دوشنبه 29 اردیبهشت 1404 - 1:18 بعد از ظهر
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • صفحه اصلی
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهل بیت
    • حضرت محمد صلوات الله علیه
    • امام علی علیه‌السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
    • امام حسن مجتبی علیه‌السلام
    • امام حسین علیه‌السلام
    • امام سجاد علیه‌السلام
    • امام باقر علیه‌السلام
    • امام صادق علیه‌السلام
    • امام کاظم علیه‌السلام
    • امام رضا علیه‌السلام
    • امام جواد علیه‌السلام
    • امام هادی علیه‌السلام
    • امام عسکری علیه‌السلام
    • امام زمان علیه‌السلام
  • مهدویت
    • مهدویت در قرآن
    • مهدویت در حدیث
    • آخرالزمان
    • انتظار فرج
    • رجعت
  • خاندان عصمت
    • حضرت عباس علیه‌السلام
    • حضرت زینب سلام الله علیها
    • حضرت معصومه سلام الله علیها
    • حضرت علی اکبر علیه‌السلام
    • حضرت علی اصغر علیه‌السلام
    • حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
    • حضرت عبدالله بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت قاسم بن حسن علیه‌السلام
    • حضرت شاهچراغ علیه‌السلام
    • سایر خاندان عصمت
  • کلیپ و ویدیو
    • دعوت بزرگان
    • دعوت مداحان
    • استوری اینستاگرام
      • استوری شب زیارتی امام حسین
      • استوری ماه محرم
      • استوری أربعین
      • استوری فاطمیه
      • استوری ماه رمضان
      • استوری عید غدیر
      • استوری شهادت
      • استوری ولادت
      • استوری دهه کرامت
      • استوری ایام هفته
    • فیلم کوتاه
    • کلیپ تصویری
    • دعوت از مبلّغین
    • کلیپ صوتی
    • تیزر
    • آموزش سایت
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
No Result
مشاهده تمامی نتایج
مجله فرهنگی تبلیغی ثاقب
ورود به سامانه ثاقب
No Result
مشاهده تمامی نتایج
صفحه اصلی قرآن شناسی داستان های قرآنی

داستان بازگشت حضرت موسی به مصر

10 مهر 1400
داستان بازگشت حضرت موسی به مصر

داستان بازگشت موسی علیه‌السلام به مصر و آغاز رسالت

حضرت موسی(علیه‌السلام) هنگام برگشت، راه را گم كرد و نمی‌دانست که  به كدام سمت باید برود،‌ و در هوای تاریك، سرگردان مانده  بود كه چه باید بكند، در همین حال بود، كه از فاصله دور (از جانب كوه طور) آتشی را دید. به خانواده‌اش گفت: شما اینجا بمانید، من آتشی از راه دور می‌بینم، بدان سو رفته و مقداری از آن را برای روشنایی یا گرما برایتان خواهیم آورد. و یا از كسانی كه آتش را در اختیار دارند راه را سراغ می‌گیرم، تا ما را بدان راهنمایی كنند.

وقتی موسی(علیه‌السلام) به نزدیكی محل آتش رسید ندایی ربانی شنید، كه به وی می فرماید: «ای موسی! من پروردگار توأم، از این رو به جهت ادب و تواضع كفش‌هایت را بیرون آر، چه این كه تو در سرزمین پاك و مقدسی (طوی) گام نهاده‌ای، ای موسی! تو را برای نبوت و پیامبری برگزیدم و به آنچه به تو وحی می‌شود گوش فرا ده، به راستی كه من خدایم و خدایی جز من نیست، مرا پرستش نما و نماز را به یاد من به پای دار… .

ای موسی در دست راست چه داری؟ گفت: عصای من است كه بر آن تكیه می‌زنم و به وسیله آن برای گوسفندانم برگ درختان را می‌ریزم و كارهای دیگری نیز انجام می‌دهم.

فرمود: ای موسی!ّ آن را بینداز. آن گاه موسی علیه‌السلام آن را افكند، ناگهان به صورت اژدهایی درآمد و به هر سو شتافت، موسی علیه‌السلام ترسید و به عقب برگشت و حتی پشت سر خود را نگاه نكرد! به او گفته شد:‌ ای موسی! برگرد آن را بگیر و نترس. ما آن را به صورت نخست آن درخواهیم آورد و دستت را در جیب فرو ببر، هنگامی كه خارج می‌شود سفید و درخشنده است و بدون عیب و نقص، سپس پروردگارش به او فرمود: با این دو معجزه نزد فرعون برو و رسالت الهی را به وی ابلاغ كن، چه این كه فرعون در سركشی و قدرت طلبی پا از گلیم خود فراتر گذاشته است.»

