از جمله بیانات حجت الاسلام ناصر رفیعی در رابطه با مدارا و مهربانی در سیره پیامبر:
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِکْرِهِ، وَ سَبَباً لِلْمَزِیدِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ دَلِیلا عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ ثُمَّ الصلاهُ و السَّلامُ علی حبیبه و خِیَرَتهِ ابالقاسم المصطفی محمد و علی آله الطَّیِّبینَ الطّاهرین سیَّما بقیه الله فی الاَرضین.
قال الله تبارک و تعالی: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین.
شب جمعهی آخر ماه صفر است، شب رحلت جانسوز و شب شهادت امام مجتبی علیه السلام، رحلت پیامبر محبت و رحمت و دوستی رحلت پیامبر رئوف و مهربان و شب شهادت سبط اکبرش امام مجتبی امام حلم و بردباری. و همچنین در آستانهی شهادت پارهی تن پیامبر ثامن الائمه علی ابن موسی الرضا علیه السلام همقرار داریم. ان شاءالله خداوند همهی مارا مشمول شفاعت آن بزرگواران قرار دهد، نثار روح پرفتوح و ملکوتی پیامبر رحمت و نور نبی مکرم اسلام و فرزندانش، و برای تعجیل در ظهور با برکت حجت ابن الحسن ارواحنا فداه صلواتی عنایت کنید.
در میان ابعاد وجودی و بخشهای مختلف زندگی پیامبر گرامی اسلام، که سیره نویسان و ارباب تاریخ از روزهای نخست مورد توجه قرار دادند و ریزِ وضعیت زندگی پیامبر را ثبت کردند از لباس پیامبر از غذای پیامبر از برخورد پیامبر از معاشرت پیامبر، از بخش های خانوادگی و برخورد با خانواده از اخلاق نظامی و مدیریتی پیامبر، در میان این بخش های مختلف زندگی پیامبر که نخستین تاریخ نویسان به سیره ی آن حضرت پرداختند یکی از ابعاد بسیار مهم که قرآن روی آن دست گذاشته و خود پیامبر گرامی اسلام هم بر این مطلب تاکید دارند، بُعد رحمت و مهربانی زندگی پیامبر اکرم است.
من امشب بحثم را با این قسمت و با این جهت گیری خدمت شما تقدیم می کنم و اصل رحمت و مهربانی و عطوفت و رفق و مدارا را در زندگی آن حضرت به بخش هایی اش اشاره میکنم. هدف من از طرح این بحث؛ یکی آن است که پیامبر را بهتر بشناسیم و یکی آن که الگو بگیریم.
اگر امیرالمومنین در نهج البلاغه میفرماید: و تعصَّبَ نبیک به پیامبر اقتدا کنید الگو بگیرید، اگر قرآن کریم می فرماید: رسول الله اسوهی حسنه است، ما تو زندگی اجتماعی مان تو زندگی که با مردم داریم تو معاشرت هایمان ، که غالبا هم در این بخش نواقصی وجود دارد زندگی آن حضرت را الگو قرار بدهیم به کار ببندیم و پیاده کنیم.
عزیزان! قبل از آنکه من برسم به بُعد رحمت در زندگی پیامبر این نکته را اشاره کنم که یکی از صفات خدای تبارک و تعالی صفت رحمت و گسترش رحمانیت خدا است.
قرآن کریم می فرماید : کَتبَ رَبَّکُم عَلی نَفسِهِ الرَّحمَه. خدا رحمت بر بندگان را بر خودش لازم دانسته ، سَبَقَت رَحمتُه غضَبَه، رحمت خدا بر غضب خدا سبقت گرفته.
آقایان عُرَفا می گویند: خدا با رحمانیتش عالم را آفرید با رحیمیتش عالم را به کمال رساند . پس این عالم وجود هم مظهر رحمانیت خدا است هم مظهر رحیمیت . چون ایجاد شده مظهر رحمانیت است ، چون به سوی کمال می رود مظهر رحیمیت است. و آقایان می گویند ، و حضرت امام هم در شرح دعای سحرش این مطلب را دارد، می فرماید : اصلا غضب خدا بر خواسته ی از افعال مردم است . در ذات اقدس الهی و در وجود خدا آنچه که تجلی دارد رحمت است. کتَبَ ربُّکم علی نفسه الرحمه خدا رحمت را نسبت به بندگان بر خودش لازم دانسته.
