درا ینجا مهدویت در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) را می خوانیم:
مسأله مهدویت و وجود منجی عالم بشریت در آخر الزمان مورد اتفاق همه ادیان الهی است. در دین اسلام نیز بر این مسأله تاکید بسیاری شده است. مزیت این مقاله در این است که مسأله مهدویت را در آیات قرآن جستجو کرده و شواهد قرآنی آن را بیان مینماید. در کنار آن روایات وارد شده در این موضوع را نیز دستهبندی میکند. به عنوان نمونه به برخی از نکات قابل توجه در این مقاله اشاره میکنیم:
• آیات بسیاری در قرآن کریم به مهدویت و اهداف آن اشاره دارد.
• آیا وجود امام زمان را باید در تاریخ جستجو کرد؟
• بنابر تحقیق بیشتر از چهار هزار حدیث دربارهٔ امام عصر (ع) ذکر شده است. در هیچ موضوعی این مقدار حدیث نیامده است.
• در منابع اهل تسنن هم روایات بسیاری در این رابطه وجود دارد.
• تشکیل دولت اهل بیت (ع) در آخر الزمان.
• عاقبت جهان چه میشود؟
برای سهولت دسترسی به مطالب ابتدا خلاصهای از مبحث ارائه میشود:
چکیده
احادیث مربوط به امام زمان (علیه السلام) از زبان خود رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بسیار نقل شده است و به همین خاطر در اصل مسأله مهدویت بین شیعیان و بین اهل سنت اختلافی نیست.
دستهٔ اول آیات مربوط به مهدویت بیانگر وعدهٔ اتمام نور الهی است.
نور الهی که به دست انبیاء آمد حتماً به دست رسول الله (ص) به اتمام میرسد. یعنی دین رسول خدا حتماً همهٔ عالم را فرا میگیرد.
دستهٔ دوم آیاتی است که از اصلاح جهان خبر میدهند که عاقبت زندگی زمینی به خیر و سلامت و پاکی منتهی خواهد شد.
دستهٔ سوم آیاتی هستند که در خصوص امام زمان (ع) و اصحاب او و برنامههای او هستند.
از پیامبر اکرم (ص) و ائمهٔ هدی در زمینههای مختلف احادیث متعددی رسیده است که در یک جا در منتخب الأثر جمعآوری کردهاند و 2951 حدیث شده است.
علامات حتمی ظهور سه علامت است: خروج سفیانی از شام، فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمینی به نام بیداء و علامت سوم هم یک صیحهٔ آسمانی است.
مهدویت در اسلام :
در این مقاله موضوع مهدویت یا همان دولت اهل بیت (ع) که بحث مهمی است را بررسی میکنیم.
تعبیر دولت اهل بیت از احادیث پیامبر اکرم (ص) اخذ شده که فرمودند: مردی از اهل بیت من قیام میکند و دنیا را اصلاح میکند. همچنین روایات اهل بیت (ع) این عنوان را مطرح کردند و امروزه در مباحث معرفتی و اعتقادی با عنوان مهدویت مطرح شده است. درباره دولت اهل بیت (ع) در برخی روایات فرمودهاند:
﴿لِکُلِّ أُنَاسٍ دَوْلَهٌ یَرْقُبُونَهَا وَ دَوْلَتُنَا فِی آخِرِ الدَّهْرِ تَظْهَر﴾ 1
برای هر دسته از مردم دولتی است که در انتظار آن هستند و دولت ما در آخر الزمان به ظهور میرسد.
همهٔ این عناوین به یک مسئله ختم میشوند. مردی از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) قیام میکند عالم را پر از عدل و داد میکند بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد.
احادیث مربوط به امام زمان (ع) از زبان خود رسول اکرم (ص) بسیار نقل شده است و به همین خاطر در اصل مسئلهٔ مهدویت بین شیعیان و بین اهل سنت اختلافی نیست. اختلاف در مصداق این مسئله است.
نمودار مهدویت
ما در این مقاله مسئلهٔ مهدویت را در دو حوزه مورد دقت قرار میدهیم. یکی در حوزهٔ قرآن کریم و دوم در حوزهٔ روایات اهل بیت و رسول اکرم (ص). البته مباحثی که در قرآن کریم و روایات در این باره مطرح شده است با یکدیگر هماهنگ هستند.
1. مهدویت در قرآن :
سه دسته آیات در قرآن کریم در زمینهٔ مهدویت و امام زمان (ع) وجود دارد. دستهٔ اول که بخش مهمی است آیاتی است که به طور کلی اتمام نور خدا و جریان نور خدا در عالم را بیان میفرماید. دستهٔ دوم آیاتی است که از عاقبت خوش دنیا و پایان زیبای زمین خبر میدهد. و دستهٔ سوم آیاتی است که از برنامهٔ امام زمان (ع) و اصحاب و یاران او و برنامههایی که انجام میدهند سخن میگویند.
نمودار مهدویت در قرآن
وعده اتمام نور الهی :
اما در دسته اول از آیات مهدویت که دربارهٔ اتمام نور الهی است چند آیه میباشد که از جمله این آیهٔ شریفه است که میفرماید:
﴿یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾ 2
مىخواهند نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، ولی خدا ابا دارد جز اینکه نور خود را به نهایت و به اتمام برساند هر چند کافران را خوش نیاید.
همین عبارت را با کمی تفاوت در سورهٔ صف بیان میفرماید:
﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾ 3
میخواهند نور خدا را به دهانهای خود خاموش کنند ولی خدا نور خود را به اتمام میرساند اگرچه کافران نخواهند و دوست نداشته باشند.
توضیح این که خدای رحمان با ارسال پیامبران نور خود و نور الهی را به بشریت ارزانی داشت. قرآن نور است. در تورات و انجیل میفرماید (فِیهِ نُورٌ). پیامبر اکرم (ص) نور است. ائمهٔ هدی (ع) و اولیاء خدا نورها و یا مثلهای نور الهی هستند. اولین شریعتی را که قرآن تصریح میکند حضرت نوح (ع) است.
﴿شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصىٰ بِهِ نُوحًا وَ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَ مَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسىٰ وَ عِیسىٰ﴾ 4
براى شما (جامعه بشرى) از دین (آسمانى) همان را تشریع کرد که به نوح (اولین پیامبر صاحب شریعت) توصیه کرده بود و آنچه را که بر تو (آخرین صاحب شریعت) وحى کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسى و عیسى (صاحبان شرایع فیما بین) توصیه نمودیم.
گویا از زمان حضرت نوح (ع) رسمیتی در دین الهی پیدا شده است. در این آیه میفرماید که خداوند دین را برای شما تشریع کرد آن دینی را که به نوح سفارش کردیم و این قرآن و دینی را که به تو نازل کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی (ع) سفارش کردیم.
اینها انوار الهی را به بشریت ارائه کردند. حضرت نوح (ع) نهصد و پنجاه سال پیامبری کردند جز عدهٔ کمی به او ایمان نیاوردند.
﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً﴾ 5
و همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس در میان آنها نهصد و پنجاه سال درنگ نمود.
در جای دیگری میفرماید که جز اندکی به او ایمان نیاوردند: (ما آمَنَ مَعَهُ إِلا قَلیلٌ) 6 که در تاریخ هفتاد تا هشتاد نفر نوشتند. نتیجه هم این شد که بعد از این همه زحمات و مرارتها این جمع مؤمن جدا شدند و در کشتی نجات قرار گرفتند و بقیه غرق شدند. یعنی کلاس درس تعطیل شد. در زمان حضرت ابراهیم خلیل (ع) دین خدا پیشرفت بیشتری کرد. حضرت ابراهیم (ع) همزمان مأمور بودند در دو منطقه دین الهی را پیش برند. در حجاز خانهٔ کعبه را بنا کردند و در نسل حضرت اسماعیل (ع) اسلام کنونی ما را پایهگذاری کردند که در حقیقت ما پیرو آیین حضرت ابراهیم (ع) هستیم که به دست پیامبر اکرم (ص) کامل شد و جهانی شد. در فلسطین در نسل حضرت اسحاق (ع) نیز دین الهی را رایج کردند که شریعت حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) در آن جا ظهور کرد.
توفیقاتی که انبیاء الهی داشتند محدود بود. گرچه حضرت ابراهیم (ع) پیشرفت بیشتری داشت اما مقاومت سران قبائل، مقاومت مستکبرین، دنیامداران مانع پیشرفت انبیاء میشد. حضرت موسی (ع) قوم بنی اسرائیل را از فرعونیان نجات داد ولی خود آنها بلایی بودند بر جان حضرت موسی (ع) که خطاب به بنی اسرائیل میفرماید:
﴿یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ﴾ 7
شما برای چه مرا میآزارید، شما که میدانید من پیغمبر خدا به سوی شما هستم؟
حضرت عیسی (ع) نیز به همین صورت. بیشترین توفیق را در بین پیامبران در زمان خودشان پیامبر اکرم (ص) داشتند و نزدیک بود که با برنامهریزیهای رسول خدا (ص) اسلام جهانی شود. ولی هواها و هوسها راه را عوض کرد.
قرآن کریم در سورهٔ مریم بعد از ذکر بعضی از انبیاء الهی و فعالیتهای ایشان نتیجه را این طور بیان میفرماید:
﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاهَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا﴾ 8
سپس در پى آنها جانشینانى آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوتهاى (نفس) پیروى کردند، پس به زودى (سزا و کیفر) گمراهى خود را خواهند دید.
یعنی این روالی بوده که در انبیاء گذشته هم بوده است. بعد از پیامبر اکرم (ص) نیز مسیر عوض شد. برادر رسول خدا (ص)، وزیر، وصی و خلیفهٔ به حق او خانهنشین شد و راه دیگری پیش گرفته شد و نتیجهٔ آن این شد که جهانی شدن اسلام را که پیامبر اکرم (ص) طراحی کرده بودند به تعویق افتاد. علت توقف پیشرفت اسلام در مقاله )توقف گسترش اسلام بعد از پیامبر (ص)( بررسی شده است.
بنابراین معنای دو آیه مهدویت که دربارهٔ اتمام نور الهی بیان شد به این صورت است که خداوند مدام نور خود را ارسال میکند ولی شهوت پرستان و مستکبرین مانع میشوند و جلوی نور را میگیرند. نمیخواهند بگذارند به نتیجه برسد. در این آیات وعده میدهند که خدا حتماً این نور خود را کامل میکند. یعنی نوری که به دست نوح (ع) آمد، به دست ابراهیم، به دست موسی و عیسی (ع) و نوری که به دست رسول خدا (ص) کامل شد را خداوند به اتمام میرساند هرچند که باجدیت تمام مانع شوند. تمام جدیت و همت آنها چون دم دهانی که بخواهد خورشید را خاموش کند نیست. در هر دو آیه میگوید حتماً خدا این کار را میکند. (وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ) 9 یا (وَ یأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ) 10 اگرچه کافران نگذارند.
در حال حاضر نیز تفکر شرکآلود اومانیستی دنیای غرب را میبینیم که نمیخواهند نور الهی و فرهنگ انبیاء (ع) منتشر بشود. این هیئتهای حاکمه، سردمداران و زمامداران دنیای غرب، در برابر انبیاء موضع میگیرند و واقعاً نمیخواهند بگذارند. ولکن خداوند حتماً این کار را خواهد کرد (وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ).
مشرکان زمان ما که امام زمان (ع) با آنها مقابله خواهند کرد با مشرکان زمان رسول خدا (ص) متفاوت هستند. آنها خدا را قبول داشتند و میپرستیدند و در کنار آن آلههٔ دیگری را هم میپرستیدند. لکن مشرکان امروز دنیا 11 متأسفانه اصلاً با خدا بیگانه هستند و انسان را به جای خدا، محورِ ارزش قلمداد کردند. یعنی بتی تراشیدند که به نظر میآید پلیدترین بت تاریخ است و در عین حال زیباترین بت است. به هر انسانی بگویند تو محور ارزش هستی لذت میبرد اما در تفکر توحیدی این شرک است. امام زمان (ع) میآیند این شرک را بر میاندازند. 12
(وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) معلوم است. مشرکان امروز دنیا نمیخواهند امام زمان (ع) بیاید، این معلوم است. ولی خدا این کار را خواهد کرد. حتماً توحید میآید و جای شرک را میگیرد. خدا محور ارزش میشود. در تفکر توحیدی انسانی دارای ارزش است که خدایی باشد. اگر انسانی ضد خدا شد بدون شک ضد ارزش خواهد بود. با این توضیح معلوم میشود که قرآن کریم چقدر زیبا این مسأله را بیان کرده است. در هر دو آیهای که در سورهٔ توبه و سورهٔ صف فرمودند خدا نور خود را تمام میکند بلافاصله این آیه با عین عبارات تکرار میشود:
﴿هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ﴾ 13
اوست که رسول خود را با (وسایل) هدایت و دین حق و درست فرستاد تا آن را بر هر دینى پیروز گرداند هر چند مشرکان خوش ندارند.
یعنی بعد از این که فرمود خداوند نور خود را به اتمام میرساند بلافاصله چگونگی آن را بیان میفرماید که به دست رسول خدا (ص) این کار انجام میشود هرچند که مشرکین را خوش نیاید. خدا پیامبر اکرم (ص) را با هدایت و نور حق فرستاد که دین او را بر همهٔ ادیان غالب کند. این دین نورانی را خدا بر همهٔ ادیان غالب میکند. پیامبر اکرم (ص) را بر اجرای این دین به تمام و کمال به ظهور میرساند که البته امام زمان این کار را انجام میدهند. این یک پیوند خاصی است که در قرآن بین رسول خدا (ص) و امام زمان (ع) است و مجالی برای توضیح آن نیست.
در هر دو آیه بلافاصله با یک عبارت میگویند که این اتمام نور به دست رسول الله (ص) خواهد بود. با کمی دقت مساله مهدویت در قرآن واضح و روشن فهمیده میشود. این نور الهی که به دست انبیاء آمد حتماً به اتمام میرسد. به دست چه کسی؟ رسول الله. با دین رسول خدا (ص). یعنی دین رسول خدا حتماً همهٔ عالم را میگیرد. نور عالم را إنشاءالله فرا میگیرد.
در ادامه بررسی آیات مهدویت میبینیم که همین عبارت بار سومی در قرآن آمده است. در سورهٔ فتح میفرماید:
﴿ هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا﴾ 14
اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند و خداوند برای اجرای این امر کفایت میکند.
خداوند برای اجرای این امر و به سامان رساندن این امر کفایت میکند. نظارت خدا کافی است. او خود نظارت و مدیریت میکند تا این امر به ظهور برسد.
چنانچه ملاحظه میفرمایید وعدههای قرآن بسیار روشن است. این پنج آیه مربوط به مهدویت در سه سورهٔ توبه، سورهٔ صف و سورهٔ فتح بحث بسیار روشنی را در مورد آیندهٔ جهان مطرح میکنند که نور خدا به اتمام برسد. این نور الهی حتماً به دست رسول خدا (ص) و فرزند او امام زمان (ع) است و خداوند این کار را به آخر میرساند. اگر چه کفار و مشرکین همهٔ نیروی خود را به کار بگیرند که این کار به سرانجام نرسد، خدا این کار را انجام میدهد.
توصیف اصحاب امام زمان در قرآن
جالب است که قرآن در سورهٔ فتح بعد از بیان این نکته بلافاصله به توصیف اصحاب امام زمان (ع) میپردازد. یعنی ابتدا اعلام میکند که این دین به دست رسول خدا (ص) به کمال میرسد و به طور کامل در همهٔ دنیا به ظهور خواهد رسید. بعد در ادامه در توصیف اصحاب امام زمان (ع) که در این کار یاور رسول خدا (ص) هستند میفرماید:
﴿محمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلىَ الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنهمْ تَرَیٰهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فىِ وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَالِکَ مَثَلُهُمْ فىِ التَّورَیٰهِ وَ مَثَلُهُمْ فىِ الْانجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْئهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلىَ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بهِمُ الْکُفَّار﴾
“این پیامبری که فرستادیم که نور خدا را به اتمام برساند” محمد، فرستاده خداست و کسانى که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند، همواره ایشان را در رکوع و سجود مىبینى که پیوسته فضل و خشنودى خدا را مىطلبند؛ نشانه ایشان در چهرهشان از اثر سجود پیداست، این است توصیف آنها در تورات، و اما توصیفشان در انجیل این است که وجودشان چون زراعتى است که جوانههاى خود را رویانده پس تقویتش کرده تا ستبر و ضخیم شده، و در نتیجه بر ساقههایش “محکم و استوار” ایستاده است، به طورى که دهقانان را “از رشد و انبوهى خود” به تعجب مىآورد تا خدا به وسیله “انبوهى و نیرومندى” مؤمنان، کافران را به خشم آورد.
این پیامبری که فرستادیم که نور خدا را به اتمام برساند رسول خدا است. منظور از پیامبر (ص) در این آیه امام زمان (ع) است. لکن در این مجال فرصت توضیح آن نیست. کاری را که مربوط به امام زمان (ع) است به پیامبر اکرم (ص) نسبت میدهد. چرا که این کار در اصل کار پیامبر اکرم (ص) است که به دست امام عصر (ع) که امام امت او است انجام میشود. پس اصحاب رسول الله (ص) در این آیه در حقیقت اصحاب امام زمان (ع) هستند که میخواهند این برنامه را انجام بدهند. توصیفی هم که میکنند با اصحاب امام زمان (ع) همخوان است.
البته اصحاب امام زمان هم مَعَ رَسُولِ اللهِ هستند بدون شک )وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ( 15 اینها در برابر کفار جدی هستند، نسبت به یکدیگر مهربان هستند. آنها را در رکوع و سجود میبینی. چهرههای آنان، در صورت آنان آثار سجده را نشان میدهد. این شرح حال آنها در تورات است. و در انجیل شرح حال دیگری دارند. مثل دانهای است که کشت شود، جوانه بزند، آرام آرام ساقهای بر آرد و ستبر و مستحکم شود تا بر ساقهٔ خود بایستد. در این صورت کشاورز خوشحال میشود. اصحاب امام زمان (ع) موجب خوشحالی ایشان خواهند شد. و در نهایت میفرماید: )وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظیماً( که وعدهٔ اجر عظیم به اینها داده میشود.
در موضوع مهدویت روایاتی در ذیل این آیات موجود است که به دلیل اختصار بیان نشد. مشتاقان این مبحث به کتابهای مربوطه رجوع کنند و از مباحث آن بهرهمند شوند.
عاقبت حیات زمین :
و اما دستهٔ دوم از آیات مهدویت آیاتی است که از اصلاح جهان خبر میدهند که عاقبت زندگی زمینی به خیر و سلامت و پاکی منتهی خواهد شد. یک جا در سورهٔ مبارکهٔ انبیاء در سه آیه به این مطلب میپردازد:
﴿ وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ * إِنَّ فىِ هَذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَبِٰدِینَ * وَ مَا أَرْسَلْنٰکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِین﴾ 16
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد! * در این، ابلاغ روشنى است براى جمعیت عبادتکنندگان * ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم.
به تحقیق ما در زبور داود این مطلب را نوشتیم بعد از اینکه در تورات موسی بن عمران نوشته بودیم و الآن نیز در قرآن بیان میکنیم که أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ بدون شک زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد و به دست آنها خواهد افتاد. زمین همینطور جابجا میشود، از دست کسی به دست دیگری تا اینکه عباد صالح خدا وارث زمین میشوند. بعد میفرماید در این بشارتی که گفتیم کفایت است برای قومی که عابد باشند و ما تو را نفرستادیم مگر اینکه برای همهٔ مردم دنیا رحمت باشی. نه فقط برای عربستان، نه فقط برای حجاز یا شبه جزیره یا منطقهای بلکه برای کل مردم دنیا. زمین در دست صالحان قرار میگیرد چون تو رَحْمَهً لِلْعالَمینَ هستی. این رحمت دین تو همهٔ دنیا را باید فرا بگیرد.
ذیل این آیه در تفسیر المنثور سیوطی از صحیح بخاری نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: )نَحنُ الصَّالِحونَ( این صالحونی که وارث زمین میشوند ما هستیم. یعنی اهل بیت پیامبر اکرم (ص). 17
در آیه دیگری در سورهٔ اعراف میفرماید:
﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ﴾ 18
زمین از آن خدا است، آن را به هر کدام از بندگان خود که بخواهد به میراث میسپارد و عاقبت زمین از آن متقین است.
یعنی آخرین مرحله خدا زمین را به دست متقین میسپارد.
در سوره حدید میفرماید:
﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها﴾ 19
بدانید قطعاً خدا زمین را بعد از مردن آن زنده میکند.
برای این آیه سه معنا میتوان بیان کرد:
اول: فصل بهار میآید زمین آباد میشود. اینکه معلوم است. این مطلب روشن است و لازم نیست توجه ویژهای به آن داده شود و تعبیر اعْلَمُوا برای آن بیاید.
دوم: مراد حیات در قیامت باشد که بعد از اینکه همه مردند دوباره خداوند همه را زنده میکند.
سوم: مراد از حیات، حیات زمان امام زمان (ع) است که روایات ما در ذیل این آیه بر این معنا تأکید دارند. از جمله این حدیث که فرمودهاند: أی بِمَوتِ أهلِها بِکُفرٍ 20 زمین به خاطر کفر میت میشود. امام زمان (ع) میآید آن را به نور توحید احیاء میکند. در حدیث دیگری امام محمد باقر (ع) فرمودند:
﴿یُحییها اللَّه تعالى بالقائم (ع) بعد موتها یعنی بموتها کفر أهلها و الکافر میّت﴾ 21
یعنی خداوند زمین را به قائم (ع) زنده میکند بعد از موت آن یعنی موت زمین به سبب کفر اهل زمین که کافر میت است.
در سوره قصص نیز میفرماید:
﴿وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ﴾ 22
ما اراده کردهایم که بر مستضعفان زمین نعمتی بزرگ عطا کنیم و آنها را امام قرار دهیم و آنها را وارثان زمین قرار دهیم.
در روایات این آیه نیز به ظهور امام زمان تأویل شده است، از جمله در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که این کسانی که در این آیه میگویند خدا میخواهد منت بگذارد و امامت را به آنها بدهد، اینها آل محمد هستند:
﴿هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ یَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیُعِزُّهُمْ وَ یُذِلُّ عَدُوَّهُم﴾
… خداوند مهدی آنها را بعد از اینکه مورد انکار قرار میگیرد مبعوث میکند، آنها را عزیز میکند و دشمنان آل محمد را ذلیل میکند.
وعده حکومت صالحین :
دستهٔ سوم از آیات مهدویت آیاتی هستند که در خصوص امام زمان (ع) و اصحاب او و برنامههای او هستند که آیه 29 سورهٔ فتح در این زمینه بود. آیهای دیگر میفرماید:
﴿ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکم وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لهُمْ دِینهُمُ الَّذِى ارْتَضىَ لهَمْ وَ لَیُبَدِّلَنهَّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنىِ لَا یُشْرِکُونَ بىِ شَیئًا وَ مَن کَفَرَ بَعْدَ ذَالِکَ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْفَاسِقُون﴾ 23
خداوند به کسانى از شما (مسلمانان) که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند وعده داده است که قطعاً آنها را در روى زمین جانشین کند و حکومت بخشد همان گونه که کسانى را که پیش از آنها بودند جانشین ساخت، و حتماً آن دینى را که براى آنها پسندیده است (دین اسلام) براى آنها مستقر و استوار سازد، و بىتردید حال آنها را پس از بیم و ترس به امن و ایمنى تبدیل نماید به طورى که تنها مرا بپرستند و چیزى را شریک من قرار ندهند. و هر که پس از این (نعمت بزرگ) کفران ورزد، چنین کسانى به حقیقت نافرمانند.
خداوند وعده داده است به مؤمنانی که اعمال صالح انجام بدهند. از میان شما )آمَنُوا مِنْکُمْ( این خطاب به مسلمانها است، پس مسلمانها مؤمن هستند. معلوم میشود که اینجا ایمان خاصی مورد نظر است. شاید منظور خداوند مؤمنان به امام زمان (ع) است. خدا به آن مسلمانهایی از شما که مؤمن باشند و اعمال صالح انجام بدهند وعده داده است که آنها را در زمین به خلافت برساند. به ایشان وعده داده که برای اینها بعد از خوف امنیت ایجاد کند. )یعْبُدُونَنی لا یشْرِکُونَ بی شَیئاً( تا جایی که مرا بپرستند و هیچ چیز را با من شریک قرار ندهند.البته لازم است که هر کدام از این آیات مربوط به مهدویت مستقلا توضیح داده شوند که فرصت آن در این مختصر نیست.
2. مهدویت در روایات :
در ادامه بحث مهدویت به بررسی روایات بربوط به موضوع مهدویت میپردازیم. ابتدا باید نکتهای را بیان کنیم. اخیراً بعضیها زبان به سخن باز کردند و گفتند وجود مقدس امام زمان از نظر تاریخی قابل اثبات نیست و خواستند خدشه ایجاد کنند. ما دو نکته را میگوییم:
اولاً: معارف دینی نیاز به اثبات تاریخی ندارد. ما خدا را اثبات تاریخی نمیکنیم. قیامت اثبات تاریخی نمیشود. وجود بسیاری از پیامبران مثل حضرت لوط از نظر تاریخی معلوم نیست قابل اثبات باشد. یعنی مباحث اعتقادی در نقل روایات از نقل تاریخ بالاتر است. وقتی که حدود چهار هزار حدیث وجود دارد ما بگوییم اثبات تاریخی نشده است؟!
ضمن اینکه اثبات تاریخی هم شده است. نقل تاریخ گاهی با دیدن یک نفر، دو نفر، پنج نفر که کسی را ببینند و ماجرایی را گزارش بدهند ثبت تاریخ میشود و گاهی هم با یک نفر. در حالیکه ما 21 حدیث داریم که عدهای در زمان حیات امام عسکری (ع) امام زمان (ع) را دیدند. آیا اینها نقل تاریخ نیست؟ اینها اثبات نمیشود؟ بنابراین اولاً اثبات تاریخی در کنار احادیث چندان اهمیتی ندارد خصوصاً که تاریخ از علومی است که بسیار قابل خدشه و تحریف است. چراکه تاریخ گاهی با نقل یک نفر نامعلوم ثبت میشود. ثانیاً از نظر تاریخی نیز این موضوع ثبت و ضبط شده است.
در این بخش نیز فقط آماری از احادیث مهدویت را مطرح میکنیم. از پیامبر اکرم (ص) و ائمهٔ هدی در زمینههای مختلف احادیث متعددی رسیده است که در یک جا مثل منتخب الأثر که جمعآوری کردند، دو هزار و نهصد و پنجاه و یک حدیث شده است. البته اخیراً گروهی در قم در این زمینه تلاش کردهاند و گزارش میدادند که بیش از چهار هزار حدیث دربارهٔ مهدویت و امام زمان (ع) و برنامههای ایشان است و ما در هیچ موضوعی به این مقدار تراکم حدیث نداریم. در کتابهای متعددی این احادیث را شمارش و موضوعبندی کردند. در یک جا در پنجاه و چهار عنوان احادیث را دستهبندی کردند که بعضی از آن را در جدول زیر آورده ایم: 24
شماره: عنوان حدیث: تعداد حدیث:
1. از ذریهٔ رسول خدا (ص) بودن 389
2. همنام و همکنیه رسول خدا (ص) بودن 48
3. یازدهمین فرزند علی بن ابیطالب (ع) 214
4. فرزند حضرت زهرای مرضیه (س) 102
5. از فرزندان امام حسن و امام حسین (ع) 107
6. نهمین فرزند امام حسین (ع) 308
7. هشتمین فرزند امام سجاد (ع) 185
8. ششمین فرزند امام صادق (ع) 103
9. پنجمین فرزند امام موسی کاظم (ع)
10. چهارمین فرزند امام رضا (ع) 95
11. سومین فرزند امام جواد (ع) 90
12. دومین فرزند امام هادی (ع) 90
13. فرزند بلافصل امام حسن عسکری (ع) 293
14. ولادت پنهانی در خانهٔ پدر 307
15. ولادت پنهانی 14
16. نام مادر او نرجس 214
17. زیارت بعضی از اصحاب در زمان امام حسن عسکری ایشان (ع) را 21
18. عمر طولانی حضرت مهدی (ع) 318
19. زمین را از قسط و عدل پر میکند 132
20. غیبتی طولانی حضرت مهدی (ع) 91
21. فراگیری اسلام در همهٔ عالم 27
22. دوازدهمین امام 136
23. روایاتی که مربوط به ولادت او است 214
24. پیر نشدن حضرت مهدی (ع) 8
25. غیبت طولانی 91
26. دو غیبت صغری و کبری 10
27. دیدن عدهای ایشان را در زمان غیبت 28
28. بعضی از سنتهای انبیاء پیشین را دارند از جمله غیبت 23
29. توصیف سیرت و صورت حضرت مهدی (ع)1 51
30. علائم ظهور و ظهور و برنامههای ظهور 657
31. سیرهٔ او سیرهٔ رسول خدا (ص) است 30
32. آزمایشهای سخت مردم در غیبت 24
33. همراه داشتن همه معجزات انبیاء 23
34. ظهور حضرت عیسی (ع) و اقتدا به ایشان1 29
35. از بین بردن بدعتها 37
36. بیان اوضاع اقتصادی قبل از ظهور 23
37. تطهیر زمین از شرک و بت پرستی 19
38. تشکیل ایمان و امن واقعی بعد از ظهور 7
39. فراگیری اسلام شرق و غرب عالم را 12
40. گرایش همه ملتها به اسلام 7
41. آبادنی عالم و کامل شدن عقلها 5
42. آشکار شدن برکات آسمان و زمین 12
43. برگرداندن مردم به قرآن و سنت 15
44. برپا کردن عدالت توسط حضرت مهدی (ع) 27
45. فرا خواندن مردم به قرآن 62
اینها احادیث فراوانی است که در منابع شیعه و سنی نقل شده است.
مهدویت از دیدگاه اهل سنت
اما در نظر اهل سنت هم مسئلهٔ مهدویت قطعی است که تعدادی از بزرگان اهل سنت کتاب نوشتند. حافظ ابو نعیم اصفهانی کتاب صفه المهدی را نوشته است. گنجی شافعی )البیان فی اخبار صاحب الزمان، ملا علی متقی البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان و ابن یعقوب رواجنی اخبار المهدی. سیوطی کتابی نوشته است به نام العرف الوردی فی اخبار المهدی یعنی بوی گل سرخ از لابهلای روایات امام زمان (ع). ابن حجر کتاب القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر را نوشته است. و فراون هستند کتابهایی که علمای اهل سنت در این زمینه نوشتند. 25
روایتی از امام باقر (ع)
در آخر روایتی را از امام باقر (ع) مطرح کنیم. ابن محبوب به واسطهای از امام ابی جعفر محمد باقر (ع) نقل میکند إِذَا خُسِفَ بِجَیشِ السُّفْیانِی وقتی که لشکر سفیانی به زمین فرو رود زمان ظهور نزدیک است. میدانید که علامات حتمی ظهور سه علامت است: خروج سفیانی از شام 26 یک جنایتکاری از اینجا خروج میکند میآید در کوفه و بصره و جنایات زیادی میکند. لشکری را میفرستد و مدینه را تصاحب میکند. این لشکر حرکت میکند به سمت مکه و به سرزمینی به نام بیداء میرسد که پیامبر اکرم (ص) وقتی به آن سرزمین رسیدند پا به زمین زدند و فرمودند که گروه اخابث اینجا به زمین فرو میروند. لشکر سفیانی آنجا به زمین فرو میروند. این علامت دوم که از قطعیات است. علامت سوم هم یک صیحهٔ آسمانی است. پس دو پدیدهٔ طبیعی همزمان با ظهور ایجاد میشود که اگر ما این را بدانیم اگر با مدعی دروغینی برخورد کردیم حرف او برای ما دیگر قابل قبول نخواهد بود.
نمودار مهدویت و علامات ظهور
فرمودند که وقتی لشکر سفیانی به زمین فرو برود امام زمان (ع) در آن روز در مکه در کنار خانهٔ خدا است. مُسْتَجِیراً بِهَا در حالی که به این خانه پناه برده، صدا میزند:
﴿یَقُولُ أَنَا وَلِیُّ اللَّهِ أَنَا أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ فَمَنْ حَاجَّنِی فِی آدَمَ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِآدَمَ﴾
من ولی خدا هستم. من از هر کس به خدا نزدیکتر هستم. من به رسول الله اولی و نزدیکترین هستم. اگر کسی گفتگویی دربارهٔ آدم دارد من اولی الناس به او هستم.
اگر کسی دربارهٔ نوح گفتگویی دارد من نزدیکترین به او هستم. دربارهٔ ابراهیم اگر گفتگویی دارد من اولی به او هستم و اگر کسی دربارهٔ رسول خدا سخنی دارد من نزدیکترین به او هستم. بعد از ذکر بسیاری از پیامبران این آیه را تلاوت میکنند:
﴿إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾ 27
به یقین خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان (زمان خودشان) برترى داد. فرزندانى که برخى از نسل برخى دیگرند و خداوند شنوا و داناست.
حدیث طولانی است، تا میرسد به اینجا که خدا سیصد و سیزده نفر اصحاب امام زمان را جمع میکند بدون این که با هم قراری گذاشته باشند که مثل پارههای ابر در پاییز گرد هم میآیند. فَیبایعُونَهُ بَینَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ مَعَهُ عَهْدُ رَسُولِ اللَّهِ با او در بین رکن و مقام بیعت میکنند و عهد پیامبر اکرم (ص) با او است. بعد قیام میکنند و دنیا را در مدتی اندک پر از عدل و داد خواهند کرد.
درس منادیان توحید
این مقاله بخشی از درسهای امامت است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. امامت یکی از چهار درس عقاید است که با نام منادیان توحید در دسترس علاقهمندان قرار دارد. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
منظور جریان فکری اومانیسم است یعنی انسان محوری به جای خدا محوری که تمام شئون زندگی انسان را با آن هماهنگ میکنند در اجتماع و فرد، قانون، اقتصاد، فرهنگ و دنبال ایجاد دهکده واحد جهانی با این مؤلفه ها هستند که محور همه آنها اومانیسم میباشد.
باید به این نکته توجه کرد که آنها ذهنیّت و تعریف اشتباهی از انسان دارند که میتوانند انسان را دربرابر خداوند مطرح کنند و بعد دعوت به انسان محوری کنند. آنها انسان را موجودی غریزی و شهوت گرا میدانند و چنین انسانی با خدا و راه انبیاء جمع نخواهد شد. در حالی که انسان موجودی است روحانی و معنوی و گرایشهای او به این سمت و سو است و چنین انسانی با خداوند در تعارض نخواهد بود و تمام رشد او در این است که خدا را در تمام شئون زندگی خود محور قرار دهد و همیشه رضای او را در نظر بگیرد.
سوره توبه، آیه 33 و سوره صف، آیه 9.
سوره فتح، آیه 28.
سوره فتح، آیه 29.
سوره انبیاء، آیه 105 تا 107.
عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج4، ص 341.
سوره اعراف، آیه 128.
سوره حدید، آیه 17.
رجوع کنید به کتاب آیات المهدی مرحوم هاشم بحرانی.
مولی محمّد محسن کاشانی؛ تفسیر صافی، ج 5، ص 135.
سوره قصص، آیه 5.
سوره نور، آیه 55.
در بعضی از روایات حتّی شمایل حضرت، قدّ و قامت نورانی حضرت، نوع سخن گفتن و چهره را بیان میکند.
این جمله در صحیح بخاری، بالاترین کتاب حدیثی اهل سنّت است که پیغمبر فرمودند :(کَیْفَ بِکُمْ إذَا نزَل فِیکُمْ ابنُ مَرْیَمَ وَ إمَامُکُمْ مِنْکُمْ) در چه حالی خواهید بود آن روزی که عیسی بن مریم از آسمان نازل شود در میان شما قرار بگیرد در حالی که بر شما امامت نمیکند، امام شما از خود این امّت است؛ یعنی امام زمان (ع).
شام در زمان اهل بیت (ع) شامل اردن ، فلسطین، سوریه و لبنان می شده.
سوره آل عمران، آیات 33 و 34.
منبع: نورالمجتبی
پی نوشت ها:
علی بن بابویه قمی، صدوق؛ الأمالی، ص 489.
سوره توبه، آیه 32.
سوره صف، آیه 8.
سوره شوری، آیه 13.
سوره عنکبوت، آیه 14.
سوره هود، آیه 40.
سوره صف، آیه 5.
سوره مریم، آیه 59.
سوره مریم، آیه 8.
سوره توبه، آیه 32.