خدا را شاکر هستیم که اجازه داریم از امیرالمؤمنین دم بزنیم و اگر همه دار و ندارمان را فدا کنیم تا یک جمله از او بگوییم یقین داریم ضرر نکردیم. عزیزانی که نگران محرم هستند بدانند سیدالشهداء به پدرش امیرالمؤمنین خیلی عِرق دارد. عرق تعصبی نه، سیدالشهداء هم از شیعیان امیرالمؤمنین است و اگر میخواهیم عزاداری ما در ماه محرم مورد پسند اهلبیت باشد به نیابت از سیدالشهداء پرچم غدیر را بالا نگه داریم. چرا غدیر مهم است؟ اهلبیت برای غدیر چه میکردند؟ امام هادی علیهالسّلام برای غدیر چه کردند؟ چرا غدیر مهم است؟ غدیر ضمانت اجرای اسلام بود، اسلامی که رسول خدا آورده که ما در مبعث انقدر شاد هستیم و رحمت خدا بر ما نازل شد.
رحمة للعالمین تشریف آوردند دست خلایق را بگیرند، آغاز بود و غدیر اکمال آن است، دینی که خدا میپسندد دینی است که با غدیر به نهایت و کمال میرسد. بعدها که میبینیم بعضی دستاوردها مورد انتظار نبود، چون آن دینی که رسول خدا برای ما آوردند به همه آن عمل نشد وگرنه همانطور که صدیقه طاهره فرمودند، حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی عیادت حضرت رفتند، فرمود: از دنیای شما بیزار هستم. چون دنیایی که در پیش گرفتید دنیایی است که نمیتوانید علی بن ابی طالب را تحمل کنید. فکر نکنید دنیای شما آباد میشود و اگر مسیری که رسول خدا به علی بن ابی طالب سپرد، اجازه میدادید این اتفاق بیافتد، میدیدید بدون درد سر، بدون اینکه شما را دچار عسرت مالی و جسمی و روحی کند، یک طوری نرم شما را به سمت هدایت میبرد که زندگی دنیایی شما آباد میشد. وگرنه شما سراغ دنیایی میرفتید که یک جایش آباد و صد جای آن خراب است، برای رسیدن به لذتی باید صد تا زجر بکشی، لذا غدیری که رسول خدا برای بشر آورده بود باعث میشد دین ضمانت اجرا پیدا کند و دین دچار تأخیر شد و عقب افتاد.
غدیر مسأله امروز
نکته دیگر اینکه چرا غدیر مسأله امروز ماست؟ اولاً غدیر رد تمام طاغوتهاست و ردّ ابلیس و قریش و بنی امیه و بنی عباس و مغول و استکبار جهانی و مدرنیته است. ترجمه لا اله است. لا اله الا الله بخواهد در زندگی ما جاری شود، باید با ولی که خدا قرار داده همراه شویم، لذا غدیر میگوید: الگوی زندگی شما را باید پیغمبر تعیین کند. تا امام زمان (عج) لذا غدیر روزی است که باید بدانی ولی و الگو لازم داری. نه اینکه هرچیزی را از جایی بگیریم و تلفیق کنیم. اولین قدم در این بحث این است که امروز امام لازم داریم. عمود و عماد یقین نداریم. دست ما خالی است. چرا شب آرام میخواهم و صبح آرام بیدار میشوم؟ یادم میرود و باید به من تذکر بدهید یک سلام به امام زمان بکن ولی اگر تشنه باشم شب بخوابم تشنه هستم، صبح زود آب میخورم. ماء معین و آب گوارا، نعمت بی بدیل عالم وجود امامت هست با غدیر به ما معرفی شده و امروز ما خلأ داریم. غدیر یادآور غربت امام زمان ماست.
