در اینجا به بررسی موضوع مسئوليت گوش، محدودیت زبان می پردازیم:
الإمام زين العابدين عليه السلام :ليس لك أن تقعد مع من شئت؛ لأنّ اللّه تبارك وتعالى يقول: «وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِى ءَايَـتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِى حَدِيثٍ غَيْرِهِى وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَـنُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّــلِمِينَ »۱ وليس لك أن تتكلّم بما شئت لأنّ اللّه تعالى قال : «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِى عِلْمٌ»۲ ولأنّ رسول اللّه صلى الله عليه و آله قال: رحم اللّه عبدا قال خيرا فغنم أو صمت فسلم وليس لك أن تسمع ما شئت؛ لأنّ اللّه تعالى يقول: «إنّ السمع والبصر والفؤاد كل أولئك كان عنه مسؤولا»۳ . ۴
ترجمه :
امام زين العابدين عليه السلام فرمود :جايز نيست با هر كس رفت و آمد كنى ؛ زيرا خداوند تبارك و تعالى فرموده است : «هر گاه ديدى كسانى [ به قصد تخطئه ]در آيات ما غور مى كنند ، از ايشان روى برتاب ، تا در سخنى غير از آن درآيند و اگر شيطان اين مطلب را از ياد تو برد ، پس از تذكّر ، با قوم ستمكار منشين» . حق ندارى كه هر چه دلت خواست بر زبان آورى ؛ زيرا خداوند فرموده است: «از چيزى كه علم ندارى پيروى نكن» و حضرت رسول صلوات الله علیه فرمود : خداوند رحمت كند بندهاى را كه نيكو گويد و بهره گيرد ، يا ساكت شود و سالم بماند . براى تو روا نيست كه به هر چيزى گوش فرا دهى كه خداوند فرمود : «همانا گوش و چشم و دل همه در پيشگاه پروردگار مسئول اند» .
شرح :
ما در زندگى و در معاشرتهاى روزمرّه ، با كسانى دوست و همنشين مىشويم . از برخى استفادههاى معنوى و از برخى ديگر فوايد دنيوى را پىجوييم . اسلام هم براى ما مرزهايى را نهاده و دوستى و همنشينى با هر كس و در هر جا را مردود دانسته و سپس آن را به حدود معين محدود ساخته است. همچنين به ما اجازه نداده است كه هر چه بخواهيم بگوييم و هر آنچه را خواستيم دنبال كنيم . امام سجاد عليه السلام ، در اين حديث شريف ، براى نشان دادن حدّ و مرز همنشينى به آيه ۶۸ سوره انعام و براى نكته دوم به آيه ۳۶ سوره اسراء استناد مىكند، امام سجّاد عليه السلام براى تعيين حدّ و مرز در گفتن و شنيدن ، دو مستند ديگر نيز بيان مىدارد : حديث پيامبر اكرم صلوات الله علیه درباره نيك گفتن و يا ساكت ماندن و بقيه همان آيه ۳۶ از سوره اسراء كه درباره مسئوليت گوش است .از اين رو ، ما حديث را در دو بخش مسئوليت گوش و محدوديت زبان توضيح مىدهيم.
