بررسی ویژگیهای حضرت عباس علیهالسلام در گفتار حجت الاسلام رفیعی:
شب میلاد با برکت و با عظمت قهرمان کربلا یل ام البنین برادر رشید امام حسین فرزند بزرگوار امیرالمومنین نوه ی ابوطالب علیه السلام حضرت ابوالفضل العباس علیه افضل و تحیئته و ثناء است.
گرچه عباس امامزاده است گرچه عباس در سلک فرزندان رسول خدا نیست نوه ی ابوطالب و فرزند امیرالمومنین، اما شما ببینید امام معصوم یعنی ائمه ی معصومین به مدح و ثنای او پرداخته اند که اگر اینها را انسان کنار هم ضمیمه کند آن وقت می فهمد ابوالفضل کیست. شخصیتی که به قول یکی از اساتید ما همه ی ما قربان امام حسین می رویم
باَبی اَنتَ وَ اُمی یا اَبا عَبدِاللهِ
اما امام حسین عصر تاسوعا بگوید بنَفسی اَنت، حسین قربان تو عباس جان، این کم مقامی نیست. بچه ی ابوالفضل عباس از در وارد شد امام سجاد نشسته بود تا وارد شد آقا چشمهایش پر از اشک شد فرمود این آقا زاده را می بینید این بابایش روز قیامت یک مقامی دارد که همه ی شهدا به او غبطه می خورند، می دانید یعنی چه. ما همه به شهدا غبطه می خوریم شهید بالاترین ارزش را زیر این آسمان دارد مثل اینکه مثلا ما بگوییم یک کسی همه ی مراجع به او غبطه می خورند که است که همه ی مراجع به او غبطه می خورند. وقتی می گوید جمیع شهدا یعنی همزه سید الشهدا، یعنی عمار یاسر، یعنی مالک اشتر جمیع شهدا به مقامش غبطه می خورند. عباس شخصیتی است که امام صادق بفرماید: او با بصیرت بود ایمان محکم داشت مجاهد بود. شما عزیزان می دانید ما حدود هشت هزار تا امامزاده فقط در ایران داریم حالا تفاوت مقام هم دارند، یکی مثل حضرت معصومه چهار تا امام سفارش زیارتش را کردند یکی مثل حضرت عبدالعظیم امام هادی فرموده ثواب زیارتش ثواب زیارت شهدا است البته حضرت عبدالعظیم بلافصل نیست چهار پشتش می رسد به امام حسن مجتبی، حضرت معصومه بلافصل است، یکی مثل احمد ابن موسی، همزه ابن موسی امامزاده هشت هزار تا حالا عراق را من نمی دانم سوریه را هم نمی دانم ولی امامزاده ای که امام معصوم برایش زیارت نامه نقل کند و نماز زیارت، نداریم جز ابوالفضل عباس البته برای علی اکبر هم زیارت نقل شده برای حضرت معصومه هم ثواب زیارت نقل شده اما امام معصوم من خواهشم این است امشب مفاتیح را باز کنید حالا من یک خورده اش را معنا می کنم هفته ی پیش در حرمش هم گفتم کربلا وقتی نگاه می کنی به این زیارت نامه امام صادق می آید می ایستد کنار حرمش آموزش می دهد می گوید این طور زیارت کنید
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ
من گاهی در سخنرانی ها گفتم، گفتم همه ی مردم در تشهدشان به ابوالفضل سلام می دهند چرا، مگر شما نمی گویید
السَّلامُ عَلَینَا وَ عَلَی عِبادِ اللّه الصّالِحِین
عباد صالح به نسل امام صادق یک مصداقش حضرت ابوالفضل است
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَیه اَلسَلام
چه کرده در این زیارت صفات سلبی صفات ایجابی حالا بعضی ها را برایتان معنا می کنم. این مقام ابوالفضل عباس علیه السلام است و جالب است این را بدانید من حالا عرض می کنم حضرت ابوالفضل بیست سال از امام حسین کوچک تر است حالا این چیزهایی که گاهی می خوانند آقا قونداقه دور سر گرداند و فلان اینها ما در منابع پیدا نکردیم چون امام حسین یک جوان بیست ساله است وقتی حضرت ابوالفضل به دنیا می آید ایشان سی و شش سالشان بوده در کربلا، امیرالمومنین که در کوفه شهید شد، امام حسن، امام حسین، حضرت زینب، حضرت ام کلثوم، بچه های حضرت زهرا، زن و زندگی و شوهر و خانه داشتند امام حسین سی و هفت سالش بود، امام حسن سی و هشت سالش بود، حضرت زینب همین طور شوهر کرده بوده اینها همه زندگی داشتند. ام البنین چهار تا یتیم از امیرالمومنین دارد بزرگیشان حضرت ابوالفضل است شانزده سال، دومیشان بیست و پنج سال آن زمان پنج سالش بوده، سومی سه سالش است، یکی شان هم شیر خوار است یعنی چهار تا یتیم که بزرگی شانزده سال است و لذا کربلا برادرهای عباس بیست و پنج سال و بیست و سه سال و بیست ویک سال چون کربلا شصت و یک است امیرالمومنین چهل و یک شهید شد چهار تا این بچه ها را یتیمی بزرگ کرده با سختی و همه ی اینها را در رکاب امام حسین که من روز وفات ام البنین در حرم حضرت ابوالفضل در پخش زنده گفتم کنار گنبد ابوالفضل گفتم مادر شما اگر هیچی راجبش به او نرسیده باشد جز همین یک جمله که مرحوم مامقانی در پایان کتاب رجالش این را نقل کرده که وقتی خبر شهادت چهار فرزند را به او دادند یک مرتبه این زن برآشفت و فرمود
کلُّهُم وَ مَن تَحتَ الخَضراء بفداءُ الحُسین
همه ی بچه هایم با هر آن که زیر این آسمان است به فدای ابی عبدالله.
کُلُّهُم وَ مَن تَحتَ الخَضراء بفداءُ الحُسین، مقام خیلی والا است، جایگاه خیلی والا است.
من اجازه می خواهم چهار پنج تا از خصوصیات ایشان را امشب برای شما بگویم یکی از آن ویژگی ها آقایان خواهران جوان ها که نیاز جامعه است این نیاز امروز جامعه است بحث ادب حضرت ابوالفضل است بدانید چقدر ادب مهم است امیرالمومنین می فرماید:
لاَ مِيرَاثَ كَالْأَدَب
هیچ ارثی بابا بهتر از ادب برای اولادش نمی گذارد. بدانید ادب چقدر مهم است خوب دقت کنید که امام صادق فرمود اگر به شما گفتند دو روز از عمرت مانده آقا امروز جمعه است یکشنبه شب از دنیا می روی، الان اگر به ما بگویند یک همچین خبری را همه می رویم در فکر دیگر چه کار کنیم قاعدتا می گوییم برویم وصیت کنیم خداحافظی کنیم مالمان را تکلیفش را معلوم کنیم. فرمود اگر به شما گفتند دو روز از عمرت باقی مانده
إن اُجِّلتَ في عُمرِكَ يَومَينِ فَاجعَل أحَدَهُما لأِدَبِكَ
یک روزش را بگذار برو ادب یاد بگیر ای بابا ما دو روز زنده ایم برویم کلاس، بله تا آن یک روزش لااقل با ادب زندگی کنیم. خدا حفظش کند یکی از علمای قم آیت الله کریمی جهرمی داماد آیت الله عظمی صافی ایشان یک کتابی دارد، خیلی کتاب دارد البته دفتر تبلیغات چاپ کرده به نام ادب، این ادب را به دوازده قِسم تقسیم کرده، من که نمی رسم دوازده قِسمش را بگویم. ادب در مقابل خدا، در مقابل پیغمبر خدا، در مقابل امام، در مقابل پدر و مادر، در مقابل عالم، معلم، در مقابل مسجد، خیلی بحث مهمی است. یک دهه اگر یک سخنران روی این بحث صحبت کند جا دارد. آقا ادب در مقابل مسجد چه است ادب در مقابل قرآن چه است ادب در مقابل رسول خدا امام رضا ما واقعا اینها را رعایت نمی کنیم شما چقدر داد در حرم امام رضا می زنید همه ی مان هم می گوییم اینجا خانه ی پیغمبر است
اللَّهُمَّ إِنِّی عَلَی الباب
قرآن هم می گوید کنار قبر پیغمبر در حضور پیغمبر بعد از مرگ پیغمبر به تعبیر امام حسین داد نزنید ادب در زیارت چقدر داریم ادب خیلی بحث مهمی است کم هم رویش کار شده که من هم معتقدم یک ماه رمضان اگر یک سخنران در مسجدی بحث ادب را فقط مطرح کند تک تک موارد، یک آقایی در قم یک کتابی نوشته خیلی کتاب خوبی است قتور هم است آقای آشتیانی نماینده ی قم بود چند دوره ایشان که تفسیر نمونه هم ایشان همکاری دارد خیلی کتاب خوبی است به نام آداب اسلامی، آداب اسلامی سه جلد بوده در یک جلد جمع آوری کرده من خواهشم این است آقایان مسجدها هیات امنا یا نمی دانم آموزش و پرورش این کتاب را بخرید برای بچه ها دانش آموزها برای مساجد برای ائمه ی جماعت یکی آداب عبادت یکی آداب تجارت یکی آداب معاشرت اینها را در یک جلد جمع آوری کرده به نام آداب اسلامی بنده خدا خودش هم پشت کتاب نوشته کتابی است که خواندن آن را به همه ی خانواده ها توصیه می کنیم بسیار کتاب خوبی است. واقعا ما الان آداب مصیبت آقا در عزاداری ما چقدر آداب رعایت می شود می دانید در مصیبت کسی داغ ببیند تا سه روز باید برایش غذا برد ما همان شب اول می ریزیم سر سفره اش.
یک بنده خدایی در قم بابایش مرده بود شب اول می بینم روی سرش می زند گفتم غصه بابایت را می خوری گفت نه بابا غصه شام می خورم چه جوری مردم خرجشان را بدهم بابایم را خدا رحمت کند ما الان آداب مصیبت آداب بیمار، آداب بیمار ما چقدر آقا دیدن بیمار چقدر آداب تشییع جنازه خیلی مهم است آداب کاسبی آداب، این کتاب را خواهشم این است یک وقتی تهیه کنید آداب اسلامی سه جلد آقای آشتیانی نماینده قم ایشان بود چند دوره که دیگر الان این دوره نیست در صدا و سیما من چند جلسه در برنامه ی سمت خدا مال من هم چاپ شده این چندین جلسه من روی بحث آداب صحبت کردم خیلی مهم است آقایان خواهرا برادرا
یکی از اقسام ادب ادب در مقابل امام است ادب در مقابل امام در زیارت جامعهی کبیره آمده ما در مقابل امام معصوم باید ادب داشته باشیم مطیع باشیم پیرو باشیم این در زندگی حضرت ابوالفضل موج می زد من دو سه تا نمونه برایتان بگویم دقت کنید شب عاشورا زینب کبری دارد در کنار خیمه ها قدم می زند رسید به خیمه ی ابوالفضل عباس ایستاد دید عباس دارد با برادرهایش صحبت می کند سه تا برادر را نشانده جلو دارد با آنها حرف می زند. می گوید پسرهای ام البنین یا بنی امی، پسرهای ام البنین ما رَعیُکُم غَدا فردا چه کار می کنید جنگ حتمی شده کشتن و شهادت مُسَلَم است حالا تا عصر تاسوعا معلوم نبود اما جنگ قطعی است فردا چه می کنید، گفتند داداش بزرگ ما تویی نظر ما هم نظر تو است هر چه تو می گویی ما که بابا ندیدیم تو ما را بزرگ کردی حالا تعبیر من است خوب دقت کنید گفت پسرای مادر من اگر رای، رای من است تا یکی از ما زنده است نباید به پسر فاطمه حسین ابن علی لطمه ای وارد شود همین طور هم شد چهار تایشان قبل از امام حسین شهید شدند اصلا سه تا داداش ها که کمتر ازشان اسم برده می شود جعفر و عبدالله و عثمان، عثمان را آقا فرمودند: به خاطر علاقه ای که به عثمان ابن مضعون دارم، عثمان ابن مضعون آدم خوبی بوده از اصحاب پیغمبر، زمان پیغمبر هم از دنیا رفت قبرش در قبرستان بقیع است خیلی آدم متدینی بوده فرمود من از بس عثمان ابن مضعون را دوست دارم اسم یک بچه ام را می گذارم عثمان. این اسامی دیگر امروز عَلَم شده اند نمی شود به هر حال استفاده شود ولی آن زمان عَلَم نبوده یعنی وقتی می گفتند عثمان اسم بوده به هر حال جعفر، عبدالله، عثمان سه تایی قبل از ابوالفضل شهید شدند بعد ایشان به شهادت رسید این پیروی از امام است.
من خیلی در تاریخ گشتم این را گوش بدهید شاید نشنیده باشید این آقای دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود نویسنده ی مصری یک کتاب نوشته راجع به امیرالمومنین به نام امام علی ابن ابی طالب مثل توپ در دنیا صدا کرد غوغا شد با این کتاب، یک آدم سنی یک عالم مصری کتاب نوشت دفاع کرد از غدیر که تدریسش را در دانشگاه الازهر تعطیل کردند ایشان سال هزار و سیصد و هفتاد و دو از دنیا رفت کتابش هم در ایران کتاب سال شده این کتاب ترجمه فارسی اش را در اینترنت بزنید اسمش را هم عکسش می آید هم کتابش می آید آیت الله طالقانی ترجمه کرده من خدمت مقام معظم رهبری منبر بودم شب فاطمیه ی امسال روی منبر وقتی آمدم پایین ایشان فرمودند که شهید مفتح دکتر عبدالفتاح را دعوتش کرد ایران ما را هم دعوت کرد آقا فرمودند: فرمودند سر سفره ی شام که رفتیم بعد از منبر فرمودند: من رفتم دیدن عبدالفتاح عبدالمقصود دلم سوخت و در آن جلسه ای که ایشان را دعوت کرده بودند من هم حضور داشتم مقام معظم رهبری فرمود خوب گوش بدهید مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حایری، حاج شیخ مرتضی حایری را من زیاد دیده بودم شصت و شش از دنیا رفت امام برایش اطلاعیه داد ایشان گفت من در آن جلسه ای که دکتر عبدالفتاح، عبدالمقصود را دعوت کرده بودند ازشان تشکر کنند در ایران که شما همچین کتابی نوشتید من حضور داشتم همه حرف هایشان را زدند من گفتم آقای دکتر من یک سوال دارم، که آیت الله حایری آقا شیخ مرتضی گفت بفرمایید: گفتم شما که کتاب به این قشنگی راجع به امیرالمومنین نوشتید یک حدیثی یک خطبه ای یک سخنرانی زمان پیغمبر از حضرت علی پیدا کردید، یک خورده فکر کرد گفت نه همه ی نهج البلاغه مال بعد از امیرالمومنین است بعد از پیغمبر است هیچی اش مال زمان پیغمبر است گفتم می دانید چرا گفت دقت نکردم گفتم علی تا پیغمبر زنده بود اظهار وجود نمی کرد نه سخنرانی نه خطبه ای مطیع محض پیغمبر بود خودش در نهج البلاغه می گوید مَن عَبدی از عبید پیغمبرم، بنده ی پیغمبرم، بنده ی پیغمبرم شمس وجود پیغمبر قمر امیرالمومنین در کنارش اصلا بروز نمی کند خودش در نهج البلاغه می گوید، می گوید مثل بچه شتری که دنبال مادر می دود من این طوری
کنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ
درست شد گرفتید مطلب را من امشب راجع به ابوالفضل می خواهم بگویم. ایشان سی وچهار سال، سی وپنج شش سال عمرشان بود ده سال با امام حسن بوده ده سال با امام حسین بوده شانزده سال با امیرالمومنین. اگر پیدا کردید یک خطبه از او یک سخنرانی یک حدیث عبدا چون امام حسین زنده است چون امام حسن زنده است اصلا در مقابل امامش اظهار وجود نمی کند آقایان خواهرا در تاریخ کربلا بعضی آدم خوب ها یک چیز هایی گفتند مثلا جابرابن عبدالله انصاری به امام حسین اشکال گرفت یعنی سوال کرد گفت آقا چرا می روید کربلا داداش تو امام حسن صلح کرد شما هم صلح کنید. ابن عباس به امام حسین گفت نروید کوفه بروید یمن، آن دیگری، آن دیگری ولی خدای من شاهد است هرچه در کربلا می گردی یک جا ابوالفضل مقابل امام حسین پیشنهادی بدهد ابدا اعتراضی، مطیع محض، به او می گویم سقایی کن می گوید چشم، به او می گویند برو از دشمن مهلت بگیر چشم، عباس جان تو بمان، من یک چیزی الان در حرم گفتم خیلی برای خودم جالب است ببینید وقتی آمد عصر عاشورا گفت برادر بگذار من بروم میدان نیامد برود آب بیاورد من بروم میدان، یک جمله ای امام حسین گفت شما خودتان تا آخرش بروید یک جمله ای گفت، گفت عباس جان اگر تو بروی تَفَرَقَ عَسگَری لشکر من از هم می پاشد. من از شما سوال می کنم غیر از امام حسین و حضرت عباس که درعصر عاشورا زندگی می کند امام حسین لشکری ندارد نه علی اکبر هست نه قاسم هست نه حبیب هست همه شهید شدند، عباس گفت برادر بگذار من بروم میدان فرمود تَفَرَقَ عَسگَری تو بروی لشکر من می پاشد، شما چه معنا می کنید این را، این همان حرفی است که امام راجع به آقای بهشتی زد، فرمود بهشتی یک امت بود. قرآن راجع به حضرت ابراهیم زده
کانَ إِبْراهِیمَ أُمَّةً وَاحِدَهً
یعنی عباس جان تو تنهایی یک لشکری. بابا آدمی که وقتی می آید چهار هزار نفر فرار می کنند این یک آدم است، یک لشکر است.
یکی به من گفت چه جوری چهار هزار تا آدم گفت هر که در می رود خودش را نگاه می کند بقیه را که نگاه نمی کند بعد این آیه ی قرآن را برایش خواندم گفتم قرآن می گوید شیر وقتی می آید گورخر حالا تعبیر قرآن تعبیر گورخر است به ترجمه اش یا الاغ فرقی نمی کند هزار تا ده هزار تا یک شیر از جنگل بیاید بیرون همه شان فرار می کنند آدرسش را بدهم در قرآن بخوانید سوره ی مدثر
كأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
حمر جمع حمار است کانهم الاغ یا گورخر هایی که فرار می کنند که فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ از یک شیر، شیر از جنگل بیاید بیرون پنج هزار تا حمر هم باشد در می رود. عباس وقتی آمد به میدان کسی و لذا این اطاعت این پیروی این ولایت پذیری از امام این مقام عباس را بالا برده، خدا رحمت کند مرحوم آقای نجفی قوچانی حالا جوان ها شاید آشنا نباشند ولی این فضای مجازی اگر درست استفاده شود خیلی اینجاها کمک است یعنی یک کلمه بزنید اینهایی که من می گویم می آید. آقای نجفی قوچانی یک کتابی دارد به نام سیاحت شرق یکی هم دارد سیاحت غرب رمان است مثلا قصه ی مرگ و قیامت را به صورت داستان در آورده خیلی قشنگ است سیاحت غربش، سیاحت شرقش مسافرت هایی که رفته، آقایان خواهرا این عالم بزرگ می گوید من کربلا آمدم پیاده خوب گوش بدهید آمدم آمدم نزدیکی های حرم که رسیدم دیگر نتوانستم پاهایم تاول زده بود گرما زده شدم عرق کرده بودم دیگر خودم را کشان کشان رساندم در صحن ابا عبدالله افتادم پای یکی از این ساعت هایی که آن بالا هست از این منارها افتادم می گوید افتادم از حال رفتم خودش نقل کرده در کتاب سیاحت شرق آقای نجفی قوچانی می گوید یک لحظه از حال رفتم یک حالت مکاشفه ای به من دست داد یعنی حالتی که چشمم باز شد خودش می گوید می گوید یک صدا از قبر امام حسین شنیدم یک صدا از حرم عباس آن صدایی که ایشان خیلی سال نیست از دنیا رفتند صدایی که از قبر ابی عبدالله شنیدم این بود،
هلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی
دیدم هنوز هم امام حسین دارد می گوید صدایی که از قبر عباس شنیدم این بود لَبَیک یا حُسین دیدم هنوز هم امام حسین یک لبیک گوی مستمر دارد آن هم ابوالفضل عباس است خیلی مقام بالا است، خیلی مقام بالا است. وقتی آن عَلمی که دستش بود آوردند پیش ابن زیاد، عَلم در جنگ خیلی مهم بوده عَلم دار هم مهم بوده تا پرچم بالا بوده می گفتند این لشکر هنوز سر پا است لشکر شکست نخورده یک پرچمی بوده به عنوان این پرچم را آوردند پیش ابن زیاد نگاه کرد دید پاره نشده گفت حاکَضا وَفا اَخَلَ اَخی این را می گویند وفاداری برادر به برادر، دست داده اما علمش سالم است. عباس مظهر ادب است. دیگر ادب از این بالاتر
کفی از آب چو آورد به نزدیک دهان
عکس شش ماهه در آن آب تماشا می کرد
آب روی آب ریخت، بعضی ها می گویند که اینها را گفته کجا نوشته الان این فضاهای مجازی دیدید که شبهه افکنی می کنند آقا آنجا که بوده که بگوید عباس آب روی آب ریخت او که شهید شد بعدش هم که نبوده اسب هم که نمی تواند حرف بزند. قربان جدتان بروم سی وچهار سال یک روایتگر ناظر به نام سید ساجدین در مدینه اینها را برای مردم گزارش کرده عمو جانم اینجا چه کرد بابایم آنجا چه کرد میدان رفت به من چه گفت چه آیه ای پشت سر دادشم خواند. گزارشگری مثل امام سجاد سی و چهار سال اینها را گزارش کرده. این ادب ابوالفضل عباس، این وفای ابوالفضل عباس.
می دانید جوان ها این را برای شما می گویم مومن سه تا علامت دارد حدیث داریم، منافق هم سه تا علامت دارد. من می گویم ان شاالله آن سه تای اول در شما باشد البته ما دو جور منافق داریم منافق اعتقادی آن را نمی گویم، منافق اعتقادی کافر است می گوید خدا هست الکی می گوید، می گوید پیغمبر را قبول دارم بی خودی می گوید. ما منافق اعتقادی را نمی گوییم که سوره ی منافقین نازل شده برایش، منافق اخلاقی، نفاق ممکن است نماز خوان هم باشد روزه بگیر هم باشد نفاق یعنی دوییت دوچهرگی. خوب گوش بدهید فرمود رسول خدا
ثلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى
سه چیز است در هر کسی باشد منافق است ولو نماز بخواند ولو روزه بگیرد بگویم این سه تا را:
۱: دروغ گفتن، وقتی حرف می زند دروغ بگوید. بله مسئولی که به مردم دروغ بگوید این نفاق است وزیر وکیل فرقی نمی کند وعده بدهد در انتخابات عمل نکند این نفاق است.
۲: فرمودند: بد قولی وفای به عهد
۳: خیانت به امانت
یک بار دیگر مرور کنیم منافق سه تا علامت دارد، دروغ گویی، بد قولی، خیانت به امانت
مومن هم سه تا علامت دارد:
۱: راست گویی
۲: وفای به عهد
۳: امانت داری
حالا عباس من نمی گویم امشب مفاتیح را باز کنید. امام صادق می گوید عباس جان أشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ
شهادت می دهم تسلیم امامت بودی وفادار به امامت بودی زندگی ات وقف امامت بوده امامت را تصدیق کردی همه جا و لذا عظمت عباس در این است. اینها را یاد بگیریم ادب عباس وفای عباس شجاعت عباس،أشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ این در زیارت نامه اش است عمو جان شهادت می دهم تو سست نشدی.
وقتی آن نانجیب امان نامه آورد چشم بچه های امام حسین به دهان عباس بود اگر عباس امان نامه را قبول کند چه می شود حسین تنها می ماند عباس برود دیگر هیچ جور نمی شود جمعش کرد، دوتا امان نامه هم برایش آوردند امان نامه را انداخت مقابل شمر، فامیل مادری شان است شمر گفت لعنت بر خودت و امان نامه ات،
ان نَترُکُ سَیِدَنا وَ اَخانا
من داداشم را ول کنم، من امامم را ول کنم، به من امان می دهی پسر فاطمه امان نداشته باشد، خیلی مقام بالا است باب الحوائج خدا همین مقام همه ی شهدای کربلا یک جا دفن اند اما حرم عباس جدا است زیارت نامه ی عباس جدا است تنها امامزاده ای که نماز زیارت دارد تنها امامزا ه ای که امام صادق فرموده برایش نماز زیارت بخوانید این جایگاه رفیع ابوالفضل عباس
ای ز صهبای حسینی سر مست
دستگیر همه عالم بی دست
ما همه دست به دامان توایم
امشب زبان حال این است
ما همه دست به دامان توایم
میزبان غم و میهمان توایم
ای علمدار سپه کو علمت
علم دست ز پیکر قلمت
و لذا این ویژگی هایی که در او موج زده عباس را به آنجا رسانده که شهدا در روز قیامت به مقامش قبته بخورند.
من وقتم خیلی محدود است چون تازه گفتند آقا بیست بیست وپنج دقیقه بیشتر طول نکشد و به همین میزان اکتفا کنم منتها، منتها من همیشه به رفقا می گویم، می گویم در این جور مناسبت ها ما یک استادی داشتیم خدا اگر زنده است حفظش کند اگر هم از دنیا رفته رحمت کند من خیلی سالی است که ندیدمش دیگر، ایشان ادبیات می گفت سی سال پیش. یک چیزی به ما یاد داد گفت شما در همه ی مناسبت ها مثلا امشب مال حضرت ابوالفضل است فردا شب امام سجاد است دیشب امام حسین بود همه ی مناسبت ها در طول سال شهادت وفات تولد خوب گوش بدهید می گفت دو رکعت نماز بخوانید هدیه کنید به آن امام. آقا امشب دو رکعت نماز هدیه به روح حضرت ابوالفضل فردا شب دو رکعت نماز هدیه به روح امام سجاد بعد می فرمود مادرشان را واسطه کنید عباس جان به حق ام البنین، چون یادشان می رود غالبا مردم مادرهای ائمه را، آقا امام رضا به حق نجمه خاتون آقا امام کاظم به حق حمیده خاتون می گفت فرزند تقاضای مادرش را برنمی گرداند شما دیدید الان بعضی ها با خود ما کار دارند دعوتی دارند مثلا به پدر مادرمان می گویند، به مادرش بگو به او بگوید. مادر تقاضا را برنمی گرداند فرزند این را، آقای مجتهدی هم به من گفت در بوستان بقیع دیدمش روی ویلچر هم بود شب آخر گفتم حاج آقا چه کار می کردید گفت با ام البنین حرف می زدم گفتم چطور گفت من مشکلات را با مادر عباس حل می کنم می گویم شما به فرزندت مشکل را حل کن. اگر عباس باب الحسین شده اگر عباس به این مقامی رسیده که به قول آن یکی از نوه هایش یک شعری برایش گفته خیلی جالب است می دانید عباس علیه السلام همه ی نوه هایش شاعر بودند مادرش هم شاعر بود اجدادش هم شاعراند جد مادریشان اینها همه شاعر بودند. یکی از نوه هایش حالا شب مصیبت نیست من هم نمی خواهم مصیبت بخوانم یک شعری راجع به ابوالفضل گفته خیلی جالب است من این را برایتان بگویم زمان امام صادق گفته، می گوید
أحَقُّ الناسِ أن یُبکی عَلَیهِ فَـتیً أبکـَی الحُسَینَ بِکربلاءِ
سزاوار است آدم برای کسی دعا کند که امام حسین برای او گریه کرده،
أحَقُّ الناسِ أن یُبکی عَلَیهِ فَـتیً أبکـَی الحُسَینَ بِکربلاءِ،
مقام مقام ویژه ای است امیدواریم خداوند به برکت این مولود امشب حاجات همه ی شما را برآورده ی به خیر بگرداند.
من فقط یک سلام عرض کنم و دعایتان کنم السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ هر کجا نشستید این سلام را به حرم ابوالفضل،
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَیهِ اَلسَلام