در ایام با برکت ماه شعبان ماه پیامبر گرامی اسلام قرار داریم. ماهی که مقدمه ی ماه رمضان است. ماهی که مملو از مناسبت های فرخنده و موالید است. ماهی که طبق بعضی از روایات پایان در واقع سال و یعنی سال دینی که پرونده های اعمال در نیمه ی شعبان تقدیم امام می شود است و امشب هم شب میلاد با سعادت و با برکت جوان رشید شجاع با ادب با حیا جوان آیینه نمای چهره ی رسول خدا خُلق و خَلق منطق رسول خدا جوان علاقه مند به دین مدافع از دین وجود مقدس علی اکبر علیه افضل و تحیئته و ثناء است.
توفیقی شد دو سه سالی است ظاهرا امشب یعنی شب میلاد علی اکبر را ما توفیق داریم در جمع شما برادران و خواهران و بویژه جوانان عزیز که فردا به عنوان روز جوان نامیده شده است.
جوانی سه تا ویژگی مهم دارد:
یکی هم که زیباترین فصل زندگی است خیلی زیبا است هم آدم خودش قشنگ است در جوانی، فرصت هایش قشنگ است خواسته هایش قشنگ است، آرزوهایش قشنگ است لذا اگر بخواهم من جوانی را تعریف کنم می گویم سه تا ویژگی کلیدی دارد: یکی زیباترین فصل زندگی است.
دوم طولانی ترین فصل است. کودکی نوجوانی این قدر طول نمی کشد این طولانی ترین است آنچه که حالا قرآن سقف جوانی را تا چهل سال می داند. سوره ی احقاف آیه ی پانزدهم نگاه کنید اربعین قرآن سقف جوانی را تا چهل سال تقریبا یک دوره ی مثلا بیست و پنج شش سال این دوران، دوران نسبتا طولانی است
از همه مهمتر ویژگی سوم که در سوره ی روم آیه ی پنجاه و چهار آمده دیگر حالا آیاتش را نمی خوانم چون وقت می گیرد : من بَعدِ ضَعف قُوة.
دوران توانمندی است دوران نیرومندی است بازوی آدم قوی است، قوای جنسی آدم قوی است، چشم آدم قوی است، جسم آدم قوی است واقعا این طور است. قرآن می فرماید: بین دو دوره ضعف، ضعف کودکی و ضعف پیری سوره ی روم نگاه کنید آیه ی پنجاه و چهار می فرماید: اول یک ضعف است بعد هم یک ضعف است وسط اینها مِن بَعدِ ضَعف این قُوة است. پس این فصل زیبا، طولانی و عرض کردم توانمندی که حالا تقریبا اکثر جلسه ی ما را عزیزانی تشکیل می دهند که این ویژگی در آنها است، حالا افرادی هم که مثل بنده از این فصل عبور کردند یک مقداری طبیعتا پسر دارند بعضی ها جوان دارند می خواهند ببینند چه کنند با جوان ها تعاملشان واقعا این نکته ی بسیار مهمی است گرچه حالا خطر کاهش جوان هم کشور ما را تهدید می کند ولی در عین حال هنوز بخش زیادی از جامعه ی ما را جوانان تشکیل می دهند امروز هم همه دغدغه ی جوان دارند دشمن هم روی جوان ها دست گذاشته که من خیلی فکر کردم امشب حالا چه برای شما بگویم رفتم سراغ قرآن بالاخره ما تخصص ما قرآن است حالا یکی تخصصش مثلا فرض کنید شعر است یکی تخصصش روانشناسی است نه اینکه بی اطلاع باشیم از این مباحث نه ولی من غالبا دقدقه ام در منبر این است که قرآن و روایات اول تبعین بشود بقیه را هم استفاده می کنم ولی اصل قرار نمی دهم من خیلی گشتم در آیات قرآن کلمه ی فتا در قرآن یعنی جوان فتا، شباب هم یعنی جوان منتها شاب و شباب در قرآن نیامده در روایات آمده ولی در قرآن کریم تعبیر جوان آمده فتا. من آقایان عزیز خواهران گرامی چه جوان هایی که در جلسه ی ما هستند امشب به بهانه ی علی اکبر جمع شدید چه پدر و مادرهایی که هستند یا معلم یا از اقشار دیگر بالاخره کمابیش با جوان سرو کار داریم همه مان، همه هم دقدقه مان است.
من آیات قرآن را یک بررسی ای کردم پنج تا خصوصیت قرآنی درباره ی جوان آوردم بیرون یعنی پنج تا صفت کلیدی حساس چون خیلی نمی خواهم حاشیه بروم این پنج تا ویژگی را خواهش می کنم امشب عنایت کنید من یک قدری باز کنم آیاتش هم برایتان می خوانم ببینید قرآن کریم دیدگاهش یعنی کدام جوان جوان قرآنی است والا ما وظیفه داریم بگوییم کسی می خواهد عمل کند می خواهد عمل نکند یک بحث دیگری است ولی جوان قرآنی چه ویژگی هایی دارد چه خصوصیاتی دارد من نمی گویم این پنج تا همین است نه شما ممکن است پنجاه تا بگردید در بیاورید ولی من به یک وقت محدودی که هست هم استفاده ی امروز می¬گویند مدیریت زمان خلاصه وقت ها خیلی کم است باید زمان را مدیریت کرد و حداکثر استفاده را از حداقل وقت نمود. من این پنج تا را امشب کلیدی برای شما عرض می کنم خواهش هم می کنم دقت کنید.
