مبادی و اصول تأویل قرآن
در مبادی و اصول تأویل قرآن مفسران علوم قرآنی اصول و دانشهای متعددی را برای مفسر لازم شمرده و در تعداد این علوم اختلاف کردهاند، مهمترین این دانش ها که مورد اتفاق بیشتر آنان است، بدین قرارند که : علوم ادبی، شامل لغت و صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع؛ علوم قرآنی، شامل قرائات و شناخت ناسخ و منسوخ و اسباب نزول؛ علوم حدیث، شامل درایه و رجال؛ علوم دیگری نظیر اصول فقه و فقه و کلام و نیز علم موهبت.
مفسر با بهره گیری از علم لغت، معانی حقیقی و مجازی واژههای قرآن و با استفاده از صرف و نحو، ساختار الفاظ قرآن را به تنهایی و معانی آنها را در ترکیب با کلمات دیگر میشناسد و با کمک علوم معانی و بیان و بدیع، فصاحت و بلاغت آیات قرآن را که مطابق با اقتضای حال مخاطبان و حاوی اسلوبهای بیانی از قبیل تشبیه و استعاره و مجاز است، کشف میکند. از سویی آگاه بودن مفسر از برخی مباحث علوم قرآن که در حکم مقدمهای برای فهم و تفسیر قرآن است، مفسر را یاری میکند تا قرائت صحیح الفاظ قرآن و نیز ترتیب و اسباب و شرایط نزول آیات را دریابد. همچنین به دلیل ارتباط تنگاتنگ تفسیر با روایات، مفسر برای تشخیص روایات معتبر ناگزیر از شناخت متون حدیثی و آشنایی با شرح حال راویان است. علم اصول فقه نیز قواعدی در اختیار مفسر قرار میدهد که از طریق آنها به اقسام دلالتهای کلام و شرایط حجیت آنها پی میبرد. ضرورت آشنایی مفسر با علم فقه و کلام نیز از آن جهت است که بخش شایان توجهی از آیات قرآن شامل آیات احکام و نیز مباحث اعتقادی است. در میان علوم یاد شده، روش اکتساب علم موهبت متفاوت با سایر علوم است. مفسر این علم را از طریق عمل به دست میآورد و خداوند آن را به هر کسی که به دانستههای خویش عمل نماید، عنایت میکند. بر اساس این مطلب که در برخی از آیات و روایات به آن اشاره شده است، هر اندازه که شخص از طهارت نفسانی بالاتری برخوردار باشد، میزان فهم او از آیات قرآن بیشتر خواهد بود. آلوسی کسب این علم را برای مفسر ضروری نمیداند زیرا این امر با اصل فهم معانی قرآن ارتباطی ندارد و مرتبط با مقوله تأویل است.
رشیدرضا علوم مورد نیاز مفسر را به گونهای دیگر مطرح نموده و به عقیده او آگاهی از این علوم لازمه مراتب عالی تفسیر است.
از دیگر اموری که در تفسیر قرآن باید مورد توجه قرارگیرد، استفاده از منابع معتبر است. این منابع بر چند قسم است: قسم اول منابع نقلی که عبارتاند از: قرآن، احادیث پیامبر و اهل بیت، اقوال صحابه و تابعین. مراجعه به برخی آیات قرآن برای تفسیر آیات دیگر علاوه بر آنکه روشی عقلایی است، از سوی اهل بیت و شاگردان مکتب آنها مورد استفاده بوده است. گفتههای پیامبر اکرم به عنوان شارح و مبین قرآن و احادیث رسیده از امامان که نزد شیعه همانند روایات نبوی است، از مراجع مهم تفسیر است.
از سویی اقوال بزرگان صحابه به دلیل درک زمان نزول و همنشینی مستمر با پیامبر به عنوان یکی از منابع مهم تفسیر معرفی شده، که در کنار اقوال تابعین باید مورد توجه قرار گیرد. گفتنی است درباره حجیت اقوال تفسیری صحابه و تابعین و محدوده پذیرش آرای آنها میان صاحب نظران اختلاف است.
قسم دوم منابع لغوی است. این منابع از آن جهت حائز اهمیتاند که معانی و کاربردهای واژگان را در زمان نزول قرآن روشن میکنند. این معانی یا کاربردها ممکن است از متن قرآن یا روایات یا اقوال صحابه استخراج شود یا از آثار نظم و نثرِ به جای مانده از آن دوران (مانند اشعار جاهلی) به دست آید یا با مراجعه به فرهنگهای لغت متقدم و هر چه نزدیکتر به زمان نزول قرآن حاصل گردد. قسم سوم از منابع تفسیر را نیز قوه استنباط مفسر دانستهاند که برخی از آن به منبع عقل تعبیر کردهاند.
رعایت قواعد تفسیر که به کاربستن آنها برای ارائه تفسیر صحیح لازم است، اصل دیگری است که باید مفسر به آن توجه کند. نسبت این قواعد با تفسیر مانند نسبت اصول فقه با فقه و نسبت نحو با زبان عربی است. بسیاری از این قواعد در لابلای کتب تفسیر، اصول فقه، بلاغت و لغت پراکنده است و تا کنون به صورت جامع و دقیق گردآوری و تبیین نشده است. طیار[۱۲۶] این قواعد را به دو دسته عمومی و ترجیحی تقسیم کرده است. از نظر او قواعد عمومی، قواعدی است که مفسر در بیان معنای یک آیه ناگزیر از رعایت آنهاست و قواعد ترجیحی قواعدی است که برای گزینش یک رأی از میان اقوال موجود مفسران به کار گرفته میشود.
تفسیر قرآن بدون رعایت اصول ذکر شده و فراگرفتن علوم مورد نیاز، از مهمترین مصادیق تفسیر به رأی دانسته شده است
منبع: ویکی شیعه