نکته سوم این است که غدیر باعث میشود ما بدانیم امام زمان بیایند چطور عمل میکنند؟ به آن آموزههایی که در ولایت یاد گرفته بودیم و عمل نکردیم ما را پایبند میکنند و این پایبندی باعث میشود دنیا گلستان شود. در اربعین سیدالشهدا مردم چطور پذیرایی میکنند، بخاطر حبّ امام حسین است. چرا در اربعین اینطور پذیرایی میکنند؟ چون تولی نسبت به امام دارند و میدانند اگر بخواهد امام به او نظر کند باید به محبّ امام محبت کنی. ما اگر شیعه امیرالمؤمنین هستیم، باید به همدیگر محبت کنیم. ما شیعه امیرالمؤمنین نیستیم که این وضع آمار طلاق است. اولین قدم امام زمان بیاید تولی بین ما را تقویت میکند و ما برای همدیگر میمیریم. لذا هم معرفت امروزی ما به غدیر ربط دارد و هم سبک زندگی ما، امروز خلأ ولایت داریم که چنگ به صورت هم میکشیم. صاحبخانه به مستأجر و فروشنده به خریدار رحم نمیکند. ولایت ما خراب است و اگر درست باشد اینطور نیست.
فرض کنید همه اینها نبود، ائمه ما معصوم حکیم هستند. برای هیچ چیز به اندازه غدیر و ولایت سرمایهگذاری نکردند. غدیر برای من با مناسبتهای دیگر فرق ندارد! وقتی دهها هزار یا صد هزار روایت در این زمینه داریم از معصومین، شک ندارد که این موضوع اهمیت زیادی دارد. حضرت صادق فرمود: فکر میکنید از غدیر مهمتر روزی هست؟ لا والله، لا والله، لا والله! آقای بهجت (ره) برای یک موضوع سه بار قسم بخورد، بگوید: دنیا و آخرت و سعادتت به این است. والله والله! امام صادق علیهالسّلام که کسی در این عالم با او قابل قیاس نیست. سه بار قسم میخورد، رسول خدا کاری کرده بود که مردم تا میخواست صحبت کند میدانستند الآن یک جمله در مورد علی علیهالسّلام خواهد گفت. با این حال حضرت فرمود: علی جان در مورد تو پیمان شکنی میشود. «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً» (فتح/۱۰) مردم میخواهند با خدا بیعت کنند، چطور بیعت کنند؟ با کسی که علمش علم خداست و دستش دست خداست، کسانی که با تو بیعت کردند با خدا بیعت کردند. شما روز غدیر وقتی نگاه میکنی آن تصویر را که پیغمبر اکرم دست امیرالمؤمنین را بالا برده، در ذهنت بیاید، «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» ظهور دست خدا، پیغمبر فرمود: هرکس این پیمان را بشکند، پیمان خدا را شکسته است. پیغمبر فرمود: علی جان پیمان غدیر متأسفانه شکسته میشود و بعضی پیمان شکنی میکنند ولی با این حال اینقدر پیغمبر اکرم روایت فرمود که افرادی که در بیان فضایل امیرالمؤمنین سختگیر هستند و وقتی حدیث غدیر را نزد او میخوانند، کنار بگذارید و در مورد اینها حرف نزنید. او میگوید: برای هیچکسی از اصحاب رسول خدا روایات صحیح و معتبر نداریم که برای علی داریم. بزرگان غیر شیعه میگویند: برای هیچکس اینقدر فضیلت نیست. هم فضیلتش بالاست و هم بیان پیامبر اینقدر زیاد است. لذا پیغمبر اکرم خیلی رسانهای عمل میکرد.