ویژگی اول : تقویت ایمان و باور
ویژگی نخست در سوره ی کهف آمده راجع به جوان های اصحاب کهف، چند تا جوان بودند من نمی دانم نه تا بودند هشت تا بودند قرآن می گوید کار نداشته باشید چند تا بودند بعضی چیزها بعضی ها گیر می دهند به یک چیزهایی که هیچ دردی نمی خورد کشتی حضرت نوح چوبش چه چوبی بود آن که مهم نیست که سوارش بود چوبش گفت قورمه سبزی را با قاف می نویسند یا با غین گفت با گوشت می خورند با هر چه می خواهند بنویسند پر گوشت باشد بیاور ما بخوریم حالا می خواهد با قاف بنویسد یا با غین. بعضی ها دنبال آقا عصای حضرت موسی چقدر ارتفاعش بوده چقدر طولش بوده چه می دانم اصلا خدا وارد این جزئیات نشده در قرآن شما سن یوسف در قرآن آمده مثلا چند سال از بابایش جدا بود، حضرت مریم مثلا، اصلا جزئیات در قرآن نمی بینید جزئیات به این شکل مگر یک وقتی لازم باشد کلی است می فرماید: همش می گویند اصحاب کهف چند نفر بودند قرآن می فرماید: این چند نفر بودند به درد شما نمی خورد آن که مهم است این پنج تا ویژگی را عنایت کنید اولین ویژگی قرآن می فرماید:
إنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ
ایمانشان قوی بود، اعتقادشان محکم بود اعتماد به نفس داشتند ما هم کمکشان کردیم زِدْناهُمْ ما هم اضافه کردیم. پس آقایان عزیز خواهران اول ما باید روی آن اعتقادات جوان هایمان کار کنیم ما کار نکنیم دشمن دارد کار می کند حسابی هم دارد کار می کند شیطان پرست ها دارند کار می کنند بهایی ها دارند کار می کنند وهابی ها دارند کار می کنند بستگی هم دارد اگر جوان اهل قوای جنسی است سکس برایش می گذارند در اینترنت، اگر اهل موسیقی است متال و فلان می گذارند برایشان اگر اهل این چیزها نیست معنویت است الان اوشو و عرفان های کاذب برایش می گذارند اگر اهل کارهای خارق العاده است الان شما ببینید باب شده در این شبکه ها تبلیغ کار های خارق العاده یکی روی آب راه برود مثلا ما قدیم می گفتیم علما حضرت عیسی روی آب راه می رفت، بیا نگاه کن ما هم یکی درست کردیم روی آب راه می رود دین هم ندارد خدا را هم قبول ندارد روی هوا می ایستد از زمین می آید بالا جوان ها علاقه دارند به این چیزها که تا حالا می گفتند خدا و دین و پیغمبر پس این هم که پیغمبر نیست خدا را هم قبول ندارد دین هم قبول ندارد دارد روی آب را می رود فیلم گرفتند ازش روی هوا می ایستد جوان یک قدرتی پیدا کرده عرض می کنم که متوقف می کنند بله آقا اصلا خدا جلوی این چیزها را نگرفته گاهی با نیروهای اهریمنی و شیطانی استخدام جن سحر جادو مگر مرتاض ها این کار را نمی کنند منتها امروز الان یک عده ای با استخدام نیروهای شیطانی این کار را می کنند یعنی یک قدرتی پیدا می کنند اینها دلیل بر حقانیت نیست.
آقا امام صادق علیه السلام به او گفتند آقا یک کسی از غیب خبر می دهد آقا خواستش گفت مثلا فلان فردا چه اتفاقی می افتد گفت چند تا خبر مهم، کافر بود آقا به او فرمودند: تو از کجا به این قدرت رسیدی که آینده را می گویی خبر می دهی، گفت از مخالفت با نفس هر چه نفسم گفت مخالفت کردم گفت ببین ندیدم گفت بخور نخوردم هر چه نفسم گفت می شود با مخالفت، من باخدا به این جا نرسیدم خودم با مخالفت به نفس، آقا فرمود که حالا اسلام را بر نفست عرضه کن ببینم نفست چه می گوید نفس تو اسلام، یک فکری کرد گفت آقا نفسم می گوید اسلام را نپذیر، گفت مگر تو نمی گویی مخالفت با نفست می کنی قول دادی با مخالفت با بلد است دیگر امام قلقش دستش است ما باشیم بلد نیستیم به هر حال مگر نفست نگفته مگر نمی گوید خودت نمی گویی هرچه نفسم مخالفت کرد گوش می کنم خب الان نفست می گوید اسلام را نپذیر می خواهی گوش بدهی مسلمان باشی گفت درست است آقا شهادتین گفت مسلمان شد.
