در مجله فرهنگی دینی ثاقب چرخش بين مال و جان و دين را در حدیثی از أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالب علیهالسلام می خوانید:
حضرت على عليه السلام مىفرمايند:
«إذا حَضَرَتْ بَلِيّةٌ فَاجْعَلُوا أمْوالَكُمْ دُونَ أَنْفُسِكُمْ، وَإِذا نَزَلَتْ نازِلَةٌ فَاجْعَلُو أَنْفُسَكُمْ دُونَ دينِكُمْ، وَاعْلَمُوا أنَّ الْهالِكَ مَنْ هَلَكَ دينُهُ والحَرِيْبُ مَنْ سَلَبَ دِينُهُ
هرگاه بلايى رخ داد مال را فداى جان كنيد، و چون ناگوارى رسيد جان را فداى دين كنيد، و بدانيد هلاك شده كسى است كه دينش از دست برود و غارت شده كسى است كه دينش را بردهاند».[۱]
شرح حدیث:
اصولًا غالب كارهاى انسان در دنيا دوران و چرخش بين محذورين است و لذا هميشه بايد اولويتها را در نظر بگيرد. بينش انسان در انتخاب اين اولويتها دخالت دارد، عدّهاى هستند كه جان را آسانتر از مال مىدهند و عدّهاى هستند كه دينشان را فداى جان يا مال خود مىكنند و تفاوت بين مؤمن راستين و دروغين در اين اولويتها ظاهر مىشود.
در اينجا به تناسب لازم است بحثى درباره دنيا داشته باشيم، وقتى به آيات و روايات مراجعه مىكنيم به دو دسته از روايات و آيات برمىخوريم كه به ظاهر با هم تضاد دارند امّا با كمى دقت و تأمّل معلوم مىشود كه هيچ گونه تضادى با هم ندارند.
امّا آياتى كه دنيا را مدح مىكند: در بعضى از آيات، مال به عنوان خير، معرفى شده:«ان تَرَكَ خيراً الْوَصِيَّةُ …».[۲]
در بعضى از آيات، مواهب مادّى به عنوان فضل خدا نام برده شده:«وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ».[۳]
در جاى ديگر مىفرمايد: همه نعمتهاى روى زمين را براى شما آفريده است.«خَلَقَ لَكُم مَّا فِى الْارْضِ جَمِيعاً».[۴]
از طرف ديگر آياتى داريم كه دنيا را تحقير مىكند. در يك جا دنيا را عرض و متاع فانى مىشمرد:«تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا».[۵]
در جاى ديگر دنيا را مايه غرور و غفلت مىشمرد:«وَمَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَآ إلَّامَتَاعُ الْغُرُورِ».[۶]
و در جاى ديگر دنيا را وسيله سرگرمى و بازيچه شمرده:«وَمَا هذِهِ الْحَيَوةُ الدُّنْيَآ إلَّالَهْوٌ وَلَعِبٌ».[۷]
و در جايى دنيا را مايه غفلت از ياد خدا مىداند:«رَجَالٌ لَّاتُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ».[۸]
اين تعبيرات دوگانه در روايات هم آمده است:
درباره مدح دنيا در حديثى على عليه السلام از كسى شنيد كه دنيا را مذمت مىكند و آن را فريبنده مىشمرد، رو به او كرد و فرمود:
«أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا، الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا، الَمخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا! أَتَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا؟ أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا، أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ، أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ؟ أَبِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى، أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى؟! … إِنَّ الدُّنْيَا دارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَ دَارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا. مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ، وَمُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ، وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ، وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ
…؛ اى كسى كه نكوهش دنيا مىكنى، در حالى كه تو خود به غرور دنيا گرفتار شدهاى، و فريفته باطلهاى آن هستى. تو خود مغرور به دنيا شدهاى، سپس از آن مذمت مىكنى؟ تو از جرم دنيا شكايت دارى، يا دنيا بايد از جرم تو شكايت كند؟ كى دنيا تو را گول زده؟ و چه موقع تو را فريب داده است؟ آيا به محل سقوط پدرانت در دامن فنا، و يا به خوابگاه مادرانت در زير خاك تو را فريب داده است؟ … امّا بدان اين دنيا جايگاه صدق و راستى است براى آن كسى كه با آن به راستى رفتار كند، و خانه تندرستى است براى آن كسى كه از آن چيزى بفهمد، و سراى بىنيازى است براى آن كس كه از آن توشه برگيرد، و محل اندرز است براى آنكه از آن اندرز گيرد، دنيا مسجد دستان خداست، و نمازگاه فرشتگان پروردگار، و محل نزول وحى الهى و تجارتخانه اولياى حق …».[۹]
و در حديثى امام حسن مجتبى عليه السلام مىفرمايند:
«إعْمَلْ لِدُنياكَ كأنّكَ تَعيشُ أَبَداً وَاعْمَلْ لِآخِرَتِكَ كَأنَّكَ تَمُوتُ غَداً ؛ براى دنياى خودت چنان كار كن كه گويا هميشه زندهاى، و براى آخرتت چنان كار كن كه گويا فردا مىميرى».[۱۰]
درباره ذمّ دنيا هم روايات فراوان است كه چند نمونه را ذكر مىكنيم:
رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايند:
«لَوْ وَزَنَتِ الدُّنيا عِندَ اللَّهِ جَناحَ بَعُوضَةِ ما سَقىالكافِرَ مِنْها شَرْبَةَ ماءٍ[۱۱] ؛ اگر دنيا به اندازه بال مگسى نزد خدا وزن داشت خداوند به كافر حتّى يك شربت آب نمىنوشانيد».
