سه‌شنبه 30 اردیبهشت 1404 - 3:14 قبل از ظهر
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • صفحه اصلی
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهل بیت
    • حضرت محمد صلوات الله علیه
    • امام علی علیه‌السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
    • امام حسن مجتبی علیه‌السلام
    • امام حسین علیه‌السلام
    • امام سجاد علیه‌السلام
    • امام باقر علیه‌السلام
    • امام صادق علیه‌السلام
    • امام کاظم علیه‌السلام
    • امام رضا علیه‌السلام
    • امام جواد علیه‌السلام
    • امام هادی علیه‌السلام
    • امام عسکری علیه‌السلام
    • امام زمان علیه‌السلام
  • مهدویت
    • مهدویت در قرآن
    • مهدویت در حدیث
    • آخرالزمان
    • انتظار فرج
    • رجعت
  • خاندان عصمت
    • حضرت عباس علیه‌السلام
    • حضرت زینب سلام الله علیها
    • حضرت معصومه سلام الله علیها
    • حضرت علی اکبر علیه‌السلام
    • حضرت علی اصغر علیه‌السلام
    • حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
    • حضرت عبدالله بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت قاسم بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت شاهچراغ علیه‌السلام
    • سایر خاندان عصمت
  • کلیپ و ویدیو
    • دعوت بزرگان
    • دعوت مداحان
    • استوری اینستاگرام
      • استوری شب زیارتی امام حسین
      • استوری ماه محرم
      • استوری أربعین
      • استوری فاطمیه
      • استوری ماه رمضان
      • استوری عید غدیر
      • استوری شهادت
      • استوری ولادت
      • استوری دهه کرامت
      • استوری ایام هفته
    • فیلم کوتاه
    • کلیپ تصویری
    • دعوت از مبلّغین
    • کلیپ صوتی
    • تیزر
    • آموزش سایت
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
No Result
مشاهده تمامی نتایج
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
ورود به سامانه ثاقب
No Result
مشاهده تمامی نتایج
صفحه اصلی مبلغین

