از جمله بیانات حجت الاسلام و المسلمین سید محمد انجوینژاد با موضوع جلوههای خدایی ماه رجب:
خدای ماه رجب با خدای ماه رمضان متفاوت است
خداوند تبارک و تعالی در عرصهها، برههها و حالات مختلف زندگی ما جلوههای مختلفی دارد، من جمله در ماه رجب که با دعای رجبیه خدایی معرفی میشود که این خدا جلوههایش با جلوههای رمضانی خدا هم فرق دارد. بعضی وقتها خدا یک دعای رجب در اعتکاف قسمت کسی بکند، بخواند و بیرون برود، اینقدر تأثیر و نفوذ دارد که میتواند برای یک سال آدم را نگه دارد. دیشب که از شهر سیاهیها و از وسط این همه غبار گناه اینجا آمده بودی، آنقدر پاک بودی، امروز که روزه گرفتی و پاکِ پاکِ پاک و راحت اینجا نشستهای، یک تلنگر لازم دارد که این دلها به خدا وصل شود، این حالت را خیلی راحت میشود دید!
زمان جنگ یکی از چیزهایی که در نماز اتفاق میافتاد گریه بود. الله اکبر، «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»، امام جماعت دارد نماز میخواند، به « ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین » که می رسید، صدای هق هق بلند میشد! بعد که جنگ تمام شد، گریه در نماز را دیگر ندیدم. من ندیدم، یعنی توفیق نداشتم تا اعتکاف. دیدم برای ما که برخی اوقات نیاز است یک ساعت و نیم فیلم پخش شود، دو ساعت منبر بروند، چهار ساعت مداحی کنند که قلبمان رقّتی پیدا کند و قطره اشکی بیاید، در اعتکاف مکبّر میگوید الله اکبر، ملّت گریه میکنند! این ماحصل این است که قدرت اعتکاف، ماه رجب و ایام البیض اینقدر قوی است که آدمها را در یک روز از قساوت قلبی به رقت قلبی میرساند، به گونهای که خودش هم نمیفهمد!
خیلی از اوقات من و شما در زندگی دعوایمان میشود. با خودم میگویم چه آدم بیخودی بودم که مناجات رجبیه میخواندم، اعتکاف میرفتم، در جمکران چه نمازی خواندم، که چه اتفاقی بیفتد؟! خدایی که به ما اعتنایی نمیکند، چرا آنقدر برایش مایه بگذاریم؟! در آن لحظه با خودمان فکر میکنیم که من دیگر آدم قبلی نیستم! آن معنویت قبلی مربوط به زمان بچگیهای من بوده. پانزده، هفده سالم بود و جو مرا گرفته بود!
ضریب نفوذ خدا در ماه رجب، بسیار بالاست
کسی را سراغ دارم که در 22 سالگی رفته، 35 سالگی برگشته. بعد فکر میکند دیگر آدم قبلی نمیشود! یک دفعه در فشار اعتکاف دارد دعای رجبیه میخواند و شانه هایش میلرزد! خودش هم تعجب میکند! این خصوصیت خدای ماه رجب است که در این ماه ضریب نفوذش را به شدت بالا می برد. لذا کسانی که در این ماه توسل میکنند، تاثیری که از این توسل میگیرند، از ماه رمضان خیلی بیشتر است.
مثلا کسی سی سال با خدا قهر است، حالا که آشتی کرده مثل همان سی سال پیش است و همان رقّت را دارد. خیلی از مواقع اهلبیت علیهمالسلام، بزرگان و علما، به ما گفته اند همه قدر رمضان را میدانند، کسی ماه رجب را به حساب نمی آورد! آن هایی که بیرون از مسجد میروند میبینند که زندگی کاملا در جریان است. یعنی این ماه با ماه قبلی برای عموم مردم، هیچ تفاوتی ندارد.
اینها مزه خدای ماه رجب را می فهمند؟ همه منتظر دعای “اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ” هستند، در رمضان تغییرات کل زندگی دیده میشود، در محرم و صفر هم دیده میشود، اما در ماه رجب مردم دارند یک چیزهایی را میبازند. شنبه قبل از اعتکاف گفتم کسانی که میگویند توفیق نداریم سه روز بیاییم، یک روز بیا بمان! دو ساعت بمان! برای اینکه مزه خدای اعتکاف که بر قلوب نفوذ میکند، خیلی ضریب نفوذش بالاست.