امام على عليه السلام فرموده است:
«إحْذَرُوا الدُّنيا فَإنَّ فى حَلالِها حِساباً وَفى حَرامِها عِقاباً وَأَوَّلُها عَناءٌ وَآخِرُها فَنَاءٌ…؛ از دنيا برحذر باشيد كه در حلال آن حساب و در حرامش كيفر است. آغازش رنج و زحمت و پايانش نابودى است».[۱۲]
و همان حضرت فرمود:
«الدُّنيا تَغُرُّ وَتَضُرُّ وَتَمُرُّ».[۱۳]
جمع بين اين دو دسته آيات و روايات به اين است كه: آنجا كه از دنيا و مواهبش نكوهش مىكند، منظور كسانى هستند كه اين زندگى را هدف خود قرار داده و آخرت را به دنيا مىفروشند و براى رسيدن به دنيا از هيچ خلاف و جنايتى ابا ندارند. امّا آنجا كه دنيا را تعريف و تمجيد مىكند جايى است كه از اين دنيا و مواهب آن به عنوان وسيلهاى براى رسيدن به سعادت و تكامل معنوى استفاده مىكنند.
لذا حضرت على عليه السلام مىفرمايند:
«مَنْ أَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ، وَمَنْ أَبْصَرَ إلَيْها أعْمَتْهُ ؛ كسى كه به دنيا به عنوان يك وسيله بنگرد چشمش را بينا مىكند، و كسى كه به عنوان يك هدف نگاه كند نابينايش خواهد كرد».[۱۴]
در همين زمينه امام باقر عليه السلام فرموده است:
«نِعْمَ العَوْنُ الدُّنيا عَلى طَلَبِ الآخِرَةِ ؛ دنيا كمك خوبى است براى رسيدن به آخرت».[۱۵]
يكى از ياران امام صادق عليه السلام خدمت آن حضرت آمد و شكايت كرد كه ما دنبال دنيا هستيم و به آن علاقهمنديم. امام عليه السلام فرمود: با اين ثروت دنيا چه مىخواهى انجام دهى؟ عرض كرد: هزينه خود و خانوادهام را تهيه كنم، و به خويشاوندانم كمك نمايم، در راه خدا انفاق كنم، و حج و عمره بجا آورم. امام فرمود:
«لَيْسَ هذا طَلَبُ الدّنيا، هذا طَلَبُ الآخِرَة ؛ اين دنياطلبى نيست اين طلب آخرت است».[۱۶]
رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايند:
«مَنْ كانَتْ نِيّتُهُ الدُّنيا فَرَّقَ اللَّهُ عَلَيْهِ أمْرَهُ وَجَعَلَ الفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَلَمْ يَأْتِهِ مِنَ الدُّنْيا إلّاما كَتَبَ اللَّهُ لَهُ، وَمَنْ كانَتْ نِيَّتُهُ الآخِرَةَ جَمَعَ اللَّهُ شَمْلَهُ وَجَعَل غِناهُ في قَلْبِهِ وأتَتْهُ الدُّنْيا وهِيَ راغِمَة؛ كسى كه نيّتش دنيا باشد خداوند كار او را پريشان مىسازد، فقر را در برابر او قرار مىدهد و جز آنچه براى او مقرر شده چيزى از دنيا به چنگ نمىآورد، و كسى كه نيتش سراى آخرت باشد خداوند پراكندگى او را به جمعيّت مبدل مىكند، و غنا و بىنيازى را در قلبش قرار مىدهد، دنيا تسليم او مىگردد و به سراغ او مىآيد».[۱۷]
لذا انسان بايد در زندگى سعى كند تا دنيا را وسيله و پل و مزرعه براى رسيدن به آخرت قرار دهد نه اين كه خداى نكرده دنيا هدفش باشد. و لذا رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايند:
«يا عَليُّ شَرُّ النّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْياهُ وَشَرٌّ مِنْ ذِلكَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيا غَيْرِهِ ؛ اى على بدترين مردم كسى است كه آخرتش را به دنيايش بفروشد، و بدتر از آن كسى است كه آخرتش را به دنياى ديگرى بفروشد».[۱۸]
پی نوشت ها:
[۱] تحف العقول، حكمت ۱۰۲
[۲] بقره، آيه ۱۸۰
[۳] جمعه، آيه ۱۰
[۴] بقره، آيه ۲۹
[۵] نساء، آيه ۹۴
[۶] حديد، آيه ۲۰
[۷] عنكبوت، آيه ۶۴
[۸] نور، آيه ۳۷
[۹] نهج البلاغه، حكمت ۱۳۱
[۱۰] مستدرك الوسائل، ج ۱، ص ۱۸؛ و جامع احاديث الشيعة، ج ۱، ص ۴۱۵
[۱۱] تفسير كشّاف، ج ۴، ص ۲۵۰
[۱۲] بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۳
[۱۳] نهج البلاغه، حكمت ۴۱۵
[۱۴] همان مدرك، خطبه ۸۲
[۱۵] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۱۷
[۱۶] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۱۹
[۱۷] مجمع البيان، ج ۹، ص ۴۶؛ و تفسير نمونه، ج ۲، ص ۴۰۰
[۱۸] بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۴۶