بررسی موضوع اعتکاف مدل تربیتی (استاد سید مهدی میرباقری):
اعتکاف از عبادت های مهم اسلامی است که به ویژه پس از انقلاب اسلامی بسیار گسترش یافته و موج جدید معنویت خواهی را پدید آورده است. اعتكاف نوعی كناره گیری از فضای متداول زندگی است برای این که انسان خلوتی داشته باشد و زمینه حضور و قرب الی الله برای او حاصل شود.
جایگاه مسائل اجتماعی در مدل تربیتی اسلام
در مناسك مذهبی و عرفانی مكتب اهلبیت علیهمالسلام یك نكته محوری وجود دارد و آن، پیوند این مناسك و مراسم با ولایت است. در اعیاد قربان و غدیر و فطر كه مهمترین اعیاد شیعه هستند، در همه مناسك، توجه به مقصد وجود دارد. بنابراین در فضای فرهنگ اسلام مناسك عرفانی و معنوی ای كه به ما آموزش داده شده، متفاوت با معنویت های دیگر به خصوص معنویت های نوظهور است. عرفان اسلامی ما را فقط به یك فضای درون گرای فردی دعوت نمی كند، بلكه بستری برای توجه به مسائل اجتماعی اسلام است.
گاهی اخلاق اسلامی به گونه ای تعریف می شود كه مثلاً توجه به طبیعت انسان جزء اخلاق اسلامی به حساب نمی آید! در حالی که همان امامی كه دستور اخلاق می دهد، دستور تغذیه و بهداشت هم می دهد. اگر مدل تربیتی انسان را به نحو عام در نظر بگیریم بخشی از آن، پرورش روح انسان، بخشی هم، پرورش جسم انسان و بخشی هم، مسائل اجتماعی است؛ مثلاً وقتی حضرت مولی الموحدین، محمد بن ابی بكر را توبیخ می كنند، می گویند: چرا آن وقت كه دشمن به تو حمله كرد، شمشیرت در دستت نبود! یعنی انسانی را كه امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرورش می دهد کسی است كه پیوسته در مقابل دشمن، آماده و اهل محاسبه باشد، نقشه دشمن را بداند و شمشیر هم در دستش باشد. حضرت نمی خواهد انسانی تربیت كند كه به درون گرایی صرف، توجه كند.
مدل تربیتی اسلام، یك مدل عام است؛ هم به بهداشت جسمی، هم به بهداشت روانی و هم به مسائل اجتماعی توجه می کند. در مهم ترین اعیاد، به وجود مقدّس امام زمان و امان نامه های حضرت توجه می شود. این بدان معناست كه همه این مناسك می خواهد ما را به اقامه ولایت دعوت کند. همه پرورش ها در بستر اخلاقی مكتب اهل بیت (علیهم السلام) به توجّه به وليّ خدا منتهی می شود؛ یعنی اگر اخلاق و تربیت در مكتب اهل بیت (علیهم السلام) را تعریف كنیم باطن و سرّ آن، سجود در مقابل خدای متعال و رسیدن به مقام سجده و تولی و تبری است؛ فضیلت های اخلاقی و مناسك عملی، مجاری و مناسك تولّی و تبری و رسیدن به مقام توحید هستند. در فرهنگ اسلام هیچ گاه نباید اخلاق را جدا از تولّی و تبری بدانیم. همه آداب عملی، اعتقادی و روحی كه در دین آمده و ما را دعوت كرده اند تا مؤدب به آن آداب باشیم به «تولی و تبری» بر می گردد و این «تولی و تبری» هم به “حُبّ و بُغض” گره خورده است؛ «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض »(1) این اصل، نقطه افتراق اخلاق اسلامی از اخلاق های دیگر است كه متأسفانه برخی كتب اخلاقی اسلامی کم تر به آن توجه کرده اند. (مثلاً مدل های اخلاقی كه در برخی كتب اخلاق اسلامی وجود دارد چهار قوه ترسیم می كنند و حاكميّت كامله را نقطه اعتدال نفس در این چهار قوه می گیرند، اما این بحث با معارف دینی ما فاصله دارد)
اعتکاف به عنوان نوعی عرفان فردی و اجتماعی
اعتكاف یك مناسك معنوی است که باید در چهارچوب مدل تربیتی اسلام به آن توجه شود. البته اهل دنیا هم اعتكاف های دنیوی دارند و مردم را از فضای زندگی جدا کرده و تفریح های مستمرّی برایشان تعریف می كنند. شهربازی هایی در غرب وجود دارد كه وقتی كسی وارد آن می شود چند روز طول می كشد تا بیرون بیاید! و آنها در آن چند روز، مشغول تفریح و تفرّج هستند. آن اعتكاف، دنیایی است؛ انواع لذّت ها و بهجت های جدید توأم با تركیب حالات ایجاد می کنند و تنوّع در لذّت جویی به وجود می آورند. در اعتکافات جامعه اسلامی هم فرد از فضای عادی زندگی جدا می شود و به فضای خلوتی می رود و مناسکی را رعایت می کند تا بتواند به تربیت اسلامی برسد.