آیات قرآن در کلام حضرت زینب کبری

حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی

17 اردیبهشت 1401
آیات قرآن در کلام حضرت زینب کبری

بینندگان عزیز بحث را شبی می‌بینند كه شب وفات حضرت زینب سلام الله علیها است. موضوع بحث ما قرآن است. چند آیه كه در سخنرانی‌های زینب كبری بوده، نوشتم برایتان بخوانم كه هم قرآن باشد و هم یادی از این عزیز باشد.
یك آیه در قرآن داریم فكر می‌كنم بعضی از شما بدانید. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30) «الْحَمْدُ لِلَّه» حفظ هستید. كسانی كه گفتند، «رَبُّنَا اللَّهُ» خدا، «ثُمَّ اسْتَقامُوا» پایش هم ایستادند. بالاترین استقامت برای زینب كبری است. اصلاً شكسته نشد. ما الآن سریع شكسته می‌شویم. الآن اگر من مسجد بروم، از یك ناودانی آب گل روی لباس من ریخت، می‌گویم: لباس‌هایم خراب شد، دیگر نمی‌شود مسجد برویم. برمی‌گردیم زنگ می‌زنیم الو! من امشب نمی‌آیم، نماز را فرادی بخوانید. یعنی یك خرده آب گل بنده را از نماز جماعت باز می‌دارد. چقدر این ضعیف است.
این دختر خانم، خدا را قبول دارد، خدا را هم دوست دارد. اصلاً نمی‌شود خدا را قبول نداشت. هركس درباره‌ی خدا شك می‌كند، یك لحظه به خودش نگاه كند، هان! من هستم؟ بله هستم. تو كه هستی پس خدا هست. چون خودت كه هستی، خودت كه خودت را نساختی. من اگر خودم، خودم را می‌ساختم شاید طوری می‌ساختم كه پیر نشوم، مریض نشوم، خوشگلتر شوم. پس:
1- من هستم.
2- خودم، خودم را نساختم.
3- هر قدرتی مرا ساخته خداست.
دختر خدا و اسلام را قبول دارد، اما ضعیف است. می‌گوید: حاج آقا نمی‌شود من كه لاك زدم، نماز نخوانم؟ یعنی یك مثقال لاك این دختر را از خدا جدا می‌كند. یك فیلم است، نشسته می‌بیند، یادش می‌آید نماز نخوانده است. اما جاذبه‌ی فیلم این را از خدا جدا می‌كند. یا می‌خواهد امتحان بدهد، در آستانه‌ی امتحاناتش است، منتهی این فیلم جاذبه دارد. صدا و سیما هم نباید وقتی كه بچه‌ها امتحان می‌دهند، فیلم شاد بگذارد. چون اگر یك فیلم پر جاذبه بگذارد، بچه كتابش دستش است، همینطور كه می‌خواند، نگاهش هم به تلویزیون است. اینطوری مطالعه می‌كند، فردا در امتحان شكست می‌خورد. آنوقت این فیلم تلویزیون چند هزار میلیارد به جمهوری اسلامی ضرر می‌زند. بچه چقدر ضربه می‌خورد، یا رفوزه می‌شود یا نمره كم می‌آورد، آنوقت تابستان خلق پدر و مادرش تنگ می‌شود، دوباره باید كلاس تقویتی بگذارد، دوباره باید وقت صرف كند بیاید امتحان بدهد. آیا بشود، آیا نشود. صدا و سیما و هر شغلی، حلال و حرام‌هایی برای خودش دارد. یكسری حرام برای همه است، مثل دروغ، غیبت، رشوه، ربا، اینها حرام‌های عمومی است. هر صنفی هم یك حرامی برای خودش دارد. اگر صدا و سیما ایامی كه وقت امتحان بچه‌هاست، یك فیلمی بگذارد كه ضربه‌ی علمی به نسل نو بزند، این از گناهان بسیار بزرگ صدا و سیما است. فیلم شاد را یكوقتی بگذاریم كه بچه‌ها امتحان نداشته باشند.
مردم هم ضعیف هستند. ما مشكلی كه داریم، مشكل عزم است. یك مقدار راجع عزم صحبت كنم كه زینب چه تصمیمی داشت و ما چه تصمیمی داریم؟
1- عزم و تصمیم، رمز موفقیت در كارها
یك چیز خوبی می‌خواهم بگویم. شاید هم تا به حال نشنیده باشید. حضرت آدم را در باغ بزرگ كردند، گفتند از این گیاه نخور، خورد، خدا او را از بهشت بیرون كرد. پس حضرت آدم ما را از بهشت بیرون كرد. بعد 124 هزار پیغمبر آمدند كه ما را در بهشت كنند، دیگر نمی‌شود. یعنی یك نفر ما را بیرون كرد، 124 هزار پیغمبر نمی‌توانند ما را به بهشت ببرند. حضرت آدم قربانت بروم، نانت نبود، آبت نبود، خدا گفت: همه چیز هست بخور. «وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما» (بقره/35) خدا راجع به حضرت آدم یك آیه‌ای می‌گوید كه من می‌خواهم این آیه را حفظ كنید. مشكل مملكت ما و آدم‌های ما این است. هركس هر عیبی دارد، مشكلش این است. نمی‌تواند تصمیم بگیرد. «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (طه/115) یعنی حضرت آدم را نیافتیم كه عزم داشته باشد. نتوانست و اراده نداشت. جوان می‌گوید: من دختر خوشگل می‌بینم، نمی‌توانم نگاهش نكنم. گفتم: خودت را پنجاه هزار تومان جریمه كن، كه اگر نتوانستی نگاه نكنی، پنجاه هزار تومان بدهی. این كار را