ماجرای روضه
حجتالاسلام و المسلمین حامد کاشانی :
چند روایت از جناب ابوبصیر و زراره رسید که خیلی حیرت انگیزه ، ما ممکن است خیال کنیم شروع ماجرای روضه بر سیدالشهدا علیهالسلام، محرم است و پایان آن حداکثر صفر! ممکنه فکر کنیم یک مساله تاریخ مصرف گذشته است!!! یک مسئله قدیمی است، یک یادمان است در حالی که برای اهل بیت علیهم صلوات الله رمز نجات شیعیان ، مسأله روضه بر سیدالشهداء علیه السلام.
هم ابوبصیر و هم زراره میگویند: محضر حضرت رسیدیم حضرت اینجوری فرموردند: اول محرم که میشود مادرم در عرض صیحهای میزند که همه ملائک با او شروع میکنند به گریه کردن.
ابوبصیر میگوید حال حضرت به قدری بد شد که من از منزل اومدم بیرون که حال حضرت مساعد نیست، فردا رفتم حال و احوال کنم دیدم حضرت حالشون بهتر است عرض کردم آقا چی شد؟ فرمود: من به بچه های خودمم هم که نگاه میکنم یاد بچه های جدم که آواره شدم و نمیتونم تحمل کنم. بعد اینطور فرمودند: هر قطره اشکی که از چشم شما شیعیان می چکد به مادر ما خبرش میرسد و أسعدها. این أسعدها بیچاره کرده یعنی اینکه زیر بغل او را می گیرند.
این منت خدا بر ماست که بدانیم برای آن کسی که از لحظه شهادت سیدالشهداء تا آن لحظه ای که پیراهن خونی او را در عرش روی سرش می اندازد برای او عزاداری میکند ما هم لحظاتی بتوانیم در خانۀمان با زهرای مرضیه سلام الله علیها همراه بشویم.
یک طرحی عزیزان راه انداختند به اسم طرح روضه خانگی. در این فضایی که سموم، دشمنیها، ابلیسها، شیاطین، دسیسهها همه ما را گرفته، ممکن است در اینکه این مال حلال است یا گاهی شبهه دارد گرفتار باشیم کجا بچههایمان را تربیت کنیم، آن چیزی که ما را تطهیر میکند به ما آدرس دادند اینست که خانههایمان را تطهیر کنیم و با مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها همراه باشیم.
خداوند إن شاء الله به ما توفیق بدهد که چشمانمان همراه مادرش تر بشود برای حضرت.
خیلی کار پسندیده است