در این مطلب به طور خلاصه معنای تأویل در قرآن را خواهید خواند:
تأویل به چه معناست؟ دیدگاههای مختلفی درباره نسبت بین تفسیر و تأویل بیان شده است. برخی تفسیر و تأویل را به یک معنا دانستهاند. این قول که از ادیباتی چون ابوعبید قاسم بن سلاّم (متوفی ۲۲۴) می باشد و همچنین ابوالعباس مبرَّد (متوفی ۲۸۶) نقل شده، به عنوان دیدگاه مشهور مفسران متقدم مطرح است. برخی دیگر، از جمله محمدبن حبیب نیشابوری (متوفی۲۴۵)، این دیدگاه را نپذیرفتهاند. ظاهراً واژه تأویل تقریباً از اواخر قرن سوم به عنوان اصطلاحی مکی برای شرح و توضیح آیات قرآن به کار میرفته و حدود یک قرن بعد واژه تفسیر جانشین آن شده است. هر چنداشاره به تفاوت بین تفسیر و تأویل در آثار متقدمانی چون مقاتل بن سلیمان،(متوفی ۱۵۰) طبری (متوفی ۳۱۰) و ماتریدی (متوفی ۳۳۳) به چشم میخورد، با این حال طبری و ماتریدی در نامگذاری آثار خود درباره شرح و توضیح آیات قرآن از واژه تأویل استفاده کردهاند.
به نظر راغب اصفهانی تفسیر بیشتر در الفاظ و مفردات، و تأویل بیشتر در معانی و جملات استعمال شده است، ضمن اینکه تأویل معمولاً در مورد کتب آسمانی به کار میرود و تفسیر در مورد کتب دیگر نیز کاربرد دارد.
در دورههای گذشته بسیاری از صاحب نظران، تأویل را اساساً مغایر با تفسیر دانستهاند، بدین معنا که تفسیر را ناظر به مباحث لفظی قرآن (شامل معانی واژهها و عبارات) و تأویل را کوششی در جهت ترجیح یکی از دو یا چند احتمال معنایی یا کوششی برای دستیابی به معانی درونی آیات قرآن دانستهاند. مثلاً طبرسی با اینکه هر دو واژه را راجع به معنا و مفاهیم الفاظ میداند، تفسیر را به کشف مراد از لفظ مشکل و تأویل را به باز گرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر معنا کرده است؛ ابوطالب تغلبی تفسیر را متکفل بحث از معنای وضعی لفظ و تأویل را تفسیرِ معنای درونی آن دانسته است؛ از نظر ماتریدی تفسیر عبارت است از قطع پیدا کردن بر مراد خدا از الفاظ و شهادت بر آن و تأویل، ترجیح دادن یکی از چند احتمال موجود درباره یک آیه است، بدون قطع و شهادت بر صحت آن. برخی متأخران، همین نظر را با تعبیرِ «دلالت تفسیر قطعی و دلالت تأویل ظنّی است»، بیان کردهاند. برخی نیز آنچه را که در قرآن به وضوح آمده یا شرح آن در سنّت وارد شده است، تفسیر میشمارند که به همین دلیل اجتهاد و رأی بدان راه ندارد، در حالی که تأویل یافتههای دانشمندان عامل به معارف الاهی از کلام خداست. زرکشی به این رأی متمایل شده و معتقد است که فرق بین تفسیر و تأویل، ناشی از تفاوت بین منقول ومعقول است؛ به عبارت دیگر، تفسیرمنحصر در نقل اخبار و روایت و تأویل مبتنی بر اجتهاد و درایت است. در این میان، آلوسی معتقد است هیچ یک از آرای ارائه شده درباره فرق تفسیر و تأویل در عرف امروزی علوم قرآنی صحیح نیست، زیرا امروزه تأویل، بیان معانی ربانی و قدسی است که از طریق اشاره در قلوب عارفان جای میگیرد و تفسیر چیزی جز بیان معانی ظاهری عبارات و الفاظ نیست. ابن تیمیه[۱۰۶] نظریهای متفاوت درباره تأویل داده و مراد قرآن را از این واژه، حقیقت خارجی الفاظ ــ در برابر تفسیر که صورت علمی لفظ است ــ میداند. ظاهراً وی اساس این نظر را از دیدگاه راغب اصفهانی گرفته است.
منبع: ویکی شیعه