كنی، دیگر چشمت مثل آهن سفت می‌شود. من عصبانی می‌شوم فحش می‌دهم. خوب بگو: اگر این بار فحش دادم، این مبلغ خودم را جریمه می‌كنم یا فردا روزه می‌گیرم. ما مشكلمان این است كه نمی‌توانیم تصمیم بگیریم. مسؤولین مملكتی ما هم بعضی هایشان شل هستند، آنها هم نمی‌توانند تصمیم بگیرند. بینی و بین الله مسؤولین نان و آرد نمی‌توانند تصمیم بگیرند كه ماه رمضان پخت برای شب باشد. نانوا در هوای داغ پای تنور آتش، دهان روزه روی پا بایستد، نمی‌تواند روزه بگیرد. خیلی سخت است. یك بخش نامه كوچك می‌خواهد. بگویند: آقا ماه رمضان به دلیل اینكه می‌خواهیم نانواها راحت بتوانند روزه بگیرند، بعد از افطار پخت كنند، هركس هم نمی‌خواهد بعد از افطار نان بگیرد. می‌گوید: دم افطار می خواهیم نان داغ بخوریم! ببینیدچقدر شكمو هستند! این مسؤول عزم و جگر ندارد، عرضه ندارد. رضاشاه كوه را سوراخ كرد. این نمی‌تواند نانوایی را یك ساعت دیگر بیاندازد. عزم داشتند شاه را بیرون كردند. عزم داشتند، مقابل آمریكا ایستادند. عزم گرفتند، جنگ هشت ساله را تمام كردند. هرجا ایرانی‌ها عزم داشتند، شد. هرجا شل بودند، نشد. یك سیگاری نمی‌تواند پای تلویزیون تصمیم بگیرد سیگار نكشد. «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» یك تصمیم بگیرد، سیگار از بین می‌رود. با این رفیق شدم به گناه می‌افتم. بگوید: چون ما و شما به گناه می‌افتیم، رابطه قطع شود. مدرسه را عوض كنیم. جایمان را عوض كنیم. می‌دانی اگر كنار این بنشینی به گناه می‌افتی. بلند شو، نمی‌شود دخترها صبح دانشگاه بروند، پسرها عصر بروند؟ عزم می‌خواهد.
یكبار دیگر می‌گویم. یك پیغمبر ما را از بهشت بیرون كرد. 124 هزار پیغمبر آمدند و دیگر نمی‌توانند ما را در بهشت جای بدهند. پس همه گیر همان بود. آدم چرا ما را بیرون كردی؟ می‌گوید: نمی‌توانست تصمیم بگیرد، پس گیر، گیر عزم است. نمی‌توانیم دل بكنیم. می‌دانیم پر خوری ضرر دارد، غذا خوشمزه است، می‌خوریم تا بتركیم.
2- اراده سست مردم كوفه در یاری امام حسین (علیه السلام)
زینب كبری عزم داشت. یك سر سوزن عقب‌نشینی نكرد. ولی مردم كوفه عزم نداشتند. صبح با مسلم بیعت كردند، غروب مسلم را رها كردند. دختر سال اول با حجاب كامل وارد دانشگاه می شود. بعد كم كم مانتویی و بد حجاب می‌شود و بعد دیگران را هم بی‌حجاب می‌كند. این دختر حجاب داشت ولی عزمش كمرنگ بود. تصمیم بگیریم نماز اول وقت بخوانیم.
خدا شهید دكتر بهشتی را رحمت كند. اول انقلاب در حزب جمهوری بود، جمعی از كشورهای خارج آمده بودند و داشتند با ایشان مصاحبه می‌كردند، ایشان هم جواب می‌داد. یك مرتبه گفت: الآن وقت نماز است، با اجازه! «اللَّهُ أَكْبَر»! همه نگاه می‌كردند، خوب نگاه كنند. خدا مهمتر از خبرنگار است. گاهی زن عزم دارد.
من این را به نظرم گفتم. نمی‌دانم كجا گفتم، شاید در تلویزیون گفتم. داشتم در اندونزی می‌رفتم، یك خانمی داشت می‌رفت، یك مرتبه نگاه به ساعت كرد، یك چیزی از كیفش درآورد و روی زمین انداخت و گفت: «اللَّهُ أَكْبَر»! وسط خیابان نماز خواند. من هرچه نگاه كردم دیدم این خانم عجب جگری دارد! گفتم: آقای قرائتی تو كه آخوند هستی و ریشت سفید شده و ادعا داری كه رئیس نماز كشور هستی، حالش را داری كنار پیاده‌رو، دو ركعت نماز بخوانی. بنده عزم ندارم، خانم اندونزیایی عزم داشت.
3- عزت و سربلندی، در سایه عزم و اراده قوی
در قرآن یك آیه داریم مؤمن عزیز است. یعنی چه؟ یعنی عزم دارد. كلمه‌ی عزت به معنی خانه و ماشین و تلفن نیست. عزت یعنی نمی‌شود سوراخش كرد. سوراخ شو نیست. نمی‌شود او را بشكنی. عرب‌ها به زمین سفت «ارضٌ عزاز» می‌گویند. این ارض و زمین عزیز است، یعنی هرچه كلنگ می‌زنی فرو نمی‌رود.
دستی كه چرب است، عرب‌ها می‌گویند: این دست عزیز است. یعنی آب می‌ریزی، چربی آب را پس می‌زند. هر كاری كردند كه در روح زینب اثر كنند، زینب همه را پس زد. زینب ذره‌ای كوتاه نیامد. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30) هركس هر كاری می‌كند كه خلاف است، تصمیم بگیرد كنار بگذارد. كسی كه نماز می‌خواند، تصمیم بگیرد اول وقت بخواند. آن كسی كه اول وقت می‌خواند، تصمیم بگیرد به جماعت بخواند. آن كسی كه جماعت می‌خواند، تصمیم بگیرد در مسجد بخواند. آن كسی كه درسش خوب است، قرآنش ضعیف است. تصمیم بگیریم.
