نگاهی به کتابی که طعم چای روضه و بوی گل محمدی میدهد
اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که با شنیدن کلمه «روضه» بوی اسپند و چای تازهدم در ذهنتان تداعی میشود، اگر با صدای ذاکر و گریه زیر درختهای حیاط خانه مادربزرگ خاطره دارید، کتاب «قصههای روضه» برای شما نوشته شده است. این کتاب، بیش از آنکه یک اثر روایی یا تاریخی باشد، دلنوشتهای است از جنس خاطرات مشترک ما ایرانیها با محرم، عزاداری، روضههای خانگی و فرهنگ مذهبیمان.
در این مطلب با نگاهی تحلیلی، محتوایی و احساسی به بررسی این کتاب میپردازیم و خواهیم دید چرا خواندن «قصههای روضه» میتواند تجربهای عمیق، انسانی و نوستالژیک برای هر ایرانی باشد.
قصههای روضه؛ بازگشت به خانههای قدیمی با حیاط پر از عطر چای
نویسنده این کتاب با زبان ساده و صمیمی، ما را به حیاط خانه پدربزرگش میبرد. جایی که بهار و تابستانش با مراسم روضه گره خورده است. خانهای که فرش قرمز زیر سایه درخت سیب پهن میشود، سماور مسی روی آتش قلقل میزند و بچهها بین مهمانها نقل تعارف میکنند.
قصههای روضه پر است از جزئیات کوچک اما پرمعنا؛ چیزهایی که شاید امروز کمتر دیده شوند اما هنوز در قلب خیلی از ایرانیها زندهاند. از صداهای ضبطشدهی مداحی گرفته تا نذریهایی که مادرها با عشق میپختند، از اشکهایی که بیریا جاری میشد تا لبخندهایی که از حضور در جمع گرم هیئتیها بر لبها مینشست.
نمونه داستانی از کتاب قصه های روضه
امین وحی
روضهخوانی و فریاد برآوردن جبرئیل امین (ع) را در شب ضربت خوردن امیرمؤمنان علی (ع) شنیدهام، اما اینکه ملک مقربی مثل او در رثای سید و سالار شهیدان (ع) هم ذکر مصیبت کرده باشد، نکته تازهای است که به برکت خواندن کتاب مقتل نصیبم میشود:
«گردی سخت سیاه و تاریک برخاست و بادی سرخ وزید که هیچ چیز پیدا نبود؛ آسمان سرخ گردید و آفتاب بگرفت؛ چنانکه ستارگان در روز دیده شدند. هیچ سنگی را برنداشتند، مگر زیر آن خون سرخ تازه بود. مردم پنداشتند عذاب فرود آمد.
کسی در لشگر آمد و فریاد میزد:
او را از فریاد منع کردند.
گفت: چگونه فریاد نزنم و حال آنکه میبینم رسول خدا (ص) را، ایستاده، به زمین نگاه میکند و جنگ شما را مینگرد و من میترسم براهل زمین نفرین کند و من با آنها هلاک شوم.
آنها با یکدیگر گفتند: دیوانه است!
او جبرئیل بود.»
چرا این کتاب را باید خواند؟ (دلایل احساسی و فرهنگی)
-
روایت یک فرهنگ زنده و عمیق: روضه فقط یک مراسم مذهبی نیست؛ بخشی از فرهنگ ایرانی است. در این کتاب، این بعد فرهنگی با تمام زیباییها و سادگیهایش ثبت شده است.
-
پیوند نسلها: بسیاری از نسل جدید کمتر با روضههای خانگی یا فضای سنتی آشنا هستند. این کتاب میتواند پلی باشد بین نسل پدربزرگها و مادربزرگها با نسل نوهها.
-
یادآور ارزشهای فراموششده: احترام، تواضع، مهماننوازی و عشق به اهل بیت در هر سطر این کتاب حس میشود.
مخاطب اصلی کتاب قصههای روضه کیست؟
این کتاب برای همهی کسانیست که:
-
دلشان برای گذشتههای شیرین تنگ شده،
-
به فرهنگ و آیینهای مذهبی علاقه دارند،
-
دنبال محتوایی آرام، احساسی و واقعی هستند،
-
میخواهند فرزندانشان را با سبک زندگی سنتی و اصیل آشنا کنند.
