در اینجا زندگی نامه امام هادی(علیه السلام) را می خوانیم:
علی بن محمد، مشهور به امام هادی و علی النقی، امام دهم شیعیان است. پدرش امام جواد(علیه السلام)، امام نهم شیعیان، و مادرش کنیزی “۱” به نام سمانه مغربیه”۲” یا سوسن بود.”۳”
از مشهورترین القاب امام دهم شیعیان، هادی و نقی است.”۴” لقب هادی از آن رو به وی اطلاق شده که در زمان خود بهترین هدایتکننده مردم به سوی خیر بوده است.”۵” القاب دیگری از جمله مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل”یادداشت ۱”، خالص و طیب نیز برای وی یاد شده است.”۶” شیعیان امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(علیه السلام) را به دلیل اینکه در سامرا در منطقهای به نام عسکر ساکن بودند”۷” امامین عسکریین میخوانند.”۸”
کنیه وی ابوالحسن است”۹” و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است،”۱۰” تا با ابوالحسن اول یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.”۱۱”
زندگینامه
بنابر نظر کلینی و شیخ طوسی، امام هادی در ۱۵ ذیالحجه سال ۲۱۲ق”۱۲” در منطقهای به نام صریا در نزدیکی مدینه متولد شده است.”۱۳” تولد او را در دوم یا پنجم رجب همان سال،”۱۴” رجب ۲۱۴ق و جمادیالثانی سال ۲۱۵ق نیز ثبت کردهاند.”۱۵” به گزارش مسعودی تاریخنگار قرن چهارم، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، ام الفضل حج به جای آورد، امام هادی را در حالیکه کوچک بود به مدینه آوردند”۱۶” و او تا سال ۲۳۳ق یا ۲۴۳ق در مدینه زندگی میکرد. در این سال، متوکل امام هادی را به سامرا احضار کرد و در منطقهای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد و تا پایان عمر در منطقه عسکر ماند.”نیازمند منبع:”
از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر ائمه شیعه، اطلاعات چندانی وجود ندارد. برخی از پژوهشگران عمر کوتاه این امامان، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار را از علل آن دانستهاند.”۱۷” نقش انگشتر امام هادی (علیه السلام)، (اللّه ربّی و هو عصمتی من خلقه؛ خداوند پروردگار من است و حامیام از شر آفریدگانش) گزارش شده است.”۱۸” همچنین نقش انگشتر دیگر وی، (حفظ العهود من أخلاق المعبود؛ پایبندی به پیمانها از خُلق خداوند است) ثبت شده است.”۱۹”
فرزندان
علمای شیعه از چهار پسر به نامهای حسن، محمد، حسین و جعفر برای امام هادی یاد کردهاند.”۲۰” دختری نیز به او نسبت داده شده که شیخ مفید، نامش را عایشه”۲۱” و ابن شهرآشوب، او را عِلِّیّه خوانده است.”۲۲” نویسندگان اهل سنّت نیز فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانستهاند.”۲۳”
دوره امامت
امام هادی(علیه السلام): (مردم در دنیا با اموالشانند و در آخرت با اعمالشان.) عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴.
علی بن محمد، در سال ۲۲۰ق در ۸ سالگی به امامت رسید.”۲۴” به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(علیه السلام) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که آغاز امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.”۲۵” به نوشته شیخ مفید، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(علیه السلام) را پذیرفتند،”۲۶” و آن عده اندک، موسی بن محمد، معروف به موسی مبرقع را امام دانستند؛ با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.”۲۷” سعد بن عبدالله اشعری، بازگشت آن عده به امام هادی(علیه السلام) را حاصل بیزاری جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.”۲۸” شیخ مفید”۲۹” و ابن شهرآشوب،”۳۰” اتفاقنظر شیعیان بر امامت امام هادی(علیه السلام) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانستهاند.”۳۱” همچنین کلینی و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمردهاند.”۳۲”
امام هادی(علیه السلام): (حکمت در سرشتهای فاسد اثر نمیکند.) عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴.
بنا به گفته ابن شهر آشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین، بر امامت علی بن محمد آگاه شدند؛ نصوصی که توسط راویانی از جمله اسماعیل بن مهران، ابوجعفر اشعری و خیرانی نقل شدهاند.”۳۳”
امام هادی(علیه السلام) ۳۳ سال، (۲۲۰ق-۲۵۴ق)، امامت شیعیان را بر عهده داشت”۳۴” و در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت معتز بوده است.”۳۵” ابن شهر آشوب، پایان عمر امام هادی(علیه السلام) را در زمان خلافت معتمد عباسی دانسته است.”۳۶”
علی بن محمد، امام دهم شیعیان، ۷ سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد.”نیازمند منبع:” معتصم، بنابر گزارشهای تاریخی، در مقایسه با دوران امام جواد، در زمان امام هادی، سختگیریهای کمتری به شیعیان روا میداشت و مدارای بیشتری با علویان داشته است؛ این تغییر رویکرد، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیامها از سوی علویان دانسته شده است.”۳۷” همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و هشت سال و اندی با خلافت معتز همزمان بوده است.”۳۸”
احضار به سامرا
متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق”۳۹” یا ۲۴۳ق”۴۰” امام هادی(علیه السلام) را وادار کرد که از مدینه به سامرا برود. سبط ابن جوزی، بدگویی برخی افراد علیه امام هادی، و همچنین گزارشهای حاکی از میل مردم به امام دهم شیعیان را دلیل تصمیم متوکل عباسی برای احضار علی بن محمد(علیه السلام) به سامرا دانسته است.”۴۱” به گزارش شیخ مفید، سعایتکننده از امام هادی نزد متوکل، فردی به نام عبدالله بن محمد بوده است.”۴۲” به گزارش مسعودی، بریحه عباسی امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین، در نامهای به متوکل، به وی گفت که (اگر مکه و مدینه را میخواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است).”۴۳” بر همین اساس، یحیی بن هرثمه از سوی متوکل عباسی، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.”۴۴” امام هادی(علیه السلام) در نامهای به متوکل، بدگوییها علیه خویش را رد کرد،”۴۵” اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی سامرا حرکت کند.”۴۶” متن نامه متوکل، در آثار شیخ مفید و کلینی ذکر شده است.”۴۷”
به گفته برخی منابع، متوکل، برنامه آوردن امام هادی(علیه السلام) به سامرا را به گونهای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد، ولی مردم مدینه متوجه شده بودند.”۴۸” سبط ابن جوزی از یحیی بن هرثمه نقل کرده که مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و دست به یک سری عکسالعملهای غیر منتظره و در عین حال ملایم زدند. به تدریج ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راهانداختند و تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.”۴۹”
امام هادی(علیه السلام) پس از ورود به کاظمین، با استقبال مردم مواجه شده و به خانه خزیمة بن حازم وارد گردید و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.”۵۰” به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در خان صعالیک (محل فرود کاروانها) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.”۵۱” به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(علیه السلام) انجام شده است.”۵۲” شیخ مفید معتقد است حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بوده، ولی متوکل علیه او دسیسه میکرد”۵۳” متوکل در صدد بود ضمن نظارتهای کلّی، امام را در نقش یکی از درباریان نشان دهد و از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.”۵۴” بر اساس گزارشی که به متوکل داده شده بود مبنی بر اینکه در منزل امام هادی(علیه السلام) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیان به او وجود دارد، به دستور او تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند. وقتی وارد خانه او شدند، امام را در اتاقی یافتند که آیاتی از قرآن را زمزمه میکرد. او را پیش متوکل بردند. وقتی امام به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت؛ متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و شراب تعارف او کرد. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده است. آنگاه متوکل از حضرت خواست برایش شعری بخواند که او را به وجد آورد. امام فرمود: کمتر شعر میخوانم. اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت اشعاری خواند “۵۵” اشعار وی متوکل و دیگران را تحت تاثیر قرار داد، به گونهای که متوکل از کثرت گریه صورتش خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانهاش بازگردانند.”۵۶”
برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشتهاند: متوکل از نظر کلامی به جریان اهل حدیث گرایش داشت و آنان ضدّ معتزله و شیعه بودند. اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک میکردند و در نتیجه سرکوبی شیعه با شدّت هر چه بیشتر دنبال شد.
متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با امامان شیعه هراس داشت. از این رو میکوشید این پیوند را قطع کند. متوکل در همین راستا مرقد امام حسین(علیه السلام) را تخریب کرد و زمین آن منطقه را شخم زد و نسبت به زائران امام حسین، سختگیری شدید و مجازاتهای هولناکی به کار بست.”۵۷”
پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد. در این دوره فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(علیه السلام) کاستی گرفت.”۵۸”
برخورد با غالیان
غالیان در زمان امامت امام هادی فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی به امام هادی دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد و از طرفی چون به ائمه منسوب میشد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ “۵۹” یا آیه وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ “۶۰” اشاره به شخصی میدانستند نه رکوع و سجده همچنان که منظور از زکات را فردی مشخص میدانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل میکردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.”۶۱”فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با مقام امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: (هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است).”۶۲”
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غلو علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهل بیت را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی میکرد.”۶۳” امام هادی غالیانی همچون محمد بن نصیر نمیری “یادداشت ۲” رئیس فرقه نصیریه،”۶۴” حسن بن محمد معروف به ابن بابا و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است.”۶۵” امام ضمن نامهای از ابن بابا قمی بیزاری جست و فرمود: او گمان برده که من او را فرستادهام و او باب من است. شیطان وی را گمراه کرده است.”۶۶” امام هادی(علیه السلام) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن حاتم و علی بن جعفر الهمانی پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و بهشت را تضمین کرد.”۶۷” او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری میکرد. به گفته جعفریان، تاریخپژوه معاصر، کثرت روایات درباره ابن حاتم در رجال کشی، نشان میدهد که خطر بزرگی از جانب اوی شیعه را تهدید میکرده است.”۶۸”
از دیگر غالیانی که خود را از اصحاب امام هادی(علیه السلام) قلمداد میکرد، احمد بن محمد سیاری بود،”۶۹” که بیشتر رجالیان او را غالی و فاسد المذهب دانستهاند.”۷۰” کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در تحریف قرآن توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.”۷۱” از دیگر غالیان این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از قم اخراج شد،”۷۲” امام هادی(علیه السلام) ضمن رسالهای که ابن شعبه حرّانی آن را نقل کرده، بر اصالت قرآن تأکید کرد و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروههای اسلامی به آن استناد میکنند، مطرح کرده است.”نیازمند منبع:” او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد میکرد.”۷۳” عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به )شاه رئیس( از دیگر غالیان این دوره بودند.”۷۴” امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم میشدند، دفاع میکرد و هنگامی که قمیها محمد بن اورمه را به اتهام غلو از قم اخراج کردند نامهای از امام دهم شیعیان در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.”۷۵”
ارتباط با شیعیان
امام هادی، از طریق سازمان وکالت و نامهنگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته جعفریان در زمان امام هادی(علیه السلام)، قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(علیه السلام) وجود داشت.”۷۶” محمد بن داود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی میرساندند.”۷۷” علیرغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی (علیه السلام) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.”۷۸” علی بن جعفر الهمانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه یا بنا به گزارش برخی فرزندش علی از وکیلان امام هادی بودند.”۷۹” برخی با استناد به روایتی که کشّی رجالی شیعه در قرن چهارم قمری، دربارۀ اسحاق بن اسماعیل نیشابوری آورده”۸۰” احتمال دادهاند که احمد بن اسحاق قمی نیز از وکلای امام هادی(علیه السلام) بوده است.”۸۱”
مسأله خلق قرآن
امام هادی (علیه السلام) در نامهای، به یکی از شیعیان از او خواست تا در مسأله خلق قرآن اظهارنظر نکرده و جانب هیچ یک از نظریه حدوث و قدم قرآن را نگیرد. او در این نامه مسأله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن قرآن تأکید کرده و گفتگو درباره آن را بدعتی دانسته که هم سؤالکننده و هم پاسخدهنده در گناه آن شریکند.”۸۲” در آن دوره، جدال بر سر مسأله حدوث و قدم قرآن موجب پیدایش فرقهها و گروههایی در میان اهل سنت شده بود مأمون و معتصم جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار میدادند که از آن به دوره محنت یاد میشود اما متوکل از قدیم بودن قرآن حمایت میکرد و مخالفان از جمله شیعیان را بدعتگذار معرفی میکرد.”۸۳”
روایات
در منابع روایی شیعه همچون کتب اربعه، بحارالانوار، تحف العقول، مصباح المتهجد، الاحتجاج و تفسیر عیاشی احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گردآمده است. احادیثی که از وی در منابع روایی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کم است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحتنظر حکومت عباسی میداند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.”۸۴”
روایات منقول از امام هادی در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و بابهای مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی (علیه السلام) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.”۸۵”
رسالهای از امام هادی (علیه السلام) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است. در این رساله، حدیث لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین، بر اساس آیات قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسأله جبر و تفویض ارائه گردیده است.”۸۶” همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی (علیه السلام) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به مسأله جبر و تفویض است.”۸۷”
در روایات منقول از امام هادی، از او با نامهای مختلفی همچون ابیالحسن الهادی، ابیالحسن الثالث، ابیالحسن الاخیر، ابیالحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است برخی تقیه را از علل آن دانستهاند.”۸۸”
زیارات
نوشتار اصلی: زیارت جامعه کبیره
زیارت جامعه کبیره”۸۹” و زیارت غدیریه از امام هادی(علیه السلام) نقل شده است.”۹۰” زیارت جامعه کبیره را یک دوره امامشناسی دانستهاند.”نیازمند منبع:” محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضائل امام علی(علیه السلام) است.”نیازمند منبع:”
اشعار
بنا بر گزارشهای تاریخی به دستور متوکل امام هادی(علیه السلام) را نزد او آوردند متوکل از آن حضرت خواست برای او شعری بخواند امام عذر خواست ولی متوکل اصرار ورزید و امام هادی(علیه السلام) این اشعار را سرود.
باتوا علی قُلَلِ الأجبال تحرسهم غُلْبُ الرجال فما أغنتهمُ القُللُ
واستنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم فأودعوا حُفَراً، یا بئس ما نزلوا
ناداهُم صارخ من بعد ما قبروا أین الأسرة والتیجان والحلل؟
أین الوجوه التی کانت منعمة من دونها تضرب الأستار والکللُ
فأفصح القبر عنهم حین ساء لهم تلک الوجوه علیها الدود یقتتل
قد طالما أکلوا دهراً وما شربوا فأصبحوا بعد طول الأکل قد أُکلوا
وطالما عمروا دوراً لتحصنهم ففارقوا الدور والأهلین وانتقلوا
وطالما کنزوا الأموال وادخروا فخلفوها علی الأعداء وارتحلوا
أضحت مَنازِلُهم قفْراً مُعَطلة وساکنوها إلی الأجداث قد رحلوا “۹۱”
بر قله کوهها به سر میبردند و مردان نیرومند حراست آنها میکردند اما قلهها کاری برای آنها نساخت. از پس عزت از پناهگاههای خود برون آورده شدند و در حفرهها جایشان دادند و چه فرود آمدن بدی بود. از پس آنکه در گور شدند، یکی بر آنها بانگ زد که تختها و تاجها و زیورها کجا رفت؟ چهرههائی که به نعمت خو کرده بود و پردهها جلو آن آویخته میشد چه شد؟ و قبر به سخن آمد و گفت: کرمها بر این چهرهها کشاکش میکنند. روزگاری دراز بخوردند و بپوشیدند و از پس خوراکی طولانی خورده شدند. مدتها خانهها ساختند تا در آنجا محفوظ مانند و از خانهها و کسان خویش دور شدند و برفتند، مدتها مال اندوختند و ذخیره کردند و برای دشمنان گذاشتند و برفتند. منزلهایشان خالی ماند و ساکنانش به گور سفر کردند.”۹۲”
اصحاب و راویان
نوشتار اصلی: فهرست اصحاب امام هادی
شمار اصحاب امام هادی (علیه السلام) را حدود ۱۹۰ تن گفتهاند”۹۳” بر اساس رجال شیخ طوسی، تعداد کسانی که از آن حضرت حدیث نقل کردهاند بالغ بر ۱۸۵ نفر میشود.”۹۴” عطاردی در مسند الامام الهادی از ۱۷۹ تن به عنوان راوی از امام هادی نام برده و گفته است در میان آنان ثقه، ضعیف، حسن، متروک و مجهول یافت میشود “۹۵” به گفته عطاردی برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است.”۹۶”
ابن شهر آشوب از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یسع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است. همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین و بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی و محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او محمد بن عثمان را باب او معرفی کرده است.”۹۷”
عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید،”۹۸”ایوب بن نوح،”۹۹” حسن بن راشد”۱۰۰” و حسن بن علی ناصر”۱۰۱” از جمله اصحاب او به شمار میرفتند.
برخی از پژوهشگران برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(علیه السلام) به پسوندهای شهری آنان استناد کردهاند. و بر اساس آن محل زندگی افرادی همچون بشر بن بشار نیشابوری، فتح بن یزید جرجانی، حسین بن سعید اهوازی، حمدان بن اسحاق خراسانی، علی بن ابراهیم طالقانی، محمد بن علی کاشانی،”۱۰۲” ابراهیم بن شیبه اصفهانی، و ابومقاتل دیلمی”۱۰۳” از اصحاب آن حضرت را در ایران دانستهاند.”۱۰۴” و گفتهاند بر اساس نامه امام هادی به وکیل خود در همدان در آن آمده من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کردهام“۱۰۵” برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی دیگری برخی از اصحاب امام هادی در قزوین”۱۰۶” ساکن بودهاند.”۱۰۷”
جایگاه نزد اهل سنت
بزرگان و عالمان اهل سنت برای امام هادی(علیه السلام) احترام ویژهای قائل بودهاند. آنان علم، سخاوت، زهد و عبادت امام هادی(علیه السلام) را ستودهاند. ابن حجر هیثمی ماجرایی از سخاوت آن حضرت گزارش کرده است.
شهادت و آرامگاه
امام دهم در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شده و به شهادت رسید.”۱۰۸” ابن شهر آشوب بر این باور است که وی در اواخر حکومت معتمد مسموم و شهید شده است و از ابن بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.”۱۰۹”شیخ مفید گفته است او در ماه رجب سال ۲۵۴ق پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا، در ۴۱ سالگی از دنیا رفت.”۱۱۰” برخی منابع، شهادت وی را در ۳ رجب”۱۱۱” و برخی دیگر ۲۵ یا ۲۶ جمادیالثانی ذکر کردهاند.”۱۱۲”
امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدر شرکت کرد جنازه را در جادهای که برابر خانه موسی بن بغا بود قرار دادند. قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند امام عسکری بر جنازه پدر نماز خواند. سپس آن را در یکی از خانههایی که حضرت در آن زندانی بود، به خاک سپردند. گفته شده ازدحام جمعیت و گرمی هوا به قدری بود که پس از تشییع جنازه به امام عسکری فشار میآورد.”۱۱۳”
حرم عسکریین
نوشتار اصلی: حرم عسکریین
امام هادی(علیه السلام) در خانهای که در سامرا ساکن بود، دفن شد.”۱۱۴” محل دفن امام هادی(علیه السلام) و فرزندش امام حسن عسکری(علیه السلام) در سامرا به حرم عسکریین شناخته میشود. پس از دفن امام هادی(علیه السلام) در خانهاش، امام عسکری(علیه السلام) برای مقبره پدرشان خادمی را تعیین کرد. در سال ۳۳۳ قمری، ناصرالدوله حمدانی قبهای برای حرم بنا کرد و مهمانسرایی برای زائران آن ساخت. در دوران آل بویه، معزّالدوله و عضدوالدوله ساختمانها و تأسیساتی برای حرم میسازند و گنبد و ضریح را بازسازی میکنند. در سال ۱۳۳۵ش ضریحی از طلا و نقره، بر آن نصب شد.”۱۱۵”
نوشتار اصلی: تخریب حرم عسکریین
در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش قسمتهایی از حرم عسکریین در انفجارهای تروریستی تخریب شد.”۱۱۶” “۱۱۷” ستاد بازسازی عتبات عالیات از سال ۱۳۸۹ش بازسازی آن را آغاز و در سال ۱۳۹۴ش به پایان برده است. ضریح حرم نیز به همت آیت الله سیستانی ساخته شده است.”۱۱۸”
کتابشناسی
منبع: ویکی شیعه