فرض کنید مردم از در خانههایشان وارد مسجد میشوند، رسول خدا بیاید همه درها را ببندد، بگویند: علی با ما چه فرقی دارد؟ برای چه ما باید از یک در دیگر بیاییم؟ رسول خدا فرمود: من چه کار کنم؟ خدا گفته او بیاید چون او طهارت دارد. رسول خدا میدانست بعدها اتفاقی خواهد افتاد فضایل امیرالمؤمنین را نمیتوانند بگویند، یک کاری کرده تصویر در ذهن مردم بماند. «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِی علمه» میخواهید آدم را در علمش ببینید؟ یک روایت از امام رضا هست. پیغمبر فرمود: میخواهید آدم را در علمش و نوح را فهمش و ابراهیم را در خلقتش و موسی را در مناجاتش ببینید، ببینید چه کسی میآید؟ چرا اسم نبرد. مردم این طرف و آن را نگاه کنند و بگویند: چه کسی را میگوید و میبینند امیرالمؤمنین وارد شد. چرا؟ چون ابلیس، شیطان با خدا مشکلی نداشت و هزاران سال عبادت میکرد، سر ولایت دعوا شد. خدا فرمود: من خدا هستم که نمیتوانی انکار کنی، با من نمیتوانی در بیافتی. یک خلیفه الله دارم بر او سجده کنید. خاضع و تسلیم باشید، ولی شماست. شروع کرد به ملائکه درس دادن دیدن علم را باید از آدم گرفت و در برابرش تسلیم بود. «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» (بقره/۳۴) سر ولایت نتوانست، گفت: برای چه؟ حضرت میفرماید: ماجرای علی ماجرای انبیاء است. محنتهای انبیاء در او پیاده شده است. رسول خدا با ادبیات مختلف، الفاظ مختلف، قصهها و حکایات مختلف، امیرالمؤمنین را معرفی میکردند. اگر کسی میآمد اعتراض کند، پیغمبر گوش نمیداد چه میگوید. چون علی را در مقام قضا نمیدید که باید ببینند شاکی چه میگوید و طرف مقابل چه میگوید. میگفتند: دست به بیتالمال زده و اینطور تقسیم کرده است. پیغمبر گوش نمیداد این راست است یا دروغ است، میفرمود: علی ولی بعد از من است، شما میگویید: اینطور تقسیم کن، او میگوید: من باید اینطور تقسیم کنم. اینقدر بده، او میگوید: باید اینقدر بدهم. هرچه او بگوید.
فراوان داریم کسانی که گفتند: ما از علی بیزار بودیم رفتیم نزد پیغمبر زیرآب او را بزنیم، پیغمبر فرمود: از او چه میخواهید. او ولی است. هرکاری کرد چشم بگو و مطیع باش. یک روز رسول خدا به اباذر فرمود: «یَا أبَا ذَرٍّ أَحِبَّ عَلِیّاً مُخْلِصاً» با اخلاص علی را دوست بدار. یعنی هم باید در دلت محبت او شعله بکشد و هم باید محبت امیرالمؤمنین را بروز بدهی. «فَمَا مِنِ امْرِئٍ أَحَبَّ عَلِیّاً مُخْلِصاً وَ سَأَلَ اللَّهَ تَعَالَى شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ وَ لَا دَعَا اللَّهَ إِلَّا لَبَّاهُ» اگر میخواهید دعا میکنید مستجاب شود و خدا بگوید: لبیک، باید علی بن ابی طالب را دوست بداری. تا این را شنید ابوذر گفت: «فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی لَأَجِدُ حُبَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَى کَبِدِی کَبَارِدِ الْمَاءِ» مثل آب خنک که به جگرم میچسبد، اینطور دوستش دارم. آنطور که «أَوْ کَعَسَلِ النَّحْلِ» عسل میخورم برایم شیرین است. «أَوْ کَآیَهٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ أَتْلُوه هُوَ عِنْدِی أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ» از عسل برایم شیرینتر است. این ایام فصل ابراز محبت به امیرالمؤمنین است. الآن که شرایط سخت است کاری کنیم بگویند: فلانی روز غدیر، ایام عید غدیر کارت را حل میکند. اگر گرفتار هستی نزدیک عید غدیر برو! اگر میخواهید به شما مهلت بدهد، نزدیک غدیر بروید. این را بروز بدهید مستجاب الدعوه میشوید. حبّ امیرالمؤمنین را خیلیها بیان میکنند، فصل ابراز آن مهم است. حبّ علی داری به مستأجرت رحم کن. مهربان باش. چون تمام اینها ذیل محبت به شیعیان امیرالمؤمنین است.
موضوع امیرالمؤمنین برای ائمه ما متفاوت است. امام حسن علیهالسّلام میفرمود: وقتی امیرالمؤمنین در جنگها میجنگید، جبرئیل از راست و میکائیل از چپ و در برابرش ملک الموت همراهی میکردند. کارگزاران حضرت حق در عوالم همه در خدمت امیرالمؤمنین هستند. چرا؟ چون شمشیر امیرالمؤمنین مشیعت و اراده خدا را ظاهر میکند. لذا اگر میخواهیم ائمه ما را دوست بدارند باید به این توجه کنیم. غدیر به نیابت از سیدالشهداء کاری کنیم. یک روز در مسجد نشسته بودند، ابوسعید از اصحاب رسول خداست، عبدالله پسر عمروعاص، با چند نفر دیگر بودند. سیدالشهداء رد شد. سلام کرد همه پاسخ حضرت را دادند ولی عبدالله پسر عمروعاص سکوت کرد.
