از جمله بیانات حجت الاسلام ناصر رفیعی با موضوع سابقون در قرآن:
شب بیست و هفتم ماه رجب است. شب مبعث نورانی پیامبر رحمت و مهربانی پیامبر نور و عظمت حضرت محمد ابن عبدالله صلی الله و علیه و آله و سلم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.
این مناسبت بسیار فرخنده را در روزهای پایانی ماه رجب محضر همهی شما برادران خواهران زائران محترم تبریک عرض میکنیم.
مناسبت فردا بسیار مهم است . همه ی مناسبت هایی که در اسلام داریم از فردا نشاَت گرفته ، اگر بیست و هفت رجب نبود، سیزده رجبی نبود ، نیمه ی شعبانی نبود ، عید فطر و قربانی نبود. همه ی مناسبت های اسلامی و همه ی ارزش ها ، همه ی خوبی ها و نیکی ها از مناسبت فردا شروع شده که خدای تبارک و تعالی بعد از فرستادن صدها و هزاران پیامبر، آخرین نبی، آخرین ذخیره و آخرین پیامبر رحمت را یعنی خاتم النبیین به تعبیر خود قرآن مثل فردایی بعثتش آغاز شد. چهل سال خود پیغمبر فرمود، فرمود خدا مرا آموزش داد
ادَّبَنِي رَبّي اَرْبَعيِنَ سَنَةٍ
چهل سال تحت آموزش الهی بود تا مثل فردایی از غار حرا پایین آمد و خودش را معرفی کرد . نخستین مردی که به او ایمان آورد این جزو افتخارات اسلامی است امیرالمومنین علیه السلام و نخستین زنی که به او ایمان آورد حضرت خدیجه ی کبری سلام الله علیها ، تا مدت ها نماز جماعت که آن موقع رو به کعبه هم خوانده نمی شد رو به بیت المقدس خوانده می شد تا مدت ها نماز جماعت پیغمبر سه نفر بود ، رسول خدا ، امیرالمومنین و خدیجه ی کبری ، سه سال تمام دعوت ، پنهانی صورت می گرفت. این کسانی که در این سه سال اول به پیغمبر ایمان آوردند ، این هایی که سبقت گرفتند . قرآن می فرماید : السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
خود سابقون هم دو قسم اند السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ .
بعضی ها در مکه سبقت گرفتند این ها سابقون اند ، بعضی ها در مکه زودتر از بقیه اسلام آوردند این ها السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اند . این آیه درباره ی امیرالمومنین ، خدیجه کبری و کسانی است که در آن سال های اول به پیغمبر ایمان آوردند
السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ پیشتاز و پیشتازان در اسلام .
خب آیات زیادی در قرآن به معرفی پیغمبر اکرم پرداخته ، من یک آیه را امشب مورد بحث قرار می دهم که به خوبی در این آیه شخصیت رسول خدا و هدفش معرفی شده و آن آیه ی چهل و پنج سوره ی احزاب است . در این آیه رسول خدا با پنج ویژگی معرفی شده ، می فرماید : مردم اگر می خواهید بدانید پیغمبر برای چه آمده پیغمبر چه نقشی دارد رسول خدا چه تاثیری در جامعه دارد ، البته در خیلی از آیات آمده اما خلاصه و فشرده و چکیده اش در این آیه ی چهل و پنج سوره ی احزاب است ،
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ ، می دانید سر تا سر قرآن ، خدا پیغمبر را به اسم صدا نزده ، سایر انبیا را چرا يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ اما هیچ کجای قرآن نداریم که کلمه ی یا بر سر نام پیغمبر در آمده باشد . اسم پیغمبر در قرآن هست سوره هم به اسمش هست اما هر کجا بخواهد خدا او را صدا بزند
یا أَیُّهَا الرَّسول ، یا أَیُّهَا النَّبِی ، یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ، يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ
به همین جهت هم به مسلمان ها دستور می دهد ، می فرماید: طوری که خودتان همدیگر را صدا می زنید پیغمبر را صدا نزنید
لا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا پیغمبر را صدایتان را از صدایش بالاتر نیاورید لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ ازپیغمبر جلو نیافتید اگر راه می رود پشت سرش ، اگر حرف می زند بعد از او حرف بزنید ، اگر حرفی می زند روی حرفش حرف نزنید
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ
فوق العاده خدا برای پیغمبر احترام و جایگاه قائل است . هر کجا در قرآن می خواهد سفارش این پیغمبر را بکند اول اسم خودش را می آورد
أطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ
اول می گوید خدا بعد می گوید رسول ، نبی .
