بررسی موضوع اصلی برای پیشگری از انحراف جامعه و پیشرفت آن در بیانات حجت الاسلام حسینی قمی:
سوم ماه شعبان دو ولادت برای سیدالشهدا (علیه السلام) در تاریخ ثبت شده است، یکی در سال چهارم از هجرت، ولادتی از مادری گرانقدر مثل صدیقه ی طاهره (سلام الله علیها) و ولادت دوم در سال شصت هجرت، ورود حضرت و آغاز نهضت و قیام مقدس سیدالشهدا (علیه السلام)
چکیده
یکی از نتایج و تحقیقات روانشناسان و جامعه شناسان در بحث روابط فردی و اجتماعی بیانگر این است که «محیط» به عنوان یک عامل اساسی و بنیادین بر رفتار و رویکرد شخص تاثیر بسزایی دارد. در جامعه ای که همه افراد آن به ارزش ها و هنجار ها احترام بگذارند و عمل به آن را برای خود یک وظیفه بدانند، آن جامعه از هر خطر و آفتی در امان می ماند و پیشرفت همگانی را در برخواهد داشت. در دین و مذهب ما هم فرضیه «امر به معروف و نهی از منکر» اصلی ست برای پیشگری از انحراف جامعه و پیشرفت آن. اصلی که در حال حاضر در جامعه ما به فراموشی سپرده شده است. ارزشی که انبیاء و اولیاء الهی و همچنین معصومین (علیهم السلام) به آن امر کردند و آن از وسیله هدایت گری خود قرار دادند. نمون بارز آن قیام سید الشهدا (علیه السلام) بود که در فرمایشات خود حضرت به این اصل اشاره شده است که فرمودند من برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدم رسول خدا) صلی الله علیه و آله وسلم) قیام کردم. باشد که ما هم راه امام همام خود را در پیش گیریم و به مانند آن حتی از جان خود و خانواده خود بگذریم تا این اصل در جامعه تحقق پیدا کند. ان شاء الله..
کسی که دو ولادت نداشته باشد در ملکوت آسمان ها راه پیدا نمی کند
سوم ماه شعبان دو ولادت برای سیدالشهدا (علیه السلام) در تاریخ ثبت شده است، یکی در سال چهارم از هجرت، ولادتی از مادری گرانقدر مثل صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) و ولادت دوم در سال شصت هجرت، ورود حضرت و آغاز نهضت و قیام مقدس سیدالشهداء (علیه السلام). روایتی داریم از عیسی مسیح (علیه السلام) این پیامبر بزرگ الهی، دیدم حکیم متالهین ملاصدرا در شرح اصول کافی این روایت را نقل کردند که: « لَنْ یَلِجَ مَلَکُوتَ السَّمَوَاتِ مَنْ لَمْ یُولَدْ مَرَّتَیْنِ » کسی که دو ولادت نداشته باشد در ملکوت آسمان ها راه پیدا نمی کند، همه ی ما انسان ها باید دو ولادت داشته باشیم، یک ولادت از مادر، این یک چیز طبیعی است خیلی مهم نیست، وقتی می توانیم در ملکوت آسمان ها راه پیدا کنیم که ولادت دومی داشته باشیم و سیدالشهدا (علیه السلام) این دو ولادت را داشت و هر دو هم در سوم شعبان بود. یکی در سال چهارم از هجرت و یکی در سال شصت هجرت. می دانید امام (علیه السلام) چند روز پیش (دو سه روز به ماه رجب باقی مانده) از مدینه شبانه بیرون آمدند و سوم شعبان به مکه رسیدند، تمام ماه شعبان، ماه رمضان، ماه شوال، ماه ذی القعده، تمام این چهار ماه را امام در شهر مکه است و هشتم ذی الحجه بعد از آن خطبه ی تاریخی از مکه به طرف کربلا حرکت می کنند، دوم محرم به کربلا می رسند، خب چرا امام حسین (علیه السلام) چهار پنج روز پیش شبانه از مکه بیرون آمدند؟ برای ولادت دومشان بود، نوعا وقتی می پرسند جواب اول در ذهن ها، در کتاب ها، نوشته ها، تحلیل ها اینطور می گویند، می گویند چون امام حسین (علیه السلام) نمی خواست با یزید بیعت کند، والی مدینه از امام بیعت با یزید را طلب کرد، امام برای اینکه با یزید بیعت نکند شبانه از مدینه بیرون آمدند، آیا همین است؟! آیا عامل اصلی ولادت دوم سیدالشهدا (علیه السلام) همین بود؟ قطعا اینطور نیست، چون امام می توانست از مدینه بیرون بیاید و همانطوری که بعضی ها پیشنهاد کردند مثل محمد حنفیه و دیگران به یک نقطه ی دور دستی برود که دست یزیدیان به امام نرسد، بعضی ها گفتند بروید یمن دوستان پدرتان امیرمومنان (علیه السلام) در یمن هستند؛ پس قطعا این عامل صحیح نیست که حضرت نخواست با یزید بیعت کند، این تنها عامل نیست، این عامل مهم نیست؛ گاهی یک جواب دومی داده می شود، می گویند روز ولادت دوم سیدالشهدا (علیه السلام) در سوم شعبان این بود که کوفیان از امام دعوت کرده بودند، امام می خواستند به کوفیان جواب بدهند، دعوت کوفیان را بدون پاسخ نگذارند، عزیزان من آیا این جواب صحیح است؟ این عامل، عامل مهم است در ولادت سوم شعبانی سیدالشهدا (علیه السلام) در ولادت دومشان؟ نه این هم صحیح نیست، چرا؟ چون اگر مسئله ی دعوت کوفیان بود، چرا امام حسین (علیه السلام) بعد از شهادت حضرت مسلم (علیه السلام) که معلوم شد دیگر کوفیان بیعت شکنی کردند، چرا حضرت بازهم به راهشان ادامه دادند، بعد از اینکه خبر شهادت حضرت مسلم (علیه السلام) آمد هنوز حر نیامده بود سد راه امام نشده بود، امام می توانستند برگردند، پس این عامل هم نیست، عامل اساسی در قیام سیدالشهدا (علیه السلام) و ولادت دوم حضرت در سوم شعبان همین است که ما در زیارتنامه حضرت می خوانیم، چه می گوییم؟ «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ »، این عامل مهمی است که امام (علیه السلام) سوم شعبان را برای ولادت دومشان انتخاب کردند.
چه منکری بود که امام باید جانش را فدا کند
خدا رحمت کند علامه شوشتری (رضوان الله علیه)، من این داستانی را که می گویم جایی ندیدم جز این بزرگوار بیان کردند، خب می دانید که این مرد آنقدر عظمت دارد که نقل او کافی است و نیازی نیست که ما یک آدرس دیگری هم پیدا کنیم، می گوید امام حسین(علیه السلام) موذنی داشتند از بین راه مدینه و کربلا به امام ملحق شده بود، همه جا هر منزلی که می رسیدند اذان می گفت برای سیدالشهدا(علیه السلام)، ایشان جزء شهدای کربلا است، نام او حجاج بن مسروق است، موذن امام در همه ی منازل بود و در کربلا هم به شهادت رسید، صبح روز عاشورا وقتی صف ها آماده شد برای نماز، مثل هر روز این موذن بلند شد که اذان بگوید، علامه شوشتری(رضوان الله علیه) می فرماید سیدالشهدا (علیه السلام) صورت مبارکشان را برگرداندند فرمودند امروز شما اذان نگویید، نشست، چه کسی اذان بگوید؟ فرمود علی اکبر (علیه السلام) اذان بگوید، این موذن صبح بود، جانشان، اگر از شما عزیزان من سوال کنند موذن ظهر چه کسی بود؟ اذان ظهر را دیگر امام حسین(علیه السلام) به علی اکبر هم نداد، خودشان موذن ظهر عاشورا شدند « أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ و اتیت التزکاه و امرت بالمعروف» این عامل مهم ولادت دوم حضرت در سوم شعبان است « أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ » امر به معروف برای تو بود، نهی از منکر، چه منکری بود که امام باید جانش را فدا کند! منکر فقط منکرهای جزئی نیست نه، چه منکری بالاتر از حکومت بنی امیه ها، چه منکری بالاتر از خلافت یزید، چه منکری بالاتر از اینکه مسیری که باید به اولیاء خدا، به امیرمومنان(علیه السلام)، امام مجتبی(علیه السلام)، سیدالشهدا(علیه السلام) اینطور باید این سلسله ادامه پیدا می کرد به معاویه و یزید ختم بشود، امام در برابر این منکر ایستادند.