لذا شما نگاه کنید در سوره ی حمد : بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد الله رب العالمین ، الرحمن الرحیم ، چهار مرتبه در آغاز سوره ی حمد بر صفت رحمت خدا تاکید شده ، پیامبر اکرم هم خیلی سعی داشت این رحمت خدا را برای مردم بیان کند مردم ناامید نشوند. جلوه بدهد. رحمت خدا را گسترده برای مردم پیاده کند. می فرمود : مردمَ اگر رحمت ۱۰۰ قسمت باشد ۹۹ قسمتش پیش خدا است . یک قسمتش پیش شما مردم تقسیم شده ، که خدا هم در آن یک قسمت باز شریک است. و می فرمود: اینی که پدر به فرزند علاقه دارد مادربه بچه علاقه دارد برادر برادر را دوست دارد ، همه ی این رحمت ها و دوستی هایی که بین شما است از آن یک رحمت است. ۹۹ قسمت از این رحمت پیش خدا است. و لذا مایوس از رحمت خدا نشوید.
میفرمود رحمت خدا آنقدر گسترده است که یک وقتی یک کسی از دنیا رفته بود ، به پیغمبر گرامی اسلام گفتند یا رسول الله این کاسبی بوده خیلی آدم متدینی نبوده اهل خیر نبوده، خیلی آدم مقیدی به مسائل دینی نبوده اما یک صفت داشته و آن صفتش این بود اگر از کسی پول طلب داشت شاگردش را می فرستاد می گفت برو پول را از طرف بگیر اگر داد بگیر بیاور اگ نداد دعوا نکن نزاع نکن ، بگو ما از تو می گذریم شاید ان شالله خدا هم از ما بگذرد. یا رسول الله! یک صفتش این بود با بدهکار ها آسان می گدفت . از کسانی که نداشتند پولش را بپردازند می گذشت می گفت به امید اینکه خدا از من بگذرد. رسول خدا فرمود: این اهل بهشت است ، چون بهرحمت خدا امیدوار بود. چون حسن ظن به رحمت الهی داشت. انقدر رحمت را برای مردم گسترده جلوه می داد.
می فرمود: اعظم الآیه در قرآن آیه الکرسی است ، بزرگترین آیه . اَخوفُ آیه در قرآن آن آیه ای که بیشتر باید ازش بترسد این آیه است : فمَن یعمَل مثقالَ ذرَّهِِ خَیراً یَرَه و من یَعمل مثقالَ ذرَّهِِ شَرّاً یَره . می فرمود: اعدَل آیات آن آیه ای که پیام عدالت توش از همه بیشتر است این آیه است : انَّ الله یَامروا بالعدل و الاحسان. آیت الکرسی اعظم است ، فمن یعمل اَخوَف است ، ان الله یامروا بالعدل اَعدَلُ الآیه است، بعد می فرمود: اما امیدوار کننده ترین آیه در قرآن این آیه است: قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ، ای بنده هایی که به خودتان بد کردید؛ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ، می فرمود این ارجاء الآیه است ، اگر آیه الکرسی اعظم الآیه است .اگر آیه سوره ی زلزال اخوفُ الآیه است. اگر انّ الله یامروا بالعدل اعدلُ الآیه است ، آیه ی يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا ، ارجاء الآیه است به این آیه امیدوار باشید این ارجاء الآیه را کنار بقیه آیات بگذارید. این دری بود که پیغمبر از رحمت خدا باز کرد به روی مردم.
یک شخصی آمد گفت : یا رسول الله، معلوم می شد این هم یک خورده نسبت به کار خیر شُل بود سست بود، یا رسول الله می خواهم به بهشت بروم؛ فرمود برو انفاق کن ، برو به مردم نیکی کن. گفت یا رسول الله نمی توانم توان انفاق و نیکی ندارم . فرمود: با مردم خوش رفتاری کن سلام کن احال پرسی کن، گفت این کارهم از من نمی آید معلوم می شود آدمی بوده که خیلی اهل روابط اجتماعی هم نبوده ، من جوشش با مردم هم برایم سخت است. نه دارم که انفاق کنم نه می توانم این برخورد اجتماعی را با مردم داشته باشم. فرمود مرکبت چیه؟ گفت شتر. حضرت فرمودند با این شترت درِ خانه هایی که آب ندارند آب برسان ان شالله بهشتی می شوی رحمت خدا شاملت می شود.
