تفسیر به رای
بحث بر سر تفسیر به رأی از وقتی شروع میشود که اگر مفسری برای فهم آیه، مستندی از روایات معصومان یا قول های صحابه و تابعین و یا رأی اجماعی مفسران گذشته را در اختیار نداشته باشد، آیا مجاز است به رأی و اجتهاد خود روی آورد.
دانشمندان از دیرباز نسبت به تفسیر به رأی و در پاسخ به اینکه آیا هر کس میتواند قرآن را تفسیر کند، دو موضع متعارض اتخاذ کردهاند. گروهی در این مورد سخت گرفته، تفسیر قرآن را با اجتهاد صرف جایز ندانسته هیچ کس، حتی دانشمندترین افراد، را مجاز به تفسیر قرآن نمیدانند، مگر آنکه قول خود را مستند به روایتی از پیامبر، صحابه یا تابعین کند.این گروه برای تأیید نظریه خود علاوه بر استناد به روایات نکوهش کننده تفسیر به رأی، دلایل دیگری ذکر کردهاند؛ از جمله اینکه تفسیر به رأی نسبت دادن چیزی به خدا بدون علم است و این امر در قرآن حرام شمرده شده است. دیگر اینکه برخی از صحابه و تابعین از تفسیر پرهیز داشته، در این امر بسیار سخت میگرفتند.
در مقابل، گروهی قرار دارند که تفسیر اجتهادی قرآن را با فرض شروطی برای مفسر جایز دانستهاند. اینان نیز در تأیید دیدگاه خود ادلهای آوردهاند، نظیر این که آیات متعددی از قرآن، مسلمانان را به تدبر در قرآن تشویق کرده است، که این خود نشان دهنده جواز دخالت عقل و اجتهاد در فهم قرآن است. بعلاوه، اختلاف صحابه در تفسیر آیات قرآن حاکی از به کارگیری عنصر استنباط از سوی آنان در تفسیر است.
مفسران شیعه
نقش مفسران شیعه در جریان نگارش کتابهای تفسیری چشمگیر است. ابن عباس (م ۶۸ق) شاگرد حضرت علی(علیه السلام) و دیگر صحابه چون ابن مسعود (م ۳۲ق)، جابر بن عبدالله انصاری (م ۷۴ق)، ابی بن کعب (م ۲۰ق)، میثم تمار (م ۶۰ق) از مفسرانی هستند که در روشنگری مفاهیم و واژههای قرآن و یا نگارش کتابی در تفسیر نقش بسزایی داشتند.
در دورههای بعد این تلاش ادامه مییابد و در عصر تابعین، مفسران شیعی بسیاری به ارائه و تألیف تفسیر پرداختهاند. تفسیرنگاری در این دوره با تفسیر سعید بن جبیر (م ۹۴ق) آغاز شد. به گفتۀ قتاده (م ۱۱۸ق): سعید از همۀ تابعین به تفسیر داناتر بود. پس از وی، مجاهد بن جبر (درگذشته ۱۰۳ق) شاگرد ابن عباس است. او از ابن عباس روایت میکند. فضل بن میمون میگوید: از مجاهد شنیدم که میگفت قرآن را سه بار بر ابن عباس عرضه کردم و در هر بار آیه به آیه میخواندم و از او دربارۀ چگونگی نزول و چگونگی تفسیر آن میپرسیدم. بنا بر این، مجاهد شاگرد ابن عباس، و ابن عباس شاگرد حضرت علی(علیه السلام) است. اهل سنت اغلبِ روایات و آثار تفسیری خود را از مجاهد نقل میکنند. از دیگر شاگردان ابن عباس و متأثر از آموزشهای وی در تفسیر، ابوصالح میزان بصری (م بعد از ۱۰۰ق) است. همچنین ابوعبدالله یمانی طاووس بن کیسان (م ۱۰۶ق) است که از اصحاب امام زین العابدین(علیه السلام) است و تفسیر را از ابن عباس نقل میکند. عطیة بن سعید العوفی (م ۱۱۱ یا ۱۱۴ق) از اصحاب امام باقر(علیه السلام) از همین دسته از تابعین است که تفسیری در ۵ جلد به عنوان تفسیر عطیه عوفی تألیف کرد. دیگر تابعین، یحیی بن یعمر (م ۱۲۹ق) شاگرد ابوالاسود دوئلی (شاگرد حضرت علی و یکی از یاران نزدیک او)، محمد بن سائب (م ۱۴۶ق) از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیه السلام)، جابر بن یزید جعفی (م ۱۲۸ق) از اصحاب امام باقر و اسماعیل بن عبدالرحمان کوفی ابو محمد قرشی معروف به «سدی کبیر» (م ۱۲۷ق) از اصحاب امام زین العابدین و امام باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام است.[۱۳۷]
در دورۀ تابع تابعین این مسأله بیشتر گسترش مییابد و مفسران بسیاری از شیعه مبادرت به تألیف و تدوین کتابهای تفسیری مینمایند.