حالا در این آیه ی چهل و پنج سوره ی احزاب می فرماید : این پیغمبر را با پنج ویژگی فرستادیم
یاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً
اولین ویژگی تو این است که شاهدی ، شاهد به که می گویند الان بنده دارم شما را مشاهده می کنم من می شوم شاهد ، شما می شوید مشهود ، مَشهود اِلَیهِ ، هرکسی هر چیزی را ببیند می شود شاهد ، غالبا شهادت ما به میزان نگاه چشممان است یعنی اگر ما یک چیزی را مثلا در بیابانی جایی صحرایی خیابانی ببینیم می توانیم برویم دادگاه شهادت بدهیم آقا من دیدم این آقا این آقا را زد ، حتی آقایان الان فیلم و دوربین را هم قوه ی قضاییه به عنوان سند قبول نمی کند، آقا دوربین گرفته فیلم گرفته شاید ساختن ما چه می دانیم . شهادت بالعین با چشم من دیدم فلانی فلان کار را کرد این شهادت ماست . اما شهادت پیغمبر گرامی اسلام فراتر از این حرفها است خوب دقت بفرمایید آنچه که می بیند که شاهد است این که هنر نیست خب ما هم می بینیم ، آنچه که نمی بیند در گذشته اتفاق افتاده این می شود شهادت ، آنچه که در آینده اتفاق می افتد باز هم می شود شهادت ، آنچه که در امت های بعد از او یعنی بعد از رسول خدا ، لذا جابرابن عبدالله انصاری می گوید من رفتم خدمت رسول خدا ، حضرت فرمودند : جابر من از تمام اعمال شما خبر دارم چه زنده باشم چه از دنیا رفته باشم . ولذا امروز هم پیغمبر اعمال ما را می بیند این آیه ی قرآن است قُلِ اعْمَلُوا ، مردم هر کاری که انجام می دهید سه جا کنترل می شود
فَسَيَرَى اللَّهُ می بیند خدا وَرَسُولُهُ پیغمبر وَالْمُؤْمِنُونَ ، که ائمه ی ما فرمودند : من از این مومنون ما ائمه هستیم . مگر شماها در زیارت امام رضا نمی گویید
اشهَدُ اَنَّکَ تَشهَدُ مَقَامِی
من شهادت می دهم شما مقام من را می بینید درست است شما در قبرید بدنتان دفن شده اما شما این قدرت را دارید که بعد از مرگت هم کارهای من را ببینید تَسمَعُ کَلامِی حرف من را می شنوی تَرُدُّ سَلامِی جواب سلام من را می دهی . در زیارت جامعه ی کبیره به ائمه می گوییم
وشُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ
شما شهدایید ، شهدا دقت کنید آقایان خواهران در قرآن کلمه ی شهید و شهدا به معنای این شهید اصطلاحی نیست یعنی گواه ، هر کجا در قرآن می گوید
إنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ یعنی گواه
جئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً
یعنی گواه ، حالا چرا به کسی که کشته می شود می گویند شهید ، شاید دلیلش این است کسی که کشته می شود مشاهده می کند رحمت خدا را و الا شهید می شود همان قتیل ، قتیل ، چرا به او می گویند شهید چون آن لحظه که شهید می شود
ينْظُرُوا في وَجْهُ اللَّهُ
خدا را می بیند به خاطر این به او می گویند شهید ، بهشت را می بیند و رحمت خدا را می بیند . پس اولین ویژگی پیغمبر این است که شاهد است . گاهی رسول خدا به عبدالله ابن مسعود می فرمود : تو قرآن بخوان من گوش بدهم. چون گوش کردن قرآن هم ثواب دارد ، هر عضوی یک عبادتی دارد عبادت گوش ، گوش کردن است و الا رسول خدا خودش حافظ کل قرآن است قرآن بر خودش نازل شده ، قرآن مجسم است . عبدالله ابن مسعود می گفت آقا من جلوی شما قرآن بخوانم حالا به تعبیر خودمان خجالت می کشم فرمود نه بخوان او شروع می کرد به خواندن تا می رسید به این آیه
جئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً
پیغمبر روز قیامت تو را می آوریم به اعمال امت شهادت بدهی ، حضرت فرمود عبدالله ابن مسعود دیگر نخوان طاقت ندارم شروع می کرد گریه کردن ، آقا چه شد ، می فرمود من چه جوری روز قیامت به بعضی از اعمال امتم شهادت بدهم .