من از یك نفر یك شعار یاد گرفتم كه تحت تأثیر این شعار قرار گرفتم. شعار این است، هركاری را بخواهیم بكنیم، راهش را پیدا می‌كنیم. هر كاری را نخواهیم بكنیم، بهانه‌اش را پیدا می‌كنیم. یك دختر می‌تواند تصمیم بگیرد. عزم یك دختر !
همین پرتقال فروشی كه تصمیم گرفت جنس‌اش را بفروشد. بلندگو دست گرفته، كوچه به كوچه، خانه به خانه می‌رود تا شب جنس‌اش را بفروشد. اگر ما همین‌كار را راجع به امر به معروف هم می‌كردیم، خانم حجابت خوب نیست. آقا رانندگی شما خوب نیست. آقا رشوه حرام است. آقا ربا حرام است. یك كلمه بگوییم این كار حرام است. از آب كه شل‌تر نیستیم. آب شل اگر مرتب بچكد، سنگ را سوراخ می‌كند.
یك كسی ماه رمضان روزه می‌خورد. حتی مریض و مسافر هستید، روبروی مردم روزه نخورید. اگر چهار نفر بگویند: این حالش گرفته می‌شود. یعنی حال گناهكار را بگیرید. با این قیافه در خیابان می‌آید نگاهش كنند. اگر هیچ مردی نگاه نكند، می‌گویند: اِ پس ما برای چه كسی ماتیك زدیم؟ هیچ‌كس به ما نگاه نمی‌كند. چهار نفر سرشان را كج كنند، این عوض می‌شود. تصمیم نداریم. كجا تصمیم گرفتیم كه نشده است. چون خدا می‌گوید: اگر شما «جاهَدُوا فینا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنكبوت/69) شما تصمیم بگیرید و تلاش كنید، من راه‌هایی را نشان شما می‌دهم.
این دختر عاشق اسن پسر شده است، یا این پسر عاشق این دختر شده است. می‌آید می‌گوید: ما می‌خواهیم این را بگیریم. حاج آقا یك استخاره كن. اولاً بعضی‌ها برای كار خدا استخاره می‌كنند. استخاره برای كار خدا نیست. مثلاً استخاره كنیم كه دختر ما پسر می‌زاید، یا دختر می‌زاید؟ پسر و دختر كار خداست. استخاره كنیم فردا مسافر ما می‌آید یا نه؟ شما حق ندارید برای كارهای خدا استخاره كنید. استخاره برای كار خودت است. حق نداری برای كارهایی كه یقیناً بد است، استخاره كنی. اگر كاری یقیناً بد است، بد است دیگر استخاره نمی‌خواهد. استخاره جا دارد. آقا پسر می‌آید استخاره می‌كند بد می‌آید، می‌گوید: حاج آقا راستش را بخواهی من دل بسته این شدم. چه كنیم خوب بیاید؟ این می‌خواهد خدا را عوض كند. عزم خیلی مهم است. این خاطره را برای شما بگویم.
4- خاطره‌ای از نماز نوجوان در اتوبوس
نوشتیم شیرین‌ترین نمازی كه بچه‌ها خواندید برای ما بنویسید. چند گونی نامه به ستاد نماز آمد و عده‌ای شروع به خواندن كردند و در نامه‌ها یك چیزهایی بود. یكی عزم یك دختر بود. نوشته بود شیرین ترین نماز من این بود كه با پدر و مادر در اتوبوس مسافرت می كردیم. نگاه كردم دیدم خورشید غروب می‌كند و من نماز نخواندم، به پدرم گفتم: من نماز نخواندم. گفت: خوب باید می‌خواندی. در بیابان نمی‌شود ماشین را نگه داریم. گفت: من می‌روم به راننده می‌گویم، پنج دقیقه نگه دار من نماز بخوانم. گفت: راننده به حرف دختر یازده ساله گوش نمی‌دهد. گفتم: تو بگو! گفت: به حرف من گوش نمی‌دهد. گفتم: به او پول بده. بگو: این پول را بگیر و پنج دقیقه صبر كن. هركاری كرد، پدر گفت: نه نمی‌شود. چون دختر عزم داشت، پدر عزم نداشت. آخر پدر تشر زد. چشمت كور باید بخوانی. حالا كه نخواندی می‌خواهی ماشین را نگه داری، مسافرها فحش می‌دهند و عصبانی می‌شوند. آنوقت دید این پدر نمی‌تواند تصمیم بگیرد، گفت: آقاجان! شما امروز دخالت نكن. بگذار من تصمیم بگیرم. امروز عزم برای من! گفت: شما دخالت نكن. پدر گفت: باشد. ساك پدر را بیرون كشید. شیشه آب را برداشت، زیر صندلی‌های اتوبوس هم یك سطل بود. آستین ها را بالا زد، شروع به وضو گرفتن كرد. در قرآن یك آیه داریم. می‌گوید: هركس برای خدا قیام كند، خدا مهر او را در دلها می‌نشاند. این دختر می‌خواست برای خدا نماز بخواند. دوربین نبود، پول نبود، مأموریت نبود. نمره و اضافه‌كار نبود. شاگرد شوفر آمد گفت: خانم چه می‌كنی؟ گفت: یادم رفته نماز بخوانم، پدرم هم گفت: راننده نگه نمی‌دارد. من با همین شیشه در همین سطل وضو می‌گیرم و نشسته نماز می‌خوانم. سعی می‌كنم آب به اتوبوس نریزد. شاگرد شوفر خوشش آمد. «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96) رفت به راننده گفت و راننده هم از داخل شیشه این دختر را می‌دید. گفت: دختر عزیزم می‌خواهی نماز بخوانی؟ گفت: بله! گفت: به احترام تو نگه می‌دارم. راننده كنار كشید، دختر پیاده شد، شروع به نماز خواندن كرد.