فرقی نمیکند جوان باشید یا کهنسال؛ «قصههای روضه» حرف دل شما را میزند، فقط کافیست یکی از قصهها را بخوانید.
زبان و سبک نوشتار
بیژن شهرامی در این کتاب از زبانی بسیار ساده، محاورهای و دلنشین استفاده کرده است. در واقع این کتاب بیشتر شبیه دستنوشتهای صمیمی یا دلگفتههای یک پدربزرگ برای نوهاش است تا یک متن ادبی رسمی. همین سبک خاص باعث میشود مخاطب با متن ارتباط عمیقی بگیرد و خودش را در فضای روایت شده، حس کند.
چای روضه، طعم کودکی
یکی از زیباترین مفاهیم تکرارشونده در کتاب، «چای روضه» است. نویسنده بارها از سماور مسی، بخار چای، قوری گلدار و تعارف چای با نقل صحبت میکند. انگار چای در این کتاب، نماد محبت، احترام و پیوند قلبی مردم با روضه و اهل بیت شده است. حتی اگر اهل عزاداری نباشید، از این نمادسازی شاعرانه لذت خواهید برد.
کتابی برای ماه محرم و فراتر از آن
شاید تصور کنید که «قصههای روضه» فقط برای ایام محرم مناسب است. اما در واقع، این کتاب در هر فصلی از سال میتواند خوانده شود. چرا که محتوا و پیامهای آن درباره انسانیت، اخلاق، مهربانی، یاد مرگ و امید به آخرت، فراتر از زمان و مکان هستند.
نسخه چاپی یا دیجیتال؟ چطور کتاب را تهیه کنیم؟
کتاب «قصههای روضه» در پلتفرمهای معتبر مانند طاقچه و فیدیبو منتشر شده و به راحتی میتوانید آن را به صورت الکترونیکی تهیه و مطالعه کنید. این نسخهها امکان نشانهگذاری، جستوجو در متن و خواندن در موبایل یا تبلت را به شما میدهند.
اگر اهل کتاب کاغذی هستید، بهتر است نسخه چاپی را از فروشگاههای کتاب معتبر تهیه کنید تا حس کتابخوانی سنتی را تجربه کنید.
بخشی از دیباچه کتاب (نمونه متن):
بهار بود و حیاط خانه پدربزرگ بوی گل محمدی میداد. آن سال هم روضه برقرار بود و حیاط را فرش کرده بودند تا مهمانان روضه زیر سایه درخت سیب بنشینند و به ذکر مصیبت سید و سالار شهیدان (ع) گوش بسپارند.
کمی آن سماور مسی غلغل میکرد و قوری رویش عطر چای روضه را در هوا میپراکند.
در این میان وظیفه من تعارف کردن نقلهای خوشعطر و تازهای بود که در کاسه بلورپریخته بودند تا مهمانان با چای نوش جان کنند. یکی تعارف میکردم و دوتا به دهان خودم میانداختم!سالها میگذرد و طعم خوش روضه همچنان پای دلم است، به همین خاطر محرم را دوست دارم و مرور خاطراتش را بر خیلی از چیزها ترجیح میدهم.
مجموعه پیشرو قصههایی است برگرفته از خاطرات اصحاب روضه، امید آنکه مقبول نظر افتد.
کنگاور، بیژن شهرامی
جمعبندی و نتیجهگیری
کتاب قصههای روضه یک اثر ساده اما عمیق است؛ سفری به خاطرات، به کودکی، به ارزشهای فراموششده. این کتاب نهتنها دل عاشقان اهل بیت را شاد میکند، بلکه پنجرهای است به گذشتهای که هنوز در دل خیلیها زنده است.
اگر دوست دارید به خودتان یا عزیزانتان یک کتاب متفاوت هدیه دهید، «قصههای روضه» را از دست ندهید. این کتاب، نه فقط برای خواندن، بلکه برای احساس کردن و زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورایی ایرانی نوشته شده است.