وقتی حضرت رد شد، صدایش را بلند کرد و گفت: و علیک السلام و رحمه الله و برکاته. نمیخواست صدایش در صدای بقیه گم شود و حضرت بشنود. بعد گفت: به شما بگویم بین شما زمینیها چه کسی از همه محبوبتر است نزد اهل آسمان؟ گفت: این آقایی که پیاده راه میرود. منظور امام حسین بود. از شبهای صفین دیگر مرا آدم حساب نکرده با من صحبت کند. به خدا اگر از من راضی شود از همه دنیا برایم بهتر است! ابوسعید میگوید: میخواهی برویم از او عذرخواهی کنیم!؟ گفت: خوب است. فردا صبح رفتیم. ابوسعید میگوید: من اجازه گرفتم و وارد شدم. خیلی تلاش کرد تا حضرت به او اجازه ورود دارد. حضرت با او قهر است! وقتی وارد شد سیدالشهداء فرمود: میدانی من محبوبترین اهل زمین بر آسمانیان هست؟ گفت: بله. حضرت فرمود: برای چه جلوی پدرم روز صفین ایستادی؟ پس چطور جرأت کردی؟ تو میخواهی در جامعه بگویی من طرفدار حسین بن علی هستم و متهم نشوی! پدرم از من بهتر بود، چرا باید در جامعه لعن شود؟ اگر میخواهیم به چشم ائمه بیاییم باید امیرالمؤمنین و این ایام و شیعیانشان را تکریم کنیم.
اینقدر رسول خدا این را بیان کرده بود و بعضی کتمان کرده بودند. بعضی از اصحاب امیرالمؤمنین این مسأله با گوشت و پوستشان آمیخته شده بود. شخصیتی داریم به نام «عامر بن واصله» ابی الطُفیل، خیلی آدم عجیبی است. کسی است که در بین اصحاب صغار اصحاب است. لذا بعضی از مطالب را نشنیده بود. میگوید: وقتی امیرالمؤمنین در میدان کوفه مناشده کرد، ایستاده بودم دیدم حضرت فرمود: آیا یادتان نیست پیغمبر فرمود: من از شما به خودتان اولی هستم و باید همه چیز را فدای رسالت کنید. همه گفتند: بله، بعد فرمود: «من کنتُ مولاه» تا این را شنیدم گویی منقلب شدم. خلافت او چه شد؟ چرا مقابلش جنگیدند؟ نزد زید بن اَرقم رفتم و گفتم: واقعاً پیغمبر این جمله را فرمود؟ گفت: بله. اگر این جمله را شنیدید درگیری و همراهی نکردن با او معنایی ندارد.
أبی الطُفیل میگوید: اصحاب پیغمبر میگفتند: مناقب علی اینقدر زیاد است که اگر یکی را به همه مردم بدهی همه برای قیامت پرونده اعمالشان پر است. مناقبی دارد که یکی را به همه بدهیم بس است. لذا بعضی از اینها حقاش را به جا آوردند. نقل اینطور است در تاریخ دمشق هست. وقتی معاویه حکومتش مستقر شد، خیلی دوست داشت ابی الطفیل را ببیند. وقتی وارد شد به عمروعاص گفت: میدانی این کیست؟ این پهلوان صفین است و شاعری است که در بزنگاهها از امیرالمؤمنین دفاع کرده و این رفیق ابوالحسن علی است. به ابی الطفیل نگاه کرد. معاویه به أبی الطفیل گفت: چقدر برای علی گریه میکنی؟ چه بلایی روزگار سرت آورد وقتی علی را از دست دادی؟ گفت: عین مادر بچه مرده گریه میکنم. مصیبت ما این است که مولای خود را از دست دادیم. گفت: چقدر دوستش داری؟ گفت: همانطور که مادر موسی، موسی را دوست داشت. به خدا شکایت میکنم از کمکاری خودم در حق علی. ما باید ایام غدیر دست برداریم و بگوییم: خدایا ما شکایت میکنیم به تو از اینکه کم کار هستیم و نتوانستیم امیرالمؤمنین را به عالم معرفی کنیم. این مقدمه بحث ما بود.