موسی(علیه‌السلام) عرض كرد: «پروردگارا! من از آن‌ها یك نفر را كشته‌ام، می‌ترسم مرا به قتل برسانند، برادرم هارون زبانش از من فصیح‌تر است، او را همراه من بفرست، تا یاور من باشد و مرا تصدیق كند، می‌ترسم مرا تكذیب كنند. پروردگارا! به من شرح صدر عنایت كن و كارم را آسان گردان و گره از زبانم باز نما تا مردم سخنم را بپذیرند.»

خداوند با اجابت خواسته وی هر چه را خواسته بود به وی عطا كرد و فرمود:‌بازوان تو را به وسیله برادرت محكم می‌كنیم و برای شما سلطه و برتری قرار می‌دهیم و به بركت آیات ما، بر شما دست نمی‌یابند، شما و پیروانتان پیروزید.

به این ترتیب، موسی(علیه‌السلام) به مقام پیامبری رسید، و نخستین ندای وحی در آن شب تاریك و در ان سرزمین مقدس كه با دو معجزه (اژدها شدن عصا وید بیضاء) همراه بود، از خداوند دریافت نمود و مأمور شد برای دعوت فرعون به توحید و خداپرستی به سوی مصر حركت كند.

حضرت موسی(علیه‌السلام) به مصر نزدیك شد، خداوند به هارون(علیه‌السلام) برادر موسی(علیه‌السلام) كه در مصر زندگی می‌كرد الهام نمود، كه برخیز و به برادرت موسی (علیه‌السلام) بپیوند. هارون(علیه‌السلام) به استقبال برادر شتافت و كنار دروازه مصر، با موسی(علیه‌السلام) ملاقات كرد،‌همدیگر را در آغوش گرفتند و با هم وارد شهر شدند.

«یوكابد» مادر موسی(علیه‌السلام) از‌ آمدن فرزندش آگاه شد، دوید و موسی(علیه ‌السلام) را در بر كشید و بوسید و بویید. حضرت موسی(علیه‌السلام) برادرش هارون (علیه السلام) را از نبوت خود آگاه ساخت و سه روز در خانه مادر ماندند و در آنجا با بنی اسرائیل دیدار كرد و مقام پیامبری خود را ابلاغ نموده و به آن‌ها گفت: من از طرف خدا به سوی شما آمده‌ام، تا شما را به پرستش خداوند یكتا دعوت كنم. آن‌ها دعوت موسی(علیه‌السلام) را پذیرفتند و بسیار خوشحال شدند.

از طرف خداوند به موسی(علیه‌السلام) خطاب شد: به همراهی برادرت هارون، به سوی فرعون بروید، زیرا او دست به سركشی و طغیان زده و در یاد من و ابلاغ رسالت الهی كوتاهی نكنید.

سپس به آن‌ها سفارش كرد: تا با فرعون با نرمی و اخلاق نیك سخن گویند، شاید طبع سركشی و طغیان گر او را ملایم و ساخته و با سخن دلپذیر خود، به قلب او راه یابند و سرانجام از خدا بترسد.

موسی و هارون(علیهماالسلام) عرض كردند: ما از قدرت و خشونت فرعون بیمناكیم، كه این رسالت را به او ابلاغ كنیم، شاید وی خشمگین شده و بر ما تندی كند و یا ما را شتاب زده كیفر نماید.

خداوند به آن‌ها فرمود: از چیزهایی كه تصور كرده‌اید، از ناحیه فرعون به شما برسد، بیم نداشته باشید، زیرا من با شما هستم و می‌شنوم و شما را از شر او نگاه خواهم داشت، به سوی او بروید و … .

ابلاغ رسالت حضرت موسی(علیه‌السلام)

موسی و هارون(علیهماالسلام) دستور پروردگار خویش را لبیك گفته و نزد فرعون رفتند و رسالت الهی را به وی ابلاغ كردند، از جمله مطالبی كه موسی(علیه‌السلام) به فرعون ابلاغ كرد، این بود كه درباره خدا جز حق نگوید و خداوند به او معجزه‌ای عطا كرده كه گواه بر این است،‌وی فرستاده حقیقی خداست و از فرعون درخواست كرد تا اجازه دهد بنی اسرائیل همراه او به فلسطین بروند.