شاید برخی به این فکر کنند که اصلا فکرش را نمیکردم که از نماز جماعت خوشم بیاید! همیشه دنبال روحانی بودیم که تندتر بخواند. خیلی از ما در اعتکاف به این میرسیم که میشود آدم از نماز خوشش بیاید. از تعقیب نماز و مناجات خوشش بیاید. فکر نمیکردیم از بدخوابی و بیخوابی خوشمان بیاید، ولی دیدیم میشود! ضریب نفوذ خدا در ماه رجب آنقدر بالا میرود که آدم احساس میکند دنیا زیر پاهایش قرار دارد، کوچک شده است و هیچ چیز دنیا برای آدم جواب نمیدهد.
دعای رجب ما را به سلامت معنوی میرساند
ببینید مناجات رجب چگونه ما را به سلامت معنوی می رساند؟
– یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ.
وقتی به ماه رجب وارد می شوی، خدا به شما یاد می دهد که هر چه قدر رو داری دو برابرش کن! الان زبان حال معتکفین هستم. امیدی که در این ماه به تو دارم این است که تمام خیر را از تو می خواهم.
– وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ.
و تمام شر را نمی خواهم.
یا ولیّ العافیة أسئلک العافیة عافیة الدنیا و الآخرة، این دعا، سیستم این ماه است! همه آنها را میخواهم .
– أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ الْآخِرَةِ
از عظمت خداوند چیزی کم نمیشود
این روایت امام صادق علیهالسلام را خیلی دوست دارم. فرشته ها به خدا می گویند این بنده ات، خطر از کنار گوشش گذشت. امروز میخواست گناه کند، یک دفعه مرگ را دید! بعد چقدر شکر کرد، در
نماز ظهرش اشک ریخت. دیدی چقدر عالی بود؟ امروز صبح همین خطر از کنار گوش بنده دیگر گذشت، ندید! نه شکر کرد، نه توبه کرد، نه نمازش را خواند. راحت دارد میگردد! به او نشان بده میخواستم آبرویت را ببرم، اما نبردم تا قدر بداند! به او نشان بده می خواستی ورشکست شوی، من نجاتت دادم، تا قدر بداند!
– خداوند می گوید: برای چه قدر بداند؟
– برای اینکه شکر کند.
– خداوند می فرماید: بنده ام می ترسد.
– باید شکر کند.
– خداوند می فرماید: نمی خواهد!
– در خانه ات نمی آید، فکر می کند شانس آورده!
– بگذار فکر کند. از عظمت ما چیزی کم نمی شود.
خدا بندهاش را به زمین نمیزند!
وقتی شما با بچه کوچک کشتی میگیری، شما را به زمین می زند، سینه شما را به خاک میمالد و با افتخار میگوید او را زدم! شما هم لذت میبری؟ مگر زمین خورن از دست بچه هم لذت دارد؟! بله، کوچک است، بگذار دلش خوش باشد که من را زمین زده! بر دامن کبریایی ما هیچ گردی از حسرت نمی نشیند! بگذار به همکلاسی اش بگوید بیچاره رفتی اعتکاف، ما که نماز هم نخواندیم، روز به روز هم اوضاعمان بهتر است. خدایا چرا اینگونه است؟! می گوید پُر روست! فرشته ها می گویند: او را به زمین بزن! خدا می گوید: خدا بندهاش را به زمین نمی زند!
هر جا احساس می کنی ارتباط برقرار نمی کنی، گوش نکن. این حرفها را از کشکول شیخ بهایی در نیاوردهام.
– خداوند به حضرت یونس گفت: چرا نفرین کردی؟!
– گفت: دشمن تو بودند!
– خداوند فرمود: دشمن من بودند، دشمن تو که نبودند! تو چرا نفرین کردی؟!
– گفت: خدایا داشتند در زمین فساد می کردند.
– فرمود: تو بندههای گنهکار من را به زمین زدی و شکستی! نگفتی بنده من است؟!
کسی دلش میآید قربان این خدا نرود؟!