در این بخش به بررسی عطا به اندازه ظرفیت در حدیثی از امام کاظم علیه السلام می پردازیم:
قال الكاظم عليه السلام:
«وَاذا ارادَ اللَّهُ بِالذَّرَّةِ شَرّاً أَنْبَتَ لَها جَناحَيْنِ فَطارَتْ فَأَكَلَهَا الطَّيْرُ».[۱]
امام كاظم عليه السلام مىفرمايد: «اگر خداوند بخواهد بلايى بر سر مورچهها بياورد به آنها دو بال مىدهد تا پرواز كنند و طعمه پرندگان شوند».
شرح:
در اين جمله نكته ظريفى نهفته شده است. گاهى انسان از نداشتن بعضى امكانات شكايت مىكند، در حالىكه حكمت خداوندى ايجاب كرده كه اين چنين باشد، و اگر اين چنين نبود و او برخوردار از آن امكانات مىشد چه بسا باعث نابودى او مىگرديد. مورچه در روى زمين آهسته راه مىرود و دشمنى هم ندارد، فكر مىكند كه اگر مىتوانست پرواز كند به تمام آرزويش رسيده است، ولى خبر ندارد كه اگر اين بال و پر را مىداشت در آسمان طعمه پرندگان مىشد و بلاى جانش مىگشت.
انسان هميشه دل در گرو نداشتههاى خود دارد ولى اگر خوب دقت كند متوجه مىشود كه اگر او برخوردار از آن نعمتها بود نخواهد توانست به كمال مورد نظر خداوند نايل گردد. ما هميشه يك روى سكّه را نگاه مىكنيم و از آن طرف سكّه خبر نداريم، لذا انسان بايد هميشه بگويد: خدايا خير دنيا و آخرت را به من بده.
ثعلبة بن حاطب انصارى مرد فقيرى بود و مرتّب به مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله مىآمد و اصرار داشت كه پيامبر در حقّش دعا كند تا خداوند مال فراوانى به او بدهد، پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «قَلِيلٌ تُؤَدِّى شُكْرَهُ خَيْرٌ مِن كَثِيرٍ لَاتُطِيقُه؛ مقدار كمى كه حقّش را بتوانى ادا كنى، بهتر از مقدار زيادى است كه توانايى اداى حقّش را نداشته باشى». آيا بهتر نيست كه تو به پيامبر خدا تأسّى كنى و با حداقل امكانات بسازى، ولى ثعلبه دست بردار نبود، و سرانجام به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: به خدايى كه تو را به حق فرستاده سوگند ياد مىكنم، اگر خداوند ثروتى به من عنايت كند تمام حقوق آن را مىپردازم، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى او دعا كرد، چيزى نگذشت كه طبق روايتى پسر عموى ثروتمندى داشت كه از دنيا رفت و ثروت سرشارى براى او باقى گذاشت.
طبق روايت ديگرى گوسفندى خريد و گوسفند زاد و ولد كرد، آنچنان كه نگهدارى آنها در مدينه ممكن نبود، ناچار به آباديهاى اطراف مدينه روى آورد و آنچنان مشغول و سر گرم زندگى مادّى شد كه در جماعت و حتّى نماز جمعه نيز شركت نمىكرد.
پس از مدّتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مأمور جمع آورى زكات را نزد او فرستاد، تا زكات اموال او را بگيرد، ولى اين مرد كم ظرفيّت و تازه به نوا رسيده و بخيل، از پرداخت حقّ الهى خوددارى كرد، نه تنها خوددارى كرد، بلكه به اصل تشريع اين حكم نيز اعتراض نمود و گفت: اين حكم برادر «جزيه» است؛ ما مسلمان شديم كه از پرداخت جزيه معاف باشيم و با پرداخت زكات، چه فرقى ميان ما وغير مسلمانان باقى مىماند؟ هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سخن او را شنيد فرمود: «يَا وَيْحَ ثَعْلَبة! يا وَيْحَ ثعلبة! ؛ واى بر ثعلبه، اى واى بر ثعلبه» و دراين هنگام آيات ۷۵ تا ۷۸ سوره توبه نازل شد «وَمِنْهُمْ مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ …».[۲]
به همين جهت خداوند به اندازه ظرفيّت افراد به آنها عطا مىكند.
پی نوشت ها:
[۱] تحف العقول، ص ۶۴۲
[۲] تفسير نمونه، ج ۸، ص ۴۸