فرعون از سخن موسی(علیه‌السلام) كه تربیت یافته سابق خود بود، در شگفت شد و با منت گذاشتن بر او و به دلیل اینكه در خانه او تربیت شده، بر وی اظهار فضل و برتری نمود و این اقتضا داشت كه موسی(علیه‌السلام) به او اظهار وفاداری نموده و كاری كه وی را خشمگین كند انجام ندهد. و پس از آن فرعون، كشته شدن مرد فرعونی را به دست وی، به او یادآور شد و گفت: كسی كه مرتكب گناه قتل شده باشد گناهكار تلقی شده و از رحمت خدای خویش دور است.

موسی(علیه‌السلام) پاسخ داد: من قصد نداشتم مرد فرعونی را بكشم، بلكه تنها بر او یك سیلی نواختم و نمی‌دانستم كه او در اثر این سیلی جان می‌دهد و … .

رسالت موسی(علیه‌السلام) فرعون را به شگفتی آورد و در ربوبیت الهی با موسی (علیه‌السلام) به بحث و مناقشه پرداخت و از او پرسید: خدای جهانیان كیست؟‌

موسی(علیه‌السلام) به فرعون و اطرافیانش گفت: خدای جهانیان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است، اگر راز قدرت الهی را در آن‌ها درك كنید.

فرعون متوجه اطرافیان و هواداران خود شد و با تعجب گفت: «الا تستمعون؛ آیا نمی‌شنوید چه می‌گوید؟»

موسی(علیه‌السلام) سخن خویش را ادامه داد و گفت: خدای شما و خدای پیشینیان شماست، یعنی زمانی كه فرعون هم به وجود نیامده بود.

فرعون پاسخ داد: موسی(علیه‌السلام) دیوانه است و درباره مسائل عجیب و غریب حرف می‌زند و … .

وقتی موسی و هارون(علیهماالسلام) ملاحظه كردند فرعون سخن آنان را نمی‌پذیرد، او را تهدید كردند، به این كه خداوند بر كسانی كه دعوت پیامبران را نپذیرند عذاب فرو می‌فرستد، در این هنگام فرعون از حقیقت خدای آنان جویا شد و گفت: ای موسی (علیه السلام) پروردگار شما كیست؟‌

موسی(علیه‌السلام) گفت: پروردگار ما كسی است كه به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بود داده، سپس راهنماییش كرده است. فرعون خواست مسیر سخن را عوض كند و یا موسی(علیه‌السلام) را از هدفی كه به خاطر آن آمده بود منصرف سازد و یا اینكه از برخی از امور غیبی اطلاع یابد، لذا از او پرسید: سرنوشت نسل‌ها و امت‌های گذشته چه شد؟

موسی(علیه‌السلام) این مطلب را به علم الهی كه تنها خاص اوست تحول كرد و گفت: آگاهی مربوط به آن‌ها نزد پروردگار در كتابی ثبت است (لوح محفوظ)، پرودرگار من هرگز گمراه نمی‌شود و فراموش نمی‌كند و… .

فرعون دید این عمل موسی(علیه‌السلام) (دعوت به رسالت و استدلال های او) عظمت و شوكت او را تضعیف كرده و از قدرت او می‌كاهد، به وزیرش «هامان» دستور داد قصر و برجی بسیار بلند، برای من بساز، تا بر بالای آن روم و خبر از خدای موسی(علیه‌السلام) بگیرم، من تصور می‌كنم موسی(علیه‌السلام) دروغ می‌گوید و ….

چون بحث و مناقشه میان فرعون و موسی(علیه‌السلام) درباره رسالت الهی او بالا گرفت، فرعون از موسی(علیه‌السلام) دلیلی، شاهد بر صدق گفتارش خواست.

موسی(علیه‌السلام) گفت: حتی اگر نشانه آشكاری برای رسالتم برایت بیاورم نمی‌پذیری؟

فرعون: گفت: اگر راست می‌گویی آن را بیاور! در این هنگام موسی(علیه‌السلام) عصای خود را به زمین انداخت، ناگهان دیدند كه آن عصا به صورت ماری بزرگ آشكار شد، سپس موسی(علیه‌السلام) دستش را در جیب خود فرو برد و بیرون آورد، همه حاضران دیدند دست او سفید و درخشنده گردید.

