما از نظر ارزشی، نفوسی كه خودشان را به آداب الهی تربیت و مؤدّب كردند، نزد خدا از همه باكرامتتر بوده و چیزی عند الله، بالاتر از آنها روی زمین نیست. من یك روایت میخوانم؛ «رُوِیَ عَنْ عَلِیٍّ علیه‌السلام قَالَ: لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ مِنَ النَّفْسِ الْمُطِیعَةِ لِأَمْرِهِ»؛5 در پهنه زمین نزد خداوند، كسی أكرم و با ارزشتر و محترمتر از آن نفسی نیست كه مطیع امر خدا باشد.

تنظیر تقوا و اطاعت الهی
كریم در آیه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم»6 هم آمده است كه آیه شریفه میگوید: انسان باتقوا، كریمترین آدم نزد خدا است. تقوا هم از اطاعت امر الهی بهوجود میآید. یعنی نفسی كه در سه بُعد وهمی، شهوی و غضبیاش، در محدوده امر خدا عمل كند، باتقوا است و مطیع امر الهی است. «الْمُطِیعَةِ لِأَمْرِ اللهِ» یعنی كسی كه بر اساس شهوت و غضبش كاری نكند كه مخالف امر خدا باشد.

معنای تریبت
اوامر الهی موجب میشود كه عمل خارجی انسان بر طبق انجام شود. «الْمُطِیعَةِ لِأَمْرِ اللهِ» سراغ عمل خارجی میرود. حالا من این را با یك مقدّمه كوتاه كمی توضیح میدهم. ما در باب تعریف تربیت گفتیم: تربیت یعنی «روش گفتاری و رفتاری به دیگران دادن» كه این هم مربوط به عمل است. رفتار و گفتار، هر دو عمل است. همین حرفهایی كه من میزنم عمل است.

معنای تأدیب الهی
تأدیب چیست؟ تأدیب هم در ارتباط با عمل است و معنایش این است كه اگر انسان بخواهد مؤدّب به آداب الهی شود و خودش را به تربیت الهی تربیت كند، فقط و فقط باید نسبت به اعمال خارجیاش مقیّد باشد كه بر طبق دستور خدا عمل كند. این هم اطاعت امر الهی است.7

علّت تأكید پیامبران بر اصلاح عمل
یك بحث دیگر هست كه من باید اشاره‌ای به آن داشته باشم. اینكه شما می‌بینید انبیاء و اولیاء آمده‌اند روی اصلاح عمل تكیه كردند و انسان را به عمل كردن به دستورات الهی ترغیب كردند و از آن‌طرف انسان را از محرّمات و چیزهایی كه مغبوض خداوند است، نهی كردند، به دلیل «اطاعت امر الهى» است. هم فعل و هم ترك، در هر دو اطاعت مطرح است. بالأخره همه بحث اطاعت، از عمل خارجی سر در آورد كه گاهی از آن به تربیت اعضا و جوارح تعبیر می‌كنند.

تربیت اعضا و جوارح، مقدّم بر دیگر تربیت‌ها
یكوقت می‌گوییم: تربیت عقل، تربیت قلب، تربیت نفس، امّا یكوقت می‌گوییم: تربیت اعضا و جوارح. مى‌گوییم: ابتدا اعضا و جوارحت را تربیت كن. گوشت را، چشمت را، زبانت را، دستت را و پایت را تربیت كن. یعنی اعضا و جوارحت را به روش رفتاری و گفتاری بر طبق امر الهی مؤدّب كن و این‌ها را در وادی اطاعت امر الهى قرار بده. در اینجا سراغ این می‌رویم كه هسته مركزی تربیت انسان، عبارت از این است كه اعمالش را سر خود انجام ندهد و رضای خداوند را در نظر بگیرد.
چرا انبیا و اولیا بر روی این تكیه می‌كنند؟ حالا عرض می‌كنم، روایات هم داریم، وارد بحثش هم می‌شوم، به این ادب، ادب ظاهری می‌گویند.