هرکسی را با یک بهانه ای این گستره ی رحمت الهی است که پیغمبر اکرم نسبت به مردم جلوه داد . خوب دقت کنید حالا،از این رحمت خدا می آییم سراغ رحمت پیغمبر.
انَّما بُعثتُ بالرَّحمَه ؛ فرمود خدای رحیم من را هم با رحمت فرستاد. گفت و ما ارسلناکَ الّا رحمتاً للعالمین ، پیغمبر تو با مهربانی و رحمت به مردم مبعوث شدی.
در سوره ی آل عمران آیه ۱۵۹ که این آیه عجیب است ، تو فضای اُحد نازل شده ، عده ای در اُحد پیغمبر را اذیت کردند، عده ای پشت به آن حضرت کردند و از جبهه فرار کردند عده ای از همان آغاز جنگ نیامدند ۳۰۰ نفر از جبهه اسلام جدا شدند. عده ای حرف پیغمبر را گوش نکردند . آن محلی را که باید حراست می کردند حراست نکردند. به هوای غنیمت آمدند. بلاخره این عوامل باعث شکست پیامبر شد . عمویش را از دست داد دندانش شکست. مصعب ابن عمیرها حنظله ها را از دست داد. خیلی صحنه ی احد سخت و شکننده ای بود. بیشتر این قضایا به خاطر بی مهری های بعضی از اصحاب پیش آمد. هزار نفر آمدند به طرف احد ۳۰۰ نفرشان را عبدالله ابن عبیر جدا کرد و برد. این یک ضربه . ۵۰ نفر را گماشته شما اینجا را محافظت کنید عده ای گوش نکردند تنگه را رها کردند . جنگ طوفانی شد عده ای فرار کردند. یک فرمانده نظامی بعد از این صحنه ها قاعدتا چه می کند؟ حالا ببینید خدا به پیغمبر چی دستور می دهد؟ می فرماید : فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ، تو مظهر رحمت خدایی به خاطر این رحمت خدا ،فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ ، فظ یعنی خشونت در گفتار. غلظت یعنی خشونت درقلب. یک وقت آدم تو دلش ناراحت است ، یک وقتی زبانش اظهار می کند. پیغمبر اگر بخواهی تو دلت ناراحت بشوی به زبانت هم با اینها تندی کنی همین چندتا که دورت هستند می روند. می شود دوباره مثل مکه تنها. حالا یک اشتباهی کردند، وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلب، اگر خشونت زبانی داشته باشی یا اگر می خواستی غلظت قلبی داشته باشی سختگیری کنی ، لَانفَضّوا مِن حَولِكَ؛ کسی پیشت نمی ماند. بلاخره اگر تندی کنی مردم تنهایت می گذارند . پیغمبر !فَاعفُ عَنهُم، اگر به تو بدی کردند ببخش، اگر به من بدی کردند ، وَاستَغفِر لَهُم ، از من بخواه ببخشمشان. دو حالت دارد : یا به تو بد کردند حرفت را گوش ندادند خب بدی به تو بدی به خدا است ، اطاعت از تو اطاعت از خدا است .وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ فَاعفُ عَنهُم، پیغمبر بگذر از اینها. نه تنها از آنها بگذر ، وَاستَغفِر لَهُم ، از من هم بخواه ببخشمشان برایشان طلب مغفرت کن. وَشاوِرهُم فِي الأَمرِ ، باز هم به افکارشان اهمیت بده باز هم مشورت کن و نظر بخواه. ببینید چقدر زیبا دراین آیه ی ۱۵۹ آل عمران چهره ی رحمت پیامبر اکرم را ترسیم کرده .
