در اینجا به بررسی موضوع پرهیز از آنچه شیطان بر زبان جاری میکند می پردازیم:
اللّهُمَّ اجعَل… ما أجرى عَلى لِساني مِن لَفظَةِ فُحشٍ أو هُجرٍ، أو شَتمِ عِرضٍ أو شَهادَةِ باطِلٍ، أوِ اغتِيابِ مُؤمِنٍ غائِبٍ أو سَبِّ حاضِرٍ و ما أشبَهَ ذلِكَ، نُطقا بِالحَمدِ لَكَ و… . [۱]
در فراز قبلی از دعای نورانی مکارم الاخلاق بحث در باره القائاتی بود که شیطان در ضمیر انسان قرار میدهد، مثل آرزوهای باطل و بدگمانی و حسادت، در این فراز در باره القائاتی است که شیطان بر زبان انسان جاری میکند. در فراز قبلی، از خدای سبحان خواستیم که گناهان قلب را به یادکرد عظمت و قدرتش و تدبیر بر ضدّ دشمنان تبدیل نماید و در این فراز میخواهیم گناهان زبان را به سخنان نیک مانند حمد الهی، تبدیل نماید.
در این بخش از دعا، شش گناه از گناهان زبان مطرح شده است. اولین مورد، گناه فُحش و ناسزاگویی است. منشأ ناسزا گفتن و سبّ دیگران نیز، شیطان است. وسوسههای شیطان است که انسان وادار میکند به جای سخنان خوب، بر زبانش فحش جاری کند. فحشی که طبق روایات، خداوند گوینده آن را دوست ندارد و باید از آن دوری نمود. در روایتی از رسول خدا (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) چنین نقل شده است: إيّاكُم وَ الفُحشَ؛ فَإِنَّ اللَّهَ عز و جل لا يُحِبُ الفاحِشَ المُتَفَحِّشَ. [۲](از دشنامگويى بپرهيزيد، که خداوند عزّوجلّ ناسزاگوىِ بد زبان را دوست ندارد).
ممکن است این سؤال مطرح شود که گاهی برای مقابله به مثل و در برابر ظلم دیگران، انسان ناسزا میگوید، آیا این مورد گناه محسوب میشود؟ پاسخ این سؤال در این روایت آمده است. «سماعة بن مهران» که از راویان جلیل القدر است میگوید: بر امام صادق(عَلَیْهِالسَّلامِ) وارد شدم، امام شروع به سخن کرد و به من فرمود: يَا سَمَاعَةُ، مَا هذَا الَّذِي كَانَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ جَمَّالِكَ؟ إِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ فَحَّاشاً، أَوْ صَخَّاباً، أَوْ لَعَّاناً.(ای سماعة اين چه دعوایی بود كه ميان تو و شتردارت به وجود آمده؟ مبادا دشنامگو و بدزبان و لعنتكننده باشى)!
عرض كردم: به خدا سوگند چنين بود كه فرمودی؛ ولى او به من ستم كرد؟
حضرت فرمود: إِنْ كَانَ ظَلَمَكَ، لَقَدْ أَرْبَيْتَ عَلَيْهِ؛ إِنَّ هذَا لَيْسَ مِنْ فِعَالِي، وَ لَا آمُرُ بِهِ شِيعَتِي، اسْتَغْفِرْ رَبَّكَ وَ لَا تَعُدْ. [۳]
اگر به تو ستم كرده تو از او سر افتادى (کاری که تو کردی بدتر است)، هر آينه اين رفتار از رفتارهای من نيست و من به شيعيانم چنين دستورى نمیدهم، از پروردگارت آمرزش بخواه و به آن عمل باز مگرد. عرض كردم: از خداوند آمرزش میخواهم و ديگر باز نمیگردم.
پی نوشت ها
[۱] . الصحيفة السجّاديّة، دعای ۲۰.
[۲] . الخصال، شیخ صدوق (۳۸۱ ق): ص۱۷۶ ح۲۳۵.
[۳] . الکافی، شیخ کلینی (۳۲۹ ق): ج۴ ص۱۷ ح۱۴.