همه مسافران از این حركت تكان خوردند. زن‌ها و مردهایی كه نماز نخوانده بودند، گفتند: این را عزم می‌گویند. «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (طه/115) این عزم داشت و تصمیم گرفت. یكی یكی پیاده شدند. می‌گفت: تا نمازم تمام شد، رویم را برگرداندم، دیدم 17 نفر پشت سر من دارند یكی یكی نماز می‌خوانند. یعنی یك دختر یازده ساله در بیابان امام 17 آدم بزرگ شد. یك دختر می‌تواند در خانه امام شود. چنان اول وقت نماز بخوانید، كه مادر هم بگوید: دختر من نماز اول وقت خواند، من هم نماز اول وقت می‌خوانم.
5- نقش فرزند در دعوت مادر به نماز
باز یك دختر دیگر نزد مدیر كل آموزش و پرورش خوزستان آمده بود. این را مدیر كل برای من می‌گفت. گفت: دختری پیش من آمد یك كلمه‌ای گفت، خستگی من برطرف شد. گفتیم: چه گفت؟ گفت: مادر من نماز نمی‌خواند. من هم در مدرسه با نماز آشنا بودم. یك روز به مادرم گفتم: مادر جان! من دو دقیقه با شما حرف دارم. مادرم گفت: چه می‌خواهی بگویی؟ گفتم: من را دوست داری؟ گفت: بله، دوست دارم، صبح تا شب دارم برای شما كار می‌كنم. بابا را دوست داری؟ گفت: خدا را هم دوست داری؟ گفت: بله! خدا مرا آفریده است و شما را خدا به من داده است. گفت: اگر خدا را دوست داری، چطور با من حرف می‌زنی، با بابا حرف می‌زنی، چرا با خدا حرف نمی‌زنی؟ آدمی كه كسی را دوست دارد، با او حرف می‌زند. تو چطور می‌گویی كه خدا را دوست دارم و با او حرف نمی‌زنی؟ گفت: نه با خدا هم حرف می‌زنم. گفتم: پس بلند شو وضو بگیر و نماز بخوان. می‌گفت: مادرم را بلند كردم، برای اولین بار وضو گرفت و نماز خواند. گفت: من دختر كوچكی بودم، اما امروز مادرم را نمازخوان كردم. این عزم است.
یكبار حضرت امام(ره) در یكی از اعلامیه‌هایش نوشت: اگر خمینی تنها هم بماند، یك قدم عقب‌نشینی نمی‌كند. این جمله‌ی خیلی مهمی است. زینب كبری عزم داشت. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» با هم بگویید. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»
6- سقوط یزید، با سخنرانی آتشین حضرت زینب (سلام الله علیها)
یكی از كارهایی كه حضرت زیب عمل كرد، این آیه بود. قرآن می‌فرماید: «وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ» (انعام/55) یعنی پیغمبر باید افشاگری كند. راه مجرمین را بگوید، كه مردم قصه این است. زینب كبری با سخنرانی‌هایش افشاگری كرد.
یك خبرنگار عراقی لنگه كفشش را درآورد به بوش پرت كرد، نخورد. لنگه دیگر را پرت كرد. چند ثانیه بیشتر طول نكشید. من شك دارم ده ثانیه شد یا نه؟ شاید ده ثانیه یك مردانگی كرد. تمام دنیا بارك الله گفتند. زینب كبری در كوفه و شام چند شبانه روز موشك پرتاب كرد. نه چند ثانیه! زینب كبری رژیم بنی امیه را ساقط كرد. شاعر عزیز خوب گفته كه: كربلا در كربلا می‌ماند، اگر زینب نبود! زینب افشاگری كرد. موشك پرت كرد، نه لنگه كفش!
زینب كبری دو لقب هم داشت، عقیله و بصیره. عقیله به معنی خردمند و بصیره به معنی با بصیرت است. بینش زینب كبری، جهان‌بینی‌اش، بحث را شب وفات حضرت زینب گوش می‌دهید، جهان‌بینی یعنی نگاه زینب به او، می‌گفت: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِیلا» (اللهوف/ص160) هرچه می‌بینم زیباست. من یك مثال می‌زنم.
بچه سر سفره حلوا را دوست دارد. با انگشتانش چنگ می‌زند، به صورتش هم می‌مالد. ولی فلفل را دوست ندارد. فلفل و پیاز را دور می‌اندازد و گریه هم می‌كند. بچه‌ها هستند كه حلوا را دوست دارند، فلفل را دوست ندارند. اما آنهایی كه بزرگ شدند، به همان مقداری كه مربا سر سفره زیباست، فلفل و ترشی هم زیباست. یعنی برای مادر هردو زیباست. هم مربا، هم ترشی! برای بچه مربا شیرین است، ترشی زیبا نیست. یعنی وقتی بزرگ شد، تلخی‌ها را هم شیرین می‌بیند.
دیدن آیت الله مدنی زمانی كه ایشان تبعید بود، در نور آباد اطراف شیراز رفتم. دیدم در اتاق تاریك نشسته است. گفتم: آیت الله مدنی شما ناراحت نیستید كه اینجا در یك اتاق تبعید شدید؟ فرمود: لذت می‌برم. گفتم: از چه لذت می‌بردی؟ گفت: هر نفسی كه می‌كشم یك قدم من به خدا نزدیك می‌شوم، یك قدم شاه از خدا دور می‌شود. مردان خدا از فلفل هم لذت می‌برند. از ترشی هم لذت می‌برند.