ببینید من این را می خواهم عرض کنم دشمن امروز روی این کلید واژه ی باور و اعتقاد در کلیساها در جاهای مختلف در شعبه ها جوان های عزیز این خیلی مهم است که ما برای پذیرش اعتقادات و باور صحیح برویم سر آبش خور اصلی قرآن روایات اهل بیت کسانی که آب بود نه سراب، ببینید سراب هم مثل آب است فرقی نمی کند ولی هیچی در آن نیست تهش چیزی نیست من نمی گویم آن راه های دیگر هم ممکن است کارهای عجیب از آن ها بیاید ولی اینی که ما بتوانیم باورهایمان را قوی کنیم من الان خب در جوان ها زیاد می روم دانشگاه ها جاهای متعدد همین جمعه ی گذشته یک چند روزی مالزی بودم برای همین سخنرانی رفته بودم خب ما را بردند دانشگاه آنجا و جوان ها هم جمع شدند حالا آنجا فضایش خیلی با اینجا متفاوت بود یک کشور آزادی است اسمش اسلامی است کاملا اسلامی نظام امریکایی است همه چیز آزاد است اسم اسلام است بیشترین مشروب فروشی دارد بیشترین مرکز فساد را دارد فحشا را دارد همه چیز آزاد است لباس نمی دانم پوشش بهترین حجاب را دارد بدترین حجاب را دارد ما رفتیم دیدم جوان های ایرانی دانشجوهایی که در آنجا دانشگاه آزاد دانشگاه اسلامی مالزی و دانشگاه عرض می کنم که دولتی آنجا تحصیل می کنند جمع شدند دور ما و من یک چیزی به دستم رسید که متاسفانه خیلی جاها این را دیدم ماها دائم در شکست خودمان دنبال مقصر می گردیم دولت مقصر است اون دولت مقصر است نه این دولت مقصر است کارگزارها مقصرند مشارکتی ها مقصرند اصول گراها مقصرند آخوندها مقصرند همش دنبال این می گردیم که مقصر پیدا کنیم نمی گوییم آقا خودم چه کردم فرافکنی نه آقا نظام مقصر اصلا همه مقصر تو به عنوان یک جوان آن وقت این سوال را خیلی از من کردند که آقا چرا به نماز ما بی رغبتیم بعضی از این جوان ها می پرسند چرا به نماز بی رغبتیم دلیلش چه است اتفاقا امروز در پرواز هم دیدم یک آقایی نشست کنار من ایشان هم گفت آقا من نماز نمی خوانم راستش من از معامله با خدا خوشم نمی آید گفتم یعنی چه معامله با خدا گفت مثلا می گویی نماز بخوان نمره ی امتحانت خوب شود معامله است دیگر ذکر بگویی روزی ات زیاد می شود نمی خواهم من خدا خودش معامله نمی کنم من به خاطر همین برای چه نماز بخوانم دلیلش چه است من هم با ایشان صحبت کردم هم با آن جوان ها صحبت کردم این را می خواهم عرض کنم ببینید آقایان عزیز ما اگر این حرف خوبی زد آقاعه امروز نگاه معامله گرانه نداریم به نماز، نماز بخوانیم چون روزی ات نماز بخوان ذکر بخوان چون شب احیا نه وظیفه، تشکر، تقدیر عرض می کنم که اینی که من احساس آرامش می کنم احساس وابستگی به یک منبع می کنم احساس یله و رها بودن نمی کنم نماز برای این است البته من به این آقا یک چیزی گفتم قبول کرد گفتم هر کاری که مستمر باشد ببینید یک چیزی به شما بگویم این را خوب گوش بدهید قرآن مجید می فرماید: کار خوب مثل گردنه بالا رفتن است نماز، روزه، حج، جهاد، تقوا، دین داری گردنه، آدرسش هم می دهم سوره ی بلد
ومَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ
الْعَقَبَةُ در عربی یعنی گردن الْعَقَبَةُ کار خیر گردنه است وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ تو می دانی گردنه چه است
فك رَقَبَةٍ أَوْ إِطعَمٌ فى يَوْمٍ ذِى مَسغَبَةٍ
به فقیر کمک کردن ایمان داشتن مومن بودن سخت است روزه ی هفده هجده ساعتی سخت نیست خواب ناز صبح در رختخواب سخت نیست. دینداری مثلا با این خانم می خواهم ارتباط داشته باشم می گوید حرام است می خواهم این شیشه شراب را بخورم می گویی حرام است می خواهم ربا بگیرم می گویی حرام است عرض می کنم که و و و بروید جلو دائما اصلا دینداری محدودیت منطقی است نه غیر منطقی، محدودیت مثل کسی که می رود دانشجو می شود محدود می شود دیگر واحد باید بگیرد مشروط نباید بشود سر کلاس معلوم است درس نخواندن راحت تر است درس خواندن محدودیت دارد، ولی رشد دارد ترقی دارد تعالی دارد آقایان جوان ها قرآن دو تا تشبیه دارد:
۱: دینداری را به گردنه تشبیه کرده، بی دینی را به جاده اتوبان، جاده اتوبان جلو باز است
بلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ
هر کس می خواهد گناه کند اتوبان است رابطه با نامحرم نگاه به نامحرم پای فیلم مبتذل نشستن نماز نخواندن شراب خوردن اصلا اینها نفس آدم با اینها راحت تر است می پذیرد من به همین آقا گفتم، گفتم نمی گویم الان نماز شما ببین مثلا درس خواندن تقید به مطالعه اینها هم سخت است خب نماز روزی پنج سه بار حالا ما می خوانیم پنج تا نماز پنج بار هر روز منظم، چون یک عبادت هر روزه است لذا بعضی ها می گفتند روزه می گیرند نماز نمی خوانند به من خیلی ها می گویند بچه ما نماز روزه یک ماه است تمام می شود ولی نماز هر روز صبح ظهر شب مغرب عشا چون هر روز است چون مرتب است لذا ببینید شما به بچه هایتان باید همش بگویید چون هر شب است چون هفته ای یک شب بود اینقدر نمی خواست بگویی چون یک عبادت مستمر است چون یک عبادت دائم است چون مرتب است یک مقداری سختی دارد به همین جهت قرآن می¬فرماید: در روایت هم داریم دنیا زندان مومن است زندان منطقی ها یعنی محدودیت اما بی دینی نه جوان های عزیز اولین ویژگی ای که از قرآن استفاده می شود تقویت ایمان و باور است. حالا من اتفاقا می خواستم ماه رمضان یک جلسه ای برای روحانیون برای ما گذاشتند این را می خواستم به آنها بگویم یعنی طلبه های مبلغ سراسر کشور را هر سال یک نشستی دارند امسال می خواستم این را به آنها بگویم و اعتقادم این است حالا به مسئولین اینجا و جاهای دیگر هم می گویم یکی از کارهای مثبتی که ما کم رویش مانور دادیم در این چند ساله پرسش و پاسخ با این جوان ها است ببینید این منبر من حرف می زنم می آیم پایین بعدا می-روم حالا دیگر چقدر ذوق داشته باشم یک چیزی بگویم به درد شما بخورد ولی من معتقدم ماه رمضان مسجد ها باید پرسش و پاسخ قبل اذان داشته باشند قبل غروب شب این خیلی خوب است ولو بیست نفر ولو سه نفر ببین جوان حرفش را بزند من بفهمم دغدغه اش چه است خیلی خوب است این خیلی موثر است تبلیغ چهره به چهره دو به دو پرسش و پاسخی متاسفانه در الویت کارهای هیئت های ما نبوده در این چند سال همش تبلیغ انبوهی بوده هر چه جمعیت بیشتر مداح معروف سخنران معروف خوب است من نمی گویم اینها بد است جمعیت زیاد ولی این ما شب بیست و یکم می رویم مشهد دو میلیون جمعیت خب حرفمان را می زنیم میآییم آن دیگر من می شنوم و رویش فکر می کنم اما این جلسات پرسش و پاسخ را مسئول هیاتی ها، آموزش پرورشی ها در دبیرستان ها دقت داشته باشید. امام صادق هشام می نشست می پرسید امام جواب می داد، مومن طاق می نشست می پرسید امام جواب می داد یعنی کادر سازی می کردند این یک ویژگی جوان إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ ایمان سوره ی کهف جوان های اصحاب کهف.
ویژگی دوم : حیاء و عفت
دوم خوب گوش بدهید اینها را، ویژگی دومی که از قرآن کریم استفاده می شود ویژگی حیا و عفت است از کجا می گویم آقا این را، سه تا نمونه برایتان می گویم هر سه اش هم جوان،
۱: دخترای شعیب، جوان بودند دختر جوان آمدند پیش بابایشان گفتند این جوان، جوان خوبی است حضرت موسی.
سوال رابطه ی دختر با پسر چقدر جایز است در اسلام. حالا اینجا الان جواب می گیریم ما، بابایشان نگفت به آنها که به شما ربطی ندارد شما دخترید در خانه بنشینید من خودم می روم از حضرت موسی می پرسم به یکی از این دخترا گفت تو برو به موسی بگو بیاید پس عیب ندارد گفتمان یک مرد با یک زن حریم رعایت بشود حدود رعایت بشود. قرآن کریم می فرماید: دختر شعیب بابایش پیغمبر است آمد پیش حضرت موسی، موسی هم هنوز پیغمبر نبود به او بگوید بیا بابایم کارت دارد ولی چه جوری آمد می شود با ناز و کرشمه و ادا و صد رقم اطوار بیایی که خلاصه این جوان دلش بربایی، اما آیه ی قرآن می گوید تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء دختر شعیب با حیا آمد، با حیا، این ویژگی دوم جوان است حیا و عفاف چیزی که من نمی خواهم سیاه نمایی کنم من خوشم نمی آید از سیاه نمایی من خدا را شاکرم باز کشور ما هنوز حجاب هنوز عفاف در آن خیلی زیاد است کسی پایش را از این مرزها بیرون بگذارد می فهمد چه خبر است خود ایرانی های ما چه وضعیتی دارند در خارج از کشور ولی متاسفانه هنجارشکنی دارد در جامعه شما ببینید الان راه افتادند اینها الان آمار هم خوب نیست بدهد گزارش و شماره سایت و نمی خواهم بگویم ولی تحت عنوان آزادی یواشکی مثلا یک عکس می گیرد پای فلان فیلم بی حجابی در تهران الان یک گروهی راه افتادند زمان هم می دهند آقا فلان روز همه بی حجاب بیایید بیرون سعی کنید در اینترنت عکس های بی حجاب خودتان را در فضای عمومی مثلا فرض کنید کنار مصلای نماز جمعه ی تهران وسط نماز گزارها این جور جاها در حرم حضرت معصومه حالا