الف) مسئوليت گوش
امام سجّاد عليه السلام افزون بر اين حديث ، در روايت ديگرى،شنيدن سخنان نيكو را ، فايده و ثمره قوّه سامعه انسان مىخواند۵. پيشتر از ايشان ، امام على عليه السلام فرمان مىدهد كه گوش خود را به نيكو شنيدن عادت دهيم و به آنچه بر صلاح و كمال انسان نمىافزايد ، گوش میدهيم۶. امام على عليه السلام كسانى كه مهارت نيكو شنيدن را در زندگى آموخته اند ، به سود بردن از اين رفتار خود وعده داده و حصول اين سود را بسيار نزديك مىبيند۷ . اين امام همام ، شنونده سخن هذيان گونه ، بى سروته و بى فايده را ، شريك سخنگو مىداند۸. و سخن زشت را چونان تيرى مىداند كه بايد سر را از مقابل آن دزديد و جان را به سلامت به در برد ۹ . از اين رو ، گوش همچون ديگر اعضا و جوارح انسان ، بخشى از وظايف عملى ايمان را به عهده دارد . گوش بايد خود را از غيبت و تهمت شنيدن ، دور بدارد و از لهو و غناى حرام و هر آنچه خدا روا نديده ، اجتناب نمايد . امام صادق عليه السلام در حديث بلند و زيبايى ، كه يك يك اعضا را در تكميل معناى ايمان ، سهيم و وظايف هر يك را ترسيم مىكند ، مىفرمايد : «بر گوش فرض شده است كه از گوش دادن به آنچه خدا حرام كرده ، دورى كند. از آنچه خداى عزّوجلّ نهى كرده و شنيدنش روا نيست، روى برتابد و به آنچه خداى را خشمناك مىسازد ، توجّهى ننمايد» ۱۰. سپس امام صادق عليه السلام آيه ۱۴۰ سوره نساء را به عنوان شاهد استدلال ، قرائت مىكند كه هم شبيه آيه مورد استناد امام سجّاد عليه السلام در حديث مورد شرح ما است و هم آن را روشن تر مىكند ، و بيان مىدارد كه خوض در آيات ، به معناى كنجكاوى و پرده بردارى از راز و رمز آيات نيست ؛ بلكه منظور انكار و استهزاى آن است. متن و ترجمه آيه مذكور مىتواند پايان بخش اين قسمت باشد : «وقد نزّل عليكم في الكتاب أن اذا سمعتم آيات الله يكفر بها ويُستهزأ بها فلا تَقعَدوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِى حَدِيثٍ غَيْرِهِ انّكم اذا مِثلُهم انّ الله جامع المنافقين و الكافرين فى جهنّم جميعا» ؛ «و در اين كتاب بر شما چنين نازل كرد كه چون شنيديد كسانى آيات خدا را انكار مىكنند و آن را به ريشخند مىگيرند ، با آنان منشينيد تا به سخنى ديگر درآيند وگرنه شما نيز همانند آنان خواهيد بود. خداوند، همه منافقان و كافران را در دوزخ گرد مىآورد» . گفتنى است امام سجّاد عليه السلام زمينه اين كارهاى زشت را ، مجالس بحث و گفت وگو و همنشينى و هم سفرگيها مىداند و از اين رو ، مىتوان هر مجلسى را كه به يكى از گناهان آلوده است مشمول اين توصيه امام زين العابدين عليه السلام دانست ؛ مجالسى كه آبروى مؤمنان و يا اموال و ناموس مسلمانان را حلال مىشمرند و به مقدسّات مذهب توهين روا مىدارند و به تصميم گيريهاى خلاف دين و عقل مىپردازند و ما قدرت تغيير و جلوگيرى از آن را نداريم ۱۱. ما به جهت پرهيز از اطاله كلام، اين سخن را وامىنهيم و مشتاقان را به باب مجلس و مجالست در كتاب ميزان الحكمه ارجاع مىدهيم .
ب) محدوديت زبان
شخصيت انسان در زير زبان او نهفته است و با آن سنجيده مى شود . انسان بدون زبان از حيوانيت فراتر نمى رود و هيكلى بيش نيست. جوهره آدمى در زبان است و زبان نيز با عقل و خرد بالا مىرود و با جهل و نابخردى فرو مى آيد و از اين رو ، زبان ترازوى عقل است ۱۲ . زبان ، ترجمان درون است و رهنماى به آنچه در ذهن است. از اين رو ، تنها سخنى قيمت مىيابد كه از دانايى برخاسته و در دشت انديشه روييده و از زلال چشمه معرفت سيراب گشته باشد . سخن گفتن بىانديشه و بدون پشتوانه علمى ، سبكسرى و تهى بودن انبان معرفت آدمى را بر مى نمايد و زيبايى جان او را ملكوك مى كند . زبان در برابر خداوند بايد به اقرار و اعتراف و ايمان روى آورد كه خداوند فرمود : «قولوا آمنّا باللّه وما اُنزل الينا وما اُنزل اليكم والهنا والهكم واحد ونحن له مسلمون» ؛۱۳. بر زبان آوريد كه ما به آنچه بر ما و شما نازل شده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم» . و در برابر ديگر انسانها به نيكوگويى و اظهار مهربانى و لطف كه اينجا نيز خدا فرمود : «وقولوا للناس حسنا»۱۴ . زبان مانند ديگر اعضاى انسان ، بايد در كسب پاداش الهى و جزاى خير بكوشد. آن را بايد از بيهوده گويى ، بركنار داشت و به غنيمت جستن از فرصتها واداشت . امام سجّاد عليه السلام در رساله حقوق خود، برخى از حقوق زبان را ، عادت دادن آن به خيرگويى ، وانهادن سخنان بىفايده و خوش سخنى و اظهار نيكى با مردم مىداند ۱۵ . اين محدوديت زبان به هنگام سخن است. محدوديت اصلى ، پيش از اين مرحله است. روايات توصيه گر به حبس و زندانى ساختن زبان ، محدوديت اصلى آن را بازگو مىكنند و راحتى و سلامت و نجات انسان را در گروى توانايى او بر اين امر مىبينند. پيامبر اكرم صلوات الله علیه صريحا سلامت انسان را در حفظ زبان مىداند ۱۶. و امام على عليه السلام اين توانايى را از برترين فضيلتهاى انسانى مىشمرد و مايه كرامت آدمى و غنيمت حاصل آن را از هر عمل ديگرى بيشتر۱۷. از سوى ديگر ، روايات مكررّى ، زخم زبان را از سخت ترين زخمها دردناك تر و از زخم شمشير كارگرتر و بدخيم تر مى خوانند. تيزى زبان را از تيزى سرنيزه برنده تر دانسته و كار آن را به گاز گرفتن درندگان تشبيه كرده اند۱۸ . حديث امام سجّاد عليه السلام در اينجا نيز همسو و همخوان با اين روايات است و در واقع محدوديت گفتار را توصيه مىكند و به نخستين فايده سكوت ، يعنى به سلامت ماندن انسان از خطراتى مثل سقوط به پرتگاه گناهان و مغضوب درگاه الهى گشتن ، ره مى نمايد . اين ثمره در روايات متعددى از امام على عليه السلام نيز تأكيد شده است ؛ اگر چه در برخى از آنها ، اين فايده بر لزوم سكوت ، مترتب شده است ؛ ۱۹ يعنى همواره لب فرو بستن و هيچ نگفتن در هر جا كه اقتضاى سكوت و خاموشى دارد . سكوت ، پرده وقار و هيبت را بر جان انسان مى اندازد و او را از جهالتها و تعرّضهاى نابجاى ديگران محفوظ مىدارد و به گفته سعدى :
تو را خامشى اى خداوند هوشوقارست و نا اهل را پرده پوشاگر عالمى ، هيبت خود مبروگر جاهلى ، پرده خود مدر
پی نوشت:
۱.سوره اَنعام (۶) ، آيه ۶۸ .
۲.سوره اِسراء (۱۷) ، آيه ۳۶ .
۳.همان .
۴.علل الشرائع ، ج ۲ ، ص ۶۰۵ . حدثني محمد بن موسى بن المتوكل رحمه اللّه ، قال حدّثنا عليّ بن الحسن السعد آبادي ، عن أحمد بن أبي عبد اللّه البرقي ، عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني ، قال حدّثني عليّ بن جعفر ، عن أخيه الإمام الكاظم عليه السلام، عن أبيه .
۵.بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۶۰ .
۶.غرر الحكم ، ح ۶۲۳۴ .
۷.همان ، شماره ۹۲۴۳ . «من أحسن الاستماع تعجّل الانتفاع» .
۸.همان ، شماره ۵۵۸۱ .
۹.همان ، شماره ۴۱۶۶ .
۱۰.كافى ، ج ۲ ، ص ۳۵ ، ح ۱ .
۱۱.ر . ك: كافى ، ج ۲ ، ص ۳۷۴ .
۱۲.ر . ك: ميزان الحكمة ، عنوان لسان ، باب المرء مخبوء تحت لسانه .
۱۳.سوره عنكبوت (۲۹) ، آيه ۴۶ .
۱۴.سوره بقره (۲) ، آيه ۸۳ .
۱۵.بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۲۸۶ ، ح ۴۱ .
۱۶.همان ، ح ۴۲ .
۱۷.غرر الحكم ، ح ۱۰۸۶۰ و نيز ر .ك : همان ، ۸۰۰۵ و ۴۸۹۹ .
۱۸.ر .ك : ميزان الحكمة ، عنوان اللسان .
۱۹.الزم الصمت ، تسلم . (بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۲۸۰ ، ح ۲۴) .
4.پرهیز از آنچه شیطان بر زبان جاری میکند (۲)