به قدری ایمان زینب بزرگ بود، كه می‌گفت: امام حسین چیزی نیست. در راه خدا شهید شد. بالای سر برادرش می‌آید، می‌گوید: «ربنا تقبل منا هذا القلیل من القربان» خدایا این قربانی قابل تو نیست، از ما بپذیر. الله اكبر! این خیلی است. این چیزی در راه خدا نیست. خیلی آدم باید بزرگ باشد. اگر آدم به دو هزار میلیارد، یك ذره پول گفت، پیداست خیلی پول دارد. می‌گوید: امام حسین قلیل است، چیزی نیست. تازه می‌گوید: «تقبل منا» اگر كار قبول نباشد مهم نیست. خیلی كار نداشته باشیم كه چه كردیم. قبول شد یا نشد؟
از بهترین پیغمبران ما حضرت ابراهیم است. چون موسی نسل اوست. عیسی نسل ابراهیم است. پیغمبر نسل اوست. اهلبیت و امام زمان ما، همه نسل ابراهیم هستند. ابراهیم در مسجدالحرام مكه دارد خانه‌ی كعبه را می‌سازد. وقتی كعبه را ساخت، گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» (بقره/127) یعنی اگر قبول كنی، این عملگی هم عبادت است. اگر قبول نكنی، ابراهیم اگر كعبه را هم بسازد، اگر خدا قبول نكند، به درد نمی‌خورد.
مهم نیست كه شما در آشپزخانه چه می‌پزی. مهم این است كه مهمان می‌خورد یا نمی‌خورد؟ ممكن است بهترین و گران‌ترین غذاها را بپزی، مهمان نخورد. ممكن است ساده بپزی، بخورد. ببینیم خدا قبول كرد یا نه؟ من فوق لیسانس هستم. من دكتر هستم، من آیت الله هستم. نزد خدا هم قبول شد یا نشد؟ من یك ختم قرآن خواندم، حالا قرآن را ختم كردی، یك آیه‌اش را فهمیدی؟ فهمیدی، عمل كردی؟ عمل كردی، اخلاص داشتی؟ اخلاص داشتی بعد از عبادت گناهی نكردی كه آن عبادت از بین برود؟ این مهم است.
7- نقش حضرت زینب در تعلیم و تربیت زنان مدینه
زینب كبری یك حق علمی هم بر گردن ما دارد، چون وقتی امام حسین را كشتند، سكوت و خفقان و وحشت همه‌جا را فرا گرفته بود و هچكس جرأت نمی‌كرد با امام زین العابدین تماس بگیرد. پدرش امام حسین را كشتند، دیگر حسابی می‌ترسیدند. زینب كبری در خانه بود. اطلاعات امام سجاد و علوم را می‌گرفت، می‌آمد برای مردم می‌گفت. یعنی واسطه‌ی علمی بین مردم و امام زین‌العابدین، زینب كبری بود. تفسیر قرآن برای زن‌ها داشت. سخنرانی كه كرد، در سخنرانی‌اش چه آیه‌هایی داشت. «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا» (روم/10) ای یزید! عاقبت جنایت‌كاران كفر است. چون تو جنایتكار هستی، كافر از دنیا می‌روی. «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذینَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ» (آل‌عمران/178) فكر نكنند جنایتكاران خیر هستند. جنایتكاران به جهنم می‌روند متوجه نیستند. «فَبِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلا» (كافی/ج8/ص52) شما ظالم هستید، خدا جایگزین سختی را برای شما در نظر گرفته است. «انی لاستصغرك» یزید تو خیلی نزد من پست هستی. «اللَّهُ أَكْبَر»! خیلی كوچك و پست هستی. زن نبود. زشت است كه كلمه یشیر را بگویم. شیر زن بود، دریا دل بود. یك زن داغ دیده و اسیر شده آمد در شام كودتای فرهنگی كرد. با سخنرانی‌هایش كودتا كرد. این دختر فاطمه‌ی زهرایی است كه با سخنرانی‌اش در مسجد رژیم را هوا كرد. گفت: فدك حق من است. چون فدك را حضرت به زهرا سپرد، چون زهرا نان خالی می‌خورد. گفت: هرچه سرمایه داشته باشد، چون خودش نمی‌خورد و به فقرا می‌دهد. به دیگران بدهیم صرف عیاشی خودشان می‌كنند. پول در اختیار كسی باشد كه زاهد باشد. به ما هم گفتند: مرجع تقلیدت باید كسی باشد كه هوا و هوس نداشته باشد و اهل تجملات و دنیا پرست نباشد. آنوت آدم وقتی می‌داند كه این اهل تجملات نیست، دنیا پرست است، من سهم امام را به او می‌دهم. چرا؟ برای اینكه می‌دانم خرج خودش نمی‌كند. فدك را به زهرا داد، كسی نگوید: راستی پیغمبر چرا فدك را به زهرا داد؟ فدك خیلی بزرگ بود. درآمد سنگینی داشت. چطور این درآمد سنگین را به زهرا داد؟ نورچشم بازی كرد. «نَعُوذُ بِاللَّه» نه! زهرا نان خودش را نمی‌خورد، به فقیر می‌داد. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعام» (انسان/8) در قرآن آیاتی است كه اینها چقدر ساده زندگی می‌كردند، باید پول را دست كسی داد كه آدم مطمئن باشد خودش خرج نمی‌كند. آمد به خلیفه گفت: حق مرا بدهید. گفتند: پیغمبر گفته: ما ارث برای كسی نمی‌گذاریم. همه اموال برای مردم است. ما برای بچه‌هایمان ارث نمی‌گذاریم. حضرت زهرا در سخنرانی كه كرد، فرمود: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُد» (نمل/16) حضرت سلیمان از حضرت داود ارث برد. چون سلیمان فرزند حضرت داود بود. «وَ وَرِثَ» یعنی ارث برد. با این آیه چه می‌كنید؟
