در اینجا به بررسی موضوع دانشمحوری می پردازیم:
كانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَةِ
ترجمه و شرح
«از سلطة نادانیها رها بود».
جهالت و نادانی، از بزرگترین مصایب و بلایای دنیاست. این بلا مقدمۀ ابتلائات بزرگ و کوچک دیگری است و در نهایت، صاحب خود را در کوتاهترین زمان به زمین میزند و هلاک میکند. مصیبت نادانی به اندازهای بزرگ است که پیامبر صلوات الله علیه به امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: ای علی هیچ فقری شدیدتر از نادانی نیست.۱
تاریخ مملو از انسانهای نادانی است که با وجود قرار گرفتن در موقعیتهای بسیار استثنایی و برخوردار شدن از فرصتهای طلایی، تنها به سبب جهالت و نادانی، فرصت خود را بر باد دادند و درنتیجه چیزی جز خواری و نابودی و گاه پشیمانی نصیبشان نشده است. بیگمان، دردی بدتر از نادانی متصور نیست. با نادانی، کار خطا درست پنداشته میشود، تذکرها و نصیحتهای خیرخواهان و اندیشمندان و اهل تجربه شنیده نمیشود، رفتارها یا با افراط همراه است یا با تفریط، از دانایان دوری میشود، استبداد به رأی رخ مینماید، خواهشها و تمایلات سلطه مییابد و هر کوششی از سوی فرد نادان بر گمراهی و انحراف او میافزاید. انسان نادان، همچون فرد گرفتار در باتلاق، با هر حرکتی، بیشتر در نادانی فرو خواهد رفت و در زمانی کوتاه، نابودی ارمغان آن است.۲
بنابراین، تباهی هر امری و ریشۀ هر بدیای در جهالت و نادانی است.۳
پی نوشت ها:
۱.. المحاسن: ص۱۷: يا علي إنه لا فقر أشد من الجهل.
۲.. ر.ک: منتخب میزان الحکمة: ج۱ ص۲۱۲ ح ۱۲۳۴ ـ ۱۲۵۱.
۳.. همان: ح ۱۲۳۶ ـ ۱۲۳۷.