از جمله بیانات حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان با موضوع برای دردهای دل امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
ارزش هر کس به مسألهای است که دارد. بعضیها مسألهشان ازدواج است، بعضیها مسألهشان پول در آوردن است، بعضیها مسألهشان انتقام گرفتن است، از خدا بخواهیم مسألۀ ما اینها نباشد، بلکه مسألۀ ما را تقرب به خودش قرار دهد. باید از مسائل دیگری که داریم استغفار کنیم و از آنها رها شویم و بعد اینقدر تقرب الهی را تمنا کنیم تا کم کم این تقرب برای ما مسأله بشود. ا زخدا بخواهیم رابطۀ با خدا را اصلیترین و تنها مسألۀ زندگی ما قرار دهد. هر کس نمیتواند خدا را تنها مسألۀ زندگیاش قرار دهد باید به درِ خانۀ اهلبیت علیهمالسلام برود و چقدر خوب است که مسألۀ ما اهلبیت علیهمالسلام باشند. وقتی اهلبیت علیهمالسلام مسألۀ ما بشوند خدا هم کم کم راهش به قلب ما باز خواهد شد. در ماه رمضان مسألهتان غصههای دل امیرالمؤمنین علیهالسلام باشد. اصلاً باید ماه رمضان را با علی علیهالسلام سپری کنیم. چرا خداوند شب قدر را شب شهادت علی علیهالسلام قرار داده است؟ برای اینکه با علی علیهالسلام به درِ خانۀ خدا برویم…
برای دردهای دل امیرالمؤمنین علیهالسّلام
وحی نازل شد. خداوند دستور دادند از این به بعد اینقدر مزاحم پیغمبر نشوید؛ هر کس هم کار واجبی با رسول خدا دارد و میخواهد با پیغمبر دیدار و صحبت خصوصی داشته باشد، باید صدقه بدهد.(1)
همین که دیدار پیامبر پولی شد، مراجعه به پیغمبر کم شد.
امّا چه کسی از همه بیشتر برای ملاقات پیغمبر صدقه میداد؟
علی علیهالسّلام.
هر چه پول داشت صدقه میداد تا یک بار به محضر پیغمبر برسد.(2)
همین برای علی علیهالسّلام دشمنتراشی کرد!
این حرف نادرست هم در تاریخ ثبت شده است که گفتهاند: علی اشتباه کرد که برای ملاقات پیغمبر اینقدر پول میداد! پرسیدند چرا؟ گفت: علی با این کارش هم علیه فقرا اقدام کرد هم علیه ثروتمندان؛ فقرا که پول نداشتند اینقدر مثل علی برای دیدار پیامبر خرج کنند، دلشان شکست. ثروتمندان هم که شاید نخواهند اینقدر پول بدهند! پس علی که اینگونه با وجود فقرش پول میدهد، همه را از خودش رنجاند.(3)
حتی برای این کار علی علیهالسّلام، بعضیها بغض علی را به سینه میگیرند!
اینجاست که باید به علی حق داد که به نخلستان برود و سر به چاه بگذارد و داد بزند!
چه کسی حرف علی را میفهمد؟
چه کسی درد علی را می فهمد؟…
(1) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ/ءَ أَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُواْ بَینَْ یَدَىْ نجَْوَئکمُْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُواْ وَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِیرُ بِمَا تَعْمَلُونَ (مجادله12و 13)
(2) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً قَالَ إِنَّهُ حَرَّمَ کَلَامَ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ رَخَّصَ لَهُمْ فِی کَلَامِهِ بِالصَّدَقَةِ فَکَانَ إِذَا أَرَادَ الرَّجُلُ أَنْ یُکَلِّمَهُ تَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ ثُمَّ کَلَّمَهُ بِمَا یُرِیدُ قَالَ فَکَفَّ النَّاسُ عَنْ کَلَامِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ بَخِلُوا أَنْ یَتَصَدَّقُوا قَبْلَ کَلَامِهِ فَتَصَدَّقَ عَلِیٌّ ع بِدِینَارٍ کَانَ لَهُ فَبَاعَهُ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ فِی عَشْرِ کَلِمَاتٍ سَأَلَهُنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لَمْ یَفْعَلْ ذَلِکَ أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ غَیْرُهُ وَ بَخِلَ أَهْلُ الْمَیْسَرَةِ أَنْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ مَا صَنَعَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ الَّذِی صَنَعَ مِنَ الصَّدَقَةِ إِلَّا أَنَّهُ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَزَوَّجَ لِابْنِ عَمِّه . (تاویل الایات الظاهره /648)
(3) فخر رازی در کتاب خود مینویسد: «الإقدام على هذا العمل مما یضیق قلب الفقیر، فإنه لا یقدر على مثله فیضیق قلبه. و یوحش قلب الغنی، فإنه لمّا لم یفعل الغنیّ ذلک و فعله غیره، صار ذلک الفعل سببا للطعن فیمن لم یفعل. فهذا الفعل لما کان سببا لحزن الفقراء و وحشة الأغنیاء، لم یکن فی ترکه کبیر مضرة. لأن الذی یکون سببا للألفة أولى مما یکون سببا للوحشة، و أیضا فهذه المناجاة لیست من الواجبات و لا من الطاعات المندوبة، بل قد بینا أنهم إنما کلفوا بهذه الصدقة لیترکوا هذه المناجاة، و لما کان الأولى بهذه المناجاة أن تکون متروکة، لم یکن ترکها سببا للطعن.» (مفاتیح الغیب/29/496) (برخی معتقدند فخر رازی که شافعی مذهب بوده است، بعدها مستبصر و شیعه شده است.)