از همه گذشته یك نفر می‌گفت: مادرم می‌گوید: چقدر چاق هستی. مادر زنم می‌گوید: چقدر لاغر هستی. بالاخره قسم حضرت عباس را قبول كنم یا دم خروس؟ شما دو نفر هستید ضد هم حرف می‌زنید. یكی می‌گوید: «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه» (بحارالانوار/ج22/ص473)، «كفانا كتاب الله» فقط قرآن! می‌گوییم: خوب اگر قرآن است، «بِسْمِ اللَّهِ» فقط قرآن! اگر فقط قرآن است، قرآن می‌گوید: ارث هست، پس چرا تو می‌گویی: پیغمبر گفته ارث نیست. این حدیث است. شما كه می‌گویید حدیث را نگویید. اگر فقط قرآن است چرا می‌گویید… دست خالی است.
امام جماعت مسجدالحرام می‌گفت: اینكه شیعه‌های دروغگو می‌گویند: «إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» (شوری/23) یعنی مزد رسالت من مودت قربی است. یعنی اهلبیت را دوست داشته باشید. امام حسن آن زمان متولد نشده بود. امام حسین آن زمان متولد نشده بود. این شیعه‌های دروغگو می‌گویند: «إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» این شیعه‌های دروغگو می‌گویند: مزد رسالت…
پیشنماز مسجد الحرام می‌گفت: این شیعه‌های دروغگو می‌گویند: مزد رسالت علاقه به اهلبیت است. اهلبیت امام حسن و امام حسین است. آن زمان هنوز متولد نشدند كه آیه نازل شده است. علامه امینی(ره) خیلی قشنگ ثابت كرده كه متولد شدند. یك سؤال علمی می‌كنیم. مگر قانون صادر می‌شود باید طرف وجود داشته باشد؟ می‌گوییم: آقا به سید احترام بگذارید، می‌گوید: الآن كه سید نیست. نباشد! قانون، قانون است ولو فعلاً در مجلس سید نباشد. احترام استاد لازم است، ولو فعلاً در اتاق استاد نباشد. آقا شكر كیلویی پنج ریال مالیات دارد. ولو فعلاً شكری وجود نداشته باشد. قبل از غذا دستانتان را بشویید. ولو غذا نباشد. اصلاً وقتی می‌گوییم: حی علی الصلاة كه نماز نیست. وقتی مؤذنین سعودی می‌گویند: «حی علی الصلاة» مگر صلاة است؟ هنوز صلاة نیست، بعداً می‌خواهد صلاة تشكیل شود. ولی هنوز تشكیل نشده است. ولی شما می‌گویی: «حيَّ» بشتاب. یعنی قانون كه لازم نیست، همان لحظه‌ی صدورش موضوع هم باشد. احترام استاد باشد ولو در این دقیقه استاد در سالن نیست. احترام سید، شكر كیلویی پنج ریال مالیات دارد، ولو فعلاً شكری وجود نداشته باشد. قرآن گفته: زكات بدهید. ولو ممكن است بگویید: آقا الآن بهار است، هنوز گندم‌ها نرسیده است.
ببینید چقدر پیشنماز مسجدالحرام بی‌سواد است. تمام آیاتی كه می‌گوید: زكات بدهید، لازم نیست همان لحظه‌ای كه آیه‌ی زكات آمد، همان لحظه هم گندم‌ها رسیده باشد. گندم‌ها نرسیده، خرما نرسیده، كشمش‌ها نرسیده، قانون وقتی صادر می‌شود لازم نیست مصداقش همان الآن باشد. ما می‌گوییم: حی علی الصلاة، ولی الآن نمازی نیست، بعداً می‌خواهیم نماز را تشكیل بدهیم. مثل اینكه خدا نظر را از افرادی برگردانده، مثل اینكه تمام مشكلاتشان با اسرائیل حل شده، مشكلاتشان با آمریكا حل شده، مشكلمان این است كه امام حسن را حذف كنیم. امام حسین را از تاریخ را حذف كنیم. بگوییم: «مودة فی القربی» امام حسن و امام حسین است. یعنی هدف وهابیت حذف امام حسن و امام حسین است. ولی حذف آمریكا و اسرائیل نیست. این سیمای وهابیت است.
خدایا به آبروی همه آبرومندان درگاهت، هرچه به عمر ما اضافه می‌كنی، به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و بركت ما بیفزا. به آبروی خوبان تاریخ ما را از بندگان صالح خودت قرار بده. شر دشمنان به خودشان برگردان. نسل ما را تا آخر تاریخ از بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. توطئه‌ها علیه اسلام و مسلمین خنثی و توطئه‌‌گران نا اهل را نابود كن. روح انبیاء و اوصیاء، روح مراجع تقلید و شهدا و پدران و مادران و كسانی كه گردن ما حق دارند، روحشان را از ما راضی و ما را پاسدار خون‌ها و خدماتشان قرار بده.