فرعون به اطرفیان گفت: این (موسی علیه السلام) جادوگر آگاه و ماهری است! او می‌خواهد شما را از سرزمینتان با سحرش بیرون كند، شما چه نظر می‌دهید؟‌

اطرافیان گفتند: موسی(علیه‌السلام) و برادرش هارون را مهلت بده و مأمورانی را در تمام شهر بسیج كن تا به جستجوی جادوگران بپردازند و هر جادوگر آگاه و زبردستی دیدند نزد تو بیاورند.

فرعون، مأموران را به گوشه و كنار مصر اعزام كرد، تا جادوگران را نزد او آورند. مأموران وی تعداد زیادی از جادوگران را آوردند، ساحران به فرعون گفتند: در صورتی كه در جادوگری بر موسی(علیه‌السلام) پیروز شوند، از او پاداش گرانبهایی می‌خواهند، فرعون نیز پذیرفت و به آنان وعده داد كه آنان در پیشگاه وی از مقامی بس والا برخوردار خواهند شد.

معجزات موسی(علیه‌السلام) و ایمان جادوگران

روز موعود دیدار جادوگران با موسی(علیه‌السلام) فرا رسید و جماعت انبوهی به صحنه نمایش آمدند، فرعون و اطرافیان در جایگاه مخصوص قرار گرفتند. در این هنگام ساحران با غرور مخصوصی به موسی(علیه‌السلام) گفتند: آیا اول تو عصای خود را می‌افكنی یا ما بساط و وسایل جادویی خویش را بیندازیم. موسی(علیه‌السلام) با خونسردی مخصوصی پاسخ داد: شما كار خود را آغاز كنید.

ساحران‌، طنابها و ریسمان‌ها و عصاهای خود را به میدان افكندند و با چشم بندی مخصوصی، سحر عظیمی را نشان دادند، صحنه ای كه جادوگران بوجود آوردند بسیار وسیع و هولناك بود. و به قدری به پیروزی خود مغرور بودند كه گفتند: به عزت فرعون قطعاً ما پیروزیم.

وسایلی كه ساحران به میدان افكندند، به صورت مارهای بسیار بزرگ و گوناگونی درآمدند و بعضی سوار بر بعضی دیگر می‌شدند و خلاصه غوغا و محشری بر پا شد، ساحران كه هم تعدادشان بسیار بود و هم در فن چشم بندی و شعبده بازی آگاهی زیادی داشتند، با اعمال خود توانستند، همه تماشاچیان را مجذوب و شیفته خود كرده و در آن‌ها نفوذ كنند و فرعونیان غرق در شادی شده و خیلی خوشحال بودند.

موسی(علیه‌السلام) كه تك و تنها همراه برادرش هارون(علیه‌السلام) بود، ترس خفیفی در دلش بوجود آمد،[۴۱] كه نكند طاغوت‌های گمراه، پیروز شوند، در این هنگام خداوند به موسی(علیه‌السلام) وحی كرد: نترس! قطعاً برتری و پیروزی با توست. عصایی كه در دست داری بیانداز، كه تمام آنچه را ساحران ساخته‌اند می‌بلعد.

موسی(علیه‌السلام) عصای خود را افكند، آن عصا به اژدهای عظیمی تبدیل شد و به جان مارها و اژدهاهای مصنوعی ساحران افتاد و همه را بلعید، حتی یك عدد از آن‌ها را به عنوان نمونه باقی نگذاشت. تماشاچیان آن‌چنان هولناك و وحشت زده شده بودند كه پا به فرار گذاشتند، جمعیت بسیاری در زیر دست و پای فرار كنندگان ماندند و كشته شدند، فرعون و هواداران او مات و مبهوت شدند و جادوگران دانستند كاری را كه موسی(علیه السلام) انجام داده از نوع سحر نیست.

چون اگر سحر می‌بود وسایل آن‌ها را نمی‌بلعید و نابود نمی‌كرد، بلكه آن قدرت الهی است كه چنین كرده است.

از این رو ساحران به خاك افتاده و خدا را سجده كردند و گفتند: ما به پروردگار جهانیان، پروردگار موسی و هارون (علیهماالسلام) ایمان آوردیم.