خیلی است ببینید پیغمبر شهادت بدهد فلانی حقه بازی کرد ، شراب خورد ، با نامحرم خلوت کرد ، ببینید وقتی می گوید شهید ، شاهد نه فقط شاهد اعمال خوب ما است لذا یک کاری کنیم روز قیامت آقایان عزیز خواهران گرامی شهادت پیغمبر به گونه ای نباشد که حضرت شرمنده شود گریه می کرد می فرمود عبدالله ابن مسعود من چه جوری شهادت بدهم به اعمال بعضی ها ، عرض کردم این شاهدها شامل پیغمبر در زمان حیاتش بعدش قبلش ببینید من دو تا نمونه برایتان بگویم . در جنگ بدر عباس عموی پیغمبر اسیر شد جزو مشرکین بود حالا به چه دلیل آمده بود کاری ندارم به هر حال گرفتنش هفتاد نفر در جنگ بدر مسلمان ها اسیر گرفتند ، پیغمبر خدا فرمود ، هر که می خواهد اسیرش را آزاد کند قانون جنگی این است بیاید فدیه بدهد یک پولی بدهد اسیر آزاد کند یا اسیر را در مقابل اسیر آزاد می کنند یا پول می دهند در ازایش ، اعلام کنید به خانواده هایتان از مکه پول بیاورند بدهند اسیرشان را آزاد شود .
عباس عموی پیغمبر آمد با حالت گریه به پیغمبر گفت یا رسول الله من چیزی ندارم از کجا بیاورم فقیرم ، ندارم شما این دستور را دادی ، پیغمبر اکرم فرمود عنو جان تو وقتی از خانه بیرون می آمدی به امه فضل همسرت گفتی من دارم می روم جنگ مدینه این سیصد درهم را بگیر اگر برگشتم که خرج می کنیم اگر اسیر شدم این را بده من را آزاد کن چرا دروغ می گویی خودت سیصد درهم نگذاشتی دیگر چه بگوید یا رسول الله من بودم و زنم دو تایی هیچ کس آنجا نبود مثل اینکه شما نفر سوم بودی این می شود شهادت ببینید یک کاری در یک جای دیگری در یک فضای دیگری واقع شده این مثال مال گذشته ، مال آینده .