صورت مُلكی ظاهری و ملكوتی غیبى
اهل معرفت در این باب مطلبی دارند كه بهوسیله آن، برای ما روشن می‌سازند، چرا انبیا و اولیا، اینقدر روی اصلاح عمل تكیه مى‌كنند. من خلاصه‌اش را برایتان می‌گویم. آن‌ها می‌گویند: انسان یك صورت مُلكیِ ظاهری و یك صورت ملكوتیِ غیبی دارد. صورت مُلكیِ ظاهری‌ انسان، همین ظاهر انسان است كه من ظاهر شماها را می‌بینم و شما هم ظاهر من را؛ این صورت ظاهری است. سازنده صورت ملكوتیِ غیبی ما كه دیده نمى‌شود، خود ما هستیم؛ بر خلاف صورت مُلكیِ ظاهریمان كه ما سازنده آن نیستیم.
این مطلب خیلی دقیق است. صورت ظاهری ما با تولّد و رشد بر اساس وراثت شكل میگیرد، مثلاً من كه خودم را از نظر ظاهری این‌گونه نساختم. خدا مرا ساخته است. امّا مسأله، صورت ملكوتیِ غیبی است كه من خودم آن را می‌سازم. صورت غیبی را با ابزار مادّی نمی‌سازند، مثلاً اینكه برایش نقشه بكشند و آن را طرّاحی كنند. بلكه بهشیوه دیگری شكل میگیرد.
حتّی ما این را داریم عمده چیزی كه سرنوشت انسان، در عوالم بعد از دنیا به آن بستگی دارد، همین صورتِ ملكوتیِ غیبی است، چه در برزخ و چه در قیامت؛ و ما این صورت ملكوتیِ غیبی را با اعمال‌مان می‌سازیم.

ما «صورت برزخی» خود را با اعمالمان می‌سازیم
من مجبور هستم این حرف بزرگان را كمی توضیح بدهم. وقتی من عملی را انجام می‌دهم، این كار بر روی روحم نقش می‌بندد كه ابتدا یك نقش گذرا است، امّا وقتی آن عمل را تكرار می‌كنم، برایم تبدیل به یك ملكه می‌شود. من با آن ملكه صورت باطنم را می‌سازم.
عمل خارجی را انجام مى‌دهم، روی روحم نقش می‌بندد. تكرارش كه كردم این نقش در درونم رسوخ می‌كند. ما به این می‌گوییم: «ملكه». اگر یك كاری را یك بار انجام دهم یادم می‌رود؛ امّا آن كسی كه حرفه‌اش این است كه هر روز این كار را انجام دهد، چهبسا در خواب هم این كار را انجام می‌دهد. چون این عمل برایش ملكه شده است. ما صورت غیبی و باطنی‌مان را با ملكاتمان می‌سازیم. حشر و نشر ما در عوالم دیگر با همان صورت غیبی و باطنی است كه خود ساختهایم، نه با این صورت ظاهری كه داریم.

بعضی به صورت «گرگ»، بعضی «خوك» و بعضی «خودِ شیطان»…
آنوقت اینجا است كه میگویند: اگر عملی را كه من انجام دادم، بر اساس شهوتِ بی‌بند و بار بود، آن صورتِ حیوانی كه برای باطنم می‌سازم و از آن تعبیر به صورت بهیمیه می‌كنیم، مثلاً خوك میشود كه در بین حیوانات مظهر شهوت است. غضب را بهكار می‌گیرم و با آن ملكه درست می‌كنم، ملكه‌اش صورت سبُعیّت و درندگی است؛ شیر باشد یا پلنگ. اگر كسی خُدعه و نیرنگ را تكرار كند كه مربوط به وهم است و این ملكه‌اش شود، صورت ملكوتی او، صورت شیطان است. شیطان، مجسمه خدعه و نیرنگ است. عمل منعكس می‌شود و تكرار عمل ملكهساز است و ملكه، صورت باطنی من را می‌سازد.