عزیزان من ! حالا می آیم در زندگی پیغمبر نمونه هایش را برایتان می گویم ، اول بگذارید از قرآن بخوانیم ببینید این پیامبر رحمت این پیامبر محبت این پیامبر دوستی چطور توانست در جامعه نفوذ کند؟
شما عزیزان می دانید سوره ی توبه با غضب شروع می شود بسم الله هم ندارد برائتُُ من الله ، با برائت شروع می شود. تو همه ی سوره های قرآن تنها سوره ی بی بسم الله سوره ی برائت است سوره ی توبه است. سوره ی توبه پیامش غضب است. پیامش تندی با مشرکین است. آغاز این سوره با بُعد برخورد شدید با مشرکین شروع می شود. اما همین یک سوره ای که بسمالله ندارد تو قرآن ، با برائت شروع شده مایانش را خدا با چی تمام کرده؟ این تصادفی نیست ، دوتا آیه ی آخر سوره ی توبه را ببینید ؛ کدام سوره ای که شروعش با غضب است :
لقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُم، چقدر قشنگ ! این آخر سوره ی توبه است . مردم ! پیغمبری از خودتان آمده . جان شما است از میان شما است . لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ، نه هم درد شماست. یک وقت کسی درد دارد شما باهاش هم دردی می کنی، نه؛ درد شما درد خودش است ، درد شما درد خودش است این خیلی با هم دردی فرق می کند . عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ، مریض شوید ناراحت است ، متاثر شوید متاثر است ؛ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ ، حرص در لغت معنای تلاش و زحمت زیاد برای کاری را دارد ، پیغمبر نگران شما است ، تلاش گسترده دارد برای شما که ایمان بیاورید و هدایت بشوید، بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ.
می خواهید پیغمبر را بشناسید ؟ آیه ۱۵۹ آل عمران ،آِیات آخر سوره ی توبه ، از جنس شما ،مهربان است با شما، درد شما درد خودش است . بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيم.
برادران عزیز خواهران گرامی جوانهای عزیز!حالا بگذارید من چندتا داستان و نمونه تو زندگی پیغمبر برایتان بگویم از مهربانی هایش. گرچه این بحث را باید مفصل صحبت کرد مهربانی با خانواده ، مهربانی با بچه ها، مهربانی با همسایه ها، مهربانی با محالفان، مهربانی با حیوانات از این بالاتر؟ مهربانی با حتی دشمنان . مهربانی با نادانان.
عجیب است در زندگی نبی مکرم اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، از این چند شاخه ای که گفتم یک چندتایش را برایتان داستانی بگویم امشب کمی پای مکتب پیغمبر بنشینیم . مهربانی با مردم ، مردم سلیقه هایشان مختلف است یکی تند است یکی کند است ، یکی عصبانی است یکی مزاجش مزاج عصبانی نیست هرکسی روحیه ای دارد . پیامبر تو جامعه ای با این وضعیت زندگی می کرد . حالا مهربانی هایش را با مردم ببینید.
تو کوچههای مدینه می رود؛ عبدالله نامی پسر ام حَکَم آمد عبای پیغمبر را از پشت سر کشید ، عبا گیر کرد به گردن مبارک رسول خدا ، جای بند عبا روی گردن پیغبر سرتاسر ماند . شمارا به خدا یکی این کار را در کوچه با شما انجام بدهد عباس شما را بکشد کت ما را بکشد چه برخوردی باهاش می کنید؟ آن هم کی؟ نبی مکرم اسلام اول شخصیت جهان خلقت آنچنان فرزند ام حَکَم عبا را کشید سرتاسر این بند عبا روی بدن پیغمبر روی گردنش جایش افتاد درد گرفت ، حضرت برگشت دید پسر بچه است. چکار داری؟ عرض کرد یا رسول الله مادرم من را فرستاده عباس شمارا تبرکی بگیرم . خب بنده ی خدا بیا وایسا بگو پیغمبر که بهت عبا را می داد. این هم یک روش است هرکسی یک جور یک چیزی را می گیرد. فرمودند عیب ندارد ، عبا را در آوردند تا کردند فرمودند سلام من را به امّ حکم برسان ، بگو خواهرت هم از من تبرکی خواسته ، این عبا را نصف کنید نصفش را مادرت بردارد و نصفش را خواهر و این عبا به عنوان هدیه پیش شما باشد. این برخورد است ، یک نمونه اش در زندگی پیغمبر .