شهید با شهادت خود، خود را در دنیا جاودانه می کند
دو سوال را در این بحثم می خواهم تقدیم کنم، اگر ولادت دوم سیدالشهدا(علیه السلام) در سوم شعبان بر اساس امر به معروف و نهی از منکر بود، نه دعوت کوفیان، نه بیعت نکردن با یزیدیان، دو سوال:
سوال اول: آیا امام در این هدف به پیروزی رسید یا نه؟ « إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ »(آیه ۵۱سوره ی غافر) قرآن می فرماید ما پیامبرانمان را یاری می کنیم، هم پیامبران را و هم مومنین را، کجا؟ هم در دنیا و هم در قیامت.
اینجا یک سوال مطرح می شود، آیا این وعده ی الهی تحقق پیدا کرد؟ آیا خداوند پیامبران و مؤمنین را در دنیا پیروز کرد؟ انبیاء، مؤمنین، در دنیا پیروز شدند؟ خب جواب برای این سوال فراوان است، من یک جوابی را دیدم خیلی برایم جالب بود، از یکی از مفسرین اهل سنت، یک جواب زیبایی با تحلیل قیام امام حسین (علیه السلام) دارد، یکی از عبارت های بسیار زیبا راجع به سیدالشهدا(علیه السلام) این مفسر اهل سنت دارد در جواب به این سوال، می گوید کجا خدا پیامبران و مؤمنین را در دنیا پیروز کرد؟! این همه انبیاء را کشتند، این همه انبیاء را شکنجه دادند، این همه انبیاء را قطعه قطعه کردند، کجا پیامبران در دنیا پیروز شدند؟!! قرآن می فرماید:« إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا “فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا” » ما در دنیا پیروزشان می کنیم، چه پیروزی؟ کجا مؤمنین پیروز شدند؟ این همه مؤمنین در طول تاریخ ما می خوانیم این ها را در آتش سوزاندند، تکه تکه کردند، قطعه قطعه کردند، به زندان ها انداختند، کجا یاران پیامبران پیروز شدند، ایشان به این سوال جواب دادند، می گویند:
در مسئله ی پیروزی بعضی ها دو اشتباه می کنند:
گمان می کنند پیروزی حتما باید در یک زمان محدودی خیلی سریع باید به نتیجه برسد، اگر یک کمی فاصله شد ما پیروز نشدیم.
تصور می کنند پیروزی فقط پیروزی و غلبه ی ظاهری است ما دشمن را از بین ببریم و نابود کنیم.