صورتی زشت‌تر از خوک و میمون!
در یك روایت، مسأله تركیب ملكات در ساختن صورت باطنی و غیبی انسان مطرح شده است كه اگر هم شهوت و هم غضب برای انسان ملكه شده باشد، صورتش چطور می‌شود؟ حتّی اگر وهم نیز با اینها ملكه شده باشد كه مربوط به مسأله شیطنت است فرد چه صورتی پیدا میكند؟ یعنی وقتی این‌ها با هم جمع شود انسان به چه شكلی در مى‌آید؟ این ملكات منشأ آن می‌شود كه صورت ملكوتی انسان، شكل عجیبی پیدا كند.
لذا در روایتی آمده كه پیغمبر اكرم فرمود: «قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): یحشر بعض الناس علی صور تحسن عنده القرده و الخنازیر»؛ بعضی از مردم به صورتی محشور می‌شوند كه صورت میمون و خوک پیش آن‌ها زیبا است. وقتی محشور می‌شوند، صورت عجیبی پیدا می‌كنند! این برای همان ملكات است.

معنای ادب ظاهر
ملكات بهوسیله اعمال ساخته می‌شوند. مسأله مربوط به اعمال، تربیت و تأدیب است. اینكه انسان خودش را تربیت و ادب كند. اوّل ادب ظاهر مطرح است. ادبِ ظاهر یعنی عمل و تأدیب آن یعنی محدود كردن عمل به آنچه رضای خدا در او است. من كاری با این ندارم، من فقط سراغ حلال و حرام می‌روم. عمل حرام انجام ندهد. اگر شهوت بی‌بند و بار باشد، خوك است. غضب بی‌بند و بار باشد، گرگ است. حقّه بازی و كلك ملكه‌ شود، شیطان است.

تلاش برای آدم ماندن!
اینكه انبیا و اولیا آمدند نفس را هدف‌گیری كردند، نفس به معنای قوای سهگانه كه وهم، شهوت و غضب است، جهت این بوده كه می‌خواستند كسانی كه در این دنیا صورت انسان دارند در برزخ و قیامت صورت‌شان عوض نشود.
با هركس، همانطور كه آمده، برخورد میكنند!
ما سازنده صورت باطن خود هستیم. صورت ظاهرمان را خودمان نمی‌سازیم امّا صورت باطن‌مان را خودمان می‌سازیم و جا دارد كه در قیامت، بر طبق صورت باطن ما با ما رفتار كنند. من یك مثال بزنم؛ تا حالا شده است مثلاً در منزل‌تان یك حیوان كثیفِ متعفّن بیاید و شما آن را احترام كنید و آن را در اتاق مهمان‌خانه ببرید و از او پذیرایی كنید؟ حتّی از این هم سادهتر؛ اگر كسی به شكل حمار بیاید، با او چطور رفتار میكنید؟! برای حمار طویله درست می‌كنید. غذای حیوان مخصوص است و جایش هم مخصوص است. من این مثال‌ها را می‌زنم تا خوب متوجّه شوید كه عدل الهی درست است. در نشئات دیگر هرطور خودمان را ساخته باشیم، بر طبق ساخته ما، با ما عمل می‌كنند.
نمی‌شود كسی در این دنیا هر جنایتی و هر كار زشتی انجام دهد، بعد در قیامت از صدر نشینان بهشت قرار بگیرد. لذا جهت اینكه در باب تربیت و ادب تكیه می‌شود، این است كه اهل معرفت می‌گویند. آنها مى‌گویند: تو سازنده صورت باطنی غیبی‌ات هستی. وقتیكه از این دنیا رفتی، این صورت می‌ماند و آن صورت غیبی باطنى، در برزخ و قیامت ظاهر می‌شود.

اقسام ادب
این ادب، ظاهری بود كه گفتیم. امّا در باب قسم دیگر ادب باید بگوییم: «الادب ادبان ادب السر و ادب العلانیه فادب السر طهاره القلوب و ادب العلانیه حفظ الجوارح من الذنوب»؛ ما دو نوع ادب داریم؛ ادب باطن و ادب ظاهر. اهل معرفت ادب باطن را طهارت قلوب می‌دانند كه بعد بحث می‌كنم و ادب ظاهر هم «حفظ الجوارح من الذنوب»؛ یعنی حفظ اعضا و جوارح از گناهان است.