آمد مسجد، یک کسی آمد یا رسول الله کمکم کنید ، خب حضرت پول کمی پیشش بود یک مبلغ کمی بود بهش داد. توهین کرد تندی کرد پرخاش کرد ، نه این پول کم است پول را انداخت، پیامبر اسلام دیدند اصحاب با عصبانیت بلند بلند شدند با این شخص برخورد کنند . فرمود بنشینید ، کاری باهاش نداشته باشید . نماز را اقامه کردند بردند منزل کمکش کردند پذیرایی اش کردند نگهش داشتند فرمودند: اگر من تورا رها می کردم مثل تو مثل آن شتری بود که از دست صاحبش فرار می کند و مردم می ریزند فراری ترش می دهند. نگذاشت مردم بیایند سراغت اگر تورا رها کرده بودم با تو برخورد می کردند. تورا با این روش نجات دادم. کمکش کرد پولش داد فرداهم فرمود بیا جلوی مردم عذر خواهی کن. برای خودت، نه برای من. که بعد ها کسی تورا نبیند تو کوچه بزند بگوید این به پیغمبر توهین کرد. این بالمومنین رئوفُُ رحیم.
یک خورده اخلاقمان را برخوردمان را نسبت به همسایه هایمان نسبت به همکارانمان نسبت به دوستانمان رفقایمان از پیغمبر گرامی اسلام درس بگیریم. اینگونه توهین می کنند اینگونه با این برخورد این بود که جامعه را جذب کرد و تاثیر گذاشت. نسبت به کودکان همینگونه بود.
یک بچه ای گله ی گوسفند می برد در مدینه بچه ها اذیتش کردند گله پراکنده شد . بچه ی درمانده کوچک گله ی گوسفند پراکنده شد ، پیغمبر بچه هارا دور کرد یکی یکی کمک کرد گوسفندهارا جمع آوری کرد. در اختیار این کودک گذاشت ، ببینید این اول شخصیت جهان خلقت است برخوردش با کودکان . بچه تو بغلش بول کرد مادر آمد بکشد فرمود نه کاریش نداشته باش بچه است ، چه می داند چرا باهاش برخورد تند می کنی؟ اینهایی که گاهی فرزندان را می زنند آزار می دهند بی مهری می کنند نادیده می گیرند حقوق فرزندان را ، این نبی مکرم اسلام است و این برخوردش با کودکان است.
فرمود: چند تا کار است من اینها را انجام می دهم و دلم می خواهد بعد از من سنت بشود :
یکیش سلام کردن به کودکان است . انقدر مهربان بود نماز جماعت می خواند یک بچه ای گریه می کرد نماز را سریع تمام کرد، گفتند یا رسول الله چرا نمازتان را زودتر از روزهای عادی تمام کردید؟ فرمود : اَما سمِعتُ صُراخَ السَّبی؟ صدای گریه ی بچه را نشنیدی؟ من نمی توانم نسبت به گریه ی کودکان بی تفاوت باشم. این مهربانی اش نسبت به کودکان بود .
نسبت به حیوانات ، آمد توی باغی صاحب باغ شتری را بسته بود گوشه ی باغ، خب اعتقاد ما این است انبیاء اولیا ائمه ی بزرگوار اینها زبان حیوانات را زبان های مختلف را می دانند زبان دان هستند.قرآن می فرماید : سلیمان داود منطقُ الطیر می دانستند . مکرر در سیره ی ائمه ی ما ذکر شده گاهی گوش می دانتد به گفتگو و صحبت حیوانات ، گاهی حیوانات مراجعه می کردند ، خدنا ائنه به خاطر ظلم هایی که بهشان شده بود. دیدم پیغمبر رفت کنار شتر صورت مبارکش را به صورت حیوان گذاشت ، ببینید ، هی دست می کشد روی سرش دست می کشد روی پشتش.این حیوان هم مثل اینکه دارد یک چیزی می گوید ، دارد مطلبی بیان می کند. کنار آمد صاحبش را خواست فرمود این حیوان دارد از تو گله می کند ، می گوید بار زیاد روی دوشش می گذاری. اورا گرسنه نگه می داری، غذای اورا به موقع نمی دهی چرا خقوق حیوانات را نادیده می گیری. آی دنیا که امروز اینگونه داری نسبت به فلسطین ، ای کسانی که دارید اینطور نسبت به مسلمان ها تعرض می کنید این شخصیت پیغمبر است . اجازه نمی دهد حیوان گرسنه بماند اجازه نمی دهد به یک حیوانی تعرض بشود. حتی حیوانات موذی، می فرمود: حیوانات موذی مثل مار مارمولک آنهایی که اذیت می کنند خب کشتن اینها جایز است فرمود اگر کسی اولین ضربه اینهارا بکشد صد حسنه خدا بهش می دهد یعنی حیوان زجر نبیند. شما اجازه داری مارمولک را بکشی چون آزار می دهد در خانه و ممکن است خطر داشته باشد مار را از بین ببرید عقرب را از بین ببری اما فرمود اگر کسی اینها را زجرکش کند گناه دارد. فرمود آنکه با یک ضربه می کشد سعی می کند حیوان شکنجه نشود. حیوان موذی . نه گربه و اسب و شتر و بز اینها نه آنهایی که اصلا جایز نیست.