زیارت امام هادی علیهالسّلام در روز غدیر از غرر زیارات
شب ولادت حضرت هادی علیهالسّلام هست، امام هادی از کسانی است که خیلی برای امیرالمؤمنین زحمت کشید. امام هادی زیارتنامههای متعددی برای اهلبیت دارند. روایات امام صادق برای علما هست، عموم مردم خیلی با روایت کار ندارند ولی عموم مردم زیارت عاشورا را خواندند و زیارت جامعه را خواندند، یعنی یکی از کارکردهای معرفتی این است که شما معارف آسمانی الهی را بیاوری به عموم مردم در مناسکی یاد بدهی بگویند و هم یاد بگیرند با امامشان چطور حرف بزنند و هم وسط این حرف زدن اعتقادات بفهمند، جایگاه من کجاست و نسبت من با امامم چیست؟ لذا این زیارتنامهها بسیار مهم است. چند زیارتنامه مهم قابل اعتنا از امام هادی داریم و در بعضی روایات ما هست که امام هادی علیهالسّلام خطیب شیعه هست.
خطیب شیعه را نفرمودند امام صادق، امام هادی یک زیارت جامعه دارند که قدری مردم آشنا هستند و یک زیارتی دارند روز غدیر خودشان انجام دادند. زیارت امام هادی در روز غدیر از غرر زیارات است، سندش معتبر است. ای کاش مردم ما این ایام که فرصت دارند این را یک دور بخوانند و یکی از اعمال مخصوص روز عید غدیر است. امام هادی که شیعه امیرالمؤمنین است در شرایطی که حکومت ستمگر بنی عباس ایشان را محدود کرده در شرایط تبعید چه عباراتی را فرموده است؟ یک نکته این است که این زیارت تعلیمی نیست. یکوقتی میگویند: محضر این امام برو و این جملات را بگو. امام عسکری میفرماید: پدرم من وقتی روز غدیر مشرف شد مرقد امیرالمؤمنین، این جملات را در زیارت خواند.
الآن اگر به ما بگویند: یک نفر را پیدا کنیم امام زمان را دیده باشد، چقدر حاضر هستیم بدهیم تا بپرسیم آقا به شما چه گفت؟ امام عسکری علیهالسّلام با دست و دلبازی میفرماید: پدر من در زیارت خصوصی خود در کنار قبر امیرالمؤمنین این عبارات را فرمود.
امام هادی علیهالسّلام در این زیارتنامه که بسیار با ادب به حضرت میفرماید: ای مولای من! خدا تو را مولای من و مولای مؤمنان قرار داد. میفرمایند: «فَلَمَّا آلَ الْأَمْرُ إِلَیْکَ أَجْرَیْتَهُمْ عَلَى مَا أَجْرَیَا» تا وقتی که کار به دست پیغمبر رسید و پیغمبر به نبوت رسید و تو امام شدی، سختیهای تو سختیهای انبیاء شد. تمام سختیهای تو سختیهای انبیاء شد. یکی این بود که همانطور که حضرت اسماعیل را در عید قربان خداوند امتحان سختی کرد، پیغمبر هم به تو امر کرد علی جان لیله المبیت جای من در بستر من میخوابی که من بروم؟ اینطور نیست، «وَ أَمَرَکَ أَنْ تَضْجَعَ فِی مَرْقَدِهِ» پیغمبر دستور داد علی جان تو باید این کار را بکنی. «وَاقِیاً لَهُ بِنَفْسِکَ» جانت را باید فدا کنی، «أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِیعاً» یا امیرالمؤمنین شما برای این کار دویدی و مکث نکردی. «وَ لِنَفْسِکَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً» خودت را برای شهادت آماده کردی. «فَشَکَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَکَ وَ أَبَانَ عَنْ جَمِیلِ فِعْلِکَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» خداوند تو را در این آیه تبیین کرد.