این هنر هم نیست ها حالا یک دختری ایستاده یک لحظه این روسری رفت شما یک عکس می گیرید بعد این را می گذارند در اینترنت ببینید ما در حرم امام رضا بی چادر و بی روسری عکس گرفتیم پای تابلوی مثلا دفتر مرجع عکس این الان متاسفانه اینها را خط می دهنداینها را تمام شبکه ها این ماهواره ها خط می دهند حالا من هم نمی خواهم بگویم الان ماهواره داشته باشید نداشته باشید آن بحث دیگری است باید رویش صحبت بشود فرهنگ هر چیزی درست بشود آدم درست داشته باشد خوب این موبایل مگر بد است نه ولی فرهنگش باید درست بشود. نه اینکه من امسال کربلا مشرف بودم سه چهار تا از این جوان های برنامه ساز هم با ما بودند صدا و سیما مثل آدم های قهر یکی آن گوشه موبایل بازی می کرد یکی این گوشه بازی می کرد یکی این گوشه بازی می کرد دو ساعت سه ساعت بابا این را نساخته که تو من به اعتیاد به اینترنت اعتقاد ندارم چون اعتیاد واژه ی خوبی نیست به کار نمی برم ولی وابستگی، وابستگی که واقعا فوتبالیست ما رفته در وین برای تمرین که در جام جهانی کم نیاورد آقا چهار ساعت پنج ساعت چهار صبح پای اینترنت، بابا حالا یک اینترنت پر سرعت اینجا پیدا کردی اینها خیلی بد است یعنی از ورزش می گذارد من عرض کردم کلمه ی اعتیاد را به کار نمی برم ولی جوان ها بعضی ها وابسته شده اند، وابستگی خوب است اما فرهنگ موبایل داری فرهنگ اینترنت داری فرهنگ ماهواره داری اتفاقا چقدر بنیان ها را سست کرده این فیلم ها و ماهواره ها، چقدر در خانواده ها حیا شکنی کرده چقدر موجب ناتوانی ها حالا من همه ی حرف ها را نمی توانم بگویم پای منبر ناتوانی های زناشویی ناتوانی های جنسی ناتوانی های عرض می کنم که ارتباط با همسر ایجاد کرده نمی گویم مثبت ندارد چرا اما متاسفانه منفی هایش آن کسی که یوتیوب را آمده تعریف کرده برای استفاده از سخنرانی بنده تعریف نکرده این را گرچه این هم در آن است آن منفی را بیشتر اشراق کرده لذا این حیا خیلی نکته مهمی است دختر شعیب آمد اما با این تیپ این یک نمونه.
نمونه دیگرش حضرت یوسف جوانی که در اتاق در بسته از ذلیخای جوان زیبا گریخت علامه ی طباطبایی می گوید بیست و چهار تا زمینه ی گناه برای یوسف فراهم بود جوان بود، مجرد بود اتاق دربسته بود تقاضا از طرف ذلیخا بود و و و.خب فرار کرد چه گفت، گفت، رَبِّ السِّجْن ُ، به زندان می روم ولی تن نمی دهم
ربِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا
نمونه ی سوم مریم عذرا است. حضرت مریم نشسته دیده سه تا جوان دارند می آیند البته فرشته ی الهی بود نمی دانست لرزید، لرزید مرحبا به آن دختری که از ارتباط با نامحرم بلرزد ننشیند در هر ماشینی، رابطه برقرار نکند جواب ندهد به هر پیام و چت نمی دانم ارتباطی خیلی مهم است چرا مشکل خانواده ها به خدا آدم آتش می گیرد یک حرف هایی می آیند، امروز در فرودگاه تهران بودم یک جوانی آمد گفت این آقا پسر من است یک بچه پسر مثلا هفت هشت ساله گفت به خاطر ارتباط حرام مادرش با یک نامحرم با همین موبایل و اینترنت گفت من طلاق دادم. این بچه روی دست من است نه نمی توانم با آن زن زندگی کنم چون مرتکب فحشای محصنه شد و این بچه الان سراغ مادر از من می گیرد چرا آخر باید در خانواده ها الحمدلله آقایان به خدا مذهب نگهدارنده است محافظ است خود آنهایی که ضد مذهب کار میکردند برگشتند البته مذهب الهی را ترویج نمی کنند عرفان های حلقه را، ولی می گویند معنویت، شما ببینید کلیساها مراکز بودیسم ها هندویسم ها معبد ها یعنی شما شبکه ها را که می زنید باز هم از طریق معارف زرتشت و حضرت عیسی و حتی از این راه می خواهد از گذاشتن جلسات شلوغ سخنرانی بالاخره باختن بی مذهبی کانون خانواده ها را متزلزل کرده.
دوم ویژگی یک جوان حیائش است جوان ها مواظب نگاهتان باشید مواظب روابط تان باشید قرآن کریم می گوید اگر زن پیدا نمی کنید مجوز گناه نیست بله ازدواج کنید اما اگر زن پیدا نکردید
ولْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا
آنهایی که همسر پیدا نمی کنند اجازه ی تحریک غرائز به خودشان ندهند عفت بورزند بله مشکل است دین داری مشکل است ولی آن ولنگاری آثار منفی اش خیلی بیشتر است این دومین ویژگی یک جوان قرآنی است. پس جوان قرآنی اعتماد به نفس و إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ جوان قرآنی تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء حیا دارد.