آنهایی که حیوانات را آزار می دهند اینها باید پاسخگو باشند در قیامت. اما حیوان مذی را فرمود اگر کسی با یک ضربه به قتل برساند خدا صد حسنه بهش می دهد می گوید چون باعث شدی حیوان اذیت نبیند . بلاخره جان دارد مارمولک است ولی جان دارد. وقتی شکنجه می دهی درد احساس می کند مار است وقتی شکنجه می دهی درد احساس می کند. آتش زدن و زجرکش کردن حیوانات موذی راهم اجازه نمی داد. آن وقت امروز مردم را ببینید چه می کنند در نوار غزه ؟ امروز ببینید چه برخوردی با این پیامبر در بعضی روزنامه ها و مطالب خارجی و نشریات می کنند ؟نمی شناسند واقعا نمی شناسند . پیغمبری که نشسته جنازه ی یک یهودی را آمدند رد کنند پاشد ایستاد، به احترام جنازه ایستاد. آی یهودیان عالم ببینید این است پیغمبر ما. این است شخصیتی که وقتی آمد مدینه اول با یهودی ها قرارداد بست ، فرمود: خون شما مال شما محترم است ما کاری با شما نداریم آنها خیانت کردند . بنی قینقاع بنی نذیر خیبر آنها خیانت کردند و الّا پیغمبر باهاشان وارد جنگ نشد. نخست وارد نبرد نشد، به احترام جنازه یهودی ایستاد. یک کسی گفت یا رسول الله یهودی است فرمود باشد ، انسان است ، من به خاطر انسانیتش ایستادم نمی توانم بی توجه باشم حتی نسبت به تشییع جنازه ی یک اهل کتاب. این چهره ی نبی مکرم اسلام است . پیامبری که همه ی وجودش خودش فرمود خدا من را به رحمت مبعوث کرد : انَّما بُعثتُ بالرَّحمَه . کسی مریض می شد مدینه عیادتش می رفت . از دنیا می بفت تشییع می کرد . بچه دار می شد هدیه برایش می برد بهش سر می زد. سه روز بیشتر کسی را نمی دید احوالش را می پرسید .
چرا روابط اجتماعی های بین ما کم شده؟ چرا دنیای ماشینی انقدر صله رحم را بین ما کمرنگ کرده؟ چرا برادر گاهی سالی یکبار هم خانه ی برادرو خواهر نمی رود؟ چرا رفت و امد ها سالانه شده؟ چرا دیدارها کاهش پیدا کرده جرا از درد هم خبر نداریم ؟
پیامبر در تشییع در بیماری در اولاددار شدن تو تمام اینها مقید بود حضور پیدا کند خودش شخصا. در خانه ها احوال بپرسد پیگیری کند . نسبت به همسرش و خانواده اش . چقدر از خدیجه ی کبری یاد می کرد؟ برادران و خواهرانی که گاهی حقوق همسررا فراموش می کنیم ، سالها بعد از رحلت پیامبر من بارها رو منبر گفتم ، پیامبر خدا ۲۵ سالش بود ازدواج کرد ، تا ۵۰ سالگی هم تنها همسرش خدیجه ی کبری است . هیچ ازدواج دیگری هم تا ۵۰ سالگی نداشته. زندگی او با خدیجه بود . ازدواج های پیامبر بعد ۵۰ سالگی غالبا رو مصالحی است که در تاریخ نوشتند . خیلی از اینها اصرار خود خانواده ها بود خیلی از اینها خاتواده های درمانده بودند بی سرپرستی بودند کسانی بودند که همسرشان گاهی به شهادت رسیده بود اصرار داشتند پیش پیامبر و در خانه ی او باشند اما حضرت در عنفوان جوانی اش را با خدیجه کبری سر کرد . همیشه هم از او تعریف می کرد. همیشه ا او تعریف می کرد که حتی بعضی از همسران ناراحت می شدند. نادیده نگیرید . خانوم آمده می گوید شوهرم ازدواج کرده همسر دوم گرفته ، می گوید اسلام اجازه داده ، اما نه به من سر می زند نه خانه ی من می آید نه به من توجه می کند نه سه سال یکبار به من مراجعه داشته. آیا اسلام اینطور همسر دوم را اجازه داده؟
مگر قرآن نمی فرماید: و اِن خِفتُم اَن لا تَعدِلوا فَواحِدَه؟ اسلام اجازه داد تو بچه جوانت را دختر جوانت را خانواده ی جوانت را رها کنی رو هوسرانی بروی سراغ مسائل دیگر و این خانواده را به خود وابگذاری؟ به انحراف کشیده بشود دچار فقر بشود مادر حاضر شود تو خاته ها کلفتی کند که تو آقا خواستی به هوس رانی برسی؟ کجا پیغمب برخوردش این بود؟ پیامبر وضوهایش را تقسیممی کرد، وضو تقسیم می کرد تو خانه های همسرانش انقدر مقید به عدالت بود. انقدر مقید به رعایت حقوق خانواده و فرزندانش بود.