یک کتابی داریم زیدیها نوشتند برای قرن چهارم است به نام «المصابیح» از مصادر مهم تاریخی است و به تازگی در یمن چاپ شده است. آنجا میگوید: لیله المبیت اینطور نبود که بگوییم چه کسی حاضر است جای پیغمبر بخوابد، لباس پیغمبر بپوشد و امیرالمؤمنین داوطلب شود. نه! چون امیرالمؤمنین و پیغمبر مثل یک روح در دو بدن بودند و نور چشم رسول خدا بود، پیغمبر دستور داد علی جان تو جای من بخواب. چون «إنّ قریشا لن یفقدونی ما رأوک» تا وقتی تو را ببینند دنبال من نمیگردند، چرا؟ چون وقتی نگاه میکنند میبینند تو هستی، میگویند: حتماً رسول خدا هجرت و فرار نکرده است. بین پیغمبر و رسول خدا اتحاد بود، وقتی صبح شد دیدند علی هست، اگر میخواست از مدینه خارج شود، حتماً علی را با خودش میبرد. لذا دنبالش نگشتند، فرصتی پیدا شد که پیغمبر اکرم بتوانند فاصله بگیرند. لذا لیله المبیت امر رسول خداست و اگر امیرالمؤمنین این را نپذیرفته بود، کسی دیگر قبول میکرد هم فایده نداشت. چون پیدا میکردند. این یکی از فضایلی است که در این زیارت عظیم الشأن امر آمده است.
آیات قرآن در زیارتنامه غدیریه
یکی دیگر اینکه امام هادی در این زیارتنامه بسیار پر نکته بیش از سی آیه در مورد امیرالمؤمنین بیان فرموده است با این عبارت «اشهد أنک امیرالمؤمنین الحق» امیرالمؤمنین حق تو هستی، قرآن به ولایت تو ناطق شده و بیان کرده است. خداوند از امت عهدی گرفته است. شهادت میدهم تو و عموی تو و برادر تو، شما ای کسانی که جانتان را با خدا تجارت کردید، خدا این آیه را نازل کرد، «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ» (توبه/۱۱۱) شهادت میدهم ای امیرالمؤمنین صراط مستقیمی که خدا دستور به تبعیت آن داده تو هستی. یا امیرالمؤمنین تو هستی که اینقدر منیع الطبع بودی که فرمودی: همه عالم بیایند درود بگویند ذرهای به عزت من اضافه نمیشود. همه عالم مرا لعن کنند، یک ذره وحشت ندارم. چرا؟ اگر همه مردم دست به دست بدهند علیه من برای من مهم نیست. عزت من از خداست. لذا همیشه میگویم: تو را به خدا از خدا بخواهید به ما لیاقت بدهد برای امیرالمؤمنین کار کنیم. امیرالمؤمنین به کسی نیاز ندارد. نعوذ بالله اگر به کسی نیاز داشت، فاطمه زهرا از امیرالمؤمنین دفاع کرده است. لذا ما هستیم که باید این وسط زرنگ باشیم و خودمان را به حضرت نشان بدهیم. امام مظهر غنای خداست.
امام هادی یک عبارت دارند، میفرمایند: پیغمبر اکرم بعد از اینکه میخواست امامت تو را بیان کند و به امتش معرفی کند، آنجا یک عده شروع کردند به اینکه مجلس پیغمبر را به هم بزنند. چون پیغمبر در هر مجلسی فرصت میشد از امیرالمؤمنین سخن میگفت. مردم عادی دوازده امام را نمیشناختند. توضیح دادیم که فضا برای اینکه عموم حدیث جابر را بشناسند نبود، حدیث جابر یک گوهر مخفی بود برای شاگردان خاص الخاص، پیغمبر اکرم در جاهای مختلف وقتی میخواست اسم ببرد، میفرمود: من دوازده خلیفه دارم. در روایتی هست که مجلس را به هم زدند. اینکه در قرآن داریم «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس» (مائده/۶۷) پیغمبر اکرم نمیخواهد امر خدا را اطاعت نکند، چند بار از جمله عرفه خواست مقام امیرالمؤمنین و ولایتش را بیان کند، مجلس را به هم زدند. خداوند از مکه و مدینه که پیغمبر خارج شد از مکه به سمت مدینه بیاید، در جایی که غدیر خم بود، جایی که جزء مناسک حج حساب نشود، منافقینی که در مکه بودند با حضرت حرکت نکردند بیایند، جمعیت اهل نفاق که کم شد، ناگهان حضرت دوباره از ولایت امیرالمؤمنین پرده برداری کرد.