اما پیروزی در عقیده چی؟! پیروزی در ایمان چی؟! پیروزی در طرز تفکر چی؟! اگر کسانی فکرشان را جاودانه کردند پیروز نیستند؟! اگر کسانی در یک فاصله هایی به شهادت رسیدند ولی فکرشان جاودانه شد پیروز نشدند؟! ایشان می فرماید آیا ابراهیمی را که درآتش انداختند قهرمان توحید را به آتش انداختند، آیا پیروز نشد؟ بعد عبارتی راجع به شهدا دارد و یک عبارتی راجع به سیداشهدا(علیه السلام)، می گوید: هر کسی خونش بر زمین ریخته شد، هر شهیدی که در خون خودش غلتید دل های همه ی مردم عالم از سر محبت و عاطفه و مهربانی برای آن شهید به لرزه می آید. این پیروزی نیست؟ هر شهیدی که خونش بر زمین می ریزد غیرت و فدا کاری ها را به جوش می آورد، این پیروزی نیست؟! این ها را مقدمه قرار دادم برای این عبارتش،این مفسر اهل سنت می گوید حسین(علیه السلام) پیروز نشد؟! می گوید در پیروزی سیدالشهدا (علیه السلام)، در ارادت به امام حسین(علیه السلام)، در دریافت پیام نهضت کربلا فقط شیعه ها نیستند، شیعه و غیر شیعه، نه فقط مسلمان ها، بسیاری از غیر مسلمان ها پیام پیروزی را از امام حسین(علیه السلام) گرفتند، پیام ایستادگی و جوانمردی و مردانگی را از سیدالشهدا(علیه السلام) گرفتند.:« إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا » امام حسین در دنیا پیروز شد نه فقط در قیامت، نه اینکه در قیامت وقتی سیدالشهدا(علیه السلام) وارد محشر می شود، همه ی عالم در برابر عظمت امام حسین(علیه السلام) همه ی اهل محشر خاضع هستند، نه کاری با حساب قیامت نداریم، نه اینکه فردای قیامت وقتی صدیقه ی طاهره(سلام الله علیها) وارد محشر می شود در روایات ما است از جانب حق تعالی خطاب می شود « اَین فاطِمَهُ الزَّهْراء» فاطمه ی زهرا کجاست؟ صدیقه ی طاهره(سلام الله علیها) وارد محشر می شود، خطاب می شود « یَا فَاطِمَهُ سَلِی حَاجَتَکِ » هر چه می خواهی از ما بخواه، چه حاجتی؟ عرضه می دارد: خدایا در محشر حسین (علیه السلام) من را به من نشان بده، سیدالشهدا (علیه السلام) وارد محشر می شود، صحنه ای برپا می شود، پیروزی آن جا است. به قول علامه ی امینی (رضوان الله علیه) می فرماید شما همه ی این مجالس را در دنیا برای امام حسین(علیه السلام) بگیرید، هر که هر چه می تواند برای سیدالشهدا (علیه السلام) مجلس بگیرد ولی این مجالس کافی نیست، علامه ی امینی می فرماید خدا در قیامت مجلس امام حسین(علیه السلام) را برگذار می کند، در حضور خلق اول و آخر، ما کاری به قیامت نداریم « إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا » در دنیا پیروزشان کردیم، چه طور پیروز شدند؟ این مفسر می گوید: نه شیعه، نه مسلمان ها، حتی غیر مسلمان ها، در اظهار ارادت و محبت به امام حسین(علیه السلام)، در اینکه حسین(علیه السلام) را اسوه ی آزادی و آزادگان عالم می داند، می گوید: چه بسا شهدایی که اگر هزار سال عمر می کردند، نمی توانستند پیام خودشان را جاودانه کنند، اما با شهادت پیام جاودانه می شود. ما در آستانه ی پانزدهم خرداد هستیم، در آستانه ی سالگرد خونین پانزدهم خرداد، امام (رضوان الله علیه) در پانزدهم خرداد چه کرد؟! مردم ایران چه کردند؟! به شهادت رسیدند، ولی با همان شهادت کاری کردند که با هزار سال حیاتشان شهدای پانزدهم خرداد با شهادتشان کاری کردند که اگر هزار سال زنده می ماندند نمی توانستند آن کار را انجام بدهند. امام ما اگر توانست به برکت این مردم با حضور این مردم، با خون شهدای پانزدهم خرداد، قیام خودشان را به همه ی عالم، پیام خودش را به همه ی عالم برساند و این قیام را به ثمر برساند شهدای پانزدهم خرداد نمی توانستند با حیاتشان هزار سال عمر می کردند نمی توانستند پیام اعتقادات و ایمانشان را برسانند، بنابراین امام حسین (علیه السلام) پیروز شد، انبیاء پیروز شدند. پس آیا سیداشهدا (علیه السلام) در ولادت دومشان در سوم شعبان یعنی در حضورشان در مکه و قیامشان، پیروز شد؟ بله « إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا » در دنیا پیروز شد نه فقط در قیامت.