اباذر غفاری رضوان الله تعالی علیه می گوید رسول خدا به من فرمود
أخْبَرَنِي رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم ببینید اباذر کی دارد می گوید اباذر این را بعد از رحلت پیغمبر می گوید . می گوید پیغمبر به من خبر داد
أنِّي أَمُوتُ فِي أَرْضِ غُرْبَةٍ
اباذر تو در سرزمین غریب با غربت از دنیا می روی
و أَنَّهُ يَلِي غُسْلِي وَ دَفْنِي وَ اَلصَّلاَةَ عَلَيَّ رِجَالٌ مِنْ أُمَّتِهِ اَلصَّالِحُونَ
به من خبرداد یک گروهی از امت من که آدم های صالحی اند می آیند در آن سرزمین غربت تو را غسل می دهند کفن می کنند و دفن می کنند . دقیقا همین طور شد اباذر در ربزه از دنیا رفت عبدالله ابن مسعود و مالک اشتر بر بدنش نماز خواندند و او را به خاک سپردند
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً
فراوان حالا من اگر قصه بخواهم بگویم خیلی زیاد است مگر پیغمبر گرامی اسلام ببینید براع ابن عازب ببینید براع از اصحاب پیغمبر آمد پیش پیغمبر ، امام حسین بچه بود دوید در بغل پیغمبر ، پیغمبر شروع کرد به بوسیدن این پیشانی و می دانید پنج موضع امام حسین را پیغمبر می بوسید پیشانی ، دست ها ، سینه و گلو و می فرمود
أقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّيُوفِ
من جای سنگ و شمشیر را می بوسم . خب حالا امام حسین بچه است چند سال بعد این اتفاق می افتد پنجاه سال بعد شصت سال بعد آن وقت براع تا دید پیغمبر حسین را بغل کرد و دارد اینها را می بوسد ، چه شد یا رسول الله ، فرمود
انَّ ابْني الحُسَيْنُ يُقْتَلُ بِأَرْضٍ یُقَالُ لَهَا کَرْبَلَاءُ
دقت کنید پسرم امام حسین در یک سرزمینی به نام کربلا شهید می شود خب تا اینجا درست این را خیلی فرمود
و أَنْتَ حَيٌّ لا تَنصُرُوا
تو آن روز زنده ای و کمکش نمی کنی وَأَنْتَ حَيٌّ لا تَنصُرُوا
اصلا براع گفت آقا خدا نکند خدا مرا مرگ بدهد من باشم و امام حسین قیام کند و من سکوت کنم پیغمبر فرمود دیگر اتفاقا همین براع بعد از کربلا همش تاسف می خورد گفت من بودم و امام حسین را یاری نکردم حالا این پیشگویی های غیبی این خبرهای از گذشته لذا یکی از چیزهای ما ببینید آقایان خواهران این توجه باید باشد در زندگی آن مرد با آن نامحرم خلوت کرد آن نامحرم زن بدکاره ای بود زن مومنه ای نبود زن فاسد و فاسقی بود این مومن که می خواست این را اصلاحش کند منتها نمی توانست به او بگوید نصیحتت کنم بیا بشین برایت قرآن بخوانم نه از این راه وارد شد که من هم حاضرم با شما مرتکب فحشا شوم او را در یک فضای خلوت اتاق خلوتی قرار داد خب گفت اجازه بده من دو رکعت نماز بخوانم یک دو رکعت نماز خواند نافله خواند. حالا این خانم هم منتظر است آقا چه شد مگر شما بنده را به عنوان فساد و فحشا نیاوردی اینجا گفت چرا ، ولی یک سوالی از شما دارم اگر کار خلاف فساد فحشا در جایی صورت بگیرد که یک نفر ببیند شما این کار را انجام می دهی گفت نه گفت خب اگر آنی که می بیند خودش قاضی هم باشد این خیلی بد است حالا قاضی دیگر نمی شود کلاه سرش گذاشت دیگر خودش رئیس قوه ی قضاییه باشد ببیند شما دارید شراب می خورید مثلا ، گفت دیگر بدتر ، دیگر بدتر اگر شاهد قاضی هم باشد حاکم هم باشد گفت خب حالا اگر علاوه بر این شاهد و قاضی و حاکم چند تا نیروی دیگر هم باشند مثلا مامور و محافظ و دربان و گفت آقا دیونه است اگر کسی گناه کند آقای عزیز من زن فاسده ای هستم ولی اگر یک همچین فضایی که تو می گویی کسی گناه کند خطا کند این سرش بالای دار است اشتباه است.
