در اینجا به بررسی موضوع توفیر نیت می پردازیم:
در دعای مکارم الاخلاق میخوانیم:
اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي[۱]
برای توفیر در لغت سه معنا ذکر شده است: یکی به معنای کامل کردن است[۲]؛ دومی به معنای تکثیر کردن است[۳]و سومی به معنای حفظ و صیانت کردن.[۴]
حال در اینجا کدام یک از این معانی مناسب است؟
با توجه به این که چند کلمه قبل از این عبارت آمده بود «وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّات»، اگر در این عبارت توفیر را به معنای کامل کردن بگیریم در واقع تکرار همان عبارت قبلی خواهد بود. چنانچه اگر به معنای صیانت هم باشد، به نوعی تکرار است.
به نظر میرسد توفیر در این عبارت به معنای زیادی، کثرت و فراوانی باشد. معنا هم چنین خواهد بود که در فراز اولی از خدا میخواهیم که احسن نیات را داشته باشیم و در این فراز از خدا میخواهیم که این احسن نیات را در همه کارهای خود جاری و ساری کنیم.
این معنا در روایات متعددی آمده است و تأکید شده است که انسان سعی کند در کارهای مختلف، نیت خوب و صالح داشته باشد.
رسول اکرم صلوات الله علیه خطاب به ابیذر میفرماید:
لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْءٍ نِيَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّى فِي النَّوْمِ وَ الْأَكْل.[۵]
اباذر! در هر کاری نیت پاک و صالح داشته باش، حتی در موقع خوابیدن و خوردن هم از نیت الهی غافل مباش.
درمصباح الشریعة[۶]هم آمده است:
فَلَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خَالِصِ النِّيَّةِ فِي كُلِّ حَرَكَةٍ وَ سُكُونٍ لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ يَكُنْ بِهَذَا الْمَعْنَى يَكُونُ غَافِلًا[۷]
برای بندة خدا لازم است در هر حرکت و سکونی نیت خالص داشته باشد؛ چرا که هر جا چنین نباشد، جای غفلت است.
خدا آیت الله مهدوی کنی را رحمت کند، من از ایشان سؤال کردم شما مرحوم آقای نکوگویان،شیخ رجبعلی خیاط؛ را دیدید؟
ایشان گفت: بله. اوایل طلبگی ـ پانزده، شانزده ساله بودم ـ وقتی که میخواستم لباس طلبگی بپوشم، رفتم لباس دادم که برایم بدوزد. وقتی لباس را گذاشتم که ببُرّد، ایشان یک نگاهی کرد و فرمود: خوب میخواهی چه بشوی؟ گفتم: میخواهم طلبه بشوم. گفت: میخواهی طلبه بشوی یا آدم بشوی؟
خیلی به من برخورد که حالا یک فرد شخصی این گونه حرف میزند.
گفت: نصیحتی به تو میکنم تا آخر عمر فراموش نکن؛ هر کاری میخواهی بکنی برای خدا بکن؛ درس میخواهی بخوانی برای خدا بخوان، حتی میخواهی چلوکباب هم بخوری ـ تعبیر ایشان این بود ـ برای خدا بخور. این نصیحت را تا آخر عمر یادت نرود.
پی نوشت ها
[۱]. الصحيفة السجادية، ص۹۳، الدعاء۲۰.
[۲]. المصباح المنير، فیومی، ج۲، ص۶۶۶.
[۳]. معجم مقاييس اللغه، ابن فارس، ج۶، ص۱۲۹.
[۴]. المصباح المنير، فیومی، ج۲، ص: ۶۶۶.
[۵]. مكارم الأخلاق، طبرسی، ص۴۶۴.
[۶]. کتاب مصباح الشریعه انتسابش به حضرت صادق ع ثابت نیست، بلکه حتی قرائنی بر عدم انتساب این کتاب به امام صادق ۷ وجود دارد، ولی بسیاری آن را منتسب به امام ع میدانند خصوصاً حضرت امام که در بعضی از رسالههایشان بالاتر از انتساب، از تعبیر «قال الصادق» استفاده کردهاند. به هر حال قرائن زیادی هست که این کتاب از امام صادق .ع نیست.
[۷]. مصباح الشريعة، منسوب به امام صادق ع، ص۵۳.