سوال دوم: این قیامت امام حسین(علیه السلام)، این ولادت سیدالشهدا(علیه السلام) در چهارم هجرت و در شصت هجری، ما چطور باید این ولادت را در خودمان ایجاد کنیم؟ « لَنْ یَلِجَ مَلَکُوتَ السَّمَوَاتِ مَنْ لَمْ یُولَدْ مَرَّتَیْنِ » در ملکوت آسمان ها راه پیدا نمی کنند کسانی که دو ولادت نداشته باشند، اگر سیدالشهدا(علیه السلام) نه صرفا برای بیعت نکردن با یزید، نه صرفا برای دعوت کوفیان، برای امر به معروف قیام کرد، برای نهی از منکر قیام کرد؛ ما امروز چه تکلیفی داریم؟ ما امروز به تکلیفمان عمل می کنیم؟ امروز در جامعه ی اسلامی و دینی ما امر به معروفی وجود دارد؟ نهی از منکری وجود دارد؟! یا به کلی فراموش شده است؟! دو واجب فراموش شده ای که جزء فروع دین ما است، فراموش شده است.
دوری از امر به معروف و نهی از منکر؛ نشانه آخر الزمانی ها
این حدیث را مرحوم کلینی در کافی شریف نقل کردند « یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ » امام باقر (علیه السلام) فرمودند در آخرالزمان گروهی می آیند اهل عبادت هستند اما « لایُوجِبون اَمراً بِمَعروفِ وَ لانَهیاً عَن مُنکَرِ اِلا اِذا آمِنُوا الضَرَر » وقتی سراغ امر به معروف و نهی از منکر می روند که از ضررها در امان باشند، آسیبی به آن ها نرسد «یَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعَاذِیر» دنبال بهانه می گردند « یُقْبِلُونَ عَلَى الصَّلاهِ وَالصِّیَامِ وَمَا لا یَکْلِمُهُمْ فِی نَفْسٍ وَلا مَالٍ » امام باقر(علیه السلام) فرمود آخرالزمان مردمی پیدا می شوند نماز و روزه آن ها هم تا وقتی است که ضرری به جان و مال آن ها نرسد و اگر قرار باشد نماز به جان و مال آن ها ضرر برساند نماز هم نمی خوانند دیگر امر به معروف که بماند! « وَ لَوْ أَضَرَّتِ لَرَفَضُوهَا کَما رَفَضُوا أَتّمَّ الْفَرائِضَ وَ أَشْرَفَها » بالاترین فریضه را (امر به معروف و نهی از منکر) کنار گذاشتند و دنبال بهانه می گردند. بعد حضرت به این داستان اشاره کردند که خداوند به شعیب پیامبر وحی کرد « إنّی مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِکَ » من صد هزار نفر از قوم تو را گرفتار عذاب می کنم « أَرْبَعِینَ مِنْ شِرَارِهِمْ » چهل هزار نفر آنها آدم های بدی هستند، این ها مستحق عذاب هستند، اما « سِتِّینَ أَلْفاً مِنْ خِیَارِهِمْ » شصت هزار نفر هم از خوبانشان؛ این پیامبر بزرگ الهی عرضه داشت « فَما بالُ الاْخْیار » خوب ها چرا؟ خطاب شد « داهَنوا أهلَ المَعاصی و لم یَغضَبوا لِغَضَبی » چون با اهل معصیت مدارا کردند، سکوت کردند، بخاطر خشم من خشمی نداشتند، فریاد نزدند، امر به معروف نکردند، نهی از منکر نکردند. ما این قوم آخرالزمانی نباشیم که اهل عبادت و نماز هستند ولی کاری به امر به معروف و نهی از منکر ندارند.