فرعون یقین حاصل كرد كه موسی(علیه‌السلام) را مغلوب نساخته، بلكه این موسی (علیه‌السلام) است كه بر او پیروز گشته و برای اینكه بر شكست خود پوشش نهد، به جادوگران گفت: موسی(علیه‌السلام) بزرگ و استاد شما بود و او به شما جادوگری آموخت و به همین دلیل بر شما پیروز شد. بزودی پی خواهید برد كه دست و پاهای شما را بر عكس یكدیگر (پای راست و دست چپ) قطع می‌كنم و همه شما را به دار می‌آویزم.

جادوگران ایمان آورده، گفتند: مهم نیست، هر كار از دستت ساخته است بكن، ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم! ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، كه ما نخستین ایمان آورندگان بودیم.

پایداری و مقاومت موسی(علیه‌السلام) و قومش

پس از ماجرای پیروزی موسی (علیه‌السلام) بر جادوگران، گروه‌های زیادی از بنی اسرائیل و دیگران به وی ایمان آوردند و موسی(علیه‌السلام) طرفداران زیادی پیدا كرد و از آن پس بین بنی اسرائیل (پیروان موسی علیه السلام) و قبطیان (فرعونیان) همواره درگیری و كشمكش بود.

سران قوم، فرعون را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند، كه چرا موسی(علیه‌السلام) و پیروان او رها و آزاد گذاشته، تا خدای یگانه را بپرستند و دست از پرستش فرعون و خدایانش بردارند و این كار به نظر آنان، فساد در زمین بود.

فرعون آنان را مطمئن ساخت و با این وعده به آنان گفت: «پسران آنان را می‌كشیم و زنانشان را برای بردگی زنده نگاه خواهیم داشت و سپس به عملی كردن تهدید پلید خود پرداخت».

طبیعی بود كه بنی اسرائیل از ظلم و ستمی كه بر آن‌ها رفته بود، نزد موسی (علیه السلام) شكایت ببرند و آن حضرت، آنان را بر گرفتاری بوجود آمده و كمك گرفتن از خدا برای تحمل آن به صبر سفارش كرد و گفت: از خدا یاری بجویید و شكیباییی كنید و…

فرعون با به كار بستن تمام توان خود برای جلوگیری از فعالیت موسی(علیه‌السلام) و طرفدارانش، باز موفق نشد و از مقاومت و ایستادگی در برابر موسی(علیه‌السلام) ناتوان گردید. لذا با قوم خود نقشه كشتن موسی(علیه‌السلام) را كشید، تا از دعوتش و به گمان آن‌ها از فساد او رهایی یابند.

فرعون گفت: مرا واگذارید تا موسی(علیه‌السلام) را به قتل برسانم. بیم آن دارم كه آیین شما را تغییر و تبدیل دهد و یا در سرزمین ایجاد فساد نماید. در حالی كه برای عملی كردن نقشه كشتن او به تبادل نظر می پرداختند، مردی مؤمن[۴۴] از آل فرعون كه ایمان خویش را نهان می‌داشت، به گونه‌ای پسندیده و بی پروا به دفاع از موسی(علیه‌السلام) پرداخت و به آنان گفت: شایسته نیست، مردی را كه می‌گوید پروردگار من خداست بكشید، به ویژه كه او معجزاتی دال بر صدق گفتارش برای شما آورده و… .

نفرین حضرت موسی(علیه‌السلام) و گرفتاری فرعونیان

حضرت موسی(علیه‌السلام) همواره فرعونیان را به سوی خدا دعوت می‌كرد، ولی دعوت و پند و اندرز وی سودی نبخشید، بلكه آنان بر سركشی و طغیان خود و آزار و شكنجه مؤمنان می‌افزودند، موسی(علیه‌السلام) در برابر این وضعیت در پیشگاه پروردگار خویش عرضه داشت: خدایا! تو، به فرعون و سران قوم او زرق و برق دنیوی و اموال و دارایی و لباس گرانبها و كاخ‌ها و بستان‌ها و قدرت و حاكمیت بخشیدی، ولی آن‌ها در برابر این نعمت‌ها عناد و كیفر ورزیده و مردم را از ایمان آوردن به تو باز داشتند.

بار خدایا! اموال آن‌ها را نابود ساز و بر قساوت و عناد و كنیه آن‌ها بیفزا، زیرا آنان تا زمانی كه باچشم خود نبینند گرفتار عذاب دردناك تو شده‌اند، توفیق ایمان آوردن نخواهند یافت.