دلیل بعثت پیغمبر اكرم
بعثت پیغمبر اكرم هم بر روی همین محور بود. حضرت می‌گفت: من می‌خواهم شماها را از وادی حیوانیت و شیطنت بیرون بیاورم! شما می‌میرید، برزخ دارید، قیامت دارید، آنجا به صورت حیوانات و درندگان و شیطان و… در نیایید!
اینكه پیغمبر بر امر و نهی تأكید می‌كرد، برای این بود كه انسان در قیامت به صورت حیوان درنیاید و مى‌فرمود: من نمی‌خواهم شما آنجا به صورت حیواناتی در بیایید كه در این عالم نظیرش نیست. یعنی مجموعه‌ای از حیوانات بههم آمیخته شوند. حتّی این تعبیر هم از پیغمبر اكرم صادر شد كه معروف است؛ «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛8 من برای تعالی مكارم اخلاق آمده‌ام. مكارم الاخلاق هم مربوط به اعمال است. من برای این آمدم.
امّا آیا این حركت، ثمره‌ای به طور غالب در آن جامعه داشت؟ نه؛ گروهی بودند كه این‌ها دست پرورده پیغمبر بودند. ولی در مقابل، كسانی بودند كه من نمیتوانم بگویم این‌ها در برزخ و قیامت، صورت غیبی‌شان مثل گرگ، پلنگ، شیر و دیگر درندهها باشد، بلكه صورتشان خیلی بدتر از اینها است. مثل همین كه خود پیغمبر تعبیر فرمود: بعضی‌ها بدتر از میمون‌ها و خوك‌ها هستند.

پی نوشت ها:
1. بحارالأنوار، ج89، ص214
2. غررالحكم، ص237
3. غررالحكم، ص305
4. بحارالأنوار، ج89، ص214
5 . مستدرك الوسائل، ج11، ص259
6. سوره مباركه حجرات، آیه13
7. در اینجا یك بحثی است كه قبلاً بحث كردم و جلسه گذشته هم به آن اشاره كردم؛ ما این را داریم كه انسان باید ابتدا رفتار ظاهریاش را درست كند، بعد سراغ باطن برود. من اینها را فعلاً كنار میگذارم.
8 . مستدرك الوسائل، ج11، ص187

برچسب‌ها: آیت الله مجتبی تهرانیادبتأدیبشهوتشهوت در روایاتغضب
مطلب قبلی

تحمّل سختی‌ها راه رسیدن به اهداف عالی

مطلب بعدی

فرصتی برای تهذیب

مطلب بعدی
فرصتی برای تهذیب

فرصتی برای تهذیب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 5 =

موسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی

مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب با همت طلاب و روحانیون جوانِ دغدغه‌مند و بانیان خیّر در دی‌ماه سال ۱۳۹۹ (فاطمیه ۱۴۴۲) تشکیل شد تا بتواند سنّت روضه‌های خانگی را احیاء نموده و در تعظیم شعائر الهی و مکتب أهل‌بیت علیهم‌السلام قدمی بردارد. این مجموعه برای عزیزانی که محافل خانگی (روضه خانگی و جشن خانگی) برگزار می‌کنند و دلتنگ روضه و توسل به حضرت امام حسین علیه‌السلام هستند، سخنران اعزام می‌نماید. متقاضیان روضه خانگی یا جشن خانگی می‌توانند پس از ثبت‌نام در سایت، درخواست اعزام سخنران را ثبت کنند.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب می‌باشد.

No Result
مشاهده تمامی نتایج
  • مجله ثاقب
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهلبیت
  • قرآن شناسی
  • مهدویت
  • احادیث
  • خاندان عصمت
  • طراحی گرافیک
  • کلیپ و ویدیو
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
  • اپلیکیشن ثاقب

© تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ثاقب می‌باشد.