«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»

برچسب‌ها: حجت الاسلام قرائتیحضرت زینبخطبه حضرت زینبدعوت به نمازواقعه عاشورا
مطلب قبلی

برخی از خصائص حضرت زینب کبری

مطلب بعدی

ثواب گریه برای حضرت زینب کبری

مطلب بعدی
ثواب گریه برای حضرت زینب کبری

ثواب گریه برای حضرت زینب کبری

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 4 =

موسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی

مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب با همت طلاب و روحانیون جوانِ دغدغه‌مند و بانیان خیّر در دی‌ماه سال ۱۳۹۹ (فاطمیه ۱۴۴۲) تشکیل شد تا بتواند سنّت روضه‌های خانگی را احیاء نموده و در تعظیم شعائر الهی و مکتب أهل‌بیت علیهم‌السلام قدمی بردارد. این مجموعه برای عزیزانی که محافل خانگی (روضه خانگی و جشن خانگی) برگزار می‌کنند و دلتنگ روضه و توسل به حضرت امام حسین علیه‌السلام هستند، سخنران اعزام می‌نماید. متقاضیان روضه خانگی یا جشن خانگی می‌توانند پس از ثبت‌نام در سایت، درخواست اعزام سخنران را ثبت کنند.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب می‌باشد.

No Result
مشاهده تمامی نتایج
  • مجله ثاقب
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهلبیت
  • قرآن شناسی
  • مهدویت
  • احادیث
  • خاندان عصمت
  • طراحی گرافیک
  • کلیپ و ویدیو
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
  • اپلیکیشن ثاقب

© تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ثاقب می‌باشد.