در اینجا به بررسی موضوع برخوردار از حرمت نفس را می خوانید:
كان لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ مَنْ يَرْجُو عِنْدَهُ الْبُرْءَ
ترجمه و شرح
«از هیچ مشکلی شکایت نمیکرد، مگر در نزد کسی که به توانمندی او در رفع مشکل امیدوار بود».
امام حسن مجتبی علیه السلام برادر خود را از عزت نفس بالا برخوردار دانسته است و این ویژگی او را با خویشتنداری او در مشکلات بیان کرده است.
اما در بیان علت تنافی شکایت از روزگار، با عزت و حرمت نفس باید گفت که به طور کلی، شِکوِه از روزگار و مشکلات آن در حقیقت نوعی اظهار عجز و ناتوانی در برابر ناملایمات است. اظهار ناتوانی نیز نوعی درخواست کمک و یاری است و این هر دو در فرهنگ دینی ناپسند است و توصیههای پیشوایان معصوم علیهم السلام همواره به پرهیز از شکایت و درخواست از غیر خدا بوده است. به نظر میرسد دستکم به دو دلیل از شکایت، که نوعی اظهار عجز و ناتوانی است، نهی شده است:
نخست آنکه این رفتار ناسپاسی از نعمتهای الهی است. کسی که از روزگار و سختیهای آن شِکوِه میکند، دیدگان خود را بر نعمتهای بیشمار الهی بسته و به ناملایمات آن چشم دوخته است؛ درحالیکه قرآن کریم میفرماید: «و اگر بخواهيد نعمتهايش را بشمارید، نمیتوانید. همانا انسان سْتمكار و ناسپاس است».۱
دیگر آنکه شکایت بهمنزلۀ اظهار ناتوانی از ادارۀ زندگی است. اظهار ناتوانی نیز نوعی درخواست کمک است و این هر دو با کرامت انسانی و عزت نفس آدمی سازگار نیست. ازهمینرو، در بیانات معصومان علیهم السلام، بارها از درخواست از غیر خدای متعالی نهی شده است. در توصیة پیامبر صلی الله علیه وآله به ابوذر آمده است: «ای ابوذر، زنهار که از غیرخدا درخواست کنی؛ چراکه در دنيا مايۀ خواری و فقر است و در روز قيامت حسابش طولانی است».۲
ایشان در بیان دیگری فرموده است: «هيچ بندهای دری از نيازخواهى به روی خود نگشود، مگر آنكه خداوند هفتاد دَرِ فقر به روی او باز میکند».۳
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز میفرماید:«هركه از غيرخدا چيزی بخواهد سزاوار محروميت است».۴ و بالاخره از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است: «اگر هريك از شما ريسمانی برگيرد و پشتهای هيزم بياورد و بفروشد و با اين كار آبروی خود را حفظ كند، بهتر از آن است كه دست نياز بهسوی بندگان خدا دراز كند».۵
پی نوشت ها:
۱.. ابراهیم: ۳۴: وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تحُْصُوهَا إِنَّ الْانسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّار.
۲.. منتخب میزان الحکمة: ج۱ ص۴۷۴ ح ۲۸۸۸، به نقل از: من لا یحضره الفقیه: ج۴ ص۳۷۵ ح۵۷۶۲: يا أبا ذَرٍّ، إيّاكَ و السؤالَ فإنّهُ ذُلٌّ حاضرٌ، و فَقرٌ تَتَعَجَّلُهُ، و فيهِ حِسابٌ طَويلٌ يَومَ القِيامَةِ.
۳.. منتخب میزان الحکمة: ج۱ ص۴۷۴ ح ۲۸۸۸، به نقل از: جامع الاخبار: ص۳۷۹ ح۱۰۶۱: ما مِن عبدٍ فَتَحَ على نَفسِهِ بابا مِن المَسألَةِ إلاّ فَتَحَ اللّهُ علَيهِ سَبعينَ بابا مِنَ الفَقرِ.
۴.. همان: ح ۲۸۸۹، به نقل از: غررالحکم: ح ۷۹۹۳: مَن سَألَ غيرَ اللّه استَحَقَّ الحِرمانَ.
۵.. همان: ح ۲۸۹۷، به نقل از: بحارالانوار: ج۹۶ ص۱۹۸ ح۳۷: لو أنّ أحَدَكُم يَأخُذُ حَبلاً فَيَأتِي بِحُزْمَةِ حَطَبٍ على ظَهرِهِ فَيَبِيعُها فَيَكُفُّ بها وَجهَهُ خَيرٌ لَهُ مِن أن يَسألَ.