خداوند به موسی و هارون(علیهماالسلام) فرمود: دعای شما را مستجاب كردم، بنابر این هر دو ثابت قدم باشید… .

خداوند دعای موسی(علیه‌السلام) را مستجاب گرداند و فرعون و قوم او را به خشكسالی و قحطی و كاهش محصولات كشاورزی و درختان میوه كیفر داد، تا شدید به ضعف و ناتوانی خود و عاجز بودن پادشاه و خدایشان فرعون در برابر قدرت الهی پی ببرند و پند عبرت گیرند،ولی سرشت آنان پند پذیر نبوده و درس نگرفتند… و غرق در تباهی بودند، از اعتقاد به نشانه‌ها و آیات روشنی كه دلالت بر رسالت موسی(علیه‌السلام) داشت روگردان بودند، از این رو به تبهكاری‌های خود ادامه دادند.

دراین هنگام بود كه انواع بلاها و ناگواری‌ها بر آنان فرود آمد، از جمله:

ـ طوفان، كه املاك و كشتزارهای آنان را درنوردید.

ـ ملخ كشتزارهای آنان را نابود كرد.

ـ آفتی به وجود می آمد كه میوه‌ها را تباه می‌كرد و انسان و حیوان را اذیت و آزار می‌رساند.

ـ و نیز به وجود انبوه قورباغه، كیفر شدند كه همه جا را پر كرده بود و زندگی را به كام آن‌ها تلخ و لذت را از آنان سلب كردند. همان گونه كه آفتی دیگر برای آنان فرستاده از بینی و دهان آنان خون جاری می‌شد (خون دماغ) و آب آشامیدنی آنان را آلوده می‌ساخت.

با این بلاهای گوناگون كه پیاپی بر آن‌ها وارد می شد و تلفات و خسارات زیادی دیده بودند، ولی در عین حال عبرت نگرفتند و باز هم به سركشی پرداخته و انسانهایی گناهكار بودند.

هر بار كه بلا می‌آمد فرعونیان دست به دامن موسی(علیه‌السلام) می‌شدند، تا از خدا بخواهد بلا بر طرف گردد و قول می‌دادند كه در صورت رفع بلا، ایمان بیاورند، چندین بار بر اثر دعای موسی(علیه‌السلام) بلا بر طرف شد، ولی آن‌ها پیمان شكنی كردند و به كفر خود ادامه دادند.

مطلب قبلی

بهار قرآن

مطلب بعدی

هجرت حضرت موسی علیه‌السلام به سوی مدینه

مطلب بعدی
هجرت حضرت موسی علیه‌السلام به سوی مدینه

هجرت حضرت موسی علیه‌السلام به سوی مدینه

دیدگاه‌ها 1

  1. حسن says:
    1 سال پیش

    با سلام،چون حضرت موسی در بین فرعونیان بود خداوند عذاب قطعی خود را بر آنها فرود نیاورد و وقتی حضرت موسی از بین آنها هجرت کرد واجب شد خداوند عذاب نابودی آنها را فراهم نماید.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 4 =

موسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب
  • سایت ثاقب
  • اپلیکیشن ثاقب
  • درخواست سخنران برای روضه خانگی

مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب با همت طلاب و روحانیون جوانِ دغدغه‌مند و بانیان خیّر در دی‌ماه سال ۱۳۹۹ (فاطمیه ۱۴۴۲) تشکیل شد تا بتواند سنّت روضه‌های خانگی را احیاء نموده و در تعظیم شعائر الهی و مکتب أهل‌بیت علیهم‌السلام قدمی بردارد. این مجموعه برای عزیزانی که محافل خانگی (روضه خانگی و جشن خانگی) برگزار می‌کنند و دلتنگ روضه و توسل به حضرت امام حسین علیه‌السلام هستند، سخنران اعزام می‌نماید. متقاضیان روضه خانگی یا جشن خانگی می‌توانند پس از ثبت‌نام در سایت، درخواست اعزام سخنران را ثبت کنند.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مؤسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب می‌باشد.

No Result
مشاهده تمامی نتایج
  • مجله ثاقب
  • عزاداری و روضه خانگی
  • شناخت أهلبیت
  • قرآن شناسی
  • مهدویت
  • احادیث
  • خاندان عصمت
  • طراحی گرافیک
  • کلیپ و ویدیو
  • اخبار و رویدادها
  • ویژه مبلّغین
  • اپلیکیشن ثاقب

© تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ثاقب می‌باشد.