در اینجا به بررسی موضوع القائات شیطانی می پردازیم:
گاهی شیطان چیزی را به انسان تلقین میکند، این القاء که همواره اثر منفی دارد دو گونه است، زیرا گاهی از طرف شیطان جن چیزی القا میشود، گاه از طرف شیطان انس. قرآن میفرماید: الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً.[۴]
شيطان، به شما وعده تهيدستى مىدهد و به فحشا امر مىكند؛ ولى خداوند، وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مىدهد.
از جمله مصادیق، تلقینات شیطانی این است که به انسان میگوید: اگر خمس و زکات اموالت را بدهی، فقیر میشوی، یا مثلا اگر این عمل زشت را انجام دهی، لذت خواهی برد.
در مورد تلقیناتی که از طرف انسانهای شیطانصفت صورت میگیرد نیز میتوان به این روایت اشاره نمود که طبق نقل رسول خدا صلوات الله علیه به امیر المؤمنین علیه السلام میفرماید:يا عليُّ، لا تُشاوِرْ جَباناً فإنّهُ يُضَيِّقُ علَيكَ المَخرَجَ، و لا تُشاوِرِ البَخيلَ فإنّهُ يَقْصُرُ بكَ عن غايَتِكَ، و لا تُشاوِرْ حَريصاً فإنّهُ يُزَيِّنُ لكَ شَرَهاً.[۵]
اى على! با ترسو، مشورت مكن؛ زيرا او راه حلّ مشكل را بر تو تنگ مىكند. با بخيل نيز مشورت مكن؛ زيرا او تو را از هدفت، باز مىدارد. با شخص حريص نيز مشورت مكن؛ زيرا او آزمندى را در نظرت، نيكو جلوه مىدهد.
همچنین در روایت منسوب به امیر المؤمنین علیه السلام چنین وارد شده:لَا تَصحَبِ الشَّرِيرَ؛ فَإِنَّ طَبعَكَ يَسرُقُ مِن طَبعِهِ شَرّاً وَ أَنتَ لَاتَعلَمُ.[۶]
با انسان شرور، معاشرت نكن؛ چرا كه طبع تو، ناآگاهانه از طبع [زشتِ] او تأثير مىپذيرد.
القائات رحمانی
نوع سوم، تلقینی است که از طرف فرشتهها صورت میگیرد. این نوع تلقین، دارای اثر مثبت است. در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:لِلشَّيطانِ لَمَّةٌ و لِلمَلَكِ لَمَّةٌ؛ فَلَمَّةُ الشَّيطانِ وَعدُهُ بِالفَقرِ، و أمرُهُ بِالفاحِشَةِ، و لَمَّةُ المَلَكِ أمرُهُ بِالإِنفاقِ و نَهيُهُ عَنِ المَعصِيَةِ.[۷]
هم شيطان، القائاتى دارد، هم فرشته. القائات شيطان، ترساندن از دچار شدن به فقر و واداشتن به زشتكارى است؛ و القائات فرشته، امر كردن به انفاق و نهى كردن از گناه است.
پی نوشت ها
[۱] . الصحيفة السجّاديّة، دعای ۲۰.
[۲] . تحف العقول، ابن شعبه حرّانی (۳۸۱ ق)، ص۴۱۰.
[۳] . زاد المعاد-مفتاح الجنان، العلامة المجلسی، جلد۱، ص۴۰۷.
[۴] . سوره بقره، آیه ۲۶۸.
[۵] . علل الشرائع، شیخ صدوق (۳۸۱ ق)، ص۵۵۹ ح۱.
[۶] . شرح نهج البلاغة لابن أبى الحديد (۶۵۶ ق)، ج۲۰، ص۲۷۲.
[۷] . فقه القرآن، هبة الله راوندی (۵۷۳ ق)، ج۱ ص۲۳۳ و نیز ر. ک: التبيان في تفسير القرآن، شیخ طوسی (۴۶۰ ق) ج۲ ص۳۴۷.