موشک فرهنگی دشمن در میان خانه های فرود آمده
البته من در اینجا عرض کنم که امر به معروف و نهی از منکر باید از سر دلسوزی باشد.مرحوم علامه ابن شهرآشوب در مناقب نقل کرده، (ایشان از علمای بزرگ ما است) سیدالشهدا (علیه السلام) در گودال قتلگاه بودند احساس کردند سینه شان سنگین است، چشمان مبارکشان را باز کردند دیدند شمر روی سینه ی حضرت نشسته است محاسن سیدالشهدا (علیه السلام) را در دست گرفته بود، سر را بالا آورده بود که به راحتی بتواند با خنجر سر از بدن امام حسین(علیه السلام) جدا کند، آقا وقتی چشمان مبارکشان را باز کردند حضرت یک تبسمی کردند، فرمودند: می خواهی من را بکشی؟! من را نمی شناسی؟ شروع کردند نصیحت کردن، یعنی امام حسین(علیه السلام) در گودال قتلگاه تلاش می کردند دست یک نفر را بگیرند و یک نفر دیگر را هم نجات دهند. این هایی که امروزه در جامعه ی ما گرفتار منکرهایی هستند، این ها شمر که نیستند خیلی ها راه را اشتباه رفتند، می شود با خوبی، می شود با زبان نرم. « اذْهَبا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا » با نرمی موعظه کنیم، نصیحت کنیم. متاسفانه امروزه جامعه ی ما گرفتار یک مشکلی شده که این مشکل تا برگردد خیلی ما راه داریم و آن اینکه نه تنها منکرها در جامعه هستند، بدتر از این منکرها معروف شده است و معروف ها منکر شده. خیلی عادی می بینیم، خیلی از گناهان را می بینیم، مفاسد را می بینیم، اصلا از کنار آن ساده می گذریم، آقا هست که هست مهم نیست!! اگر مهم می دانستیم در برابر منکرها می ایستادیم، در برابر ترک معروف ها می ایستادیم.
من فقط این را بگویم، همان دشمنی که ببینید در داستان تحریم ها به بیمار سرطانی ما دارو نداد و نمی دهد، مردند بیماران ما بخاطر تحریم دشمن، این همان دشمن است، چطور این دشمنی که به بیمار ما رحم نکرد، جان عده ی فراوانی را گرفت، چطور ما باور نداریم که این همان دشمن است، برای چه این همه هزینه می کند، ده ها شبکه، ده ها کانال برای چی؟! می دانید یک شبکه ی ماهواره ای در سال چند صد هزار دلار هزینه ی آن است؟! می دانید برنامه سازی آن ها چقدر هزینه دارد؟! چطور این دشمنی که به بیمار سرطانی ما، به طفل بیمار ما رحم نکرد، بیماران ما جان دادند، به اسم مسئله ی هسته ای ما را تحریم کردند که دروغ می گویند، چطور اینها به بیمار ما رحم نکردند؟! آن وقت خیر خواه ما هستند؟!! میلیاردها هزینه کنند، ده ها شبکه، این ها دوست ما هستند؟! این ها خیرخواه ما هستند؟! من بارها گفتم الان شما بشنوید رژیم صهیونیستی یک موشکی بزند در میان فلسطینی ها، فردا همه راه می افتیم نماز جمعه تظاهرات، فریاد، مرگ بر اسرائیل، حق داریم بگوییم، آن وقت من بیچاره آن جا داد میزنم مرگ بر اسرائیل دربرابر موشک نظامی دشمن، آن وقت موشک فرهنگی آن را خودش خریداری کردم در خانه ی خود آوردم، می گویم می خواهم اخبارش را گوش کنم، ایران اخبارش دروغ است، راست را از دشمن بشنوم!! می خواهم مسائل علمی آن را ببینم، بچه ها سرشان گرم بشود، خدا می داند به این جشن میلاد سیدالشهدا (علیه السلام) پدر و مادرها یادتان باشد، خدا می داند لازم نیست چند ماه بگذرد که این برنامه ها افکار بچه های ما را منحرف کند، لازم نیست چند سال بگذرد، من به جرأت عرض می کنم نه پنجاه دقیقه، نه چهل دقیقه، گاهی سی دقیقه یک برنامه کافی است که همه چیز جوان شما را از او بگیرد، آن وقت اصلاحش مشکل است! امام حسین(علیه السلام) ولادت دومشان سوم شعبان، انگیزه اصلی این قیام و ولادت امر به معروف و نهی از منکر، امروز معروف منکر بشود و منکر بشود معروف!