در مجله فرهنگی دینی ثاقب فضیلت علم و عالم را در حدیثی از پیامبر أعظم صلوات الله علیه می خوانید:
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«لاخَیْرَ فی العَیْشِ الّا لِرَجُلَیْن: عالمٍ مُطاعٍ، و مُسْتَمِعٍ واعٍ».[۱]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: زندگی برای دونفر خوب است: یکی عالم مطاع و دوم شنونده نگهدارنده.
شرح حدیث :
کلمه «واع» از وَعْی به معنای نگهدارنده است. در این حدیث میفرماید زندگی برای دو نفر خوب است: اوّل عالمی که از علم او استفاده شود، و دوم شنوندهای که بشنود و عمل کند. اگر این دو دست به دست هم بدهند سعادت جامعه تضمین میشود.
این دو قید که در روایت آمده، ساده نیست. عالم چه کند که مطاع شود و مستمع چه کند که واعی شود.
مطاع شدن شرایطی دارد و اوّلین شرطش این است که آنچه میگوید به آن ایمان داشته باشد. وقتی میگوید تا پای جان ایستادهام، ایستاده باشد مثل خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که اوّلین کسی بود که ایمان آورد:«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ».[۲]
من که به خود ایمان ندارم چه انتظاری دارم که مصداق عالم مطاع شوم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آنقدر به آورده هایش ایمان دارد که وقتی میبیند دیگران ایمان نمیآورند و در راه ضلالت قرار دارند، میخواهد دق کند و از بس که عبادت میکند پاهایش ورم میکند: «مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی».[۳]
شرط دومش این است که همانطور که میگوید عمل کند، اگر میگوید زندگی سادهای داشته باشید، اوّل باید از خود شروع کند، اگر از تقوا و راستگویی میگوید اوّل خودش باید عامل به آن باشد.
امام باقر علیه السلام میفرماید: «عالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِه، أَفْضَل مِنْ سَبعینَ أَلْف عابدٍ ؛ عالمی که از علمش استفاده شود بهتر از هفتاد هزار عابد است».[۴]
مسأله مهم در میان اهل علم تنها فرا گرفتن علم و عمل کردن به آن نیست، گرچه این دو خوب و صحیح است امّا مسأله مهم این است که مردم از این علم بهرهای ببرند و هم خود به تکامل برسند و هم اجتماع را به مسیر سعادت رهنمون شوند.
علمای بزرگی داشتیم که مظهر علم و تقوا بودند امّا مردم از علم آنها بهرهای نگرفتند و علم را با خود به قبر بردند و این ضایعه بزرگی است. آنچه باعث میشود که عالم از هفتاد هزار عابد بالاتر شود، «ینتفع بعلمه» است و دلیلش این است که عابد گلیم خویش برون میبرد زآب و فقط خودش را نجات میدهد اما عالم سعی میکند که بگیرد غریق را، و گاهی هزاران نفر به برکت علم او نجات پیدا میکنند.
حالا چه کنیم که «ینتفع بعلمه» بشویم و علم ما مورد بهره برداری قرار بگیرد؟
چند راه وجود دارد:
اوّل: اینکه مسلّح به سلاح بیان و قلم شویم، چرا که بیشتر، با این دو روش میشود علوم را منتشر کرد و این میسّر نمیشود مگر با تمرین و ممارست بسیار زیاد. شاید مانند علّامه مجلسی افراد زیادی داشته باشیم، علامه مجلسی اهل قلم بود و این همه آثار با ارزش را به یادگار گذاشت.
دوم: پرورش شاگرد است که باید به تدریس عادت کنیم.
سوم: اینکه انسان از نظر تقوا الگو شود که اخلاق و معاشرت او باعث توجّه دیگران به سوی اسلام بشود.
امام علی علیه السلام در حدیثی میفرماید: «تَعَلَّموا العِلْمَ فَإنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنةٌ، و مُدَارسَتَه تَسْبِیحٌ و البَحْثَ عنه جِهادٌ، وتَعْلِیمَهُ لِمَن لا یَعْلَمُه صَدَقةٌ؛ علم را یاد بگیرید چرا که یادگیری علم حسنه و مذاکره آن به منزله تسبیح و بحث درباره آن جهاد و تعلیم آن به کسی که نمیداند نوعی صدقه و انفاق در راه خداست».[۵]
این چهار مرحله را که در روایت آمده هر کس باید طی کند، اوّل: فراگیری علم، دوم: تثبیت آن علم، سوم: توسعه و تکمیل آن، و چهارم: نشر آن در میان مردم است.
بعضی خیال میکنند که جهاد فقط با جان است در حالی که جهاد با جهل و جهاد با تهاجمات فرهنگی دشمن از مصادیق بارز جهاد است. وقتی اسم صدقه به میان میآید بعضی خیال میکنند فقط صدقه مالی مراد است و حال اینکه نشر علم از بالاترین انفاقهاست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید: «العِلْمُ وَدِیعَةُ اللَّهِ فی أرْضِهِ، والعُلَماءُ أُمَناؤه علیهِ، فَمَن عَمِلَ بِعلْمِهِ أدّی أمانَتَهُ، و مَنْ لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ کُتِبَ فی دیوانِ الخائنین؛ علم ودیعه و امانت خدا در زمین است و علما امانتدار آن هستند، پس کسی که به علمش عمل میکند، ادای امانت کرده و کسی که به علمش عمل نکند نامش در دفتر خائنین ثبت میشود».[۶]
علم طریقیّت به عمل دارد و موضوعیّت ندارد و تمام برنامههای انبیای الهی مقدمه تربیت انسان است. علم بی عمل انسان را از خدا دور میکند و عالم اگر به علمش عمل نکند، نه تنها خودش بیچاره میشود، بلکه سخنانش هم بیاثر میشود. همانطوری که باران روی سنگ بند نمیشود و میریزد موعظه عالم بی عمل هم از دل مردم میریزد. چه جالب میفرماید امام علی علیه السلام: ای مردم اگر شما را به چیزی دعوت میکنم قبل از شما خودم انجام میدهم و اگر از چیزی نهی میکنم اوّل خودم آن را ترک میکنم.
پی نوشت ها:
[۱] بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۶۸؛ خصال صدوق، ج ۱، ص ۴۱، باب الاثنین.
[۲] بقره، آیه ۲۸۵.
[۳] طه، آیه ۲.
[۴] بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۸؛ تحفالعقول، حکمت ۱۹.
[۵] بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۶۶.
[۶] همان مدرک، ج ۷۴، ص ۱۶۶.