لذا این عبارت «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس» در روایات ما و برادران غیر شیعه هست که پیغبر فرمود: مرا تکذیب میکنند منتهی این نبود که رسول خدا نخواهد بیان کند. چون کسی نتواند به هم بزند و جمعیت منافقین کم شود دوباره پیغمبر اکرم دست امیرالمؤمنین را بالا برد و کار عظیمی کرد. پیغمبر اکرم عمامه سیاه خودشان را برداشتند و به سر مبارک امیرالمؤمنین بستند. این علامت امامت و رهبری است و تا پایان شهادت رسول خدا این عمامه بر سر امیرالمؤمنین بود. بعضی میگفتند: علی در سحاب آمد! اسم این عمامه سحاب بود. آنجا عملیات واگذاری و تنفیذ امامت رخ داد. روایت بسیار مهمی داریم که اگر شروع کنیم یک سنت حسنه پا بگیرد، تمام کسانی که به آن عمل میکنند ما شریک هستیم. بزرگواری راه انداخت اول اخبار صلوات بفرستید. تا قیامت هرکس صلوات بفرستد، او شریک است.
در برنامه سمت خدا کسی باور نمیکرد روزی بگویند: قربانی عید قربان به دو هزار و سیصد تا برسد. تمام کسانی که روزهای اول پول دادند تا این سنت حسنه پا بگیرد، امسال اگر پول نداده باشند در ثوابش شریک هستند و آنهایی که دادند دو برابر شریک هستند. افرادی هستند که فرزند ندارند، دوست دارند فرزندی داشته باشند و اسمش را علی بگذارند. اینها از خدا میخواهند ولی شرایط مادی ندارند. یک سنت حسنه این است که دست به دست هم بدهیم کمک مادی کنیم. بعضی بانکها هستند که پول را نگه میدارند و وام میدهند و میتوانید به برنامه واگذار کنید تا عزیزانی که مشکل باروری دارند، صاحب فرزند شوند. انشاءالله این سنت حسنه پا بگیرد و چه بسا از بین این فرزندان عالم برجسته، محقق برجسته، یک خدومی باشد که نشود حسابش را شمرد.
جزئیات ولایتعهدی امام رضا علیهالسّلام
ریان بن صلت شاگرد امام رضا، امام هادی علیهالسّلام و امام جواد را هم دیده است. بسیار آدم خدومی است. خیلی از اطلاعات مهم ما از ولایتعهدی امام رضا از ایشان است. مناظرات امام رضا، موارد زیادی را ریان بن صلت برای ما نقل کرده است. حضرت چگونه پیروز شدند و استدلال به قرآن کردند. ماجرای مأمون چگونه بود؟ در کتب تاریخی طوری ذکر شده که امام رضا علیهالسّلام خودش خواسته نزد مأمون برود و ولیعهد شود. کتب تاریخی با جنگ روایت کاری کردند که امام رضا خودش میخواست، ریان به حضرت عرض میکند که مردم میگویند: شما با این زهد چطور ولیعهد شدی؟ حضرت میفرماید: من را مجبور کردند. جزئیات این ولایتعهدی چه بود، ریان گفته است. یک روز نزد محمد دربان حضرت رفتم و گفتم: کاش به آقا بگویی از لباس تنش بدهد من برای کفنم بردارم. این خادم امام رفت داخل و برگشت و گفت: تا وارد شدم، حضرت فرمود: ریان دلش نمیخواهد لباسمان را به او بدهیم؟ حضرت فرمود: به او بگو هم برایت لباس گذاشتم و هم پول به تو میدهم. محبوب دل امام رضا بود انشاءالله ما هم محبوب دل امام زمان باشیم.
* برنامه تلویزیونی «سمت خدا» شبکه سوم سیما روز سه شنبه مورخ ۱۴ مرداد ماه ۱۳۹۹