احادیث در فضیلت امام علی (حجة الاسلام رفیعی)
احادیثی که در فضیلت حضرت علی بیان شده اینها را برای تقویت اعتقادات میگوییم و الا مبانی بحثها را جنبههای اثبات امامت از آیات و روایات را گفته ایم فقط میخواهیم بدانیم شخصیتی که معتقدیم رسما در غدیر به عنوان جانشین پیغمبر معرفی شده فقط قصهی غدیر نیست صدها جریان دیگر پشتش است که تایید میکند قضیهی امامت حضرت امیر را یکی اش حدیث دار بود.
یکی حدیث مدینة العلم یا حدیث علم بود حدیث سوم حدیث امان است که این باز در السوائق المحرقه است که مال ابن حجر است از علمای اهل سنت است مستدرک حاکم نیشابوری جلد سوم است این روایت در منابع ما هم فراوان آمده ولی من از هر دو نقل میکنم فرمود وَ اَهْلُ بَیْتى اَمانٌ لاُمَّتى مِنَ الاِخْتِلافِ (مستدرک، ج 3، ص 149) أهلبیت من امان امت من از اختلاف هستند این طرف آن طرف نروند فرقه فرقه گروه گروه نشوند که متاسفانه شدند خیلی این طور شدند همه یک جا یک امام حول یک شخصیت باشد اگر این اتفاق در کربلا میافتاد نباید حضرت حسین کشته میشد نباید حضرت امیر کشته میشد نباید امام موسی کاظم به زندان میافتد دو بحث است جبر که نیست خدا میفرماید ما مکه را سرزمین امین قرار دادیم دلمان هم میخواهد امن باشد ولی چقدر هتک حرمت شده امسال چقدر انسان در آن جا از بین رفتند به شهادت رسیدند یا میفرماید ما جن و انس را برای عبادت خلق کردیم اما مگر همه عبادت میکنند؟ نه من این کار را کردم حالا پیغمبر میفرماید أهلبیت من امان امت من هستند اگر یک گروهی قبیلهای با اینها مخالفت بکند اختلافشان زیاد میشود آن کسانی که مخالفت میکنند حزب شیطان میشوند.
این روایت نورانی توسط منابع مختلفی نقل شده در منابع مختلفی مثل کنزالعمال مثل الجامعة الصغیر سیوطی و کتابهایی که تخصصی است و نمیخواهم نام ببرم ولی دهها راوی این روایت را نقل کردند مقصود از أهلبیت در این جا چیست؟ روشن است همان آیهی تطهیر است « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/ 33) چون پیغمبر گرامی اسلام مکرر امام حسن امام حسین حضرت زهرا امام علی را جمع میکردند که ما اهلبیت هستیم اینها أهلبیت هستند.
دسته بندی مردم
این یکی از روایات در فضیلت حضرت علی و بقیهی اهلبیت است این حدیث امان است این امان بودن از چند جهت است یکی امان اعتقادی است خیالتان راحت است نه دچار جبر میشوید نه تفویض نه انحراف عقیدتی پیدا میکنید لذا شاهد بر این امان بودن این است که خیلی از بزرگان خدمت ائمه میرسیدند دینشان را عرض میکردند مثل حضرت عبدالعظیم حسنی مثل ابی الجاروت مثل عمر بن حریس یا نه گاهی گیر میکردند در اعتقادات یک وقتی حارس همدانی آمد خدمت حضرت علی گفت من خیلی ناراحت هستم از وضع جامعه مردم سه دسته شده اند عدهای در باب شما غلو کردند میگویند علی خداست که الآن هم داریم عدهای دربارهی شما کوتاهی کردند میگویند علی العیاذ بالله مسلمان نیست خوارج حضرت علی را کافر میدانستند یک گروه اندکی نه شما را خدا میدانند نه کافر میدانند امام میدانند معصوم میدانند و دنباله رو شما هستند آقا فرمود این گروه وسطی شیعهی ما هستند آنها خوب هستند آنهایی که جلو افتادند باید برگردند آنهایی که عقب افتادند باید به اینها برسند این امان بودن أهلبیت از چه جهت؟