بیاییم به این سیره و به این روش نبی مکرم اسلام به بحث رحمت و مهربانی که امشب بحث من فقط روی همین بُعد است. و همین بُعد را خواستم خدمت شما ترسیمکنم. نسبت به همسایه گان نسبت به مسجدی ها به فامیل، این مهربانی رسول خدا که خدا در قرآن هم می فرماید : این حضرت پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، مظهر رحمت الهی بود رحمتاً للعالمین. ائمه هم اینچنین بودند تو زیارت جامعه ی کبیره می خوانیم : اصل و معدن رحمت شما ائمه هستید .
همین آقا امام حسن مجتبی علیه السلام کسی عصبانیتش را ندید کسی ناراحتی اش را ندید چقدر توهین چقدر آزار چقدر سختی؟ اما چه تحمل زیبایی دارد ، یک گل یک گنیزی به ایشان هدیه کرد ، آزادش کرد فرمود در راه خدا آزادت کردم. چون خدا تو قرآن می فرماید : اگر کسی به شما هدیه ای داد شما بهتر از او بهش رد کنید به خاطر همین هدیا تورا آزاد کردم. آمد تو خانه دید پای یکی از حیوانات شکسته گوسفندی بود بزغاله ای بود ، به غلامی که تو خانه بود فرمود: چرا پای این حیوان را مجروح کردید؟ گفت آقا خواستم شمارا عصبانی کنم چون من هیچ گاه غضب شمارا ندیدم ! حالا هم عصبانی نمی شوم حالا هم خودم را کنترل می کنم تورا هم در راه خدا آزاد کردم. ببینید یدرءَونَ بالسیَّئِهَ الحسَنَه.
خود نبی مکرم اسلام هم فرمود: اقربُکم منّی یوم القیامَه . مردم نزدیکترین شما روز قیامت به من ، مهربان ترین شما نسبت به مردم است. آنی که حُسن خُلق و حُسن برخورد داشته باشد.
بیاییم مقداری در برخوردهایمان در مراوداتمان در گفتگوهایمان این خلق و خوی ائمه و این خلق و خوی پیامبر را پیاده کنیم ، و مهربان باشیم به هم تا بسیاری ا مشکلات و بسیاری از گرفتاری های ما حل بشود.
خدایا تورا می خوانیم به آن پیامبر رحمت و محبت و دوستی ، به همه ی ما محبت و دوستی و مهربانی نسبت به یکدیگر عنایت بفرما.
شب جمعه است و شب رحمت الهی. یا دائم الفضل علی البریّه، خدایی که فضلش برای همه ی مردم است ، نمی گوید بر مومن بالبریَّه، یا دائم الفضلِ علی البَریه یا باسطَ الیَدینِ بالعطِیَّه، یا صاحبَ المواهبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ.
خودش فرمود : یا عبادی الَّذین اَسرَفوا ای کسانی که به خودتان بد کردید از رحمت من مایوس نشوید ، یا مَن سَبَقَت رحمتُهُ غَضَبَ ، ماهم امشب از همین جا کنار حرم کریمه ی اهل بیت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها در شب رحلت پیامبر گرامی اسلام می گوییم:
یَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی؛ يا مَنْ بَدَءَ خَلْقى ، ای خدا به ضعف بدن ما رحم کن. خدایا به ناتوانی ما به عجز ما رحم کن. از همین جا از خدا می خواهیم ان شالله همه مان را به برکت پیامبر مشمول رحمت واسعه اش قرار دهد.
السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا نبی الله. السلام علیک یا ابالقاسم یا امام الرحمَه.
پیامبر رحمت و دوستی . مثل این شبهایی شب های آخر عمرش بود . هیچگاه نفرین نکرد ، دندانش را شکستند پیشانی اش را شکستند این همه آزار دید دعا می کرد ، اللهمَّ اهدی قومی فانَّهم لا یعلمون . خدایا این مردم را هدایت کن ، نمی دانند . خیلی از مسائل را متوجه نیستند . دائما به فکر امت بود. این روزهایی هم که در بستر افتاده فکر شفاعت امت بود. عزیزان من پیامبر نگران ما بود چرا خودمان نگران خودمان نباشیم ؟ پیامبر نگران حوادث بعد از خودش بود، اشک می ریخت می فرمود دوچیز بعد از من تو جامعه کم می شود :
یک امانت داری و یکی خشوع . امانت داری که در مردم از بین برود خشوع هم که از بین برود طبیعتا خیانت و به جای آن سهو و بی توجهی بیاید جامعه دچار انحراف می شود. پیامبری که امیرالمومنین را در آغوش می گرفت و اشک می ریخت می فرمود : علی جان گریه می کنم برای کینه هایی که بعد از من در مورد تو آشکار می شود .
نگاه به چهره ی زهرای مرضیه می کرد . نمی دانم جای سیلی می دید به صورت فاطمه اشک می ریخت . دخترش را نگاه می کرد. نگاه به لب های امام حسن می کرد اشک می ریخت. نگاه به چهره ی امام حسین می کرد اشک می ریخت. نگاه به فرق امیرالمومنین می کرد ، علی جان این فرق می شکافد. یک کسی بداند چه حوادثی برای فرزندان و برای محبوب ترین کسانش پیش می آید خیلی اذیت می شود. لذا گاهی به فرق امیرالمومنین نگاه می کرد و گریه می کرد ، گاهی به صورت زهرای مرضیه نگاه می کرد و اشک می ریخت. گاهی سینه ی حسین را می بوسید ، پیشانی حسین را می بوسید. می فرمود جای شمشیر می بوسم جای سنگ هارا می بوسم.
مثل این شبها دور بسترش نشستند زهرای مرضیه امیرالمومنین امام حسن و امام حسین ، بعضی نوشتند در همین شب ها بود یک بار دیگر دست فاطمه را در دست علی گذاشت علی جان این امانت است مواظبش باش. این ودیعه ی الهی است اورا محافظت کن. حسنش را می بوسید حسینش را می بویید.امیرالمومنین را در آغوش می گرفت کنار بستر رسول خدا نشستند ، این جمع محبوب و این جمعی که به زودی متفرق می شوند.
یا رسول الله کنار بستر شما اینها جمع شدند . حق هم همین است کسی که از دنیا می رود محبوب ترین افراد در کنازش جمع بشوند . یا رسول الله نوه ی مقدستان امام حسن هم وقتی جان می داد همین ها کنارش بودند ، زینب کبری بود، امام حسین بود، دور تا دور بسترش نشسته بودند. امیرالمومنین هم که جان می داد دورش بچه هایش بودند . امام حسن و امام حسین بودند عباس بود زینب بود. زهرای مرضیه هم که جان می داد فرزندانش کنارش بودند.
اما عرض کنم یا رسول الله یا امام الرحمه ، کربلا دور حسینت دیگر اینها نبودند ، کربلا دیگر دور تا دور حسین دشمن ها حلقه زده بودند. چون خودش به خواهر فرمود برو . یا رسول الله کنار بستر شما بستگان کنار بستر امیرالمومنین و زهرا و امام حسن بستگان … اما کربلا عده ای با شمشیر عده ای با نیزه عده ای با سنگ ، کاری کردند که دیگر دختر بابا را نشناخت.
به یاد همه ی گرفتارها همه شهدا عزیزان من دیکر سفره ی محرم و صفر را دارند جمع می کنند. نکند اسم ما جزو حسینی ها ثبت نشده باشد ؟ !
یک وقت نگاه کند ببیند و الشمرُ جالسٌ علی صدره.