گفت ببین خانم خدا شاهده
الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ
خودش هم قاضیه روز قیامت خودش قضاوت می کند پس این یک.
دو تا فرشته تو داری دو تا من رقیب و عتید ، رقیب و عتید می شود چهار تا این شد پنج تا ، پیغمبر هم که شاهده
جئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً
این شش تا ، زمین هم که شاهده می گوید تحدث اخبارها ، مگر نمی گوید زمین روز قیامت خبرش را می ریزد بیرون این هفت تا ، فرشته ها هم که شاهدند این هشت تا ، اعضای خود ما هم که شاهده روز قیامت این زبان می گوید ، می گوید که من دروغ گفتم این دست و پا می گوید ، قرآن می گوید به او می گویند چرا داری می گویی ، می گوید أَنْتَ لَعَنَ اللَّهُ خدا ما را به حرف آورد ، قرآن هم که شاهد است این ده تا آدم عاقل جایی که ده نفر نگاهش می کنند گناه می کند رقیب ، عتید ، خدا و پیغمبر و امام و زمین و زمان و اوووو . یک دوربین می گذارند در آسانسور شما کلی صاف می ایستید می گویید الان فیلم ما را می گیرد یک دوربین می گذارند در یک اتاق شما کلی ، خب حالا ده تا دوربین الهی روشن باشد خیلی آدم باید نادان باشد که معصیت کند گریه افتاد خانم گفت همین کار را با من داشتی گفت آره همین گریه افتاد توبه کرد گذاشت کنار اصلاحش کرد با این حرف
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ پیغمبر إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً
شاید آقا یک جمله ای به شما بگویم حضرت عیسی علیه السلام قرآن می فرماید : به مردم می گفت من شاهدم تا مادامی که زنده باشم کنت این آیه ی قرآن سوره ی مریم است اگر اشتباه نکنم می گفت من بر شما شهیدم گواهم ، ما دمت حیا ، تا زمانی که زنده ام خبر دارم از اعمال شما اما این آیه ای که راجب پیغمبر است نمی گوید حَیا می گوید
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً نگفته مادامی که حی است پس پیغمبر اکرم امروز هم به اعمال ما گواه است این یک ویژگی .
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيرا دومین ویژگی تو این است که مبشری ، بشارت می دهی . مردم کار خیر کنید بهشت می روید ، روزه بگیرید بهشت می روید ، اصلا در همین دنیا حرف راست بگویید به شما اعتماد می کنند ، وقتی زکات می دهید مالتان افزایش پیدا می کند ، وقتی انفاق می کنید چند برابر می شود اینها را می گویند مبشر ، و نذیرا گاهی هم باید ترساند ، ببینید این آیه ی قرآن است
و ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ
ما تمام انبیا را با دو ویژگی فرستادیم ، بشارت ، نظارت ، یعنی هم می گویند به تعبیر امروزی اش هم در واقع باید خبر از نیکی ها داد هم از خطرها ، بشیر و نذیر این دو تا ویژگی مهم است ، غلط است اگر یک کسی فقط از بهشت بگوید این هم غلط است یکی فقط از جهنم بگوید . اشتباه است یک عالمی یک فقیهی همش مردم را بترساند ، اشتباه هم است همش به مردم امید بدهد یک یا حسین بگو می روی بهشت یک شب عاشورا سینه بزن همه گناهایت آمرزیده است . این قدر هم بی در و پیکر نیست خود امام حسین ظهر عاشورا در میدان کربلا به نماز ایستاده در نماز ، در نظام تربیتی شما در آموزش و پرورش هم اگر این معلم ها فقط بشیر باشند بچه ها درس نمی خوانند اگر فقط هم نذیر باشند کسی مدرسه نمی رود هم باید در واقع وعده داد هم وعید هم باید امید داد هم ترس این باید در نهج البلاغه است ببینید فرمود اَلفَقیهِ امیرالمومنین فرمود فقیه و عالم کسی است که مردم را از رحمت خدا مایوس نکند زیادی هم به خدا امیدوار نکند هر دو تاش غلط است . این قدر بهشت را حراج کند ارزان کند که طرف فکر کند حق الناس هم بخورد نماز واجب هم نخواند حج هم نرود با یک کار مستحب می رود بهشت نه آقا این طور نیست ، این نیست دین حساب دارد کتاب دارد
فمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ
کجا می رود روز قیامت بر پل صراط یک به قول امروزی ها پل چه ای است ، پل کوچکی است قنترتن به نام مرصاد کمین گاه احدی از آنجا با حق الناس عبور نمی کند اصلا حق الناس قابل آمرزش نیست شما یک ماه ماه رمضان شبها که احیا بگیرید خدا حق الناس را نمی بخشد مال مردم خوردی باید برگردانی واجبات باید قضا شود روزه غذا دارید شما ، خب یک ده شب روضه برای امام حسین می گیرید قرار نیست روضه امام حسین روزه را درست کند روزه روزه است باید بگیرید غذا است ، عه به ما گفتند دو رکعت نماز در مسجد الحرام بخوانید صد هزار برابر است بله آن اهمیت ثوابش است آن نمی گوید جای صد هزار مثل اینکه شما مثلا یک خدمتی یک کسی به شما می کند مثل اینکه دنیا را به من دادند واقعا دنیا را به شما دادند نه یعنی خیلی مهم است کارت خیلی ثواب دارد اینها کسی فکر نکند ابا عبدالله علیه السلام بیمه ی گناه باز کرده نه نماز واجب است آقا بعضی داریم ما الان خمس نمی دهند ، خمس نمی دهند می گوید من مثلا پنج شب روزه می گیرم هیچ روزه ای جای خمس را نمی گیرد هیچ انفاقی جای خمس را نمی گیرد خمس واجب است وظیفه ی شرعی شما است .
در روایت داریم سه گروه دزد اند حالا ولو مردم بهشان نمی گویند دزد ، مردم اگر کسی از دیوار خانه برود بالا ، البته الان دیگر دزدی دیوار خانه هم نمی خواهد راه های دیگری هم دارد بلد اند کارت و بانک و حک می کنند بالاخره دزد به اینها می گویند .
اما این روایت می گوید سه گروه دزد اند،
۱: مانع زکات کسی که زکات نمی دهد . الان آقایان می گویند حدود بیست درصد خوشبینانه در کشور زکات می دهند ، گاو گوسفند شتر زکات دارد زکات دارد در روایات دارد زکات مال پرداخت نشود از بین می رود برکتش می رود جو گندم زکات دارد زکاتش داده نشود اینها در روایات دارد برکت ازش سلب می شود اینها یک.
۲: کسی که مهر خانمش را نپردازد نه اینکه ندارد ها این عیب ندارد درست نیست بگویند نمی دهم ، بگوید نمی دهم اگر که کسی از دنیا برود قبل از تقسیم ارث مهریه خانمش را از روی آن برمی دارند می دانید مهر بر ارث مقدم است بگوید کی داده کی گرفته نه عزیز من مهریه واجب است گردن مرد مگر خانم به شما ببخشد اگر کسی نیتش عدم پرداخت باشد این سارق است .
۳: کسی که قرض کند به نیت عدم پرداخت ، می گوید یک پنج تومان دارید بدید شش ماه دیگر بدهم حالا یه وقت ندارد بدهد آن قرآن می گوید آسان بگیرید اذیتش نکنید وقت بدهید از اول قصدش این است پول شما را ندهد اسراق ثلاثه ، سارق سه جور است ، مانع زکات ، مانع مهریه و مانع عرض می کنم قرض ، کسی که قرض را پرداخت نمی کند در روایت داریم گفته سراق فرقی نمی کند انتظار مردم رفته بالا اتفاقا این بدتر است این از دیوار اعتماد مردم رفته بالا برای اینکه وقتی که از من پول گرفت نداد من به نفر بعدی نمی دهم می گویم بیا این پول ما را خوردند من دیگر ضامن کسی نمی شوم دیگر پول نمی دهم اعتماد را از بین می برد .