امان اعتقادی یعنی بنده که میآیم مثلا در ارتباط با قرآن کریم قائل میشوم به این که این قرآن تحریف نشده چون حضرت علی در نهج البلاغه میفرماید قرآن قرآنی است که خدا نازل کرده دست نخورده قائل میشوم به رجعت قائل میشوم به حیات برزخی قائل میشوم به این که نه جبر است نه تفویض حد وسط است اعتقاد پیدا میکنم به جانشینی دوازده امام اعتقاد پیدا میکنم به وظایفم در زمان غیبت برای من امان است خیالم راحت است تردید ندارم شک ندارم بدترین نوع شک هم شک و وسوسهی فکری و اعتقادی است یک ائمه امان هستند از نظر اعتقادی دو امان هستند از نظر احکام من میخواهم نماز بخوانم روزه بگیرم طواف بکنم قال الصادق قال الباقر خیالم راحت است اینها امان هستند آن چه که فرمودند حکم حکم خداست احیای سنت پیغمبر است که در برنامههای بعدی اشاره کردیم امان اخلاقی هستند میخواهم الگو بگیرم از امام همان طور که قرآن میفرماید «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/ 21) مگر امام حسین نفرمود من اسوه هستم برای شما مگر ما خودمان نمیگوییم ائمهی ما اسوه هستند از نظر اخلاقی امان هستند روش زندگی شان سیرهی اجتماعی سیرهی تبلیغی شان مجموعهی زندگی اینها را از نظر اعتقادی اخلاقی امان عمل بکند یک امانی برای آنها پیش میآید وادی ایمن ایجاد میشود و شک و تردید و هراس نخواهد داشت روایت دیگری که دلالت بر امامت و مرجعیت دینی و عصمت حضرت علی دارد همهی نکات را دارد هم بحث امامت هم مرجعیت دینی هم مرجعیت علمی حدیث معروفی که به دو نقل هم آمده ان شاء الله خدا قسمت شما و ما و بینندگان بکند نجف اشرف حرم حضرت علی مشرف شویم این روایت در جاهای مختلفی از حرم به چشم میخورد از جمله ورودی حرم که دو روایت دارد عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ (مستدرک، ج 3، ص 135)، عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ (مستدرک، ج 3، ص 134) این چیز سادهای نیست خیلی حرف بزرگی است علی مع الحق روشن است الحق مع علی یعنی چه؟ یعنی قیامش قعودش سکوتش کلامش آن چه که او میگوید حق است آن چه که او میگوید صحیح است و علی مع القرآن مشخص است حضرت امیر در خدمت قرآن بود مرتب میفرمود وَ الله اَلله فِی القُرآن (نهج البلاغه، نامه 47) اما این که القرآن مع علی یعنی شما اگر بیایید این قرآن را باز بکنید «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ» (حجرات/ 13) اتقی تر از حضرت علی سراغ دارید؟ «وَفَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» (نساء/ 95) جهادگری بالاتر از حضرت علی سراغ دارید؟ « يَرْفَعِ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» (مجادله/ 11) عالم تر از او سراغ دارید؟ لذا در روایت داریم که اگر یک شعری است نجف مشرف شوید بالای سر حضرت امیر نوشته ترجمه اش این است که اگر نماز حضرت علی نبود کسی ایاک نعبد واقعی نگفته بود در عالم ایاک نعبد من و شما من خودم را عرض میکنم برای خود ما خوب است ایاک نعبد فقط تو را میپرستیم این که واقعا گفت ایاک نعبد حضرت علی بود و آیاتی در قرآن است مثل آیهی نجوا بینندگان ببینند این آیه را که فرمود فقط من به آن عمل کردم تنها عامل به آن آیه من بودم این شخصیتی که به عبارت دیگر هر آیهای از قرآن را نگاه میکنید به یک گونهای بیان گر فضائل حضرت علی و أهلبیت است وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ این روایت را خطیب بغدادی در تاریخ بغداد آورده است از منابع اهل سنت است کتاب دیگر مجمع الزواید حیثمی آورده آن جا است راویان فراوانی ترمذی در کتابش حاکم نیشابوری ابن اثیر ذهبی کنزالعمال متقی هندی طبرانی سیوطی فراوان از منابع آوردند انکارش ممکن نیست چون پر است منابع این روایتی که حضرت به این شفافی و روشنی آمدند حضرت علی را کنار قرآن و قرآن را کنار حضرت علی قرار دادند حضرت علی را با حق و حق را حضرت علی کنار گذاشتند یک معیار دادند به جامعه.
آخرین موردی که عرض میکنم در میان چند روایت نکتهی آخری که این هم در معتبر ترین منابع شیعه و سنی مسلمانان آمده این روایتی که الآن میخوانم در مسند احمد بن حنبل جلد 5 و جاهای دیگر است که رسول خدا فرمودند اَوَلُکُم وَارِدا عَلَی الحُوض اَوَلَکُم اِسلَامًا علی بن ابی طالب (مستدرک، ج 3، ص 147) اول کسی که در کنار حوض کوثر بر من وارد میشود اول کسی است که اسلام را پذیرفت و ایمان آورد که اشاره به حضرت علی است میدانید من بارها این را گفتم یادی هم از حضرت خدیجهی کبری سلام الله علیها داشته باشیم که اتفاق دهم ماه ربیع سالروز ازدواج ایشان با رسول گرامی اسلام است که ما خودمان یک برنامه گرفتیم در این قصه دلم میخواست پر رنگ تر شود بیشتر کار شود آدرس مطلب را اگر خواستند مثار الشیعهی شیخ مفید که ترجمهی فارسی شده این کتاب به نام شادیهای شیعه شیخ مفید در آن کتابی که مال بیش از هزار سال پیش است مینویسند سالروز ازدواج این دو بزرگوار دهم ربیع الاول بوده خوب است از سالهای آینده تکریم شود.
یکی از نکاتی که در مورد حضرت علی در تاریخ آمده این است که رَبَّتهُ خدیجه یعنی خدیجهی کبری حضرت امیر را بزرگ کرد کودک بود بچه بود آمد در خانهی اینها این قدر سن کم بود که گاهی در خانهی اینها کنار اینها میخوابید از همان کودکی با حضرت خدیجه و پیغمبر گرامی اسلام بزرگ شد تا آن جایی که فرمود شبی که پیغمبر به پیغمبری مبعوث شد من نالهی شیطان را شنیدم خود رسول خدا فرمود آن چه که من شنیدم علی شنید آن چه که من دیدم علی دید لذا اول کسی که اسلام آورده به پیغمبر گرامی اسلام حضرت علی علیه السلام است بعد خدیجهی کبری به عنوان اولین زن مسلمان نور نبوت را ملاحظه کرد ایمان آورد اینها فضائل کمی نیست این کتابهایی که در فضیلت حضرت علی و أهلبیت نوشته شده به هیچ وجه خاص شیعه نیست اگر بروید از همان قرنهای اول مثل خصائص حضرت علی که نسایی نوشته و کتابهای فراوانی که گاهی مستقلا در مورد فضائل أهلبیت نوشتند گاهی هم در بین کتابها که از خود صحاح شش گانهی اهل سنت مرحوم فیروزآبادی کتابی در آوردند که تحت عنوان فضائل اهلبیت در صحاح شش گانه این کتاب چاپ شده در بازار است پر است این فضائل و مناقب ان شاء الله طوری باشد که همهی ما مسلمانان تکریم اهلبیت، احترام اهلبیت، نقل احادیث، اهلبیت خاص ما نیست همه مان باید نقل بکنیم بارها گفتیم غدیر را همه باید جشن بگیریم موالید ائمه را هم باید جشن بگیریم بله ممکن است ما با این مطالبی که عرض کردیم اعتقاد ما این است که باید به امامت أهلبیت هم معتقد باشیم و آنها را امام و حجت خدا بعد از رسول خدا بدانیم این باوری است که در چند جلسه داریم صحبت میکنیم غیر از فضائل چون صرف فضیلت کافی نیست غیر از فضائل نص و تصریحی که آیهی ولایت دارد آیهی اولوالامر دارد خود جریان غدیر و حدیث ثقلین و حدیث منزلت دارد باور ما به عنوان یک مسلمان جانشینی بلافصل پیغمبر برای حضرت علی و بعد هم فرزندانشان است.