ویژگی سوم : شجاعت
سومین ویژگی جوان قرآنی شجاعت است ریسک پذیری است کجا، آیه ی قرآن، قرآن کریم می فرماید: وقتی بت ها را شکست حضرت ابراهیم حتی کسی ندید که شکسته برگشتند دیدند بت ها شکسته، که بوده که نبوده زلزله شده خودش شکسته گسل زیرش بوده همین طور خلاصه بحث می کنند یک کسی آمد گفت من شنیدم سَمِعْنا فَتًى يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ، فتا دقت کنید کلمه ی فتا یعنی جوان، سَمِعْنا فَتًى ما شنیدیم یک جوانی به این بت ها ناسزا می گفت يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ، اسمش ابراهیم بود خب این خیلی است یک جوان تنها ایستاد در مقابل این همه بت سن جوانی حضرت ابراهیم است یک جوان شجاع است ریسک پذیر است ببینید جوان های عزیز یک نکته ای را فقط اشاره می کنم ولی بنا دارم شب بیست و یکم امسال مشهد راجع به آن مفصل صحبت کنم سوره ی مبارکه ی مطففین نگاه کنید یک اصلی داریم ما به نام اصل تنافس شاید هم تا حالا نشنیده باشید تنفس نه ها تنفس که همه داریم تنافس آیه اش را بخوانم
فلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ
تنافس یعنی چه؟
من جرقه ای به ذهنم زد این را امسال بیست ویکم رویش صحبت کنم مشهد حالا یک تیکه اش را برای شما می گویم تنافس از نفیس می آید چیز نفیس، نفیس یعنی باارزش تنافس یعنی مسابقه ی برای به دست آوردن چیز نفیس، آقا الان یک جام جهانی نزدیک است دیگر می خواهند مثلا فرض کنید که یک مدالی بدهند یک کاپی بدهند تمام این تیم ها دارند تنافس می کنند یعنی چه یعنی دارند تلاش می کنند به آن جایزه ی نفیس برسند آن را می گویند تنافس. آقا رتبه ی اول کنکور چیز با ارزشی است این مقام نفیس است تمام این دانشجوهایی که دارند تلاش می کنند به آن برسند به آنها می گویند متنافس، قرآن کریم می فرماید: مردم، ما یک چیز نفیسی داریم ندیدید نرفتید بهشت شراب طهور بهشت معنوی بهشت مادی ده ها آیه در قرآن کریم خطاب به رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.
خواهش می کنم این اصل ها را بیشتر گوش بدهید ده آیه در قرآن بهشت را معرفی کرده به نظرم همین یک بار هم این آیه در قرآن نیامده
فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ
مردم تنافس داشته باشید یعنی مسابقه بدهید برای رسیدن به آن چیز نفیس به نام بهشت مسابقه بدهید آن وقت من امشب نشسته بودم حالا عصری فرصت داشتم می نوشتم راهکار این موفقیت در منافسه، نوشتم ده پانزده تا راهکار را نوشتم دو سه تا چیز جدید به دستم آمد جالب است دقت کنید فقط در پرانتز می گویم چون وقت نیست آقایان عزیز خواهران گرامی ما یک سری روایات داریم به نام تولد دوباره شاید نشنیده باشید تولد دوباره، یکی از دوستانمان اصلا یک فرم درست کرده برای این کار اسمش را هم گذاشته تولد دوباره. یک سری روایات داریم مثلا می گوید اگر این کارها را بکنی مثل روزی است که از مادر متولد شدی اینها را بگردید حالا من نمی خواهم نزدیک سی مورد در روایات داریم اگر کسی این کار را کرد
کیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ
شما چند سالت است الان بیست وپنج سی چهل پنجاه این کارها را بکنی می شوید صفر، دیدید بعضی وقت ها این ماشین را می برند سرعتش را صفر می کنند برمی گردانند می برند سر جای اولش، دوباره عمرت می شود صفر این خیلی قشنگ است این بحث، یک سری کارها شما را می رساند به کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ مثل روزی که از مادر متولد شدی من امشب این بحث را نمی خواهم بگویم گذاشتم مال مشهد، ولی مثلا داریم اگر کسی بیمار شود گله نکند آقا تمام این دوران دیالیز بود سرطان بود افتاد سختی کشید هیچی نگفت گله نکرد روزی که از بستر بلند می شود کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ پس تحمل بیماری جوان یک تولد مجدد است جوانی که برایش صحنه ی گناه پیش بیاید آن صحنه را به خاطر خدا ترک کند این رابطه ی حرام را این صحنه ی حرام را به خاطر خدا می گذارد کنار مثل روزی است که از مادر متولد شده. حج کسی برود داریم ماه رمضان را کامل روزه بگیرد داریم این یک اصل برای تنافس چه کنیم بروید بگردید دنبال این تولد دوباره ها و نکته ی دوم که من امشب رسیدم یاداشتش کردم حالا کار می کنم رویش بعدا ان شاالله مفصل بحث تبدیل دقیقه ها و ساعت ها به سال ها یعنی چه آقا شما شب قدر چند ساعت سه ساعت پنج ساعت بگو هشت ساعت آها بیشتر که نیست که شب قدر بگو ده ساعت، ساعت است دیگر شب قدر ساعت است بیشتر از ساعت که نیست ده ساعت است ولی چقدر ارزش دارد
ليْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
یعنی هشت ساعته شده هشتاد ساله، من رفتم در روایات گشتم اینها را پیدا کنم کجا دقیقه ها مطابق سال می شود خیلی قشنگ است مثلا در روایات ما فراوان داریم از این نمونه ها که می گوید تَفَکُر ساعَتِ یک ساعت فکر کردن، یک سال عبادت است نمونه اش فکر کن جوان یک سال می شود تفکر ساعت، یا مثلا شما مثلا در ماه شعبان سه روز روزه بگیر شصت روز روزه می شود خیلی این بحث قشنگی است یکی تولدهای مجدد یکی دقیقه ها و ساعت های سالی چه کارهایی صفر می کند عمر آدم را بر می گرداند سر نقطه ی اولش چه کارهایی دقیقه و ساعت را تبدیل به سال و زمان طولانی می کند اگر این کار را انجام بدهی چنین، چنان. این را همه را ذیل این اصله گفتم اصل چه اصل است تنافس.