این پیغمبر پنج ویژگی دارد :
۱: شاهد است .
۲: مبشر است یعنی بشارت می دهد.
۳: نذیر است داعِياً إِلَى اللَّهِ .
۴: چهارمین ویژگی اش این است همه ی هدفش این است مردم را به خدا دعوت کند هیچ وقت پیغمبر مردم را به خودش دعوت نکرد ائمه ی ما هم این طور بودند در زیارت جامعه ی کبیره می خوانیم اِلَا اللهَ تَدْعُونَ شما مردم را به خدا دعوت می کردید بله داعِياً إِلَى اللَّهِ از غار حرا که آمد پایین سنگش زدند صبر کرد چوب زدند صبر کرد ، فحشش دادند هیچی نگفت ، مجنونش گفتند ، ساحرش گفتند ، کائنش گفتند کوتاه آمد اما روی این یکی معامله نکرد
قولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، تُفْلِحُوا
فقط توهین فقط توهین .آمدند پیشش گفتند ما حاضریم مسلمان شویم یک سال ما بت می پرستیم یک سال شما ، یک ما خدای شما را می پرستیم یک سال شما بت بپرست نه بت های ما از بین برود نه خدای تو . اینکه بهتر از این است که مشرک باشیم بیا با هم قرارداد ببندیم یک سال شما بت ما را احترام کن یک سال هم ما خدای تو را احترام می کنیم با قاطعیت آیه نازل شد ،
بسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ، لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ من یک لحظه بت نمی پرستم ، نمی پرستم
لكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ
بله پس این پیغمبر داعی به خدا بود ائمه هم این طور اند ما اگر حضرت معصومه را احترام می کنیم ، اگر مشهد هم می رویم امام رضا را احترام می کنیم می گوییم خدایا ما به خاطر تو آمدیم مگر نمی گویید در زیارت نامه اش ، در زیارت نامه ی امام رضا نمی خوانید که من زندگیم را ترک کردم به خاطر خدا به خاطر ، در زیارت نامه ها در زیارت جامعه ی کبیره مرتب می گوید الله الله الله
إلَى اللّهِ تَدْعُون وَ عَلَيْهِ تَدُلُّونَ ، وَ بِهِ تُؤمِنُونَ ، وَ لَهُ تُسَلِّمونَ
همه ی انبیا آمدند مردم موحد باشند و لذا اگر کسی امام را در ردیف خدا قرار بدهد یا پیغمبر را در ردیف خدا ، این علو است و حرام است و خود ائمه لعنتش کردند . اگر کسی بگوید علی خدای من است آنقدر امام ناراحت شد یک وقت کسی به امام رضا گفت علی خالق ما است عَلی خالِقُنا ، آنقدر امام رضا ناراحت شد سه مرتبه فرمود ، سُبْحَانَ اَللَّهِ ، سُبْحَانَ اَللَّهِ ، سُبْحَانَ اَللَّهِ ، عَلی خالِق، خالق علی هم خداست امیر المومنین، بله اینها واسطه ی فیض اند ایزدی اند اینها انسان های کاملی اند اما کسی حق ندارد ائمه را در عرض خدا قرار بدهد در طول، در طول، خدا نوک هرم است همه ی ائمه و انبیا آمدند خدا پرست شوند داعِياً إِلَى اللَّهِ .
۵: پنجمین ویژگی تو سِراجاً مُنِيراً . چهار مرتبه کلمه ی سراج در قرآن آمده ، سراج یعنی نور ، چراغ ، سه مرتبه اش راجع به خورشید است ، سِراجاً وَ حاجا. اما اینجا تنها جایی است که به پیغمبر گفته شده سراج یعنی نوره ، بله شرک را می برد نوره ، گناه را می برد نوره ، زشتی را می برد نوره ، تاریکی را می برد نوره ، سِراجاً مُنِيراً .
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً.