از جمله بیانات حجت الاسلام رفیعی در رابطه با بعثت رسول اکرم:
در ارتباط با رسول خدا بهترین مصدر و بهترین منبع خود قرآن است بالاخره اولین مخاطب این قرآن پیغمبر است سورهای به نام پیغمبر در این قرآن است دهها بار خدا در این قرآن پیغمبر را مورد خطاب قرار داده یَا اَیُّهَا الرَّسُول، یَا اَیُّهَا النَّبی و آیات زیادی از قرآن اختصاص به این موضوع پیدا کرده اتفاقا بعضی از عزیزان ما کتابهایی به این عنوان نوشتند مثلا مرحوم آیت الله آسید رضای صدر برادر امام موسی صدر ایشان یک کتابی دارد محمد فی القرآن ترجمه هم شده یعنی پیغمبر در قرآن آیاتی که در مورد رسول خدا است را جمع آوری کرده. حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر موضوعی شان که چندین مجلد است دو جلدش پیغمبر در قرآن است و این را مورد بحث قرار دادند. نمیرسیم همهی آیات را مرور بکنیم. من چهار محور را در آیات قرآن دربارهی پیغمبر اکرم اجمالا عرض میکنم:
یک باورهای پیغمبر از دیدگاه قرآن.
مطلب دومی که عرض میکنیم صفات و ویژگیهای پیغمبر اکرم است
مطلب سوم رفتار و شیوهی تبلیغ پیغمبر اکرم است
و مطلب چهارم وظایف مردم در مقابل پیغمبر اکرم است.
باورهای پیغمبر از دیدگاه قرآن
اول چیزی که هر شخصیتی را بارز میکند باورها و اعتقاداتش است اینها مبنا است بارها در قرآن کریم داریم که پیغمبر به مردم بگو این باور من است این اعتقاد من است و بر اساس این اعتقاد حرکت میکنم و تخطی از این اعتقاد هم نمیکنم. چند تا مثال میزنیم. پیغمبر میفرمود کلمهی امرتُ را در قرآن ببینید که چند بار تکرار شده «قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ» (زمر/ 11) یکی از باورهای من این است که من بندهی خدا هستم و باید خدا را عبادت بکنم و آن هم با اخلاص. پس همه چیز من برای خداست هدف بعثت من هدف تبلیغ من هدف از تحمل رنج هایم که این مطلب در آیات مختلفی آمده است «وَدَاعِيًا إِلَى اللَّـهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا» (احزاب/ 46) «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل/ 125) پس این یک باور است که پیغمبر یک واسطهای است که آمده است مردم بت نپرستند مشرک نشوند موحد باشند خدا را عبادت بکنند باز باور دیگری که قرآن نقل میکند بعضی هایش در سورهی شوری آمده پیغمبر بگو «فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّـهُ» (شوری/ 15) باور دیگر من این است که من به آن چه که خدا فرو فرستاده ایمان دارم نه خودم کم میکنم نه خودم اضافه میکنم بلکه به آن چه که خدا فرستاده. باور به وحی باور به قرآن باور به پیامهای آسمانی دارم. باور دیگر «وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ» است به من فرمان داده شده که عدالت را در جامعه پیاده بکنم. عدالت را به کار ببرم نکتهی مهم دیگری که آخر سورهی یوسف آمده است این است که «قُلْ هَـذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (یوسف/ 108) این راه من است آمدم شما را به خدا دعوت بکنم باور دیگر من این است که کار من با بصیرت و آگاهی است یعنی تمام زوایایش روشن است بارها در این برنامه گفتیم در اصول دین هر چقدر چرا میخواهید داشته باشید اشکالی ندارد. چرا خدا چرا عالم چرا حکیم چرا نبوت چرا امامت اینها مجموعهای از باورها است که قرآن کریم در آیات مختلفی به پیغمبر گرامی اسلام تاکید میکند که اینها را بگو. اینها اهداف حضرت است بگو به خدا دعوت میکنم به عدالت دعوت میکنم آگاهانه دعوت میکنم ایمان به همهی انبیاء دارم «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ» (بقره/ 285) ایمان دارم به هر چه که خدا از آسمان فرستاده است شما یک جا پیدا نمیکنید مثلا پیغمبر یک نبی را تختئه کرده باشد بگوید نه روش اش درست نبود. اینها همه ایمان دارند به انبیاء قبل.
حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانم آن طور که به ذهنم است از ایشان است فرمود إنَّ اللّه َ بَرَّأ محمّدا صلى الله عليه و آله مِن ثلاثٍ : أن يَتقوَّلَ علَى اللّه ِ ، أو يَنطِقَ عن هَواهُ ، أو يَتَكَلَّفَ (بحارالانوار، ج 2؛ ص 178) خداوند در نص قرآن پیغمبر را از سه چیز دور کرد یعنی این پیغمبر این سه چیز را در زندگی اش ندارد مبرای از این سه چیز است اولی اش این است که هیچ وقت از روی هوای نفس سخن نمیگوید آیهی قرآن است که قرآن میفرماید «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (نجم/ 4-3) پس کسی حق ندارد پیغمبر را متهم بکند بگوید این حرف را گفته ما قبول نداریم متاسفانه این طور شد در قصهی غدیر در سورهی معارج است علامه امینی هم نوشته یک کسی گفت یا رسول الله من این را قبول ندارم حاضر هستم بمیرم «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ» (معارج/ 1) نبوت و رسالتت را قبول دارم ولی انتصاب حضرت علی را قبول ندارم و این خیلی نکتهی مهمی است چرا من میگویم مهم است؟ چون گوشه و کنار بعضیها میگویند اسلام خوب است دین هم خوب است ولی من حجابش را قبول ندارم این بحث را پیغمبر فرموده خدا فرموده اگر یک کسی مجموعهای را قبول دارد اجزای آن مجموعه را هم باید داشته باشد. اشکال شیطان هم همین بود نه این که خدا را منکر بود کار خدا را قبول نداشت که گفت سجده بکن در مقابل آدم.
پس سه چیز در زندگی پیغمبر نیست یکی نطق از روی هوی است احدی حق ندارد بگوید قبول دارم تا اینجا «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب/ 6) پیغمبر وقتی در حدیبیه صلح کرد بعضیها گفتند ما قبول نداریم این نمیشود اگر پیغمبر است صلح اش صلح است جنگش جنگ است انتصابش انتصاب است نه آقا ما انتصاب حضرت علی را قبول نداریم یا مثلا شما فرمودید به ذریهی من احترام بکنید ولی ما این بخش را قبول نداریم. نه نمیشود. نکتهی دوم این است که تکلف در زندگی پیغمبر نیست تکلف این است که انسان بخواهد به زور چیزی را بر گردهی مردم بگذارد دین اسلام تکلف ندارد این قدر روشن و شفاف است. بت پرستی تکلف دارد که آدم بیاید بدون هیچ مبنایی بت بپرستد «يُرِيدُ اللَّـهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» (بقره/ 185) دین پیغمبر آسان است «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» (بقره/ 256) این هم آیهی قرآن است که «وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ» (ص/ 86) که باز در قرآن آمده است و سوم چیزی که خدا از زندگی پیغمبر دور کرده این است که پیغمبر یک چیزی از خودش العیاذ بالله در بیاورد به خدا نسبت بدهد. یعنی هر چه میگوید از خودش نمیگوید این هم آیهی قرآن است «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ» (حاقه/ 46-44) اگر پیغمبر از خودش چیزی به ما نسبت بدهد خدا این جا شدید گفته با این که خدا خیلی پیغمبر را دوست دارد اما میگوید جانش را میگیریم. نه این که این اتفاق افتاده میخواهد خیال مردم را راحت بکند پیغمبر نطق از روی هوی ندارد تکلف یعنی به اجبار بخواهد یک چیزی را بر گردهی مردم بگذارد ندارد و چیزی که میگوید از خدا است از خودش نیست این باورهای پیغمبر است و هرگز هم روی این باورها کوتاه نیامد یعنی قبلا هم اشاره کردیم آمدند بعضیها گفتند حاضر هستیم مسلمان شویم ولی بتهای ما را به رسمیت بشناس یا ما مسلمان شویم ولی شما اجازه بده نماز نخوانیم یا فلان مسئله مثلا زکات را ندهیم فرمود نه آن چه که از جانب خدا آمده به عینه باید حفظ شود این بخش اول از قرآن است.
صفات و ویژگیهای پیغمبر اکرم در قرآن
بخش دوم ویژگیهای پیغمبر در قرآن است غوغاست اصلا ما نمیرسیم اینها را در یک برنامه بگوییم. اسوهی حسنه است الگوی نیکو است پیغمبر گرامی اسلام «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ» (انبیاء/ 107) است رحمت برای عالمین است نه برای مسلمین یعنی همهی دنیا از او بهره مند هستند حجابهای ظلمت و تاریکی را کنار زده است. قرآن میفرماید «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم/ 4) پیغمبر دارای اخلاق عظیم است یعنی همهی خوبیها در او جمع است «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (انشراح/ 3) شرح صدر دارد سورهی اعراف آیهی 157 به ده مورد از ویژگیهای پیغمبر اشاره کرده است
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ أُولَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (اعراف/ 157) چرا قرآن روی ویژگیهای پیغمبر تاکید میکند؟ مثال زدیم که مثلا یکی اش شرح صدر است برای این که بدانند این پیغمبر جامع همهی خوبیها است انسان کامل است لذا در فرمایشات حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه است وقتی مدح میکند از پیغمبر که این پیغمبر چه خصوصیاتی داشت چه ویژگیهایی داشت که من توصیه میکنم هم جلد 16 ام بحار را عزیزان ببینند و هم سنن النبی مرحوم علامه طباطبائی را که حضرت علی علیه السلام فرمودند پیغمبر گرامی اسلام چهره شان شاد بود غمشان در دلشان بود با همسر مهربان بودند هر کسی به دیدنشان میآمد سلام میکردند بعضی از این تعابیر را من این جا نوشتم اما فرصت نیست عرض بکنم. با بندگان غذا میخوردند بر روی زمین مینشستند متواضع بودند وَ كانَ خَفیف الْمَؤونَهِ كَریمُ الطّبیعَهِ، جَمیلُ الْمُعاشِرهِ، طَلْقُ الْوَجْهِ بَسّاماً مِنْ غَیْرِ ضِحْكٍ، مَحْزُوناً مِنْ غَیْرِ عَبُوسٍ، مُتَواضِعاً مِنْ غَیْرِ مَذلَّهٍ، جَواداً مِنْ غَیْرِ سَرْفٍ، رَقیقُ الْقَلْب، رَحیماً بِكُلِّ مُسْلِمٍ (سنن النبی، ص 41) خودشان را خوار نمیکردند جواد بودند بعضیها جود دارند میخواهند اسم در بکنند تواضع دارند میخواهند با آن تواضع یک کاری بکنند این بدتر است از تکبر. جوادی بودند که در آن شرافت نبود یعنی سخاوتمندی که نمیخواست خودش را مطرح بکند. رقیق القلب بودند رحیما بکل مسلم بودند یَتَجَّمَلُ لِاَصحَابِهِ برای اصحاب خودشان را زیبا میکردند چهره شان نظافتشان را. این هم بخش دوم که ویژگیهای رسول خدا در قرآن است در سورهی انشراح در سورهی ضحی میتوانید ملاحظه بکنید.
رفتار و شیوهی تبلیغ پیغمبر اکرم در قرآن
اما بخش سوم این پیغمبر با این باورها باور به خدا باور به انبیا باور به اجرای عدالت و بصیرت با این ویژگیها مثل شرح صدر رحمة للعالمین و خلق عظیم حالا آمده مردم را هدایت بکند چگونه؟ این میشود شیوهها که بسیار مهم است. روش حضرت برای این قصه و سیرهی آن حضرت برای جذب مردم چگونه بود؟ من باز از قرآن کریم بعضی هایش را نقل میکنم. بعضی از این امور جنبهی توانمندی شخصی است یعنی به این معنا که پیغمبر حالا که تو میخواهی این بار رسالت را بر دوش بکشی حالا که میخواهی مردم را هدایت بکنی کار هم کار مشکلی است خودت باید یک خصوصیاتی داشته باشی و لذا این ارتباط مستقیم با مردم هم ندارد «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا» (اسراء/ 79) بلند شو در دل شب نماز شب بخوان تا محکم شوی یعنی این بحثهایی است که مربوط به خود پیغمبر است «وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ» (اعراف/ 205) خدا را در نفس خودت یاد بکن و خدا را بخوان یا نه بگو «قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (انعام/ 162) تا یک انسانی خودش ساخته نشود نمیتواند دیگران را بسازد تا خودش دارندهی یک چیزی نباشد نمیتواند به دیگران اعطا بکند قرآن میفرماید این رسالت بار عظیمی است در سورهی انشراح گفته است.
مثلا برای افرادی که نقش تربیتی دارند روحانی هستند معلم هستند پدر و مادر هستند که میخواهند بچه شان را تربیت بکنند اول خودتان را اصلاح بکنید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا» (تحریم/ 6) اول خودتان بعد اهلتان «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (بقره/ 44) آیا مردم را به برّ و نیکی دعوت میکنید یک پدری که خودش دروغ میگوید نماز نمیخواند به حلال حرام مقید نیست دلش میخواهد این بچه مومن باشد من نمیگویم نمیشود ولی کار کار پیچیدهای است این آقای معلم اگر خودش مقید به نماز اول وقت باشد مقید به رعایت ادب باشد فضای داخل مدرسه و بیرونش تفاوت نکند یا خود شما دوستان در صدا و سیما که یکی از رسالتهای مهم صدا و سیما این است که صدا و سیما دانشگاه است وقتی یک مجری مذهبی یا حتی مجری برنامههای معمولی کارشناسان افراد دیگری که میآیند این جا من میخواهم بیایم این جا مردم را دعوت بکنم به دین باید خودم مراعات بکنم و الا تاثیر گذار نخواهد بود.
همینجا بیشتر تاکید میکنم برای کسانی که الگو هستند. یعنی مثلا جوان به این فرض میکنیم من نمیخواهم وارد فضا شوم مثلا جوان این مجری را الگو قرار داده این فوتبالیست این بازیگر را الگو قرار داده این بازیگر دیگر خودش نیست نباید در فضای مجازی از او چیزی ببیند که آن نقش مذهبی یا هنری که داشته دیگر زیر سوال ببرد نه این که آن حجاب در آن فیلم تصنعی بوده این وقتی آمد در فضای بیرون دیدیم نه آن حجاب نیست آن تعهد نیست. یک وقت من از آقای داریوش ارجمند شیراز آمده بودند شنیدم گفتند خیلیها به من نگاه میکنند اشک در چشمشان حلقه میزند میگویند ما یاد مالک اشتر میافتیم اینها نکاتی است در هر صورت باید توجه به این نکته داشت. پیغمبر شما میخواهی موفق باشی نماز شبت باشد همه چیزت برای خدا باشد در دل شب بلند شو ذکر بگو «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّـهِ وَالْفَتْحُ، وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّـهِ أَفْوَاجًا» (نصر/ 2-1) مکه فتح شد مردم هم دارند فوج فوج مسلمان میشوند اما تو چه کار بکن؟ «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا» (نصر/ 3) تو تسبیحت را بگو استغفارت را بکن لذا پیغمبر اکرم از هر جلسهای که بلند میشد 25 مرتبه استغفار میکرد این هم خودش یک روش تربیتی است. میگفتند چرا؟ میفرمود گاهی وقتها ممکن است حرفهایی مطرح شود که دل انسان زنگار بگیرد. حزیفه میگوید رسول خدا روزی صد مرتبه یک نقلی دارد هفتاد مرتبه استغفار میکرد.
پس این ویژگیها ویژگیهای فردی حضرت است که یا رسول الله ما به تو اعطا کرده «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر/1) اما «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» (کوثر/ 2) تو نحر بکن انفاق بکن تسبیح بکن صلوة داشته باش حالا در این بخش سوم اول باورها را گفتیم بعد ویژگیهای پیغمبر را سوم رفتار پیغمبر رفتار را دو قسم کردیم که پیغمبر شما شیوهی این که بخواهی با مردم کار بکنی پس یک خودساختگی میخواهی که قوی شوی حالا که این طور شد میآیی سراغ مردم مخاطبت را نگاه بکن مخاطب شما یک وقت یک آدمی است با دانش و علم سر و کار دارد باید به یک نوعی با او حرف بزنی یک وقت مردم عادی هستند باید یک جوری صحبت بکنی یک وقت یک نیروی مخالف است اصلا معتقد به شما نیست باید یک جوری صحبت بکنی لذا این آیه را ببینید میفرماید به سه شیوه برو جلو «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل/ 125) حکمت و موعظه و جدال علامهی طباطبائی میگوید این سه شیوه است برای سه گروه مختلفی گوید تعصب ندارد اول حکمت بعد موعظه بعد جدال نه اتفاقا بیشترش پیغمبر با موعظه انجام میداده بعضی وقتها نه جدال است باید مناظره بکنی بعضی وقتها باید با مطالب حکمت آمیز وارد شوی. من یک آدرسی را به بینندگان میدهم میتوانند بعدا ملاحظه بکنند در قرآن کریم سورهی فصلت آیهی 33 است در سورهی فصلت آیهی 33 تا فکر میکنم 36 قرآن کریم در آن جا خیلی نکات دقیقی را مطرح میکند که بعضی از مفسرین مثل مرحوم علامه طباطبائی میگویند این چند آیه هم اهداف را آورده هم شیوه هم این که چگونه دعوت باید انجام بگیرد قرآن کریم به پیغمبر میفرماید «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ، وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ، وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» (فصلت/ 35-33) آیهی اول دارد باورهای پیغمبر را میگوید پیغمبر چه کسی است؟ مردم را به خدا دعوت میکند اهل عمل صالح است میگوید من خودم تسلیم هستم مسلمان هستم آیهی دوم میفرماید« وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» پیغمبر بدی و خوبی یکی نیست روش کارت این باشد تو از بدی استفاده نکن یک چیزی که من خیلی رنج میبرم گاهی به مردم این موارد را که میگوییم میگویند او که پیغمبر بود پیغمبر بود ولی خدا میگوید اسوة حسنة امیرالمومنین در نهج البلاغه میفرماید فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأطْيَبِ الْأطْهَرِ (نهج البلاغه، خطبه 160) فرافکنی میخواهند بکنند من خیلی برخورد داشتم میگویند اگر من میتوانستم عمل بکنم که پیغمبر میشدم میخواهم بگویم ما در بین بزرگان علما شخصیتها کم هم نداریم که کاملا این شیوهها را به کار برده است خانمی آمده بود پیش ملا احمد تربتی مرد بزرگی بوده است ایشان کتابی هم آقازاده شان در شرح حالشان نوشتند به اسم فضیلتهای فراموش شده. من نمیخواهم بگویم این حرف درستی است ولی این زن از ژرفای وجودش میگفت آقا من پیغمبر را ندیده بودم ما نبودیم ببینیم ولی فکر نمیکنم بیش از اینهایی که شما میگویی داشته باشد آقا خیلی ناراحت شد گفت خانم این چه حرفی است میزنی میخواهم بگویم این آقا میبیند این آقا سخاوت دارد دروغ میگوید به مردم میرسد لذا این فرافکنی خیلی بد است در بعضی ها. این صریح قرآن است پیغمبر بدی و خوبی یکی نیست بدی را با خوبی جواب بده «فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» اگر کسی با تو دشمنی هم داشت دوست صمیمی ات میشود فرصت نیست من دهها مورد میگفتم کسانی که به قصد قتل و ترور آمده بودند با بغض پیغمبر آمده بودند تبدیل شدند به نیروی فدایی کادر علاقه مند پیغمبر یکی از اینها شیبة بن عثمان است که پدرش برادرش را در احد کشته بودند میگفت شمشیر برداشتم به قصد ترور پیغمبر آمدم در حنین اتفاقا یک جایی هم فرصت کردم حضرت را بزنم یک مرتبه به من نگاه کرد دست مبارکش را بلند کرد فرمود خدایا شیطان را از او دور بکن قلبش را پاکیزه بکن میگوید تمام آن بغض رفت یک مرتبه تبدیل شد به محبت اکرمه پسر ابوجهل از مخالفین سر سخت پیغمبر خداست از آن کسانی است که پیغمبر محدور الدم اعلام کرد مثل سلمان رشدی که محدور الدم اعلام شد او یک وقتی پشیمان شد بلند شد آمد پیش پیغمبر خیلی هم خجالت میکشید وقتی وارد شد رسول خدا او را در آغوش گرفت فرمود مَرحَبَا بِالرَّاکِبِ المُهَاجِر درود بر کسی که از گناه هجرت کرده او شد یک نیرو. نکتهی آخر هم مهم است «وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» اگر میخواهی در زندگی ات موفق شوی دو چیز را باید داشته باشی یکی صبر یکی ظرفیت اینها با هم است بعضیها میگویند کم صبر هستیم میگویند چونکم ظرفیت هستید قدرت تحمل اگر باشد صبر بالا میرود صبر ذو حظ عظیم میخواهد این هم بخش سوم یک بخش دیگر باقی ماند وظایف مردم در برابر پیغمبر که در بخش بعدی عرض میکنم.
وظایف مردم در برابر پیغمبر
باورها را گفتیم ویژگیها را گفتیم شیوهی دعوت پیغمبر اکرم را هم اشاره کردیم همه اش را نرسیدیم بگوییم اما وظیفهی مردم به دو بخش تقسیم میشود یک سری باید و یک سری نباید خیلی هم گسترده است این مسئله شاید دهها برنامه باید رویش صحبت شود بایدها آن کارهایی است که قرآن میگوید در مقابل پیغمبر انجام بدهید مثل «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ» (نساء/ 59) از پیغمبر اطاعت بکنید یک نمونه اش در سورهی مبارکهی اعراف آیهی 157 است که اول هم اشاره کردیم میفرماید «فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ» (اعراف/ 157) به پیغمبر ایمان بیاورند و احترامش بکنند و یاری اش بکنند و به نوری که با او نازل شده یعنی قرآن ایمان بیاورند اینها بایدها است که بخشی از اینها هم در غالب صفات و ویژگیها در قرآن آمده به عنوان مثال آخر سورهی فتح میفرماید «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّـهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّـهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ» (فتح/ 29) پیغمبر گرامی اسلام یارانی دارد که اینها علیه کفار شدید هستند مقام معظم رهبری فرمود روحیهی انقلابی مان را از دست ندهیم این خطر جدی است که من هم در حوزه احساس میکنم هم در دانشگاه هم میان خواص هم میان عموم یعنی روحیهی اشداء علی الکفار را از دست دادند این معنایش این نیست که ما گفتگو و مذاکره و تعامل نداشته باشیم نه ولی بدانیم دشمن دشمن است و هرگز دوست نخواهد شد لا تَستَصغِرَنَ عَدُوّا و إن ضَعُفَ (غرر الحکم، ح 10209) دشمن را دوست نشمارید کوچک نشمارید ولو ضعیف باشد صلابت باید حفظ شود اتفاقا قبل از رحماء بینهم آمده این که مقام معظم رهبری اخیرا هم اشاره کردند که ما باید رزمایشمان را داشته باشیم سلاحمان را داشته باشیم بالاخره «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» (انفال/ 60) مومن اقتدارش را باید داشته باشد توانش را باید داشته باشد بله هیچ گاه اسلام داعی به جنگ نبوده راضی به جنگ نیست و راضی نیست خون از دماغ کسی بریزد ولی وقتی اتفاقی افتاد اشداء علی الکفار باید باشد. رحماء بینهم اینها بین خودشان دوست مهربان هستند با هم دوست هستند برای هم نمیزنند بعد میفرماید آثار سجده دارند اهل رکوع اهل سجده هستند اینها بایدها است یعنی وظیفهی ما در مقابل پیغمبر چیست؟
اطاعت احترام یاری کردن و درود فرستادن صَلُّوا عَلَیهِ وَ آلِهِ تسلیم پیغمبر بودن یک سری نبایدها هم داریم اتفاقا سورهی حجرات با این نبایدها شروع میشود باز یادی بکنم از مرحوم آیت الله سید رضا صدر که ایشان کتابی دارند به نام تفسیر سورهی حجرات بسیار کتاب عالی است توصیه میکنم بینندگان این کتاب را بخوانند تفسیر سورهی حجرات از مرحوم آیت الله سید رضا صدر البته بقیه نوشتند استاد بزرگوار آقای قرائتی سورهی حجرات را از حضرت آیت الله سبحانی نوشته منتها مرحوم آیت الله صدر نکاتی دارند در تفسیرشان که به بحث ما میخورد یعنی وظایف مردم در برابر پیغمبر «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (حجرات/ 1) نبایدها این است مردم از خدا و پیغمبر جلو نیفتید حالا احترام را ببینید خدا وقتی میخواهد یک چیزی در مورد پیغمبر بگوید اول خودش را میگذارد «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ» اول خودش را میگوید بعد بلافاصله پیغمبر را جلو نیفتید چطوری آدم از پیغمبر جلو میافتد؟ از خودش حدیث جعل بکند از خودش یک رفتار بی خودی در دین ایجاد بکند نمیخواهم تحقیر بکنم دوستانی که مبتلا به وسواس هستند خدا شفایشان بدهد وسواسی بیماری است ولی عملا اینها از خدا پیغمبر جدا میافتند او میگوید پاک است شما میگویی نیست او میگوید یک بار شما میگویی ده بار او میگوید این قدر حساسیت نشان نده شما میگویی نه باید نشان داد نکند وسواس فکری و عملی شما به مقابلهی با پیغمبر و خدا بینجامد تقدم بر پیغمبر و خدا یکی هم در مسئلهی احکام است یک مطلبی را پیغمبر نگفته شما از خودت به دین اضافه بکنی این جمله را به فلان قسمت اضافه بکنی این خیلی خطرناک است متاسفانه این بدعت را الآن داریم مواردی که الآن برخی از مسلمانها مبتلا هستند و مسلم این مطلب در سیرهی پیغمبر نبوده این حرام نبوده حلال بوده حرام کردند این حرام بوده حلال کردند مثلا رشوه الآن میگویند کار پیش میرود بدون رشوه ورشوه حلال است این جلو افتادن از پیغمبر و خداست یکی هم در مسئلهی ادب است که آدم از خدا و پیغمبر جدا نیفتد ادامه اش دارد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ» (حجرات/ 2) صدایتان را از صدای پیغمبر بالاتر نبرید به پیغمبر خیانت نکنید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّـهَ وَالرَّسُولَ» (انفال/ 27) قرآن میفرماید خیانت به خدا و رسول نکنید پیغمبر را اذیت نکنید اینها وظایف ماست بایدها یاری بکنیم احترام بکنیم ایمان بیاوریم نبایدها این است که جلو نیفتیم اذیت نکنیم خیانت نکنیم این میشود مرید و پیغمبر گرامی اسلام کسی که اینها را ان شاء الله رعایت بکند. من این چهار محور را مطرح کردم دوستان بیننده خودشان مراجعه بکنند تحقیق بکنند.
اعمال مبعث
روز مبعث روز عید بزرگی است غسل دارد روزه دارد روزه خیلی توصیه شده از یکی از آن چهار روز مهم سال است که روزه در آن توصیه شده زیارت امام علی علیه السلام است مرحوم شیخ عباس در مفاتیح میگوید نقل میکند که چقدر از افراد بیمار انتظار میکشند که 27 رجب بیایند نجف و آن جا شفا بگیرند و به تجربه ثابت شده یکی از روزهایی که جواب میدهد خیلیها آن جا نتیجه میگیرند حضور 27 رجب در نجف اشرف است خود زیارت پیغمبر گرامی اسلام روزهی فردا. زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و این است که عید است دلها را شاد بکنیم عزیزان حرکت بکنند بیمارستانها مراکز نگه داری عقب افتادههای ذهنی سالمندان خیلی پیغمبر اکرم خیلی نسبت به رسیدگی به امور مردم دل شاد کردن تاکید داشتند گرهی باز بکنند مخصوصا آنهایی که در فامیل یک وقتی افرادی هستند سال به سال ماه به ماه دیدنشان نمیروند سر بزنیم عیادت بکنیم کادو ببریم اینها موجب میشود که ان شاء الله این قصه موجب شادی دلها شود و پیغمبر اکرم به ما عنایت بکند و ان شاء الله مشمول شفاعتشان واقع شویم.