جوان ها تنافس داشته باشید نه تنفس، تتفس داریم تنافس یعنی بدویی دنبال آن نفیس، حیف است.
امیرالمومنین می فرماید: این بدن شما جایزه اش بهشت است اگر به نگاه نامحرم و حرام و چهار تا ابتذال به فروشی کلاه سرت گذاشتند کلاه، انسان بهای این بدن چیز باارزشی است حیف است این چشم و این دست و این گوش، جوان این فرصت را نسوزان جمع کنم بحثم را خسته تان نکنم.
گفتم پنج تا ویژگی جوان را از قرآن می خواهم بگویم چون بعضی ها دیر می آیند من می خواهم بحث را بگیرند بگویید اولیش چه بود اصل ایمان و باور إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ، دومیش اصل حیا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء، قصه هایش را هم گفتم اولی جوان ها اصحاب کهف دومی دخترهای شعیب، اصل سومی که از قرآن کریم استفاده شده اصل شجاعت ریسک پذیری قرآن کریم می فرماید: ابراهیم یک جوان بود تمام بت ها را شکست شجاع بود نهراسید نترسید.
ویژگی چهارم : علم آموزی
اصل چهارم که متاسفانه در بین جامعه ی ما کم رنگ است مخصوصا جوان هایمان اصل دانش آموزی علم پذیری شاگردی کردن مطالعه کردن ضریب اطلاعات را بالا آوردن بگذارید آیه اش را هم برایتان بخوانم سوره ی کهف قرآن کریم می فرماید: موسی یک جوان بود خدا به او گفت موسی باید بروی چیزی یاد بگیری شاگردی کنی آن هم پیش جناب خضر، می دانید خضر اختلافی است پیغمبر هست یا نیست خیلی ها می گویند پیغمبر نیست از اولیا خدا زنده هم هست هنوز، موسی ابن عمران آمد پیش حضرت خضر خیلی جالب است این تکه را گوش بدهید گفت چه گفت هل اتبوک سوره ی کهف آیه دوازدهم باشد
هلْ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا
خدا رحمت کند شهید ثانی یک کتاب دارد به نام منیة المرید ترجمه فارسی شده به نام تعلیم و تربیت در اسلام، دوازده تا نکته از این آیه بیرون آورده می گوید موسی آمد به حضرت خضر نگفت چیز یادم بده گفت من می خواهم مریدت بشوم الان دانش آموز مرید معلم است ادب کرد نگفت به من یاد بده گفت اجازه می دهی یاد بگیرم یک وقت می گویی یادم بده گفت هَل اجازه می دهی یاد بگیرم سه نگفت هر چه بلدی به من یاد بده گفت یک بخشی به من یاد بده مِما لِنته.
چهار چه چیزی به من یاد بده رُشدا علمی که به دردم بخورد. جوان ها مطالعه داشته باشید تاریخ مخصوصا تاریخ این همه تاریخ ایران تاریخ اسلام خیلی من گاهی اوقات در جوان ها که بحث می شود می بینم من خودم خیلی وقت برای مطالعه می گذارم یعنی مسافرت می روم دو سه تا کتاب نی خوانم مقید هم نیستم در مسافرت تاریخ ایران باشد تاریخ جهان باشد در هواپیما می نشینم یک ساعت می بینم یک مجله ایاست بر می دارم می خوانم چهار تا اطلاعات اضافه می شود اطلاعات شما متفرقه و حساب شده خیلی خوب است خیلی ضریب چقدر واقعا راجع به تاریخ اسلام ما بعضی سوالاتی که بعضی می کنند خیلی دستشان خالی است خیلی دستشان تهی است علم آموزی دانش آموزی، یک رساله در خانه باشد احکام یک کتاب اخلاق باشد نوع علاقه تان من نمی گویم چه، یکی به شعر علاقه دارد یکی به رمان.
من خدمت مقام معظم رهبری حفظه الله بودم ایشان یک آقایی را صدا زد شام بودیم آن سفره ای که پایین می اندازند بعد از منبر یک آقایی را صدا زد فرمود این کتاب رمانی که برای من آوردید من کامل خواندم بسیار کتاب خوبی است جلد دویش را هم بیاورید می خواهم هر دو را بخوانم. شما تصور می کنید مثلا آقای عالم یک مرجع یک رهبر وقت روی مطالعهی رمان فرمودند: خواندم نکاتش این بود این بود ما یک جلسه ای خدمت ایشان رسیدیم خصوصی چهار پنج نفر بودیم همین دوستان برنامهی سمت خدا ایشان فرمود من کنار رختخوابم یک سری کتاب است اصلا دور نمیکنم از خودم همیشه هست یک سری کتاب ها را میخوانم تحویل میدهم یکی سری را نگه میدارم خب اینها.
