در اینجا به بررسی موضوع نیکوترین نیتها، خالصترین آنها می پردازیم:
وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ.[۱]
سخن در تبیین و تفسیر این جمله نورانی از دعای مکارم الاخلاق بود. گذشت که انسان کار خوب را یا با نیت بد انجام میدهد یا با نیت خوب و یا با نیت خوبتر. انسان باید تلاش کند و از خداوند متعال هم بخواهد که به او توفیق دهد کارهای نیک را با خوبترین و بهترین نیتها انجام دهد.
ملاک خوبی عمل، اخلاص است. هر چه اخلاص انسان در کار نیک بیشتر باشد عمل،حُسن فعلی و فاعلی بیشتری دارد. بالاترین درجه اخلاص را اهل بیت علیهم السلام داشتند، همان طور که این جمله نورانی که از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است، گویای این مطلب است. میفرماید:
ما عَبَدتُكَ طَمَعًا في جَنَّتِكَ، ولا خَوفًا مِن نارِكَ، ولكِن وَجَدتُكَ أهلًا لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُك.[۲]
[خدايا] تو را به طمع بهشتت و از هراس دوزخت عبادت نمىكنم، ليكن تو را شايسته پرستش يافتم و از اين رو به عبادتت پرداختم.
عبادت از ترس آتش جهنم یا از روی طمع و رغبت به بهشت خوب است، لذا قرآن مؤمنان را اینگونه معرفی میکند: ﴿يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً﴾؛[۳]با این حال، خوبتر از آن، عبادتی است که تنها با انگیزه الهی انجام شود و این عبادت اهل بیت علیهم السلام است. آنها چون خدا را اهل عبادت میدانستند او را عبادت میکردند.
در روایت دیگری از امام زین العابدین علیه السلام نیز نقل شده است که میفرماید:
إنّي أكرَهُ أن أعبُدَ اللّهَ لا غَرَضَ لي إلّا ثَوابَهُ، فَأَكونَ كَالعَبدِ الطَّمِعِ المُطيعِ، إن طَمِعَ عَمِلَ و إلّا لَم يَعمَل. و أكرَهُ أن أعبُدَهُ [لا غَرَضَ لي] إلّا لِخَوفِ عِقابِهِ، فَأَكونَ كَالعَبدِ السَّوءِ إن لَم يَخَف لَم يَعمَل. قيلَ لَهُ: فَلِمَ تَعبُدُهُ؟ قالَ: لِما هُوَ أهلُهُ بِأَياديهِ عَلَيَّ و إنعامِهِ.[۴]
خوش ندارم كه خدا را عبادت كنم و از آن هدفى نداشته باشم جز پاداش او؛ زيرا در اين صورت مانند برده طمعكارم كه اگر به چيزى چشم داشته باشد كار مىكند و گرنه كار نمىكند. همچنين خوش ندارم خدا را فقط به سبب ترس از كيفر او عبادت كنم؛ چه در اين حال همچون بنده نابكارى خواهم بود كه اگر نترسد، كار نمىكند. عرض شد: پس، براى چه خدا را عبادت مىكنى؟ فرمود: زيرا او به سبب الطاف و نعمتهايش به من، سزاوار عبادت است.
در روایت اول چگونگی اهلیت داشتن خدا برای عبادت تبیین نشده بود، ولی در این روایت سزاوار بودن خداوند برای عبادت این گونه تبیین شده که چون خدا به انسان نعمت داده و شکر منعم عقلاًواجب است، پس سزاوار عبادت است.
در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شده که فرمود:
أقَلُّ ما يَجِبُ لِلمُنعِمِ أن لا يُعصى بِنِعمَتِهِ.[۵]
مراد از وجوب در اینجا، وجوب عقلی است نه وجوب شرعی، یعنی كمترين چيزى كه نعمت دهنده استحقاق دارد، آن است كه با نعمتهايش نافرمانى نشود.
همچنین در روایت دیگری از آن حضرت چنین نقل شده است:
أوَّلُ ما يَجِبُ علَيكُم للّهِ سبحانَهُ، شُكرُ أيادِيهِ و ابتِغاءُ مَراضِيهِ.[۶]
نخستين چيزى كه بر شما در قبال خداوند سبحان واجب است، سپاسگزارى از نعمتهاى او و فراهم آوردن موجبات خشنودى اوست.
بنا بر این معنای «أحسن النّیات» این است که انسان عبادتش نه به خاطر ترس از جهنم باشد و نه به طمع بهشت؛ بلکه به خاطر این باشد که خداوند را سزاوار عبادت میداند.
پی نوشت ها:
[۱]. الصحيفة السجادية، ص۹۲، الدعاء۲۰.
[۲]. عوالي اللآلي، ابن أبی جمهور، ج ۱، ص۴۰۴، ح ۶۳.
[۳] سجده/سوره۳۲، آیه۱۶.
[۴]. التفسير المنسوب إلى الإمام العسكريّ عليهالسلام، ص ۳۲۸.
[۵]. غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح ۳۲۶۸.
[۶]. غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح ۳۳۲۹.