البته تربیت اسلامی، نوعی عرفان جمعی و تهذیب و پرورش روابط اجتماعی و دعوت به حضور در بستر ولایت اجتماعی است. این بستر ولایت باید به بستر تهذیب، تبدیل شود. تفاوت حركت امام خمینی (رحمه الله) با عرفای دیگر همین بود كه ایشان عرفان را در مقیاس اجتماعی دنبال می كردند؛ لذا امواج اجتماعيِ انسان های راه یافته را به وجود آوردند كه نمونه آن، شهدایی بودند كه به قول ایشان، ره صدساله را یك شبه طی کردند. بنابراین، اعتكاف را باید در چهارچوب مدل عرفان و اخلاق اجتماعی اسلامی و معطوف به عرفان اجتماعی تعریف کرد نه اخلاق فردی درون گرایانه. در این جهت باید كار كرد كه چگونه فرد را از فضا و محیط عادی زندگی خودش جدا كنیم اما او را به درون گرایی فردی و شخصيِ غیرمرتبط با نظام ولایت اجتماعی نکشانیم، بلکه وارد یك فضای پرورش اجتماعی جدید كنیم تا در عین تهذیب شخصی، نگاه دیگری به جامعه و روابط اجتماعی و حركت های جمعی داشته باشد. از اینمنظر، اعتكاف، یك نقطه عزیمت فردی و اجتماعی به سمت معنويّت است. امتیاز معنويّت اسلامی با معنويّت مكاتب دیگر در این است که معنویت اسلامی، توحیدی و عدالت خواهانه است؛ ازاین رو، اعتكاف نیز شبكه ای است كه معنویت و عدالت خواهی را توأمان دنبال می كند.
آداب اعتكاف و محرمات آن، شبیه آداب و محرمات حج است. موطن اعتکاف، مسجد جامع است که محل اجتماع و رفت و آمد مؤمنین و موطن عبادت جمعی است؛ یعنی گرچه اعتکاف، رفتن به انزواست ولی محیط انزوا را مسجد جامع، مسجد الحرام، مسجد النبی (صلی الله علیه و آله)، مسجد كوفه و … که مركز مناسك اجتماعی مؤمنین و محل تجمع مؤمنین و تصمیم گیری های سیاسی بزرگ است قرار داده اند؛ نگفته اند که مؤمنین ـ مثلاًـ در غارها اعتكاف كنند! البته توجه به این نکته نباید برنامه ریزی های اعتکاف را به سمتی ببرد كه حال و هوای توجهات معنوی در آن را بکاهد.
سامان دهی شبکه معنویت خواهی بر محور اعتکاف
با توجه به این که روح مناسك اعتكاف، توجه به معنویت است و هم این كه ناظر به یك عرفان اجتماعی است، لازم است برنامه های ویژه ای برای آن تنظیم شود.
یكی از اقدامات ضروری و مورد نیاز، گسترش كمّی اعتكاف است. در برگزاری مراسم اعتکاف، سهم مطالبات اجتماعی، بیش از ظرفیت پاسخ گویی ماست و باید این ظرفیت، افزون شود؛ بلکه ظرفیت پذیرایی، از ظرفیت مطالبه اجتماعی بالاتر رود. نسبت به برگزاری اعتکاف در ايّام خاص دیگر هم باید اهتمام صورت گیرد. در منابع روایی ما موقف اصلی اعتكاف، دهه آخر ماه رمضان اعلام شده است. باید تلاش کرد كه اعتكاف در ایام سال منتشر شده و اقامه و احیا شود.