من خدمت آیت الله العظمی سیستانی در نجف رسیدم قبل از یک فرصت بیست دقیقه ای ایشان گذاشت دو به دو من خدمتشان رسیدیم خب خیلی مطالب فرمودند: یکی اش ایشان فرمود من بسیار کتاب می خوانم بعد دیدم چه اطلاعاتی دارد از متصوفه از هر چه شما فکر کنید در هر جدیدترین کتاب ها که در ایران چاپ می شود ایشان داشت گفت من مرتب کتاب می خوانم روزی ساعت ها مطالعه می کنم حالا شما میگویید مرجع است نیاز دارد من که نمی گویم شما به اندازه ی او، به اندازه ی خودت یک دوره آنقدر کتاب های فارسی خوب و ساده نوشته شده تاریخ اسلام تاریخ دین تاریخ ایران گذشتگان، جوان عزیز شما اگر مطالعه کنی حکومت هفتصد ساله ی مسلمان ها در آندلس چه از بین برد شما ببینید قرن اول اسپانیا پرتغال امروزی آندلس آنروزی توسط مسلمان ها فتح شده هفتصد سال اسلام آنجا حاکم بود چه شد مسیحی ها از ما گرفتند چه شد امروز در اسپانیا و پرتغال فقط یک کتابخانه ی ساده ای از مسلمان ها باقی مانده همه ی آثار را از بین بردند بروید ببینید. دخترهای طناز مسیحی را انداختند در جوان ها شراب را انداختند در جوان ها با دو چیز اسلام را از آنجا گرفتند شراب،فساد جنسی، ببینید حکومت سه قرنه ی عثمانی ها را چه ساقط کرد ببینید چرا مغول اینقدر مغول کتاب اسلامی در دریا ریخت و آتش زد که نوشته تاریخ نوشته همین مورخین مختلف نوشتند که این دجله یک رودخانه است آنقدر کتاب در این ریخته بودند پل شده بود از روی این کتاب ها عبور می کردند صدها هزار کتاب شیعه را هولاکوخان در قرن هفتم با سقوط مصتعصم عباسی در بغداد آتش زد هزاران انسان را قتل عام کرد خب اینها را ببیند چه شد مغول این طور حاکم شد چه شد این گونه عرض می کنم حکومت های دینی ساقط شد خب اینها موثر است تاریخ خیلی در زندگی انسان اثر دارد علم آموزی.
ویژگی پنجم : اعتدال
یکی دیگر از ویژگی هایی است که قرآن کریم می فرماید: و آخرین بحثم و تمام که کاش وقت بود و بیشتر هم باز می کردم جوان ویژگی پنجمش اعتدال است میانه روی چرا می گویم جوان، چون جوان ها بیشتر علاقه دارند به افراط و تفریط قرآن کریم می فرماید: لقمان به پسرش می گفت یا بُنَی پسرم این طور باش این طور باش یکی هم وَقفِ شی مَشیعِک در خودت میانه رو باش تند نرو، کند نرو اعتدال خیلی مهم است.
جوان های عزیز امشب به بهانه ی علی اکبر علیه السلام اینجا جمع شدیم ما البته از ایشان چیزی نگفتیم پارسال گفتم سال های قبل گفتم ایشان هم تاریخ کمتر دارد جوان رشید شجاع ادب جوانی که تمام زندگیش دینداری بود دفاع از ارزش ها بود به بهانه ی این جوان فردا که روز جوان است من امشب سعی کردم این بحث را بگویم و عرضم را تمام می کنم با این حدیث فرمود امیرالمومنین دو چیز آدم قدرش را نمی داند مگر وقتی از دست بدهید دیدید بعضی چیزها وقتی الان پدر ومادر ندارند کاش قدرش را می دانستم ما که ندانستیم کاش یک لحظه زنده بشود بعضی ها، امیرالمومنین روزی که ضربت خورد فرمود یک روزی می آید کشتید آرزو می کنید یک لحظه علی را ببینید ولی من دیگر نیستم آرزو می کنید فرمود قَدَا تَرَونَ اَیامی آیندگان مرا می شناسند واقعا این طور است یک چیز هایی را وقتی از دست می دهد من گاهی به این طلبه های در قم می گویم بروید پیش مراجع بروید آیت الله صافی را ببینید پنج دقیقه با او حرف بزنید برای اینکه ایشان رفت دیگر نیست از این ذخیره هایی است که معلوم نیست ده سال دیگر باشد بروید بعضی ها و استفاده کنید آقایان عزیزخواهران گرامی روایت می گوید
شيئانِ لا يَعرِفُ فَضلَهُما إلاّ مَن فَقَدَهُما
دوتا چیز است قدرش را بشر نمی داند مگر وقتی که از دست می دهد یکی اَلصِحَه یکی سلامتی است تا سالمی قدر ندارید که یکی هم اَلشَباب جوانی است آنهایی که این فرصت را دارید قدر بدانید تقوا در جوانی ایمان در جوانی دور پیغمبر ما را جوان ها گرفتند ابوسفیان اعتراضش همین بود گفت این آدم جوان های ما را گرفته هذا رَجُل اَبسَتُ شَوانَنا
جوانترین یاران را ائمه ی ما داشتند هشام بیست ویک سالش بود می¬آمد خدمت امام صادق جوان ها هم جزو یاران امام زمان ارواحنا فدا هستند.
خدایا به ابروی اهل بیت قسمت می دهیم جوان های ما را معتدل با آگاهی و علم و شجاع و ایمان با حیا با تقوا و عاقبت به خیر قرار بده، الهی آمین.
این خصوصیات پنج گانه ای که ما امشب خدمت شما عرض کردیم برای همه ی شما هم دعا می کنیم چون شب میلاد است من مقیدم در میلادها ذکر مصیبت نکنم اجازه بدهید یک سلامی عرض کنیم به حضرت اباعبدالله علیه السلام و سلام به علی اکبر دو بار سلام بدهیم من به عنوان علی ابن الحسین هم به عنوان اولاد حسین بعد شما را دعا کنیم.