اعتكاف را باید به محور شبكه معنویت خواهی تبدیل کرد و حلقه های مكمّل برای آن تعریف نمود. البته سامان دهی و شکل گیری شبكه معنویت خواهی بر محور اعتكاف به برنامه ریزی نیاز دارد که باید در جای خود انجام گیرد. اگر اعتكاف به محور شبكه معنویت خواهی اجتماعی تبدیل شود، می توان جایگاه مساجد را متناسب با این شبکه، تغییر داد. در مكاتب دیگر، احزاب و نهادهای سیاسی مطالبات مردم از نظام و مطالبات نظام را از مردم سامان دهی می کنند اما در شبکه معنویت خواهی، مطالبات معنوی از طریق شبكه مساجد پی گیری می شود.
از سوی دیگر، محتوا و معارفی که در اعتکاف به خصوص به نسل جوان باید ارائه شود، اهمیت زیادی دارد. اعتکاف باید بستری برای شكل گیری نوع دیگری از مطالعات باشد.
یكی از مطالعاتی كه برای همگان به خصوص برای نسل جوان بسیار مطلوب و راهگشاست، آشنایی با احوالات بزرگان و زندگیِ معنوی، اجتماعی و سیاسی آنها است که نقش مهمی در تربیت معتکفین دارد. البته توجه به این محور، امروزه دو آفت پیدا كرده كه باید از آنها پرهیز کرد. یكی این كه برخی بیش از این كه بر محور ایجاد بصیرت و تكلیف حركت كنند و نشان دهند كه بزرگان چگونه زندگی می كنند و چگونه با صحنه های تكلیف مواجه می شدند و تحمّل آنها را در بندگی، سیاست ورزی و بصیرت شان چگونه بوده است، بر محور كرامات بزرگان حرکت می کنند؛ یعنی تا نام بزرگی به میان می آید می پرسند: آیا ایشان طی الارض داشت یا نداشت؟! این گونه مواجهه با بزرگان، صحیح نیست و یک آفت است. طرح گسترده این گونه مباحث، موجب می شود که به مرور، کرامات از محور عالمان و فقهای بزرگ شیعه به محورهای دیگر و جریان های دیگر منصرف می شود كه این هم یك انحراف بزرگ است.
آقازاده مرحوم آیت الله شاه آبادی می گفتند که فردی حدود 50 ـ 60 سال قبل با یك جمعی به هندوستان رفته بود و آن جا دید که جمعی از مرتاض ها ایستاده بودند و یكی از آنها یك ظرف نجاست گذاشته و یك ساعت آن را هم می زند! و گاهی هم می چشد! او از دیدن این صحنه، حالت تنفر پیدا می کند. مرتاض به او می گوید: این ناپاك تر است یا موقوفه ای را كه تو به ناحق می خوری؟! آن فرد خیلی جا می خورد! آقازاده مرحوم آیه الله شاه آبادی به اینها می گفتند: اگر از این مكاشفات می خواهید: بگوئید که ما هم مثل آن دیگ را تهیه کنیم و هم بزنیم! اما اگر بندگی می خواهید راه و رسم بندگی چیز دیگری است.
خلاصه اگر از این آفت ها پرهیز شود، توجه به احوال بزرگان، بسیار جذاب است و در تهذیب و تربیت معتکفین اثر زیادی دارد. آشنایی با احوال بزرگان به ویژه فقها، باید جزء محتواهای اعتكاف قرار بگیرد که این مطالعات، بستری برای مطالعات بعدی در خصوص معصومین (علیهم السلام) و انبیای الهی است.
بحث دیگر، توجه به مباحث آخرالزمان به شكل جذاب و با توجه به دكترین مهدویت برای نظام جمهوری اسلامی ایران است. باید مسائل آینده نگری و اصلاح مباحث آخر الزمانی که از مباحث مهم فرهنگ جهانی است، در دستور کار باشد. معمولاً مناسك مهم عبادی مثل عید فطر، عید قربان، جمعه، غدیر، با توجه به مسئله ی آخر الزمان شکل می گیرد و در مهم ترین اعمال این ایام، توجه به این امور مطرح است.
پی نوشت:
(1) مستدرك الوسائل ج 15، ص : 129